روزنامه اعتماد مصاجبه زیر را با حجت الاسلام و المسلمین سیدرضا تقوی عضو جامعه روحانیت مبارز انجام داده است:

آقاي تقوي! اين روزها اخبار و تحليل‌هاي متفاوتي از آيت‌الله مصباح و جبهه پايداري شنيده مي‌شود. خبري از ديدار جنابعالي با آيت‌الله مصباح منتشر شد كه مشخص بود آيت‌الله مصباح از همان نسخه جبهه پايداري در انتخابات رياست‌جمهوري دفاع كرده و بنا دارند گويا با همان مدل در انتخابات مجلس شركت كنند. اما بلافاصله دبير كل جبهه پايداري از وحدت با اصولگرايان استقبال كرده و طي اظهاراتي اعلام كرد كه در جلسات وحدت اصولگرايان شركت مي‌كنيم. به واقع تفاوت ديدگاهي ميان آيت‌الله مصباح و جبهه پايداري به وجود آمده است و اينكه نماينده جبهه پايداري در جلساتي كه شما برگزار مي‌كنيد شركت مي‌كند؟

خبر ديدار من با آيت‌الله مصباح و حرف‌هايي كه به نقل از آيت‌الله مصباح منتشر شد كمي با شيطنت بود. آيت‌الله روشي را براي وحدت اصولگرايان در نظر دارند كه مورد تاييد ما هم هست. آيت‌الله مصباح‌يزدي به من گفتند كه من عضو جبهه پايداري نيستم. ايشان تاكيد كرد كه پايداري‌ها يكي از گروه‌هايي هستند كه تلاش دارند تا اقدامات‌شان را با من هماهنگ كنند و اين كار به معناي عضويت من در جبهه پايداري نيست. بر همين اساس ما معتقديم كه آيت‌الله مصباح‌يزدي خود را در جبهه پايداري محبوس نمي‌كند. درباره حضور نماينده جبهه پايداري در جلسات وحدت اصولگرايان هم بايد بگويم تا به حال كسي از اين جبهه در جلسات حضور پيدا نكرده است.

با اين تفاسير نگاه شما و دوستان‌تان در جامعتين به آيت‌الله مصباح‌يزدي متفاوت از نگاهي است كه به جبهه پايداري داريد؟


جايگاه آيت‌الله مصباح، نزد اصولگرايان متفاوت از موقعيت جبهه پايداري است. ايشان يك چهره فكري-علمي هستند كه متعلق به همه اصولگرايان هستند و قابل مصادره شدن نيستند.

اين يعني اينكه جلسه اخير شما با آيت‌الله مصباح نتيجه بخش بوده است؟

آيت‌الله مصباح دغدغه وحدت اصولگرايان را دارند و ما هم به اصول و روشي كه ايشان براي رسيدن به وحدت اعلام كرده‌اند معتقديم. فكر مي‌كنم خبرهاي خوبي را بتوانيم در آينده به هواداران اصولگرايان در باب وحدت گروه‌هاي اين جريان سياسي بدهيم.

راهكار آيت‌الله مصباح براي وحدت چيست كه مورد تاييد شما هم هست؟


راهكار آيت‌الله مصباح براي تحقق وحدت اصولگرايان برگزاري جلسات هم انديشي كارشناسي شده از تمام سلايق اصولگرا، جمع بندي نظرات و به راي گذاشتن ايده‌ها و راهكارهاي مختلف است كه ما هم همين نظر را داريم.

پس تكليف اظهارنظر ايشان كه گفته‌اند اصولگرايان اصلح رابراي انتخابات‌ها بايد انتخاب كرد نه اصولگرايان مقبول، چه مي‌شود؟ به نظر مي‌رسد اين همان نگاه تكليفي است كه ايشان دارند و تا به امروز مانع اصلي وحدت اصولگرايان بوده است.


همه مي‌دانيم كه نگاه و رويكرد آيت‌الله مصباح در اين زمينه تكليف‌مدارانه است. ما هم به اين رويكرد اعتقاد داريم. اما درباره مصداق‌ها در حال رايزني هستيم و اميدواريم به نتيجه برسيم.

فكر مي‌كنيد تلاش‌هاي‌تان براي انسجام و وحدت ميان گروه‌هاي اصولگرا با استقبال مواجه شود؟


هر جناح سياسي اگر نيت پيروزي و به نتيجه رسيدن داشته باشد بايد به وحدت تن دهد چرا كه احتمال شكست در تكروي و انشقاق وجود دارد. وحدت اصلاح‌طلبان در حمايت از حسن روحاني و كناره‌گيري محمدرضا عارف نمونه يك رفتار وحدت‌آميز به ثمر رسيده در رقابت انتخاباتي بود. اگر آقايان هاشمي و خاتمي از حسن روحاني حمايت نمي‌كردند و آقاي عارف كناره‌گيري نمي‌كرد يقينا حسن روحاني پيروز انتخابات نبود و همين مساله نشان مي‌دهد كه راه پيروزي اصولگرايان از شاهراه وحدت مي‌گذرد.

آيا اصولگرايان خلأ فكري آيت‌الله مهدوي كني را براي رسيدن به وحدت احساس مي‌كنند؟

خلاء آيت‌الله مهدوي كني اين روزها نه تنها براي اصولگرايان كه براي كشور احساس مي‌شود اما ايشان به گونه‌يي جامعه روحانيت مبارز را ريل گذاري كرده‌اند كه كارها در نبود ايشان انجام مي‌شود و بر همين اساس وحدت اصولگرايي با بهره‌گيري از تعاليم، تربيت و هدايت‌ها و آموزه‌هاي ايشان به ثمر خواهد رسيد. نيروهاي زير مجموعه جامعه روحانيت مبارز كه شاگردان آيت‌الله مهدوي كني هستند به گونه‌يي تربيت شده‌اند كه مي‌دانند چه بايد بكنند و چه مسيري را براي رسيدن به نتيجه بايد بيازمايند. من نزديك 25 سال است كه با آيت‌الله مهدوي كني از نزديك كار مي‌كنم و در تمامي اين سال‌ها نزديكي قلوب و افكار معتقدان به انقلاب و نظام به يكديگر شاكله تفكري ايشان بوده است.

آيت‌الله موحدي كرماني تا چه ميزان توانسته است خلأ فكري آيت‌الله مهدوي كني را در جامعه روحانيت مبارز پر كند؟

آيت‌الله موحدي كرماني به عنوان قائم‌مقام دبيركل جامعه روحانيت مبارز با مدل مديريتي آيت‌الله مهدوي كني جلسات جامعه روحانيت را برگزار مي‌كنند و ايشان تمام تلاش خود را به‌كار گرفته‌اند تا خلأ فكري آيت‌الله مهدوي كني در عرصه مديريت سياسي احساس نشود.

آيا دلخوري‌هاي ميان آيت‌الله محمد يزدي و آيت‌الله مصباح‌يزدي برطرف شده است؟


هر دوي اين عزيزان به يكديگر احترام مي‌گذارند و اگر اختلاف نظري ميان‌شان وجود دارد تنها يك بحث طلبگي است. آيت‌الله مصباح‌يزدي در ارتباط با مجلس خبرگان گفته‌اند كه هر تصميمي آيت‌الله مهدوي كني و آيت‌الله محمد يزدي بگيرند مقبول من خواهد بود و از سوي ديگرآيت‌الله محمد يزدي در جلسات مختلف به تعريف و تمجيد از شخصيت آيت‌الله مصباح‌يزدي پرداخته‌اند كه اين مساله نشان‌دهنده اين است كه اختلافي هم اگر در ميدان سياست ميان اين دو فقيه وجود دارد تنها يك دعواي طلبگي است و شما نبايد تحت تاثير اين گفت‌وگوهاي طلبگي قرار بگيريد. شخصيت آيت‌الله مصباح‌يزدي براي اصولگرايان داراي اهميت است. بر همين اساس به اصولگرايان توصيه مي‌كنم تا از بينش، دانش و بصيرت آيت‌الله مصباح‌يزدي استفاده كنند.

اما آقاي تقوي بسياري از چهره‌هاي اصولگرا گويا اعتقادي به ديدگاه‌هاي آيت‌الله مصباح‌يزدي ندارند و هر از چندگاهي ايشان را مورد نقد قرار مي‌دهند.

اگر مخالفان و منتقدان آيت‌الله مصباح با رعايت معيارهاي نقد صحيح مورد انتقاد قرار دهند ما استقبال مي‌كنيم اما متاسفانه برخي مسائل فكري و علمي را با دعواهاي شخصي اشتباه گرفته‌اند و به دنبال قرباني كردن آيت‌الله مصباح‌يزدي هستند. اين حرف شما را هم متاسفانه قبول دارم چرا كه برخي از اصولگرايان بي‌توجه به بازي‌اي كه رقبا طراحي كرده‌اند گرفتار دامي شده‌اند كه مي‌خواهند آيت‌الله مصباح را قرباني كنند. اين‌ها بايد بدانند كه آيت‌الله مصباح يكي از رهبران فكري جريان اصولگرايي است و ما با دست خودمان نبايد ايشان را قرباني كنيم و شخصيت‌شان را بكوبيم و بشكنيم. حكايت امروز آيت‌الله مصباح، حكايت ديروز شهيد بزرگوار مطهري است. پيش از انقلاب برخي از انقلابيون مي‌گفتند كه شهيد مطهري انباشت علم و دانش است اما جوشش و خروشي در انقلاب اسلامي ندارد و با همين رويكرد شهيد مطهري به محض اينكه وارد خانه يكي از بستگان خود شدند يكي از نزديكان‌شان سريعا از در ديگر خارج شد تا به ديگران بفهماند كه با فقهاي صاحب فكر و انديشه به زعم خود غيرانقلابي مقابله كرده باشد. نه تنها اصولگرايان كه جامعه ايراني بايد قدردان امثال آيت‌الله مصباح‌يزدي باشند و ما نبايد با تهمت و شايعه اقدام به ترور سياسي ايشان و امثال ايشان كنيم. اصولگرايان بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه اختلاف سياسي به كينه سياسي تبديل نشود چرا كه در تثبيت و نهادينه شدن چنين رويكرد غلطي، اخلاق تحت الشعاع بازي‌هاي سياسي قرار مي‌گيرد.

پس معتقديد كه انتقاداتي كه به آيت‌الله مصباح مي‌شود سياسي است؟

بله اين برخوردها با ايشان، غيرمنصفانه، خلاف واقع و مغرضانه است.

اما آقاي تقوي چند روز پس از انتخابات رياست‌جمهوري آيت‌الله محمد يزدي انتقادات تند و تيزي را از آيت‌الله مصباح‌يزدي كرد و گفت كه رفتارهاي آيت‌الله مصباح كار جامعه مدرسين حوزه علميه قم را تا خطر انشعاب پيش برد و همين گلايه باعث شد تا برخي اصولگرايان راحت‌تر از قبل به نقد آيت‌الله مصباح‌يزدي بپردازند.

جواب اين سوال را دادم. دقت كنيد كه اين اختلافات، بحث‌هاي طلبگي است و خود طلبه‌ها مي‌دانند چگونه بايد با يكديگر سخن بگويند. به دليل ناشناخته بودن همين دعواهاي طلبگي شما فكر مي‌كنيد كه اين فقها از يكديگر جدا شده‌اند كه خيال خامي است. از سوي ديگر اصولگرايان معيار برخورد شان با چهره‌هاي فكري و سياسي برگرفته از نگاه رهبري نظام است. وقتي به محبت و علاقه‌يي كه رهبري انقلاب به آيت‌الله مصباح‌يزدي دارند توجه شود مشخص مي‌شود كه وجود ايشان براي اصولگرايان يك فرصت است و اين فرصت را نبايد از دست داد.

 

 

 

1717

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 376597

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 13 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • قمی IR ۰۶:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۳۱
    17 0
    شما یا آیت الله مصباح را نمی شناسید و یا حضرت آیت الله محمد یزدی را و یا اینکه سعی دارید مسائل را سرپوش بگذارید. این رویه در درازمدت به نفع کسی نخواهد بود.
  • صاحبدل IR ۰۶:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۱
    11 0
    اگر افرادی که بیشتر شخصیت سخنرانی و خطابه دارند تا تحلیل مسائل، بخواهند نقش میدان داری یک جریان سیاسی را بازی کنند، مثل این است که کبوتری بخواهد نقش عقاب را بازی کند. هم خنده دار است و هم نقش خودش را فراموش خواهد کرد و هم کسی ازش خریداری نخواهد داشت. تازه عاقبت کار هم روشن است که چه خواهد شد. در ضمن این نکته بخودی خود یک مطلب دیگری را هم می رساند و آن اینکه گویا براستی کفگیر بعض جریان های سیاسی به ته دیک خورده است.
  • موحدی IR ۱۱:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۱
    9 0
    نظر صاحبدل نظر قابل توجه و دقیقیست.هرکسی را بهر کاری ساخته اند. یک فرد سخنران و حماسی هرگز نمیتواند نقش یک سیاستمدار و یا یک مدیر سیاسی و یا نقش یک تحلیلگر سیاسی را بازی کند. مدیریت سیاسی یک جریان سیاسی اجتماعی کار هرکسی نیست. مدیریت سیاسی یک توان و یک مقبولیت سیاسی می طلبد. جایگاه اداری که انتصابی و دستوری می باشد توان ومقبولیت سیاسی اجتماعی نمی آورد. چرا بعض افراد هویت واقعی اشان بر خودشان مشتبه می شود ؟.