مدیر کل امور آب و سفره رسانه ملی با اشاره به استقبال 360 درصدی مردم از سریال مدینه از ساخت سری دوم و سوم این مجموعه خبر داد.

به گزارش خبرنگار ما، سهند پولبرداری با اعلام این مطلب افزود: صندوق اعتباری حمایت، از سری اول این مجموعه خیلی راضی بوده و درخواست داده سری های جدید نیز ساخته شود که بر همین اساس در حال نگارش طرح سری دوم و سوم هستیم.

مدیر کل امور آب و سفره رسانه ملی با تاکید بر اینکه 6 سال است دنبال این پروژه بوده و اصلا بحث مالی در ساخت این مجموعه مطرح نبوده، به داستان قسمت های دوم و سوم مدینه نیز اشاره کرده و گفت: در قسمت اول نشد که «مدینه» کور بشه اما در سری دوم بهمن معتاد می شود و مدینه کلا کور می شود. وی افزود: کل مجموعه دوم مدینه در پی خوب شدن بهمن است و اینکه مدینه با چشم کور هم می تواند جامعه را نجات بدهد.
وی درباره سری سوم مدینه نیز توضیح داد: در سری سوم بهمن خوب شده اما دنبال غلط اضافه رفته و در پی هوس زن دوم است اما مدینه به خاطر دعای خیر مردم، بینایی خودش را به دست می آورد. در همین اثنا، بهمن دچار ایدز می شود و مدینه از فرط ناراحتی دوباره کور می شود. وی تاکید کرد: پایان سری سوم را نمی گویم چون خودمان هم نمی دانیم با یک زن کور و یک جوان ایدزی چه کنیم اما مطمئنا با حمایت صندوق اعتباری حمایت، همه چیز درست می شود.

چند سکانس از سری دوم و سوم مدینه

روز- داخلی - منزل مدینه
دوربین از توی قندون مدینه را نشان می دهد که یک قند بر می‌دارد. دوربین به همراه قند به داخل حلق مدینه می رود و نزدیک قلب او می ایستد. قلب مدینه تند می زند و مدینه ناگهان از جایش بر می‌خیزد. او خوب شده است. مدینه سراغ همسایه ها می رود و در 20 تا خانه را می زند و به همه می گوید که خوب شده است. تماشاگر در زدن هر 20 خانه را می بیند و این قسمت تمام می شود.

روز - خارجی - خیابان
مدینه سرگردان بهمن دارد در خیابان راه می رود که ناگهان جلوی صندوق قرض الحسنه حمایت می ایستد. دوربین از داخل دماغ مدیر صندوق به مدینه نگاه می کند. او وارد صندوق اعتباری می شود. به مدیر صندوق می گوید: وام می‌خواستم. مدیر صندوق می گوید: وام چی خواهرم و چقدر؟
مدینه: وام عشق دوباره به زندگی و زیاد.
مدیر صندوق در حالی که لبخند می زند: داریم. الان ترتیب شو می دم.
مدینه: خدا به شما خیر بده که به مردم امید می دین.
مدیر صندوق: این وظیفه ماست. بفرمایید برین صندوق. آماده س.
دوربین از لای اسکناس ها به مدینه نزدیک می شود و بعد از توی دماغ مدیر صندوق خیلی نرم، آرم صندوق را به مدت 7 دقیقه در چشم مخاطب فرو می کند.

شب - خارجی - نزدیک یک خرابه
دوربین از توی سرنگ خون آلودی بیرون می آید و خرابه ای تاریک و پر دود را نشان می دهد. بهمن در حال کلنجار رفتن با خودش است. دوربین از توی پاچه شلوار او به لای دندون های زرد یک معتاد می رسد و مدینه که بر بالای تپه ای در حال اهتزاز است!
بهمن: مامان مدینه! منو ببخش این آخرین راهه!
مدینه: نه پسرم! بیا! اینم وام...صبح از صندوق حمایت گرفتم. ما می تونیم زندگی رو دوباره شروع کنیم.
دوربین با زیرکی تمام آرم صندوق را از پشت چادر مدینه به مدت 4 دقیقه و 37 ثانیه به مخاطب هدیه می دهد!
بهمن: نه دروغه! زندگی اینجاست، توی این سرنگ...
دوربین از سوراخ دماغ ساغی خرابه که دارد به بهمن سرنگ تعارف می‌کند بیرون می آید و در دود گم می شود. مدینه جیغ می کشد و آرم صندوق حمایت نوری می زند و بهمن ناگهان به خودش می آید و تا بالای خرابه می دود. او چون ضعیف و ناتوان است، تا به مدینه برسد 8 دقیقه طول می کشد و ما این 8 دقیقه را کامل تماشا می کنیم و این قسمت تمام می شود.

روز - داخلی - خانه بهمن
مدینه به بهمن می گوید پاشو برای مهمان ها چای بریز. بهمن بلند می شود. دوربین از توی قوری در می آید و به بهمن خیره می شود. دفترچه حساب صندوق حمایت در جیب بهمن به دوربین چشمک می زند و بهمن شروع می کند به چای ریختن. استکان اول را چای می ریزد. استکان دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم را هم. بعد آب جوش بر می دارد. استکان اول و دوم و سوم تا هفتم را آب جوش می ریزد. دوربین هر بار از هر استکان سر در می آورد تا مخاطب نفهمد 8دقیقه گذشت تا او چای بریزد. بهمن در حال بیرون آمدن از آشپرخانه موبایلش زنگ میزند. عکس دختری است زیبا و هوس آلود...سینی از دستش می افتد و مدینه می گوید ایرادی نداره و برو دوباره بریز...

بهمن به داخل آشپرخانه می رد و دوباره چای می‌ریزد. دوربین از توی سماور بیرون می آید و همه چیز را دوباره نشان می دهد. بهمن شروع می کند به چای ریختن. استکان اول را چای می ریزد. استکان دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم را هم. بعد آب جوش بر می دارد. استکان اول و دوم و سوم تا هفتم را آب جوش می ریزد...چای هفتم را که می ریزد دست می زند به جیبش و قوت قلب می گیرد و گوشی موبایل را پرت می کند توی سطل آشغال...او از آشپزخانه بیرون می رود اما آرم صندوق حمایت روی میز ناهار خوری و روی دفترچه اقساط وام عشق و زندگی دیده می شود.

 

محسن حدادی

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 370053

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 21
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
    254 3
    مدیر کل امور آب و سفره رسانه ملی....خخخخخخ عالی
    • بی نام A1 ۱۳:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
      116 4
      وای عالی بود این طنز. شما اگه محدودیت و ممیزی نبود چی مینوشتی. واقعا استادی
  • بی نام IR ۱۰:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
    134 5
    روز خارجی – خیابان دوربین از بالای سر مدینه داره پرواز میکنه و به بالا میره اینقدر از زمین فاصله میگیره که دیگه جاذبه روش اثر ندار این قسمت تموم میشه
  • بی نام IR ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
    14 89
    360 درصد؟ مسخره کردی؟
    • بی نام IR ۱۲:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
      96 2
      نه مسخره نکرد
  • بی نام A1 ۱۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
    129 5
    سپاس آقای حدادی از اینکه ظریفانه آب بستن و کاسبی سازندگان این سریال رو نقد کردی
  • بی نام A1 ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
    97 3
    ایول داری...زاویه دوربین رو خیلی خوب اومدی همچنین داستان استکان چایی ها رو..
  • بی نام A1 ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
    108 2
    وام باحال بود..خود موسسه سود ۳۰ درصد شبه ربا میده بعد مردم رو نصیحت میکنه
  • رضا A1 ۱۲:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
    44 2
    وام عشق وزندگی خخخخخخخخ بابادمتون گرم
  • بی نام IR ۱۵:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۴
    7 42
    خنده دار بود ولی از حق نگذریم که این مسائل بیشتر مربوط به نیمه دوم مجموعه بود و نیمه اول آن یک سرو گردن از سریال های ایرانی بالا تر بود ولی متاسفانه در نیمه دوم انگار به کل با اثر دیگری روبرو بودیم. ممنون برای ای متن
  • حسین IR ۰۶:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    36 2
    نمیدونم چرا آخر هر چی سریال ربا خواری میرن آشپزخونه میزنن
  • rahele IR ۰۷:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
    24 3
    جاگذاری دوربین ها خیلی باحال بود. درست مثل سریالهای سرویس مقدم
  • بی نام A1 ۰۴:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
    14 3
    خیلی باحال بود. اشکم رو در آورد.
  • محمد IR ۱۰:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
    14 22
    ولی سریال مدینه خیلی عالی بود
  • حيدر IR ۰۶:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۸
    27 1
    اميدوارم قلمت هميشه شيوا باشه و شيرين. باور كن آقاي حدادي، تا اواسط اين طنز زيبا رو كه خوندم مطمئن شدم كه كار شما است. چون طنزهاي قبلي شما رو هم خوندم و هر بار، هم دلم خنك شده و هم از ته دل خنديدم.
  • سمیه A1 ۰۵:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
    15 2
    خیییییلی باحال نوشتی. کلی خندیدم :
  • الناز IR ۱۰:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۰
    11 2
    وااای واقعا دلم خنک شد.انقد از دست آب بستن ها و کش دادنا ی این سریال شاکی بودم که حد نداشت. واقعا وقت مردم و تلف میکنن. آقا مگه مجبوری 30 قسمت درست کنی. انقد اینا آب بستن تو سریال که با خطر خشکسالی مواجه شدیم دیگه
  • کبلایی EU ۰۹:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۲
    10 0
    روز خارجی : مدینه دستاشو باز کرده داره با روح شوهرش میچرخه از بغل دوربین تو فضای سبز شالیزار برگ زرد میریزن خخخخخخخخخخ همینجور میچرخه تا این قسمت تموم میشه...
  • رویا A1 ۱۰:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۹
    3 18
    هه هه هه بی مزه ها.............اصلا خنده دار نبود حتی یه سر سوزن....
  • زهرا IR ۲۲:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۳
    2 0
    آقای حدادی ، مچکریم...ضمنا نوشته های شما منو یاد آقای پیمان قاسم خانی از لحاظ نکته سنجی و ظرافت می اندازه..
  • رها IR ۲۰:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۰
    0 0
    من واقعا متاسفم برای چنین منتقدانی که با مسخره کردن زحمات بقیه موجبات تفریح خودشون رو جور میکنند شما میدونستین برای این سریال چقدر زحمت کشیده شده؟ میدونستین بازیگران و تمام دست اندرکاران چه مدت زمان میذارن؟ مشخصه نمیدونین که اینقدر راحت دربارش حرف میزنین... اولا باید بگم درباره نحوه فیلم برداری اقای مقدم... نحوه فیلم برداری ایشون خیلی خاص و زیباست و تا حالا مورد توجه خیلی ها قرار گرفته.... من واقعا متاسفم