یادداشتی بر فیلم « قتل» The Killing - استنلی کوبریک - 1956

انتخاب عنوان قتل با مفهومی غیرمتعارف، مخاطب را دچار اشتباه می‌کند. زیرا تماشاگر از این نوع سینمایی انتظار دارد که قتلی در اوایل داستان صورت پذیرد و سایرین در پی کشف قاتل و انگیزه‌های قتل در تکاپو باشند.

 

کارگردان و فیلمنامه‌نویس: استنلی كوبريك

بر اساس رمان: فرار بی‌عیب و نقص - اثر لایونل وایت

بازیگران: استرلینگ هایدن - کولین گرای - وینس ادواردز - جی.سی. فلیپن - تد دکورسیا - مری ویندسر

تاریخ تولید: ۱۹۵۶

 

killing


داستان فیلم:

پنج دوست مسن، تصمیم می‌گیرند با نقشه‌ای ماهرانه در زمان برگزاری مسابقات اسب‌دوانی دست به سرقت بزرگی بزنند. در این بین یکی از آنها ماجرا را برای همسرش تعریف می‌کند. زن او هم به مرد جوانی که عاشق اوست، اطلاع می‌دهد تا با غافلگیر کردن دزدان همه پولهای را به چنگ آورده و بگریزند. پس از انجام دقیق نقشه دزدی، مواجهه مرد جوان با دزدها سرنوشت پولها و آدمها را به شکل دیگری رقم می‌زند.

 

تحلیل فیلم «قتل»

استنلی کوبریک از همان فیلمهای نخست خود، مسیری متفاوت‌تر از سایر فیلمسازان هم‌عصرش در پیش گرفت. قواعد ژانرها را یا می‌شکست و یا در حد نهایی و با غایتی حداکثری مورد استفاده قرار می‌داد. این شیوه به تدریج از او فیلمسازی ساخت که ورودش به هر گونه‌ی سینمایی را با برند و مهر کوبریک از سایرین متمایز کرد.

 

در فیلم قتل که به نوعی یک فیلم نوآر به حساب می‌آید، ویژگی‌ شخصیت‌های معمول این ژانر را متفاوت‌تر از فیلمهای نوآر پیشین به روی پرده می‌برد.

 

کارآگاه فیلم رندی، که انتظار می‌رفت در تعقیب و شناسایی مجرمین از موقعیت و نشان پلیسی خود استفاده کند، جزو پنج دوستی است که قرار است دست به سرقت بزرگی بزنند.

 

killing

 

زن اغواگر فیلم، زنی تنها و بی‌سرو سامان  نیست. او همسر یکی از آن پنج نفر است. این زن هم شوهرش را فریب می‌دهد و هم جوانی را با عشوه‌گری وارد ماجرایی پیچیده می‌کند تا بیشترین پولها را از آن خود کند.

 

داستان در کل، دارای معما و مسئله‌ای‌ رازآلود نیست. هیچ رمز پنهانی در میان نبوده و بیننده با اطلاع از فرایند داستان، تنها منتظر پایان سرنوشت هریک از دزدها و پول‌هاست.

 

انتخاب عنوان قتل با مفهومی غیرمتعارف، مخاطب را دچار اشتباه می‌کند. زیرا تماشاگر از این نوع سینمایی انتظار دارد که قتلی در اوایل داستان صورت پذیرد و سایرین در پی کشف قاتل و انگیزه‌های قتل در تکاپو باشند. اما در فیلم قتل، قتل در اواخر فیلم رخ می‌دهد و دزدان به جان هم می‌افتند و کشته می‌شوند.

 

نریشن فیلم به عنوان دانای کل، با آن لحن گزارش‌گونه؛ تماشای مستندی از یک حادثه اتفاق افتاده را تداعی می‌کند که قرار است تماشاگر را با پایان عبرت‌آموزی مواجه سازد. این شیوه امکان داده تا ماجرای انجام دزدی از دو زاویه‌ی متفاوت بیان شود که باز بر وجه مستندگونه‌ی فیلم تاکید کند.

 

روایت فیلم با عقب و جلو کردن زمان روایت توسط دانای کل، و یا بیان صادقانه و بی‌طرفانه ماجرا از زوایای متفاوت، از مخاطب توجه بیشتری را جلب می‌کند و او را وامی‌دارد که در بازی زمانی درون فیلم سهیم شده و اعمال و کنش‌های هر یک از کاراکترها را به خوبی از یکدیگر تفکیک دهد.

 

killing

 

جهان داستان به شدت مردانه است. میدان مسابقه اسب‌دوانی و تلاش مردان برای رقابت‌هایی پرهزینه چه با شرکت در مسابقه و چه با شرط‌بندی، تشکیل تیم مردانه برای انجام سرقت مسلحانه، همگی داستان را با محوریت مردان به پیش می‌برد. پویایی مردان برای تصاحب هر چه بیشتر پول و زن، زنانی را نمایش می‌دهد که منفعل و دنباله‌روی مردان هستند. اما تنها زن اغواگر فیلم، زمانی که می‌خواهد از دنیای مردانه سوءاستفاده کند و یا از آن پیشی بگیرد، هم خود و هم سایر مردها را به نابودی می‌کشاند.

 

ترسیم جامعه و زندگی ایده‌آل در هیچ جای فیلم به چشم نمی‌خورد. سردی روابط آدمها و بی‌تفاوتی مردم نسبت به یکدیگر در رفت و آمدهای خشک و بی‌روح و مکانیکی و رنگهای خاکستری و سیاه، نمایان می‌شود.

 

پس مردها، در این دنیای یخبندان و بی‌روح می‌خواهند با به دست آوردن پول‌های بادآورده، زندگی آرمانی برای خود بسازند که از شکل و شمایل و کیفیت آن آگاهی چندانی ندارند.

 

killing

 

اینها مدیون شخصیت‌پردازی دقیق نویسنده در فیلمنامه است. هر یک از دزدان و زنان آنها دقیقا‍ً آنگونه رفتار می‌کنند که بنای شخصیتی آنها در ابتدا و اواسط فیلم شکل گرفته است. جانی، جسور و بی‌پروا و در عین حال نکته‌سنج و منظم، ریاست تیم دزدی را برعهده دارد. او تا پایان مسیر پیش می‌رود و از هرگونه خطری هم استقبال می‌کند.

 

رندی، پلیس بدهکاری است که برای به دست‌آوردن پول از موقعیت خود به نحو شایسته بهره می‌برد. اما سوءاستفاده او از قدرت تنها به همین دزدی ختم می‌شود.

 

اُریلی، متصدی بار میدان اسب‌دوانی، با روحیه‌ی خدمتکارانه، در خانه نیز به همسر بیمارش رسیدگی می‌کند و به او رسیدن به آینده‌ای بهتر را نوید می‌دهد.

 

جرج پیتی، صندوق‌دار زمین مسابقه، مردی با اعتماد به نفس پایین، مورد اغوای همسرش واقع شده و راز سرقت را لو می‌دهد. همین روحیه می‌توانسته زمینه‌های خیانت همسرش را هم فراهم ساخته باشد.

 

شری، زن زیرک پیتی، مردان را به بازی می‌گیرد تا به مطامع خود برسد. در این میان از هیچ خیانتی نیز فروگذار نیست.

 

killing

 

علاوه بر این‌ها، فیلمنامه دارای انسجام روایی و پی‌رنگ محکمی است که کوبریک با مهارت تمام آن را از رمان فرار بی‌عیب و نقص اثر لایونل وایت، اقتباس می‌کند. سرنوشت تک‌تک آدمها معلوم و پرداخت می‌شود. هیچ دیالوگ و صحنه‌ای بیهوده نیست و جایی در فیلم به کار می‌آید.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 362767

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ٱرش ٱذر A1 ۲۲:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
    21 2
    پايان سينماى کلاسيک پايان سينما