یک کارشناس مسائل اوراسیا به خبرآنلاین می گوید: غرب و آمریکا از هر فرصتی برای افزایش فشار علیه روسیه استفاده می کنند.

 

سعید جعفری پویا
مناقشه روسیه و غرب تمامی ندارد. از زمین و آسمان برای استمرار درگیری مسکو و واشینگتن می‌بارد و گویی قرار هم نیست این روند غیر مسالمت‌آمیز تغییر کند. سقوط مشکوک هواپیمای مالزیایی در مرز اوکراین تازه‌ترین رخداد در مجادلات غرب و شرق است. حادثه‌ای که هنوز هم ابعاد آن واکاوی نشده است و هر یک طرفین دیگری را متهم می‌کند. دکتر جهانگیر کرمی معتقد است آمریکا و غرب از هر فرصتی برای بحران سازی در روابط خود با روسیه استقبال می‌کند و تلاش دارد اوضاع برای روسیه را سخت و سخت تر بنماید. در ادامه مشروح گفتگوی خبر آنلاین با استاد دانشگاه تهران پیرامون روندهای تقابلی روسیه و غرب را می‌خوانید.

ماجرای سقوط هواپیمای مالزیایی در مرزهای اوکراین دوباره مناقشه میان غرب و شرق را شعله‌ور کرده است. اما مسئله قدری مشکوک است و هر یک از طرفین دیگری را متهم می‌کنند.

سقوط هواپیما بحران اوکراین را دوباره به خبر یک رسانه‌های بین‌المللی تبدیل کرد و حتی در رسانه‌های غرب بر فاجعه انسانی در غزه هم سایه انداخت. ضمن اینکه موجب شد بار دیگر بحران اوکراین در دستور کار محافل سیاسی و بین‌المللی غرب و روسیه قرار گیرد. در مورد سقوط هواپیمای مالزیایی بعد از متهم کردن مخالفین دولت اوکراین و دولت کیف، که هر یک دیگری را به شلیک موشک به هواپیما محکوم کردند، شورای امنیت قطعنامه‌ای را صادر کرد و در آن درخواست شد تا ناظران بین‌المللی مسئله را بررسی کنند تا بستر این حادثه روشن شود. فعلاً همه طرف‌ها اعلام آمادگی کردند که حاضرند همکاری کنند، پیشرفت‌هایی هم در ابتدای کار صورت گرفت و جعبه سیاه هواپیما تحویل داده‌شده و این می‌تواند به فهم چگونگی قضیه کمک کند و فضا از این متهم کردن‌های متقابل خارج شود.

بحث متناقضی که میان طرفین شکل‌گرفته، مسئله چگونگی حمله به این هواپیما است. آمریکا مدعی شده که موشک‌های زمین به هوا از سوی نیروهای مخالف دولت اوکراین به سمت هواپیما شلیک‌شده، درحالی‌که روسیه معتقد است یک هواپیمای نظامی دولت اوکراین در کنار هواپیمای مالزیایی در حال حرکت بوده است. این تناقضات را چگونه توصیف می‌کنید؟

هر یک از این کشورها طبیعتاً باید شواهد و مستندات خود را تقدیم هیئتی نمایند که به نمایندگی از شورای امنیت مسئله را بررسی می‌کند. طبیعتاً بایستی قضاوت صحیح از سوی آن هیئت صورت پذیرد.تمام مباحثی که تا کنون مطرح‌شده در حد ادعا است و نمی‌توان به صورت جدی قضاوت صحیحی در مورد آن داشت. هرچند استدلال‌هایی که طرفین مطرح کردند، می‌تواند تا حدی مسئله را روشن کند. ولی جمع‌بندی از این استدلال‌ها مستلزم بررسی صحنه واقعیت و تطبیق این ادعاها است.

حال صرف‌نظر از اینکه کدام یک از آن‌ها به این هواپیما حمله کرده‌اند، هر یک از طرفین چه منافع احتمالی در پس از این اقدام می‌توانند داشته باشند؟ به عبارت دیگر هدف از این حمله چه بوده است؟

البته به صورت مشخص نمی‌توان منافعی برای دولت روسیه متصور شد و اساساً هم خیلی روسیه را متهم نکرده‌اند که به این هواپیما شلیک کرده است. ولی در عموم بحث‌ها مخالفین دولت اوکراین متهم هستند. چون هم هواپیما در منطقه مخالفین سقوط کرده و احتمال اینکه موشک هم از این منطقه شلیک‌شده باشد، زیاد تر به ذهن نزدیک است چرا که فاصله بین شلیک موشک و سقوط هواپیما نمی‌تواند به هیچ‌وجه بیشتر از 10 - 15 ثانیه باشد. در نتیجه هواپیما در حین هدف قرار گرفتن نمی‌تواند خیلی دور از آن منطقه بوده باشد. از سوی دیگر دولت روسیه هم معمولاً چنین اقداماتی را از زمان سقوط هواپیمای مسافربری کره جنوبی که در سال 1983 بر فراز خاک شوروری ساقط شد، انجام نداده است. بر این اساس بیشتر انگشت اتهام به سمت مخالفین است که هم هواپیما در منطقه آن‌ها سقوط کرده و هم اینکه امکان رخ دادن اشتباه در این حمله زیاد است. به عبارت دیگر بسیار محتمل است که نیروهای معارضین هواپیمای مالزیایی را با هواپیمای نظامی اوکراین اشتباه گرفته باشند. ضمن اینکه معمولاً در چنین مواردی آن نیرویی که مسئولیت‌پذیری ندارد و سلسله‌مراتب بر آن حاکم نیست، امکان اشتباه محاسباتی‌اش هم بیشتر است. از سوی دیگر برخی استنادات از سوی روسیه علیه دولت اوکراین مطرح‌شده که نیازمند بررسی است.

فشارها به این دلیل بر روسیه افزایش یافته است که گفته می‌شود تسلیحاتی که نیروهای مخالف دولت اوکراین در اختیاردارند از سوی مسکو به آن‌ها تحویل داده‌شده است. آیا مخالفین منبع دیگری هم برای تامین تسلیحات جنگی در اختیاردارند؟

این تسلیحات می‌تواند از پادگان‌ها و انبارهای نظامی ارتش اوکراین در مناطقی که در دست مخالفین است هم اخذ و یا سرقت شده باشد. ولی به هر حال چند نکته حائز اهمیت است. یکی اینکه این احتمال هم وجود دارد که دولت روسیه این تجهیزات را در اختیار آن‌ها قرار داده باشد، دوم اینکه حتی اگر آن‌ها از زرادخانه‌های اوکراین برداشته باشند، اینکه روسیه از آن‌ها حمایت می‌کند، هزینه‌ها و فشارهای فراوانی را به کرملین وارد می‌سازد.

به نظر می‌رسد که این مسئله فشارها را هم بر روسیه فزونی بخشد، دیوید کامرون تاکید کرده باید تحریم‌های جدید و فشارهای بیشتر علیه این کشور در دستور کار قرار گیرد. به نظر شما اوضاع برای روسیه سخت تر خواهد شد؟

فشارهایی که در حال حاضر هم در رسانه‌ها و هم در محافل دولتی در طرف اروپایی و آمریکا وجود دارد و همچنین تلاشی که انجام می‌شود که تحریم‌های بیشتری علیه روسیه وضع گردد، کاملاً مشهود است، ولی به نظر من این فشارها مادامی که مسئول اصلی شلیک موشک روشن نشده، قدری این باور را به ذهن متبادر می‌سازد که غربی‌ها دنبال بهانه و مستمسکی برای فشار بیشتر علیه روسیه هستند تا روسیه را به بحران سازی علیه امنیت اروپا و جهان متهم سازند. به ویژه آمریکایی‌ها می‌خواهند این باور را در ذهن اروپایی‌ها ایجاد کنند که روسیه تهدید و خطر اصلی برای امنیت اروپا است تا اروپا را به کاهش روابط با روسیه و تحریم‌های اقتصادی جدی تر با روسیه متمایل کنند. چرا که آمریکایی‌ها خود مستقیما منافع تجاری و اقتصادی با روسیه ندارند، ولی اتحادیه اروپا که بیش از 40 درصد تجارت خارجی روسیه را در دست دارد روابط تجاری با این کشور برایش حائز اهمیت است. آمریکایی‌ها سعی می‌کنند از این طریق و با حادثه های مشابه اروپایی‌ها را وادار کنند که روابط با روسیه را محدود کنند. آمریکایی‌ها در سیاستی که در رابطه بار روسیه در پیش گرفتند و سرچشمه این سیاست در دوره جدید را باید در موضوع سوریه و قضیه اسنودن دنبال کرد و بعد از آن هم داستان اوکراین آن را تکمیل کرد، سیاست ضد روسی جدی در واشینگتن را شکل داد. سیاستی که به مرور زمان تداوم و بقای خود و اعمال فشارها بر روسیه را در چنین حوادثی جستجو می‌کند و سعی می‌کند حداکثر استفاده را از این حوادث ببرد. هرچند که به نظر من این راهبرد نمی‌تواند چندان واقع بینانه باشد، به این دلیل که آمریکایی‌ها در موضوعات مختلفی از کره شمالی و افغانستان گرفته تا مسائل خاورمیانه و به ویژه در مناقشه رو به فزونی رادیکالیسم قومی و مذهبی در خاورمیانه که امروزه در سوریه و عراق قابل مشاهده است و دامنه آن حتی به لبنان هم ممکن است کشیده شود، منافع مشترکی با روسیه دارند. روابط روسیه و مصر و یا عراق و سوریه در سال‌های اخیر روز به روز گسترش‌یافته نقش روسیه در حفظ وضع موجود منطقه و ثبات و امنیت منطقه می‌تواند منفعت مشترکی برای آمریکا و روسیه ایجاد کرده است. اما به هر حال آن طرف قضیه هم چون این سیاست به صورت جدی در آمریکا شکل‌گرفته است که باید روسیه  در محدوده مرزهای خود و همچنین دریای سیاه و بالتیک محدود شود، ابعاد رقابتی و خصومت گرایانه نسبت به روسیه پررنگ تر می‌شود.

با توجه به این که در ابتدا اشاره کردید حادثه سقوط هواپیمای مالزیایی حتی بر مسائل غزه هم سایه انداخت، آیا تل‌آویو نفعی از تحت فشار قرار گرفتن مسکو می‌برد و آیا اقدامی در این راستا انجام می‌دهد؟

قطعاً همین طور است. باید اشاره کرد فضاسازی رسانه‌ای صهیونیست‌ها که همیشه به دلیل سیاست‌های سامی ستیزانه روسیه منافعی را در ضدیت با مسکو داشته‌اند در این رابطه موثر بوده است. ضمن اینکه این حادثه فرصت مناسبی را برای آن‌ها فراهم کرده تا توجهات جهانی را از فجایع غزه منحرف کنند.

با این تفاسیر چشم‌انداز تقابل میان روسیه و آمریکا و غرب را چگونه می‌بینید؟ به نظر می‌رسد روسیه قصد ندارد کوتاه بیاید و کشورهای غربی هم تصمیم جدی برای محدود ساختن روسیه و افزایش فشارها علیه کرملین دارند.

طبیعتاً روس‌ها کوتاه نخواهند آمد اگر قرار بر کوتاه آمدن باشد به شکل محدودی خواهد بود و تا جایی خواهد بود که مرزهای روسیه و به ویژه منطقه دریای سیاه و قفقاز جنوبی مورد تهدید قرار نگیرد. واقعیت این است جایگاهی که امنیت منطقه ای و ملی در راهبردهای فدراسیون روسیه دارد، اجازه نمی‌دهد روسیه در این موارد کوتاه بیاید. کوتاه آمدن را روس‌ها بیشتر در موارد اقتصادی دنبال می‌کنند؛ به آن معنا که نگرانی از تأثیر تحریم‌ها بر آینده اقتصادی روسیه شرایط را به گونه‌ای رقم می زند که در بلندمدت آسیب های جدی به این کشور وارد آید. لذا دولت پوتین سعی می‌کند، از طریق دیپلماسی، گفتگو و تعامل با غرب، آن‌ها را وادار به انجام مذاکره و مصالحه کند که هم بتواند مخالفین را در داخل اوکراین حفظ کند و هم اینکه از تشدید تحریم‌ها جلوگیری نماید. اما در طرف غربی کشورها هر یک منافع متفاوتی دارند، ضمن اینکه یک منفعت مشترک هم وجود دارد و آن هم روسیه ضعیف و منزوی است. اما طبیعتاً تک تک این کشورها منافع متفاوتی دارند. آمریکا به دلیل اینکه در هم تندیگی منافع چندانی با روسیه ندارد بیش از کشورهای اروپایی در تضاد و مقابله با روسیه قرار می گیرد.از این رو آمریکا تلاش می‌کند کشورهای اروپایی را متقاعد کند که روسیه تهدید جدی برای امنیت مرزهای اروپایی است و آن‌ها باید فشار بر مسکو را افزایش دهند. به نظر می‌رسد مسائلی که بین روسیه و آمریکا وجود دارد به سادگی قابل حل نیست و مسئله گسترش فعالیت های ناتو و همچنین گسترش اتحادیه اروپا، موضوع سپر دفاع موشکی و حتی مسائلی داخلی روسیه مانند حقوق بشر، به گونه‌ای است که ضمن اینکه امکان حصول به توافق و امکان دستیابی به راه حل‌های دیپلماتیک وجود دارد، اما به سادگی قابل حل و فصل اساسی نیست. اما درعین‌حال طبیعتاً در آینده هم مانند سالیان گذشته می‌توان انتظار داشت همکاری‌های مقطعی و موردی میان طرفین صورت بگیرد اما مشکل اصلی حل نخواهد شد و حتی در مواردی می‌توان انتظار داشت که این چالش‌ها و تنش‌ها به درگیری بیشتر واشینگتن و مسکو هم بینجامد.

30849

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 367184

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =