سعید جعفری پویا
بعد از آیتالله هاشمی رفسنجانی، یک بار دیگر رئیسجمهوری از ایران به ترکیه سفر کرده است. در شرایطی که دو کشور طی سالهای ریاست جمهوری خاتمی روابط نسبتاً حسنهای با یکدیگر داشتند، اما باز هم سطح روابط به جایی نرسید که رئیس قوه مجریه ایران به ترکیه سفر کند. وقتی از این پیشینه آگاهی داشته باشیم، سفر دکتر روحانی به آناتولی اهمیت بیشتری مییابد. یک کارشناس مسائل ترکیه میگوید: با تحولات رخ داده در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی زمینههای همگرایی میان دو کشور بیش از همیشه فراهم شده است. برای مطالعه و تحلیل شرایط پیش روی میان ایران و ترکیه و همچنین چشم انداز مراودات تهران - آنکارا با دکتر جعفر حق پناه گفتگویی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه ملاحظه میفرمایید:
بعد از سالها رئیسجمهوری از ایران به ترکیه سفر کرده است و این میتواند نقطه عطفی در مناسبات دوجانبه میان ایران و ترکیه به شمار رود. ارزیابی شما از سفر آقای روحانی به ترکیه چیست؟
همان طور که شما اشاره کردید سالها از آخرین سفر یک رئیسجمهور ایران به ترکیه میگذرد و نه تنها این اتفاق در زمان آقای احمدینژاد رخ نداده بود، بلکه آقای خاتمی هم که روابط نسبتاً پایداری را با ترکیه داشتند هم به این کشور سفر نکرده بودند و در واقع بعد از 18 سال یک رئیسجمهور از ایران به آناتولی سفر کرده است و این نشان میدهد دو کشور از مرحله فرود روابط به دوران فراز رسیدهاند و ایران و ترکیه در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی توانستهاند به ثباتی نسبی دست یابند و در وضعیتی کمابیش برابر در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند که این مسئله میتواند در بهبود مناسبات موثر افتد. بر این اساس انجام این سفر با عنایت به توافق تاریخی ایران و عثمانی که 400 سال از آن میگذرد میتواند دوباره وجوه همکاری و کاربردی دو کشور را پررنگ و اختلافات را در سایه قرار دهد.
چه عواملی سبب شده که به بیان شما این دوران فرود به اتمام برسد و دو کشور به مرحله فراز روابط برسند؟ با توجه به اینکه در دوران هشت ساله آقای احمدینژاد هم این روابط پ تلاطم دنبال شد.
هر دو کشور در بازه زمانی حدوداً 5 ساله اخیر در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی فصل پر تحولی را گذراندهاند و حالا به دورهای از ثبات نسبی دست یافتهاند. علاوه بر مسائل داخلی، در مسائل منطقهای ما شاهد هستیم که دو کشور بر سر مسئله سوریه به روند نسبتاً باثباتی دست یافتهاند. دولت ترکیه از رویکردهای تند خود نسبت به دولت اسد دست بر داشته است و نظرات ایران در این مناقشه حاکم شده است. در خصوص موضوع عراق، با توجه به اینکه انتخابات در این کشور انجام شده و تقریبا معین گردیده که نوری مالکی همچنان قدرت را در دست خواهد داشت، اختلافات دو کشور کمتر خواهد بود و هر یک می دانند که با چه کسی در عراق رو به رو هستند. از سوی دیگر مسئله کردی هم دیگر مولفه ای است که طرفین به تفاهم و اشتراک نظری با یکدیگر دست یافتهاند. در بحث بینالملل هم که شاید مهمترین مسئله موضوع برنامه هستهای ایران بوده است، ایران در حال دستیابی به توافقی پایدار با جهان است و طبیعتاً در این مسیر ترکیه هم نقش مفیدی ایفا کرده است و در صورت برطرف شدن این مناقشه طبیعتاً باز هم زمینههای همکاری میان تهران و آنکارا هموارتر خواهد شد.
اما به نظر میرسد بحران سوریه و اختلاف نظر دو کشور بر سر چگونگی خوانش این تحولات و همچنین اتخاذ رویکرد متناسب با آن همچنان یکی از اصلیترین حوزههای اختلاف دو کشور است. با اینکه ما مدعی هستیم ترکیه خواهان این است که از باتلاق سوریه خارج شود، اما چنین رویکردی از سوی دولتمردان ترک مشاهده نمیشود. آیا فکر نمیکنید این مسئله به بروز تنش در روابط دوجانبه منتج شود؟
واقعیت این است که بحران سوریه از حوزه رخدادهای بینالمللی و حتی منطقهای خارج و به مرحله یک مسئله داخلی تقلیل جایگاه داده است. بر این اساس نه تنها آمریکا و غرب که حتی عربستان و قطر هم دریافتهاند که دیگر نمیتوان تحولات سوریه را با روالی که طی سه سال پیش در پیشگرفتهاند ادامه داد. بر این اساس هرچند ایران و ترکیه اختلاف نظری در خصوص آینده سوریه با یکدیگر خواهند داشت، اما این اختلاف نظر قطعاً به تنش تبدیل نخواهد شد.
آیا ترکیه میتواند به عنوان یک بازوی مثبت در جایگزینی ایران به جای روسیه در تأمین انرژی اروپا عمل کند؟
خیر. من بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد و اصولاً احتمال جایگزینی ایران به جای روسیه اتفاق محتملی نیست چرا که پیشنیازهای لازم برای وقوع این مسئله چندان مهیا نیست. از سوی دیگر اگر هم روزی بنا باشد چنین مسئلهای پیاده شود، دستیابی آن از طریق ترکیه انجام نمیشود.
به عنوان آخرین سؤال چه چشماندازی برای آینده روابط میان ایران و ترکیه متصور هستید؟ با توجه به اینکه در هشت سال اخیر هم روابط دو کشور با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بوده است و همچنین با رخدادهایی چون پارک گزی، بحران گولن و بحث فساد مالی به نظر میرسد ترکیه هم تمایل داشته باشد بیشتر به ایران نزدیک شود.
واقعیت این است که با توجه به تغییراتی که در سطح منطقه و همچنین فضای داخلی دو کشور رخ داده که شما هم به برخی از آنها اشاره کردید، چشم انداز روابط طرفین مثبت است. ضمن اینکه تهدیدات مشترک برای تهران و آنکارا هم باعث میشود که دو کشور بیشتر در مسیر همگرایی قرار گیرند. به عنوان مثال تهدید جریان تکفیری امروز بیش از اینکه متوجه ایران باشد، به معضلی برای ترکیه تبدیل شده است، بحران آوارگان سوری و مردم جنگزده برای ترکیه هم به رخداد ناخوشایندی تبدیل شده است. بر این اساس و با عنایت به موارد دیگری که اشاره شد، دو کشور مسیر روشنی برای آینده روابط خود در پیش دارند.
30849
نظر شما