قائم مقام حزب اعتماد ملی در واکنش به نظر برخی اصلاحطلبان مبنی بر تعامل و ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان میانهرو گفت: تعامل میان این دو طیف معنایی ندارد و تنها در صورت حضور افراطیون این تعامل باید شکل بگیرد.
بخشهایی از گفتگوی مهر با رسول منتجبنیا قائم مقام حزب اعتماد ملی را در ادامه میخوانید:
ارزیابی شما از تشکیلات ندا که اخیرا اعلام موجودیت کرده است و افرادی که به عنوان لیدر منتصب به این تشکیلات هستند چیست؟ با توجه به وضعیت کنونی احزاب اصلاحطلب آیا ضرورتی به وجود تشکلهای نو اصلاحطلب هست و یا وجود چنین تشکلهایی باعث تفرق در مجموعه اصلاحطلبی میشود؟
در جریان اصلاحات مسئله تکثرگرایی و تعدد سلایق و احزاب یک امر پذیرفته شده است و مشکلی به وجود نمیآورد، منتها چیزی که مهم است این است که آیا تشکل جدید در جهت تکمیل و تقویت جبهه اصلاحات به وجود میآید یا در جهت تضعیف جبهه و به عبارت دیگر یک حالت انشعاب و انشقاق در جبهه است. اگر صورت اول باشد امری پذیرفته است و مورد قبول و حمایت ما است. هر حزبی که پروانه بگیرد ما از آن استقبال میکنیم و هیچ جای نگرانی نیست چرا که وجود حزب میتواند افرادی را جذب کند که تا به حال گروههای دیگر اصلاحطلب نتوانستهاند آنها را جذب کنند. ولی اگر یک جریان یا یک گروهی بخواهند در سایه تشکل جدید به نام اصلاحات، خدشهای به جبهه اصلاحات وارد کنند و اعلام کنند اصلاحات نوعی انشعاب پیدا کرده و تابع مرامنامه نانوشته اصلاحطلبان نباشند پذیرفته شده نیست. به هر حال هر کدام از دو جناح مرامنامهای دارند؛ فرض کنید یک جریان اصولگرا اعلام موجودیت کند، بعد مواضعی را اعلام کند که ۱۸۰ درجه با اصولگرایان مغایر باشد. طبیعی است که این ضربه میزند و اصولگرایان به هیچ وجه آن را برنمیتابند، بلکه آن را نوعی تهدید میدانند.
این تشکیلات نمیتواند به عنوان یک حلقه وصل باشد چراکه حلقه گستردهای به نام جبهه اصلاحات در کشور وجود دارد و سبقه تاریخی دارد و چیزی نیست که دیروز و امروز به وجود آمده باشد. اگر گروهی بخواهد به این جریان بپیوندند و نام اصلاحات را در کنار خود داشته باشند باید حتما خط مشی، روش و شیوه اصلاحطلبی داشته باشند اما اینکه اعلام میشود ما قصد تعامل با نظام را داریم، مگر کسی میتواند در احزاب ما باشد و با نظام تعامل نداشته باشد؟ مگر نظام میپذیرد یک حزبی قانونی باشد و با نظام در تقابل باشد؟ مگر اصلاحطلبها چنین تصوری داشتند یا چنین ذهنیتی تا به حال وجود داشته است؟ ممکن است اشخاص و فرد دچار اشتباهات شده باشند. اصلاح طلبها همان کسانی هستند که انقلاب را بپا کردند و بعد از انقلاب بخش زیادی از مسئولیت نظام برعهدهشان بوده و عمر خود را صرف نظام کرده و استخوان خرد کردهاند. بنابراین این تعابیر، تعابیر صحیحیای نیست و اصلاحات در چارچوب قانون اساسی فعالیت میکند و باید حرمت اصلاح طلبها را پاس نگه داشت و عناوینی که در جامعه برای خودش اعتبار کسب کرده و جا باز کرده است را محترم شمرد.
این روزها برخی اصلاحطلبان از تعامل و ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان میانهرو صحبت میکنند. آیا امکان چنین ائتلاف و تعاملی وجود دارد؟
هرگونه پیشنهاد و طرحی که بخواهد در جریان اصلاحات مطرح شود باید در جمع دوستان و بزرگان اصلاحطلب مطرح شود و جمع به نتیجه برسد و به صورت انفرادی نباید هر فرد طرحی را ارائه کند و بر سر زبانها بیاندازد که بعدا مشکلآفرین شود. این یک مسئله مهمی است و همه دوستان باید حرمت اصلاحطلبی و بزرگان جبهه را حفظ کنند. واقعیت جامعه به اینجا رسیده است در دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب یک تعداد معدودی افراد افراطی هستند که قبلا در میان اصلاحطلبها هم بودند که به حمدالله الان شاید یا وجود نداشته باشند یا اگر وجود دارند به ندرت هستند و همه تابع یک روش معتدل، میانه و مقبول شدهاند. الان اصلاحطلبها تن به اعتدال و روش فارغ از افراط و تفریط دادند. در میان اصولگراها هنوز مرزها مشخص نشده است. یک مجموعهای از میان جریان اصولگرا به وجود آمده است که افراطیگری را ادامه میدهند که به هیچ وجه با عقل و منطق قابل پذیرش نیست.
تعامل بین اصلاح طلبان و اصولگرایان اگر در مقابل خطر افراطی گری قرار بگیرد باید عقلای قوم در کنار هم قرار گیرند و این خطر را از کشور و نظام دفع کنند بعد از جریان ۸۸ بارها در مصاحبهها گفتم تنها راه حل مشکلات کشور این است که از عقلای کشور استفاده کنیم و حتی برخی چهرهها را اسم بردم که عقلای اصلاحطلب و اصولگرا بنشینند و راه حلی برای مشکلات کشور در آن زمان ارائه کنند. الان هم در مقابل افراطیگری، اصولگرایان و اصلاحطلبان تعامل دارند اما اینکه اصلاحطلبان و اصولگرایان در کنار هم قرار بگیرند و اصولگرایان دست از اصولگرایی بردارند و اصلاحطلبان دست از اصلاحات، این یک امر نشدنی است و منطقی نیست.
آیا اصلاحطلبان با جریان دولت در انتخابات مجلس همراه میشوند و باز تجربه ائتلاف انتخابات ریاست جمهوری تکرار میشود؟
دولت نمیتواند چتری برای تبلیغات داشته باشد، دولت برگزارکننده انتخابات است. باید کاملا بی طرف باشد و فضا را برای رقابتی سالم فراهم کند. هواداران دولت که اسم اعتدال گرفتهاند ما آن را تفکر جدید و گفتمانی جدید نمیدانیم؛ آنها کسانی هستند که با جریان اصلاحات گره خورده اند و دوستان ما هستند که با ما همفکر و همکار بودند، ممکن است در حزبهای ما نبوده باشند اما با ما همجناح بودند و با یک بینش باز و اصلاحطلبی با ما همکاری کردند، کما اینکه روحانی در هیچ یک از احزاب اصلاحطلب نبوده است ولی آیا سخنان ایشان با اصلاحات متفاوت است؟ هیچ تفاوتی بین گفتمان وی و شعارهایش با شعارهای اصلاحطلبان نمیبینیم، ما نمیتوانیم بگوییم اعتدالگرایان جریان ثالثی هستند که ما زیر چتر آنها باشیم یا نباشیم. ما از آنجا که خود را هوادار دولت میدانیم کسانی که جزء احزاب اصلاحطلب و حامی دولت باشند، در کنار هم هستیم یعنی در یک کلام تمام کسانی که دل به دولت یازدهم بستند اینها دست به دست هم میدهند و در کنار هم میتوانند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است حال در میان آنان تعداد معدودی از چهرههای معتدل اصولگرا هم باشند. همان طور که در انتخابات ریاست جمهوری هم چند نفر از چهرههای شاخص اصولگرا طرفدار روحانی بودند البته به صورت شخصی نه جناحی.
اگر جبهه اصلاحات و هواداران دولت یک جریان وسیعی را راه بیاندازند ممکن است تعداد محدودی از اصولگرایان نیز در درون آنها بگنجند. اصولگراهایی که دولت را قبول دارند میتوانند با این جبهه اصلاحطلبی رقابت کنند ضمن اینکه وجهه مشترک همه آنها حمایت از دولت است. اصولگرایان حامی دولت هستند با تفاوت بر اینکه گفتمان دولت به گفتمان اصلاحطلبی نزدیک است. در عین اینکه گفتمان دولت اصولگرایی نیست، خیلی از اصولگرایان از روحانی حمایت میکنند و میتوانند روی همین مساله با هم رقابت کنند که ببینند کدام گفتمان پیروز می شود.
نامه مجمع روحانیون مبارز به رهبر انقلاب بعد از کسالت ایشان بازتابهای زیادی داشت، ارزیابی شما از این اقدام چیست؟ با توجه به اینکه رهبری اخیرا صحبتهای زیادی درباره فتنه ۸۸ داشتند که نمونه آن فرمایشاتشان در دیدار با اعضای هیات دولت در هفتههای گذشته بود، آیا این نامه در راستای سخنان رهبری و نوعی دلجویی بود؟
ارتباط احزاب و تشکلها با رهبر معظم انقلاب، ارتباط فرزند با پدر بوده و باید باشد، باید این ارتباط متقابل وجود داشته باشد که به هر حال رهبری نظام، متعلق به همه افراد است و همه افرادی که میخواهند فعالیت کنند در درون نظام هستند. در نظامی ما فعالیت میکنیم که هم رهبری با نگاه واحد به همه احزاب نگاه میکنند و هم احزاب به رهبری به عنوان کسی که فصل الخطاب است، نگاه میکنند و این ارتباط وجود داشته و باید وجود داشته باشد.
مجمع روحانیون مبارز تنها تشکلی است که با تایید حضرت امام(ره) به وجود آمد و از مجموعه نیروهای ریشهدار انقلاب و علمای به نام و یاران امام(ره) است. بعد از امام خمینی(ره) نیز تعاملشان را با مقام معظم رهبری منسجم داشتند و الان دوست دارند این ارتباط وجود داشته باشد.
در سال ۸۸ خدشهای وارد شد و یک چنین ذهنیتهایی بوجود آمد که طبیعی است باید خاتمه پیدا کند و آن ارتباط و تعامل همچنان وجود داشته باشد. این تعامل، تعامل طرفینی است. کسالت مقام معظم رهبری موجب نگرانی همه بود و همه برای ایشان دعاگو بودند.
ارزیابی شما از عملکرد دولت در حوزه سیاست داخلی چیست؟ آیا دولت توانسته مطالبات مدنظر رایدهندگانش را برآورده کند؟
ما در رابطه با سیاست خارجی هیچ مشکلی نمیبینیم، دکتر ظریف همان مواضعی را دنبال میکند که روحانی وعدهاش را داده بود. در مورد سیاست داخلی احساس میکنیم یک فاصلهای بین حرفها و شعارهای روحانی و عملکردش خصوصا در عزل و نصبها وجود دارد. در برخورد با احزاب و تشکلهای سیاسی یکی از شعارهای روحانی باز کردن فضای باز سیاسی و ایجاد امنیت فوقالعاده در جامعه بود. نیاز بود افرادی که در راس وزارت کشور هستند این مسیر را دنبال کنند. افرادی که در استانها منصوب میکنند کاملا با این تفکر هماهنگ باشند. در اینجا یک مقدار جای گله باقی مانده است که این گلهها به صورت خصوصی و کتبی به رییس جمهور منتقل شده است. امیدواریم با تذکرات و توجهاتی که رییس جمهوری دارد مقامات مسئول خودشان را به خصوص در استانها هماهنگتر کنند. بخصوص با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس وزارت کشور حساسیتهای زیادی دارد و امیدواریم این وزارتخانه به آرمانهای روحانی جامه عمل بپوشاند. استانداران، فرمانداران و معاونینی که با دولت هماهنگ نیستند، بدون تعارف با آنها برخورد شود و بدانند وقتی رئیس جمهور سیاستی را ابلاغ کرد خودشان را منطبق بکنند. وقتی جدی برخورد نشود شاهد جزایر مستقلی هستیم که هر استان یک خط مشی را دنبال میکند.
23503
نظر شما