خانه ملت نوشت:

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی با اشاره به پشت پرده انتقال پژوهشگاه میراث فرهنگی به شیراز در دولت قبل گفت: ساختمان اصلی را تخیله و افراد را پراکنده کردند تا بتوانند جلسات خود را بدون حضور افراد مزاحم برگزار کنند.

سید محمد بهشتی شیرازی، زاده 1330 در شهر تهران است. وی که دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی معماری از دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی است، پیش از این رییس سازمان میراث فرهنگی، مدیر جشنواره فجر و مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی و مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی بوده‌ است. در کارنامهٔ فعالیت‌های اجرایی او معاونت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز قرار دارد. بهشتی هم اکنون ریاست پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری را عهده دار است.

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی درباره گذشته و حال این پژوهشگاه در اتاقی مستقر است که در دولت قبل اتاق حمیدرضا بقایی بوده است و امروز دوباره هویت فرهنگی خود را از دل آشوب های سیاسی آن دوران بیرون کشیده است.

بخشهایی از سخنان سید محمد بهشتی، رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی:
-متأسفانه در دولت قبل خسارت های بسیار زیادی به این نهاد وارد آمد که عملا موجب تضعیف آن شد.
-یکی از این رفتارها انتقال پژوهشگاه به شیراز بود که به موجب آن، صدمه سختی به نیروی انسانی، تجهیزات و امکانات این سازمان وارد شد همچنین یکی از مهم ترین ظرفیت هایی که در پژوهشگاه داشتیم مرکز اسناد و کتابخانه غنی آن بود که حاصل همه فعالیت های پژوهشی و گزارش های پژوهشگران این سازمان محسوب می شد که همه اینها تحت شرایط بسیار بدی به شیراز فرستاده و تلنبار شد.

-در شیراز هیچ امکانات و شرایط مناسبی برای پژوهشگران وجود نداشت و آنها مجبور بودند در هتل مستقر شوند از این رو این قضیه عملا باعث شد پژوهشگاه بخشی از نیروی انسانی ارزشمند خود را از دست بدهد، عده ای زودهنگام خود را بازنشسته یا پژوهشگاه را ترک کردند و به دستگاه های دیگر رفتند. بخشی هم که باقی ماندند دچار صدمات روحی فوق العاده زیادی شدند و در نهایت در اواخر دولت قبل این پژوهشگاه دوباره به تهران بازگردانده شد.
-مطمئن هستم که آن ها به هیچ وجه قصد موفقیت نداشتند. من همان سال ها یادداشتی برای یکی از روزنامه ها نوشتم که اتفاقاتی که این روزها در سازمان میراث فرهنگی افتاده مثل این است که گربه ای را در گونی بگذارید و دور سر خود آنقدر بچرخانید که وقتی از گونی بیرونش می آورید دیگر راه خانه خودش را هم بلد نباشد و گربه ای که می توانست روی لبه باریک راه برود، اکنون روی زمین صاف هم تعادل نداشته باشد.

-این سازمان از نظر آنها باید چنین وضعی پیدا می کرد تا می توانست حیاط خلوت خوبی برایشان شود و صدایی از کسی در سازمان بیرون نیاید و زمانی هم که مجددا این معاونت ها و پژوهشگاه به تهران بازگشت چیزی از آن باقی نمانده بود.

-این سازمان بنا بر صفاتش مثل یک بار شیشه بود که بعد از این صدمات به مشتی خورده شیشه تبدیل شده است که ابتدا باید به حالت اول دربیاید سپس مسیر پیشرفت را طی کند.
-همانطور که می دانید هر سه اسباب کشی منازل مسکونی به اندازه یک آتش سوزی صدمه وارد می کند حالا در نقل و انتقال یک پژوهشگاه به خاطر حساسیت های موجود می‌توان فرض کرد که به اندازه یک آتش سوزی خسارت وارد می شود. از این رو بسیاری از فعالیت های این پژوهشگاه در آن زمان متوقف شد و در شرایط سختی مستقر گرفت.
-اکنون حدود یک سال است در تلاش هستیم این پژوهشگاه تیمار شده و مجددا به وضعیت قبل برگردد. در شرایط فعلی هنوز با آن پژوهشگاهی که به دولت قبل تحویل داده بودیم خیلی فاصله داریم و امیدواریم رفته رفته بتوانیم حداقل شرایط قبل را بازیابی کنیم.

-روزگاری ساختمان مرکزی سازمان میراث، همین ساختمان و بخشی در خیابان لارستان و چند ساختمان دیگر در اختیار پژوهشگاه بود اما حالا همه پژوهشگاه در این ساختمان کوچک جمع شده و این از جمله نشانه‌های صدمات بسیاری است که به بدنه پژوهشگاه وارد شد و لذا بازگشت به شرایط نرمال آن هم با صدماتی که به این پژوهشگاه وارد شد، نیازمند گذر زمان است.
-در دولت قبل وجود و حضور افراد سیاسی باعث شد ضربات سنگینی به سازمان میراث فرهنگی وارد شود تا جایی که برخی نمایندگان مجلس عنوان کردند سازمان میراث فرهنگی تبدیل به خانه جریان انحرافی شده است.
-اگر ارزیابی از اتفاقاتی که در هشت سال دولت قبل در این سازمان افتاد داشته باشیم متوجه می شویم جای عبرت آموزی بسیاری دارد تا مراقب باشیم با دستگاهی که مأموریت هایی مثل سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری دارد رفتار سیاسی نداشته باشیم. چرا که وقتی اینگونه سازمان‌ها وارد سیاسی کاری می شوند ضایعات فراوانی در سطح ملی بر جا می ماند.

-قضیه تنها این نبود که آدم های سیاسی وارد این سازمان شدند بلکه متأسفانه سازمان را سیاسی کردند و استفاده ابزاری از موضوعات ماموریت آن شد.
-همچنین مشکل آنان فقط این نبود که تخصص نداشتند بلکه برای تخصص نیز بهایی قائل نبودند. مدیر موزه ملی که یکی از 5 موزه مهم دنیاست یک میکروبیولوژیست بود که تخصصی در زمینه میراث فرهنگی نداشت. لذا می بینید تا کجای کار خطا صورت گرفته بود. از این جهت کاملا با نظر نمایندگان مجلس که مطرح می کنند 8 سال گذشته میراث فرهنگی حیات خلوت سیاسی کاری شده بود موافقم؛ چه بسا بیشتر از آن.
-این اتفاق تنها از سوی خود این سازمان میسر نمی شود بلکه مجلس شورای اسلامی، دولت و دستگاه های دیگر باید کمک کنند تا این احیا صورت گیرد چرا که یقینا اگر این دستگاه سرحال نشود و توانمند نباشد خسارات هنگفتی به کشور وارد خواهد آمد که این خسارت صرفا شامل حال این دستگاه نیست .

-پژوهشگاه میراث فرهنگی در دولت قبل به شیراز منتقل شد. پژوهشگاه چیزی که به درد آنها بخورد نداشت فقط مکان و ساختمان داشت و این تنها چیز به درد بخور از نظر آنها بود.
-فکر می کنید برای چه پژوهشگاه را به شیراز منتقل کردند؟ چون به محل آن نیاز داشتند. این اتاقی که ما در آن نشسته ایم، یک زمانی اتاق آقای بقایی بوده است.
-ساختمان بزرگی بود که در آن مستقر بودند آن را تخلیه می کنند و می آیند این ساختمان را اشغال می کنند و وقتی نگاه می کنید می بینید در نهایت بد با این مجموعه برخورد شده است.

-در واقع با چند جابجایی و تخلیه ساختمان اصلی و پراکنده کردن افراد، ساختمان را خلوت کردند که بتوانند جلسات خود را بدون حضور افراد مزاحم برگزار کنند.

-اگر مدیریت سیاسی بود که خوب بود، این مدیریت سیاسی نبود بلکه مدیریت مخرب و ویرانگر بود.
-هرچه در این 8 سال رخ داد با همه فراز و نشیب ها و نکات مثبت و منفی اش گذشت و تصور می کنم چنین همتی در ملت و فرهیختگان و دلسوزان نظام ما وجود دارد که این وضعیت را به وضعیتی متعادل و نرمال برگردانند.

-افرادی که این زمان را نادیده می گیرند ظاهرا متوجه نیستند چه اتفاقاتی طی این 8 سال رخ داده است و انتظاراتی دارند که در فرصت یک ساله گذشته نمی توانست درست بشود اما به هر حال امیدواریم تا پایان این چهار سال شاهد تحولات گسترده و مثبتی در سطح کشور باشیم.
-در واقع باید سیستم دولتی و دستگاه مدیریت کشور را به مثابه اتوبوسی فرض کنید که در دولت های گذشته در جاده ای در حال حرکت بود که برخی منتقدان می گفتند کند یا تند حرکت می کند و حتی می گفتند این جاده مناسب نیست و کاش در یک جاده دیگر حرکت می کردیم .

-واقعیت این است که در دولت قبل این اتوبوس را از جاده خارج کردند و وارد بیابان شدند و با صخره های متعدد اصابت کردند و در چاله ها افتادند.
-در آخرین لحظه ای که داشت به دره سقوط می کرد ملت آمدند با انتخاب خود مانع این سقوط شدند. حالا دولت جدید پشت فرمان اتوبوسی نشسته که در آستانه سقوط در دره بوده است و باید مجددا برای بازگشت به راه اصلی از این بیابان پر مخاطره عبور کند.
-بنابراین از آنجایی که هنوز در جاده قرار نگرفته ایم کسی نمی تواند بپرسد چقدر از مسافت طی شده است. باید صبر کرد بعد از بازگشت به مسیر اصلی راه را طی کرد.


17231

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 375456

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام US ۰۶:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۴
    6 0
    بسیار خوب و به جا و منطقی توصیف کردند.
  • بی نام A1 ۰۷:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۴
    7 0
    عمق این قضیه اینجاست که میگه: "پژوهشگاه میراث فرهنگی در دولت قبل به شیراز منتقل شد. پژوهشگاه چیزی که به درد آنها بخورد نداشت فقط مکان و ساختمان داشت و این تنها چیز به درد بخور از نظر آنها بود."
    • بی نام IR ۰۹:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۴
      7 0
      خیر به بهانه انتقال تاراج ونابود شد واسناد در زباله دانی ها رفت
  • بی نام US ۱۲:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۱
    0 2
    چرا داستان می بافید میراث فرهنگی شده بود دبیرستان دخترانه اینقدر نیروی دختر جذب کرده بود باور نمی کنید وقتی می رفتید سازمان انگار وارد دبیرستان دخترانه می شدید همه این دختران هم با پارتی آمده بودند بقاییم استاد تعدیل نیرو بود اگر اخراجشون می کرد جوسازی می کردن اما با این ترفند سازمان رو از نیروهای مازاد خالی کرد یکیش خود من بودم البته من فدای این دخرت خانوما شدم که بزک شده وارد سازمان شده بودند البته شکر خدا جای بهتر پیدا کردم ولی تنها دلیلش همین بود شما دیگه داستان نگید از هیچی خبر ندارید یا دارید خودتونو میزنید به اون راه این مملکت اینقدر نخبه داره جای این دختر خانوما رو تو سازمان پر کنه