روزنامه اعتماد نوشت:

24 آذر سال 90 مردي با مراجعه به ماموران از ناپديد شدن پسر 25 ساله‌اش به نام يعقوب خبر داد. او در شكايت خود گفت: پسرم در يك مغازه ميوه فروشي در شهريار كار مي‌كرد و از شامگاه ديروز به شكل مرموزي ناپديد شده است. تلاش‌هاي ما نيز براي آگاهي از سرنوشت او بي‌نتيجه مانده است.

پس از اين شكايت پرونده براي رسيدگي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت و ماموران در جريان بررسي‌هاي خود دريافتند يعقوب با زن جواني به نام رقيه ارتباط تلفني دارد.

با كشف اين سرنخ تحقيقات براي شناسايي رقيه آغاز و ماموران او را در شهريار شناسايي و به اداره آگاهي احضار كردند. رقيه در بازجويي‌هاي اوليه گفت: يعقوب مغازه ميوه فروشي داشت و گاهي به من كمك مي‌كرد اما از علت ناپديد شدن او خبري ندارم.

كارآگاهان كه به اظهارات رقيه مشكوك شده بودند به بازجويي از او ادامه دادند تا اينكه زن جوان لب به اعتراف گشود و مدعي شد: يعقوب مرا مورد آزار و اذيت قرار داده بود و شوهرم با همدستي يكي از بستگانش او را خفه كرده و در اطراف شهريار به آتش كشيدند.

اين ادعا در حالي بود كه بررسي پيامك‌هاي مقتول و رقيه خلاف اين موضوع را تاييد مي‌كرد. با اين اعترافات همسر اين زن به نام مقصود و همدستش موسي دستگير شدند كه در بازجويي‌ها به جرم خود اعتراف كردند.

با تكميل تحقيقات در اين رابطه پرونده با صدور كيفرخواست به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و سه متهم پاي ميز محاكمه قرار گرفتند.

مقصود در جريان محاكمه‌اش گفت: همسرم دو بار با خوردن قرص خودكشي كرده بود وقتي علت اين كار را پرسيدم مدعي شد يعقوب او را مورد آزار و اذيت قرار داده، من هم از رقيه خواستم مقتول را به بهانه‌يي به خانه‌مان دعوت كند. وقتي يعقوب وارد خانه شد با همدستي موسي دست و پا و دهان او را بسته و در يك اتاق زنداني‌اش كرديم. چند ساعت بعد متوجه شديم او دچار خفگي شده و جان خود را از دست داده است. بعد از قتل جسد او را به زير پلي در حوالي شهريار برده و به آتش كشيديم.

سپس رقيه در جايگاه قرار گرفت و گفت: مقتول از مدتي قبل در محله ما ميوه فروشي مي‌كرد و من هنگام خريد با او آشنا شدم تا اينكه شوهرم براي سفر كاري به شهرستان رفت. وقتي يعقوب از ماجراي سفر شوهرم با خبر شد، شبانه به خانه‌ام آمد و با زور به من تعرض كرد تا اينكه شوهرم از سفر برگشت و ماجرا را برايش توضيح دادم. او هم تصميم به انتقام گرفت و با نقشه قبلي يعقوب را به خانه كشاندم و شوهرم با همدستي پسرعمويش وي را به قتل رساند. بعد هم جسد را از شهر خارج كردند. من در قتلش هيچ نقشي نداشتم.

موسي نيز با رد اتهاماتش گفت: من فقط در بستن دست و پاي مقتول به مقصود كمك كردم.

پس از آخرين دفاعيات متهمان و وكلاي دفاع آنها، قضات دادگاه وارد شور شده و مقصود را به اتهام قتل به قصاص و به اتهام جنايت بر ميت به پرداخت ديه محكوم كردند. رقيه و موسي نيز به اتهام معاونت در قتل به 15 سال حبس محكوم شدند. راي دادگاه بعد از بررسي در شعبه 15 ديوان عالي كشور تاييد شد.

 

17302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 378564

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۶:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
    بعید است که تعرض در کار بوده باشد به احتمال خیلی زیاد رابطه نامشروع بین این زن و یعقوب برقرار شده بوده که فاش شده.واین زن با رضایت کامل خودرا دراختیاریعقوب قرار میداده.
    • صابر A1 ۰۶:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
      59 63
      تو با چه مدركي واسه خودت قضاوت ميكنيو به مردم تهمت ميزني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خداييش ماها فقط واسه نظر دادنو قضاوت كردن ساخته شديم هيچ بخار ديگه اي نداريم
    • بی نام IR ۱۲:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
      23 3
      دقیقا هیچ شکی درش نیست
  • بی نام A1 ۰۷:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
    42 8
    امان از هر چی شرلوک هولمزه
  • حميد A1 ۰۳:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۲
    13 1
    به نظر من همش تقصير زنه است
  • مجید IR ۰۰:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۳
    5 7
    دم شوهره گرم....منم جای اون بودم زندش نمیذاشتم....به نظرم نباید اعدام بشه واقعا نامردیه.....