دین از چه دیدگاه و موضعی مقاومت فلسطین را تایید می کند؟ / سخنان امام موسی صدر

سخنان امام موسی صدر در جمع شخصیت‌های برجسته و معروف اسلامی درباره مقاومت فلسطین از دیدگاه دین

آنچه می خوانید سخنان امام موسی صدر به نقل از روزنامه الحیاه مورخ ۱۷/۱۲/۱۹۶۸ است که در آن به مذمت یهود از دیدگاه اسلام و توجیه دینی ضرورت مقاومت فلسطین علیه تجاوزات اسرائیل می‌پردازد. ترجمه این سخنرانی توسط علی حجتی کرمانی انجام شده که در کتاب "نای و نی" موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به چاپ رسیده است.

«برادران‌ ارجمند، اجازه‌ دهید از شما، به‌ علت‌ تحمل‌ دشواری‌های‌ بسیار برای‌ حضور در مراسم‌ امشب، آن‌هم‌ در این‌ ایام‌ توفان‌خیز، نه‌ سپاسگزاری‌ کنم‌ و نه‌ پوزش‌ بطلبم، زیرا مکنونات‌ قلبی‌ و احساسات‌ شما، که‌ از بدو ورود به‌ این‌ مجلس‌ در چهره‌هایتان‌ موج‌ می‌زند، خود بهترین‌ نشانه‌ از آمادگی‌ِ همه‌جانبه‌ شما برای‌ یاری‌ رساندن‌ به‌ این‌ جهاد مقدس‌ است؛ کاری‌ که‌ خود مخلصانه‌ و بدون‌ هیچ‌گونه‌ چشم‌داشتی‌ به‌ پاداش‌ و سپاسگزاری‌ از جانب‌ کسی‌ بدان‌ کمر بسته‌اید. تصور نمی‌کنم‌ نیاز باشد در اینجا بر غیرقانونی بودن‌ اسرائیل‌ در شکل‌گیری‌ و محکومیت اقدامات‌ آن‌ تأ‌کید کنم. درباره‌ اسرائیل‌ صد‌ها کنگره‌ بین‌المللی‌ تشکیل‌ و بیانیه‌های‌ فراوانی‌ صادر شده‌ است، همچون‌ آرای دیوان‌ لاهه و پروتکل‌ ژنو و قطعنامه‌های‌ شورای‌ امنیت و تأ‌کیدات‌ مجمع‌ عمومی‌ سازمان‌ ملل و قطعنامه‌های‌ کمیته‌ حقوق‌ بشر و کنگره‌ حقوق‌ بشر و بسیاری‌ موارد دیگر که‌ ذکر آن‌ها نیازمند کتابی‌ حجیم‌ است. همچنین، ‌ گمان‌ نمی‌کنم‌ در اینجا لازم‌ باشد از نظر حقوقی بر مشروعیت مقاومت‌ فلسطین، در داخل‌ سرزمین‌های اشغالی‌ و بیرون‌ از آن، تأ‌کید کنم.

پس‌ از صدور قطعنامه‌ شورای‌ امنیت، جهان‌ عملاً‌ به‌ مشروعیت‌ و قانونی‌ بودن‌ مبارزه‌ مردم‌ فلسطین‌ اذعان کرد و بر آن صحه‌ گذاشت. بنابراین، قوانین‌ بین‌المللی‌ نیز باید در حمایت‌ از فلسطینیان‌ به‌کار گرفته‌ شود. مثلاً‌ باید با اسیران‌ آنان همچون‌ اسیران‌ جنگی‌ رفتار شود.

البته، امشب‌ این‌ بحث‌ها همه‌ از دایره‌ گفتار ما بیرون‌ است. سخن‌ امشب‌ من‌ درباره‌ دین‌ و موضع‌گیری‌ آن‌ است. دین هر انسانی‌ را صرف‌نظر از مذهب‌ یا اندیشه‌ یا اعتقادش، محترم‌ می‌شمارد. اما اگر انسانی‌ در نتیجه‌ اعتقاداتِ‌ زیان‌آور‌ تبدیل‌ به‌ جرثومه‌ای‌ شود که‌ در زمین‌ فساد و تباهی‌ کند و جوامع‌ را به‌ انواع‌ بیماری‌ها مبتلا سازد، در این‌ صورت، دین‌ ارج‌ و حرمتی‌ برای‌ این‌ موجود قایل‌ نیست، همان‌طور که‌ انسان‌ نیز خود عضوی‌ از بدنش‌ را که‌ به‌ بیماری‌ مسری‌ و بدخیمی‌ دچار شده، از بدن‌ خود جدا می‌کند.

ما از انسان‌ بیزار نیستیم، ولی‌ فساد را نمی‌پذیریم. می‌گوییم‌ از همان‌ هنگامی‌که‌ نخستین‌ دولت‌ اسرائیل‌ شکل‌ گرفت، یعنی‌ پیش‌ از میلاد حضرت‌ مسیح، یهودیان‌ نژادپرستی‌ و افکار نژادپرستانه‌ را مطرح‌ می‌کردند؛ افکاری‌ که‌ به‌ آنان توهم‌ برتری‌ بر بشر را می‌بخشد. آنان‌ برای‌ خود امتیازاتی‌ قایل‌ بودند، خدایی‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ بودند که‌ با خدای‌ دیگر مردمان‌ و نیز با خدای‌ یکتا تفاوت‌ داشت. آنان خدا را «یهوه» خواندند تا بر تمایز و شکاف‌ میان خود و مردم‌ عمق‌ ببخشند و بشریت‌ را تجزیه‌ کنند و خود را بالا‌تر از آنان‌ جای‌ دهند، حتی‌ در باب‌ خدا و معبودشان.

گفتنی‌ است‌ که‌ یهودیان‌ نخستین‌ کسانی‌ نبودند که‌ به‌ خدای‌ یگانه‌ ابراهیم‌ گرویدند، بلکه‌ پیش‌ از آنان‌ فینیقی‌ها و کنعانی‌ها به‌ خدای‌ یگانه‌ ایمان‌ آورده و او را «ایل» نام نهاده‌ بودند. اما یهودیان‌ خدای‌ دیگری‌ را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ بودند و او را یهوه می‌خواندند. بعد از آن، تا زمان‌ ما، آرا و اخلاقیات‌ و رفتار خود را از دیگر مردم‌ جدا کردند. راز محاربه‌ یهود با پیامبرانی‌ که‌ پس‌ از این‌ بدعت‌گذاری‌ در رسالت‌ الهی‌ و تحریف‌ کلمه، برای‌ هدایت‌ مردم‌ از سوی‌ خداوند مبعوث‌ می‌شدند، در همین‌ مطلب‌ نهفته‌ بود. پیامبران‌ هم‌ درباره‌ خطر یهود به‌ مردم‌ هشدار می‌دادند. حضرت‌ مسیح‌ می‌فرمود: «قدس‌ را به‌ سگ‌ها و خوک‌ها وامگذارید.» منظور آن‌ حضرت‌ از کلمه‌ «قدس» تنها شهر «بیت‌المقدس» نبود، بلکه‌ همه‌ معانی‌ قدس‌ بود. همان‌ حضرت، هنگامی‌ که‌ بازرگانان‌ را و طلاسازان را و فروشندگان‌ را از هیکل‌ بیرون‌ می‌راند، به‌ آنان‌ می‌فرمود: «این‌ خانه‌ پدر من، جایگاه‌ عبادت‌ است‌ که‌ شما آن‌ را تبدیل‌ به‌ لانه‌ دزدان‌ کرده‌اید.»

اکنون‌ من‌ می‌پرسم: اگر مسیح‌ امـروز هـم‌ در میان‌ مـا زنـدگی می‌کرد، چه می‌فرمود؟ آیا همین‌ سخن‌ را تکرار نمی‌کرد؟

او می‌فرمود: این‌ خانه‌ پدر من، جایگاه‌ عبادت‌ است‌ که‌ شما آن‌ را به‌ لانه‌ای‌ برای‌ توطئه‌ و دسیسه‌ و پایگاهی‌ برای‌ استعمار و مکانی‌ برای‌ فساد و نافرمانی‌ خدا و امثال‌ آن‌ تبدیل‌ کرده‌اید. بنابراین، انگیزه‌ای‌ که‌ مسیح‌ را به‌ جنگ‌ با یهود وامی‌داشت، این‌ نبود که‌ او با این بشر به عنوان بشر دشمنی‌ داشته‌ باشد، بلکه‌ آن‌ حضرت‌ از بشری‌ بیزاری‌ می‌جست‌ که‌ بر اثر عقاید مغشوش‌ و خطرناک‌ خود به‌ جرثومه‌ فساد تبدیل‌ شده‌ بود. همچنین، به‌ همین‌ سبب‌ است‌ که‌ حضرت محمد (ص) در سوره‌ جمعه‌ دو بار به‌ ما بیدارباش‌ می‌دهد که‌: ای‌ مسلمانان، اینان‌ همان‌ ستمگران‌اند. قرآن‌ کریم‌ در دو آیه‌ از سوره‌ جمعه‌ مسلمانان‌ را از فعالیت و حضور یهود برحذر می‌دارد. خداوند در آن‌ سوره‌ می‌فرماید:

«مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ. قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ. وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ.»

و ما هر جمعه، این سوره مبارکه را که دو بار یهودیان ظالم را خطاب می‌کند، تلاوت می‌کنیم.

بدین‌ترتیب، علتی‌ که‌ سبب‌ می‌شد تا پیامبران‌ با یهود بجنگند برای‌ ما روشن‌ می‌شود. پیکار ما نیز با آنان‌ همچون‌ جنگ‌ با یک‌ انسان‌ یا جنگ‌ با گروهی‌ مؤ‌من‌ نیست. بلکه‌ با آنان می‌جنگیم، زیرا که‌ ایشان‌ به‌ مصداق‌ آیه‌ قرآن، به دستورات‌ کتاب‌ مقدس‌ خود عمل‌ نمی‌کنند. بنابراین، جنگ‌ ما با آنان جنگ‌ با یک‌ مجموعه‌ از انسان‌ها نیست، بلکه‌ این‌ جنگ‌ در واقع‌ نبردی است با فساد و انحراف و ستم‌ و اندیشه‌ تبعیض‌ نژادی‌ که اساس تفکر آنان است: «اگر می‌پندارید که شما دوستان خدا هستید، نه مردم دیگر.» این است مصیبت ما. مصیبت اینجاست که آنان خود را اولیا و دوستان خدا می‌دانند و نه دیگران را، این نکته اساسی است.

پیامبران‌ به‌ ما هشدار داده‌ بودند که‌ یهود را از جزیره‌العرب‌ بیرون‌ برانید، ولی‌ ما، زمانی‌ که‌ آنان‌ هنوز پایگاهی‌ برای‌ خود نساخته‌ بودند، این‌ هشدارشان‌ را نشنیدیم. اما اکنون‌ که‌ این‌ خطرِ‌ مجسم‌ رویاروی‌ ما قرار گرفته، چه‌ باید بکنیم؟

این‌ مطالب‌ نشان‌دهنده موضع‌ دیـن‌ در برابر یهود بود کـه‌ به‌طور خلاصه‌ عنوان‌ شد. اما آیه‌ قرآن‌ که تأ‌کید می‌کند: ‌«ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ وَالْمَسْکَنَهُ» ساختاری‌ انشائی‌ و امری‌ دارد و از نوع‌ جملات‌ اخباری‌ و حکایتی‌ به‌ حساب‌ نمی‌آید. این‌ آیه‌ امری‌ واجب‌ و مسئولیت‌آور بر دوش‌ می‌گذارد و اگر این‌ مسئولیت‌ را به‌ انجام‌ نرسانیم، در آینده‌ بر ما مُهر ذلت‌ و بیچارگی‌ خواهد خورد.

مشروعیت‌ مبـارزه‌ مردم‌ فلسطین‌ از دیـدگاه‌ دینـی‌ اصلاً‌ نیـاز به‌ بحث‌ ندارد. چرا این‌ مبارزه‌ از نظر دینی‌ مشروعیت‌ نداشته‌ باشد، در حالی ‌که‌ مبارزان آن‌ همان‌ کسانی‌ هستند که‌ راه‌ انسانیت‌ را هموار می‌سازند و در صدد صیانت‌ از اخلاق‌ و ارزش‌ها برآمده‌اند؟ اینان‌ همان‌ کسانی‌ هستند که‌ اراده‌ مسیح‌ و محمد‌ را به‌ اجرا درمی‌آورند. اینان‌ تحقق‌بخش‌ اراده‌ الهی‌اند که‌ در مفهوم‌ آیه‌ «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ وَالْمَسْکَنَهُ» ‌ بیان‌ شده‌ است. آری، اینان‌ کسانی‌ هستند که‌ اراده‌ آسمانی‌ را جامه تحقق‌ می‌پوشانند. دست‌ خدا و دست‌ مسیح‌ و دست‌ محمد‌ و دست‌ ارزش‌های‌ والا از آستین‌ اینان‌ بیرون‌ آمده‌ و در اسلحه‌ و خون‌ و جهاد برای‌ اجرای‌ این‌ احکام‌ آسمانی‌ متجلی شده‌ است. لذا نیازی به اثبات مشروعیت کار آنان و لزوم حمایت از آن نیست.

برادران، اگر ما امروز به‌ این‌ نهضت‌ و این‌ حرکت‌ بزرگ‌ و ایـن جهاد مقدس‌ یاری‌ رسانیم، چندین‌ برابرِ‌ کمکی‌ که‌ در آینده‌ به‌ آن‌ کنیم، ‌ ارزش‌ خواهد داشت. همان‌طور که‌ خود در گذشته‌ دیدید، در همان‌ هنگامی‌که‌ بحران‌ فلسطین‌ تازه‌ آغاز شده‌ بود، چون‌ ما از دفاع‌ و اتخاذ یک‌ موضع‌ درست‌ شانه‌ خالی‌ کردیم، امروز به‌ مصیبت‌ها و دشواری‌های‌ بی‌شماری‌ دچار شده‌ایم. ایثار و فداکاری‌هایی که‌ ما امروزه‌ در راه‌ مبارزه‌ با اسرائیل باید‌ تقدیم‌ ‌کنیم، ده‌ها برابر بیشتر از آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ می‌توانست‌ در آغاز فعالیت صهیونیست‌ها و اشغال‌ سرزمین‌ ما تقدیم شود. اگر ما از صد سال‌ پیش، مطابق‌ دستورات‌ دینی‌ عمل‌ می‌کردیم و متوجه این خطر‌ها بودیم، امکانات‌ فراوان‌ و ثروت‌ هنگفتی‌ ذخیره‌ کرده‌ بودیم. اگرچه‌ در گذشته‌ از تمام‌ این‌ها غافل‌ شدیم، امروز نباید عقب‌ بنشینیم. باید هر چیزی‌ که‌ به‌دست‌ می‌آوریم‌ و در هر چیزی‌ که‌ تلاش‌ می‌کنیم‌ و درباره‌ هرچه‌ می‌اندیشیم، همه‌ در راه‌ خدمت‌ به‌ این‌ مسئله‌ مقدس‌ باشد.

برادران‌ عزیز، در این‌ راه، تنها کافی‌ نیست‌ که‌ کف‌ بزنیم‌ و زبان‌ به‌ تحسین‌ بگشاییم‌ و تنها بذل‌ عاطفه‌ کنیم، بلکه‌ بر ماست‌ که‌ در این‌ راه‌ تا آنجا که‌ در توان‌ داریم‌ از هیچ‌گونه‌ یاری‌ و مساعدت‌ و تأ‌یید، به‌ تمام‌ معنی‌ کلمه، دریغ‌ نورزیم. این‌گونه‌ است‌ که‌ می‌توانیم‌ تکلیف‌ خود را ادا کنیم. بنده، پیش‌ از فرا رسیدن‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان، در عراق‌ و در شهر نجف‌ اشرف‌ بودم. در آنجا مراسمی‌ به‌ مناسبت‌ یادبود سیدالشهدا‌ بر پا شده‌ بود. این‌ مراسم‌ بسیار باشکوه‌ است‌ و هرساله‌ زیر نظر مرجع‌ بزرگ‌ شیعیان، آیت‌الله‌ سید محسن‌ حکیم، برگزار می‌شود. دیدم‌ یکی از جوانان‌ فلسطینی جنبش فتح‌ در این‌ مراسم‌ شرکت‌ کرده‌ بود و سخنرانی‌ هم‌ کرد.

همچنین، در همان‌جا، مشاهده‌ کـردم‌ گروهی‌ از هیئت عراقـی برای حمایت جنبش فتح کمک‌های‌ مالی برای‌ فلسطینیان‌ جمع‌آوری‌ می‌کردند. خیابان‌های‌ نجف اشرف‌ و، به‌ویژه، ‌ اطراف‌ مرقد حضرت‌ علی‌ از شعارهایی‌ که‌ فلسطینیان‌ نوشته‌ بودند، پوشیده‌ شده‌ بود. حضرت‌ آیت‌الله‌ حکیم‌ نیز عده‌ای‌ از فلسطینی‌ها را به‌ حضور پذیرفت‌ و برای‌ پیروزی‌ و کامیابی‌ آنان‌ دعا کرد. از این‌ رو، ما می‌توانیم‌ موضعی‌ دینی‌ و درست‌ اتخاذ کنیم‌ که منجر‌ به‌ حمایت‌ از این‌ نهضت‌ در گوشه‌گوشه‌ جهان‌ شود.

برادران گرامی، این‌ فریضه‌ دینـی‌ و انسانـی‌ ماست. ما در ایـن‌ مجلس‌ مبارک، که‌ به‌ مناسبت‌ حمایت‌ از آرمان‌ فلسطین‌ در ماه‌ مبارک‌ رمضان، ماه‌ روزه‌ و سازندگی، ماه‌ صبر و آمادگی، ماه‌ لیله‌القدر و رقم‌ خوردن‌ سرنوشت، ماه‌ فتح‌ مکه‌ و جنگ‌ بدر کبری‌ و ماه‌ پیروزی‌ها بر پا شده، حضور یافته‌ایم. ما در پایان‌ این‌ ماه‌ مبارک‌ در این‌ مراسم‌ خجسته‌ شرکت‌ جسته‌ایم‌ و امیدواریم‌ به‌ چیزی‌ دست‌ یابیم‌ که‌ خداوند را خشنود کند و از عمیق‌ترین‌ و محکمترین‌ دستاوردهای‌ این‌ ماه‌ مبارک‌ باشد. چنان‌که‌ در آغاز نهضت‌ اسلام‌ هم‌ همین‌گونه‌ بود. ما می‌گوییم‌ در همین‌ ماه‌ پیامبر گرامی‌ اسلام‌ به‌ مکه‌ قدم‌ نهاد و به‌ پیروزی‌ نهایی‌ دست‌ یافت. آن‌ حضرت‌ در ماه‌ رمضان‌ وارد مکه‌ شد و این‌ سوره‌ مبارکه‌ بر او نازل‌ گشت:

«بِسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیـمِ. إِذَا جَـاء نَصْـرُ اللَّهِ وَالْفَتْـحُ. وَرَأَیْـتَ النَّـاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا‌.»

‌ما نیز آرزو داریم‌ که‌ چنین‌ سوره‌ای‌ در چنین‌ ماهی‌ تلاوت‌ کنیم، آن‌ هم‌ در وقتی‌که‌ مقاومت‌ فلسطین‌ و کمک‌کنندگان‌ به‌ او و یارانش‌ به‌ قدس، حرم‌ دوم، پای‌ می‌نهند، همچنان‌که‌ پیامبر ما، حضرت‌ محمد، در حرم‌ نخست‌ وارد شد، و این سوره مبارک نصر را تلاوت کنیم. ما در انتظار فرارسیدن‌ یاری‌ خداوند، چشم‌ به‌ دست‌ این‌ جوانان‌ دوخته‌ایم، جوانان‌ مؤ‌منی‌ که‌ اراده‌ الهی‌ را تحقق‌ می‌بخشند.

اما شما، ای‌ جوانان‌ عزیز فتح، ای‌ کسانی‌ که‌ پنجره‌ آرزو‌ها را به‌ روی‌ قلب‌های‌ ما گشوده‌اید، ای‌ دستان‌ خداوند در میان مردم‌ و ای‌ دریچه‌های‌ اراده‌ و خواست‌ او، با برکات‌ خداوند حرکت کنید. امید‌ها به‌ شماست، چرا که‌ جهاد شما نشئت‌گرفته‌ از سه‌ مبناست.

مبنای نخست‌ ایمان‌ است. ایمان‌ به‌ خداوندِ‌ آفریننده‌ مرگ و زندگی. خدا همه‌جا هست. خدایی‌ یکتا، خدایی‌ که‌ از آنِ‌ شماست‌ در زندگی‌ و مرگ. و مرگ‌ برای‌ شما زندگی‌ جدید است. علی‌بن‌ابی‌طالب‌ع، نخستین‌ فداییِ‌ اسلام، هنگامی ‌که‌ پسرش‌ محمد حنفیه‌ را در جنگ‌ نصیحت‌ می‌کند، از این‌ اصل‌ یعنی‌ ایمان‌ به‌ خدا چنین‌ تعبیر می‌کند: «پسرم، اگر کوه‌ها از جا بجنبند، تو پابرجا باش.» سپس‌ در ادامه‌ گفتارش‌ می‌فرماید: «جمجمه‌ات‌ را به‌ خدا بسپار.» و شما نیز جمجمه‌ها و آرزو‌ها و احساسات‌ خود را به‌ خداوند وام‌ داده‌اید و بدانید پیروزی‌ برای‌ شما از جانب‌ خداوند محقق‌ است.

مبنای دوم‌ این‌ است‌ که‌ شما با آگاهی‌ کامل‌ و دقت‌ و سنجیدگی، اقدامات‌ و خط‌مشی‌ خود را برنامه‌ریزی‌ و طراحی‌ کرده‌اید. حرکت‌ علمی‌ و درستِ‌ مبتنی‌ بر آگاهی و ایمان، قرین‌ پیروزی‌ است. گرچه اطلاعات ما از شما اندک است، اما می‌دانیم‌ که‌ شما در روش‌ و جهاد و جنگ‌ و تبلیغاتتان بر چارچوب‌های‌ علمی‌ و درست‌ تکیه‌ دارید.

مبنای سوم، شما در حرکت‌ خود از ستیزه‌گری‌های‌ جنبی‌ پرهیز کرده‌اید. این‌ کار به‌ شما امکان‌ داده‌است تا از امکانات موجود اعراب‌ و مسلمانان‌ و مسیحیان‌ و نیز هر انسان‌ آزاده، در هر کجای‌ جهان‌ که‌ باشد، استفاده‌ کنید. بر این‌ اساس، موضع‌ شما ما را به‌ یاد موضع‌ جنبش ملی‌ آزادی‌بخش‌ الجزایر می‌اندازد که‌ توانسته‌ بود از تمام‌ نیروهای‌ انسانی‌ در جهان، حتی‌ نویسندگان‌ و مؤ‌لفان‌ فرانسوی‌ و بسیاری‌ از کشورهای‌ دیگر، به‌خوبی‌ بهره‌برداری‌ کند. ما پیروزی‌ شما را آرزومندیم‌ و از خداوند موفقیت‌ شما را مسئلت‌ داریم.

ولی‌ ما، در این‌ کشـور عزیـز، با آنکه‌ افتخـار می‌کنیم‌ که‌ دولت لبنان‌ تکلیف‌ خود را ادا کرده‌ و پس‌ از این‌ هم‌ در میان جامعه‌ عرب‌ و رهبری‌ عربی‌ نیز به‌ تکلیف‌ خود عمل‌ خواهد کرد، باز از فرصت‌ استفاده‌ می‌کنیم‌ و در مجلس‌ امشب، که‌ برخی‌ از آقایان‌ نماینده‌ هم‌ حضور دارند، درخواست‌ می‌کنیم‌ که‌ مسئولان‌ کشور آمادگی‌های‌ لازم‌ را برای‌ جامعه‌ لبنان‌ فراهم‌ سازند. این‌ کشور را از جو کنونی‌ خارج‌ کنند و آن‌ را از عواملی‌ که‌ به‌سوی‌ ضعف‌ و سستی‌ و فساد و لاابالی‌گری و مسئولیت‌ناپذیری‌ می‌برَد، چه در فیلم‌ها و چه در روزنامه‌ها و یا هر جای دیگر، دور نگه‌ دارند. با آنکه‌ ما قانون‌ انصار ارتش‌ لبنان‌ را تأ‌یید می‌کنیم، اما باز خواستاریم‌ که‌ از همین‌ رهگذر به‌ قانون‌ خدمت‌ سربازی‌ اجباری‌ به‌مثابه مقدمه‌ای‌ برای‌ آماده‌ ساختن‌ جوانان‌ لبنانی‌ برای‌ پایداری‌ و مقاومت‌ و ورود در قلمرو احساس‌ مسئولیت‌ و جدیت‌ و بیرون‌ آمدن‌ از بطالت‌ و بی‌مسئولیتی‌ توجه‌ شود. همچنین، امیدواریم‌ کشور ما به‌ اندازه‌ توش‌ و توان‌ خود به‌ این‌ جنبش کمک‌ کند و باز هم‌ امیدواریم‌ در این‌ مجلس‌ و امثال‌ آن‌ بتوانیم‌ با همه‌ توان‌ خود به‌ این‌ جنبش یاری‌ رسانیم.

برادران‌ عزیز، آنچه‌ گفته‌ شد تعابیر مختصری‌ بود از آنچه‌ در قلب‌ من و قلب‌ شرکت‌کنندگان‌ نهفته‌ بود. شما ای‌ جوانان‌ جنبش فتح، مطمئن‌ باشید که‌ در قلب‌ هر مؤ‌من‌ و هر مسلمان‌ و هر مسیحی‌ و هر کسی‌ که‌ به‌ خداوند و به‌ انسانیت‌ ایمان‌ دارد، از کوچک‌ و بزرگ‌ و زن‌ و مرد، جایگاهی‌ والا به‌ شما اختصاص‌ داده‌ شده‌ است. پس‌ شما هم، با اتکا به‌ برکات‌ الهی، حرکت‌ کنید. خداوند شما را تأ‌یید کند و موفق‌ بدارد.»

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 366769

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =