۰ نفر
۲۷ تیر ۱۳۹۳ - ۰۸:۴۴
تولید جهل به جای تولید علم

به نظر می رسد هزینه ای که برخی از اقوام و جوامع بابت تولید جهل می پردازند، بسیار بیش از مبالغی است که برای تولید علم هزینه می شود. این معیار مهمی در سنجش وضعیت علم در جامعه است.

از قدیم در میان علما اصطلاحی بود به عنوان «اغراء به جهل». در روزهای اول طلبگی، وقتی این تعبیر را می شنیدم، در باره معنای آن فکر می کردم. تشویق کردن مردم به جهل، کشاندن آنان به جهل، تشویق به خطا و اشتباه. شاید معنای نزدیک به آن فریب دادن مردم به جهل به عنوان علم است. این که تصور کنند، حقیقت امر این طور است، اما فی الواقع چنین نباشد. تا اینجا به مفهوم نوعی تدلیس در علم نزدیک است.

حدیثی هم از رسول (ص) نقل شده است که فرمود: «انّ من العلم جهلا»، نوعی از علم، جهل است. برای این جمله هم معنایی این چنین شده که برخی از انواع علم، فایده ای ندارد و با جهل برابر است، اما می تواند این معنا را هم داشته باشد که برخی از آنچه به عنوان علم به مردم داده می شود، عین جهل است، اما به اسم علم عرضه می شود، و این یعنی اغراء به جهل.
وقتی خطیبی یک ساعت حرف می زند، آن هم خطابی محض و بی قاعده و بی مبنا، رطب و یابس بهم می بافد، از انواع جدلهای دهن پرکن اما بی محتوا برای اثبات گزاره های خود استفاده می کند، و بیش از آن که در صدد واقع نمایی باشد، در صدد رسیدن به اهدافش است، این یعنی اغراء به جهل، یعنی تولید جهل به اسم علم.
همین کار در بسیاری از نوشته ها و مقالات، و به خصوص تبلیغات و رسانه های تبلیغی صورت می گیرد. در همه جای دنیا هم هست. اتفاقا در دنیای ما بیش از دنیای قدیم هست، زیرا آن اندازه که تبلیغات در دنیا ما اهمیت یافته و کاربرد دارد، هیچ زمانی در هیچ گوشه ای از دنیا، امکانش وجود نداشت. ولی نباید از یاد برد که در همه ادوار و در همه جای دنیا، باز هم در حد خود، همین اغراء به جهل بوده که راهگشای اربابان فکر و اندیشه و عمل و سیاست بوده است.
شما به هر اسمی که جلوی شفافیت عالمانه را بگیرید، و پرده ای از جهل در اطراف علم بکشید، چه به اسم تقدس باشد، چه به اسم مصلحت، چه به اسم منافع و یا هر چیز دیگر، در واقع نوعی اغراء به جهل کرده اید و علم را در پای جهل ذبح نموده اید.
به نظر می رسد برای سنجش وضعیت علم و دانایی در یک نقطه، بهتر باشد روی این نکته تکیه کنیم که در این جامعه، تولید علم بیشتر است یا تولید جهل؟ آنچه به عنوان دانش و دانایی به مردم ارائه می شود، حقیقت ماجراست، یا تصویری مشوّه و مشوّش از واقعیت با رنگ آمیزی شگفت و فروختن قورباغه رنگ شده به جای فولکس!
این که خداوند هم می فرماید: یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا و هم عن الاخرة غافلون، می تواند اشارتی به همین معنا باشد که کسانی دانشی صوری از حیات دنیا که مصداق فریبندگی است دارند اما از آخرت یا حقیقت ماجرا غفلت دارند.
اگر واقعا چیزی علم باشد، دارای نفع است، و وقتی از خداوند می خواهیم دانشی به ما عطا کند که سودمند باشد، معنایش این است که باید در پی علم حقیقی و واقعی باشیم نه جهلی که به اسم علم به ما عرضه می شود. اللهم ارزقنی علما تنفعنی به. و مهم تر از اینها آن سخن که فرمود: اللهم ارنا الاشیاء کما هی. خداوندا! به من اشیاء را چنان بنما که هست. صد البته مقصودم از حقیقی باز، بازی های فکری صوفیانه نیست که به اسم حقیقت یابی، قرنها ما را به دنبال نخود سیاه فرستادند و از علم و دانش دور کردند و میلیونها طالب حقیقت را در خانقاه ها با اوراد و اذکار ساختگی، به انحطاط کشاندند.
برای معلمان و استادان و نویسندگان و رسانه ها این مهم است که وقتی مطلبی عرضه می کنند، حقیقت امر است یا سرهم بندی مشتی اصطلاح و جدل به هدف کشاندن مردم به سوی چیزی که واقعی نیست. این خطر همان طور که در منطق قدیم هم آمده، برای خطیبان و شاعران و کسانی که سروکار با این امور دارند، بیش از دیگران است.
متن های بافتنی، شامل متونی که هزاران کلمه و تعبیر کنار هم چیده می شود و به جز عبارت پردازی هیچ گونه واقع نمایی ندارد، متنی است که برای تولید جهل به کار می رود. هزاران حدیث جعلی در میان متون اسلامی که امروز سبب گمراهی شمار زیادی از مسلمانان شده، و اذهان آنان را بسته، در شمار همان تولید جهل است که نیازمند دقت های عالمانه اصحاب حدیث است، اما مع الاسف حتی با وجود برخی از کارها، آن احادیث ساختگی همچنان در صحنه عمل فعال است، نمونه اش صدها حدیث در فضائل اهل الشام که امروزه منشأ همین فتنه گری ها شده است. این تاثیر تولید جهل است و بس.
در این میان، مردمی هم که عادت به «اغراء به جهل»‌ دارند، مقصرند. آنها که پای سخن هر خطیبی می نشینند و صدایشان به اعتراض در نمی آید، آنها که هر تبلیغی را می شنوند، اما نسبت به محتوای نادرست آن اعتراض نمی کنند، مردمی که عادت به «نقد کردن» ندارند، اینها هم در تشویق آنها که اغراء به جهل می کنند، مقصرند. این که معاویه بتواند باطل خویش را حق جلوه دهد و علی (ع) نتواند حق خویش را به مردم بنمایاند، حکایت از مردمی دارد که «فریب خورده» هستند و «جهل» را بر «علم» ترجیح می دهند. یک جامعه وقتی در تشویق به جهل و فریب به آن از حد خارج شد، همچنان ته چاه خواهد ماند و در اثر دست و پا زدن بیهوده خود، نابود خواهد شد.
نباید تردید کرد که روزانه، حجم تولید جهل، هزاران برابر تولید علم است، فریب کاری های عمدی، نفهمی های غیر عمدی، اصول موضوعه بی پایه، سنت های جاهلانه جا افتاده، اخلاقیات فاسد حاکم بر مناسبات، و دهها عامل دیگر که زمینه توسعه و تولید جهل هستند و از علم پرهیز دارند.
به نظر می رسد، سهم تولید جهل وهزینه ای که از درآمد خالص و ناخالص ملی صرف آن می شود، بسیار بسیار بی از هزینه ای است که برای تولید علم بکار می رود. مردمی که جهل پذیری را اصل اولیه خود کرده اند، هیچ گاه راه ترقی را نخواهند رفت. برای این کار باید فکری کرد و معیارهای درست علم و جهل را به مردم شناساند و قدرت نقادی را در آنان تقویت کرد.

 

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 365821

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 11
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • امان از طاغوت A1 ۱۳:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۷
    49 0
    جناب جعفریان ترسیدی مثال روشن بزنیا اخوی گرچه نیازی هم نیست
  • انصاری IR ۱۶:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۷
    7 4
    سلام بر دکتر جعفریان عزیز. مقاله ای بسیار عالی بود. ممنون. اما یه نکته به حضرتعالی عرض کنم. نظر حقیر اینه. میدانم نظرم نظر حقی نیست اما در عمل بسیار سودمند است. در سیاست عمدتا به جدل معتقدم و نه به حرف حق زدن. بزرگ شده مقطع زمانی ای هستم که حرف حق گفتن ثمری نداشته و به تجربه دریافته ام تنها راه دست پیدا کردن به حق ضایع شده روش جدلی برای بحث است. عده زیادی از آدمیان را مستحق شنیدن استدلالهای خالص منطقی نمیدانم و روش جدلی یا به تعبیر جنابعالی اغراء به جهل را بهترین روش برای از میدان به در کردن اصحاب اباطیل میدانم.در دنیای کنونی ما حداکثر 10 درصد مردم شایستگی بحث علمی خالص را دارند. 90 درصد باقی را باید به طریق جدلی و یا به اغراء به جهل دهانشان را بست. والسلام
    • بی نام IR ۱۹:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۷
      5 2
      آخرش,چی یکی پیدا میشه با همین روش دهن خودت رو میبنده اگر بشر پیشرفتی داشته به خاطر افرادی هر چند کم تعداد بوده که به دنبال حق بودند. اینکه در لحظه چه کسی برنده جدل میشود تغییری در اصل مطلب نمیدهد
    • انصاری IR ۲۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۷
      4 0
      من قاعده بازی رو قبول دارم دوست عزیز. در سیاست اگر شما فکر میکنی بر حق هستی جدل کن و من هم همین کار را میکنم. بالاخره یه طرف بازنده هست و یه طرف برنده. تا بوده همین بوده. در نهایت در آخرت هم معلوم میشه حق با کی بوده. اگر خیلی به طریقی که طی میکنی مطمئنی جدل کن و آماده تحمل هزینه هاش هم باش. در سیاست تا جاییکه من دیدم و خواندم بحث بر سر حق به معنای واقعی کلمه نبوده. زور هست که تعیین میکنه حق با کیه.ما یه غالب داریم و یه مغلوب. یه روزی من غالب هستم و یه روز شما. اینه که عرض میکنم قاعده بازی رو قبول دارم. البته من نوعی رو عرض کردم. وگرنه با شما پدر کشتگی ندارم. هههههه. دنیا پر از این بازیهاست. در سازمان ملل.در همین غزه .در خاورمیانه و همینطور در ایران خودمون. یا حق
  • بی نام A1 ۱۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۷
    6 0
    انچه در دانشگاههای ما میگذره هم در واقع شبه علم هست و نه علم مقالات و پژوهشهای بی فایده و دزدی و کپی فقط برای ارتقا اساتید بی سواد پرمدعا و مجوز دفاع یا پذیرش دانشجو
  • بی نام IR ۱۴:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۸
    4 0
    امروزه نه در دانشگاههای ما علم وجود دارد و نه در حوزه های به اصطلاح علمیه. هر دو در پی به دست آوردن مدرک و سیاست بازی و منافع خود هستند. چرا فقط به شبه دانشگاههای می تازید. شما چکار کرده اید در حوزه های علمیه اتان.
  • بی IR ۱۰:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
    3 0
    جعفریان دوستت داریم
  • محمد IR ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
    1 0
    ای کاش همه به خاطر خدا همدیگر را نقد کنیم و نظر بگذاریم یا حق
  • فرهاد IR ۱۸:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
    1 0
    چون سخنرانی ها یک طرفه است ، نقد آن را باید در بیرون از سخنرانی در خطابه سنجید.سطح آگاهی جامعه در حال حاضر بسیار بالاست و تا اندازه ای نیز بی محتوایی همین محافل، مردم و علی الخصوص جوانان را با سوالات بی جواب و گریزان روبرو کرده است و نیاز به افرادی همچون شما و بزرگانی دیگر کاملا حس میشود
  • پیمان ES ۱۸:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
    0 1
    با سلام ،آقای جعفریان عزیز که مدت زیادیست تلاش میکنه از خودش یک چهره روشنفکر و روشنفکر پسند ارائه کنه را خیلی بخاطر بیان پر آب و تاب این کلیات ابوالبقا آنهم بعنوان سخنان محققانه و عالمانه خیلی ملامت نفرمایید. گویی ایشان خواسته این مقاله رو بعنوان یکی از مصادیق همین سخنان خطابه به ما عرضه کنه در ضمن به ایشان یادآور میشوم که در همان منطق قدیم هم به خوبی بیان شده که بکارگیری اسلوب برهانی در مقام جدل یا خطابه خطاست و در برخی موارد،خود نوعی مغالطه محسوب میگردد
  • بی نام A1 ۰۷:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۲
    0 0
    یغنی شما هم الان دارید جهل تولید میکنید