حسن بهشتی پور کارشناس مسائل روسیه و قفقاز می گوید ایران باید در قبال بحران اوکراین سیاست بی طرفی فعال را در پیش بگیرد.

زهره نوروزپور

3 ماه از بحران اوکراین می گذرد در این میان خشونت ها در شرق این کشور روز به روز افزایش می یابد و غرب و روسیه یکدیگر را به دامن زدن به این خشونت ها متهم می کنند.  شهرهای اوکراین یکی پس از دیگری اعلام خود مختاری می کنند و راه کریمه را پیش می گیرند. در این میان نخست وزیر موقت اوکراین در جلسه کابینه اظهار داشت که روسیه در پی راه انداختن جنگ جهانی سوم است. تازه ترین تحولات اوکراین را با حسن بهشتی پور کارشناس مسائل روسیه و قفقاز بررسی کرده ایم که از نظر می گذرانید:

بهشتی پور نخست وزیر موقت اوکراین روسیه را متهم کرده است که با اقداماتش  جنگ جهانی سوم را کلید می زند، به نظر شما این ادعا تا چه حد درست است؟
اگر اروپا و ناتو در حمایت از اوکراین وارد جنگ با روسیه شوند ، در آن صورت می توان متصور شد که جنگ جهانی سوم در پیش باشد، اما احتمال آن زیر 5 درصد است .چنین چیزی نمی شود. در حال حاضرکشاکش اوکراین تنها برای انتخابات است که قرار است روز پنجم  5 خرداد برگزارشود. دلیلش هم آن است که دو طرف سعی می کنند موقعیت خود را تحکیم کنند. احتمال جنگ با توجه به وخامت اوضاع نسبت به دوماه پیش بالاتر رفته است ولی بعید است اروپا در حمایت از اوکراین وارد جنگ با روسیه شود.اگرچه هیچ احتمالی را نمی توان 100 درصد رد کرد اما بسیار بعید می دانم درگیری نظامی رخ دهد.  اوضاع اوکراین خیلی خیلی پیچیده  شده است، تحرکات روسیه در حدی است که یک مانور در مرز اوکراین برگزار کنند در عین حال ارتش اوکراین هم بیکار ننشسته و با احتیاط در بعضی از مناطق وارد درگیری شده و برخی ساختمان های دولتی را اشغال کرده است. به نظر من این درگیری ها در شهرهایی که دردست مخالفان اوکراین است محدود بماند و وارد یک جنگ فراگیر با روسیه نشود. البته به نفع روسیه هم نیست که وارد جنگ تمام عیاری با اوکراین شود.

اگر فرض را بر درستی پیشبینی نخست وزیر اوکراین بگذاریم و چنین چیزی محقق شود ، به نظر شما چه کشورهایی از روسیه حمایت خواهند کرد؟
گفتن اینکه این پیشبینی درست از کار در می آید یا نه بسیار دشوار است. در در رای گیری سازمان ملل برای حفظ تمامیت ارضی اوکراین هم شاهد بودیم که روسیه تنها ماند و از متحدان روسیه تنها ارمنستان و بلاروس رای منفی دادند. حتی چین ، قزاقستان و  ازبکستان رای ممتنع دادند. بغیر از چین سایر کشورهای عضو بریکس که متحد روسیه هستند هم رای ممتنع دادند. روسیه حتی از گروه خودش که همیشه مورد حمایت بود هم حمایت نشد. با این اوصاف حالا به قول شما فرض بگیریم که جنگی هم رخ دهد که در واقع خیلی جدی تر از رای به قطعنامه های سازمان ملل است، خوب پاسخ به این سوال خیلی سخت است که مثلا چین که حاضر نشد در سازمان ملل یک رأی به نفع روسیه بدهد حاضر می شود در جنگ متحد روسیه بماند و از پوتین حمایت کند؟ این قضیه بسیار پیچیده است و فقط زمان نشان می دهد که چه وضعیتی پیش خواهد آمد.


تحریم های گروه 7 چه تاثیری در آینده سیاسی روسیه خواهد داشت؟
تحریم هایی که علیه روسیه وضع شده، سیاسی و اقتصادی است. منتهی این تحریم ها در کوتاه مدت تاثیر چندانی روی موقعیت روسیه ندارد ولی دربلند مدت قطعا موثر خواهد بود. روسیه با دنیا و باسایر کشورهای جهان تعاملات زیادی دارد و سرمایه گذاری کرده است. اوضاع متشنج شده روسیه با غرب موجب خروج سرمایه ها از این کشور می شود. اگر درست بودن آمارها را در نظر بگیریم، در دوماه گذشته 84 میلیارد دلار فرار سرمایه از این روسیه ثبت شده است. از این جهت تحریم ها در روسیه تاثیر گذار است، ضمن اینکه اگر تحریم ها به سمت نفت و گاز برود در آن صورت قیمت نفت در دنیا افزایش پیدا می کند و بعید است غربی ها سمت این نوع تحریم بروند. از سوی دیگر ذخایر ارزی روسیه که میزان قابل توجهی هم هست ممکن است به یکی دیگر از اهداف تحریم ها تبدیل شود و ممکن است غربی ها آن را هدف بگیرند که این برای روسیه بسیار مشکل ساز خواهد بود. ولی همه این تهدید ها و تحریم ها در کوتاه مدت برای روسیه قابل تحمل است. چیزی که ممکن است روسیه را از پا در آورد تاثیر بلند مدت تحریم ها است. نوسانات غیرقابل کنترل بازار و مشکلات داخلی ممکن است در خلال دو سال خودنمایی کند.


برخی رسانه ها  اینگونه تحلیل می کنند که روسیه درحال بازسازی یک شوروی مدرن است. نظر شما در این زمینه چیست؟
این حرف ها بی اساس است. انهایی که این تحلیل ها را ارائه می کنند نه شوروی و اهداف و نظامی گیری آن را می شناسند نه روسیه جدید و اهداف آن را . شوروی کاملا ایدئولوژیک بود. میلیاردها دلار هزینه می کرد برای گرایشات و حمایت های ایدئولوژیکی در دیگر کشورهای جهان و در رقابت با غرب کلی مشکل به وجود اورد. روسیه ایدئولوژیک نیست بلکه به دنبال عمل گرایی است. روسیه در زمان ریاست جمهوری پوتین در سال 91  عملا رویکرد مناسبات خود را با غرب تغیییر داده است. به خصوص در دوره مدودف.
 روسیه یک تعامل سازنده را با غرب شروع کرد، حتی در سال 2010 مناسبات خود را با غرب ریست کرد ولی برنامه به هم خورد ، چون روس ها احساس کردند غرب توافقی را که با مدودف درباره سپر دفاع موشکی بعمل آورده نادیده گرفته است.
آنها سپر دفاعی موشکی راعملا تهدیدی از جانب غرب قلمداد کردند. به این خاطر پوتین سیاست تعامل با غرب را کنار گذاشت و یک نوع سیاست تعامل و در عین حال تقابل را در پیش گرفت که مهمترین آن را در مساله سوریه شاهد بودیم. در آنجا روس ها دو قطعنامه مهم علیه بشار اسد را وتو کردند و مقابل ماجراجویی آمریکا در خاورمیانه ایستادند. همچنین با ارائه طرح خلع سلاح سوریه از حمله نظامی آمریکا به این کشور ایستاد و نگذاشت یک جنگ دیگر به خاورمیانه تحمیل شود که البته در این خصوص نقش ایران هم بسیار پر رنگ بود و روس ها با حمایت و همکاری ایران به این مهم دست یافتند.
به هرحال منظورم این است که روسیه کاملا نشان داده است که دیگر نمی خواهد درمناسبات و سیاست خود با آمریکا تعامل صرف را پیش بگیرد و به این معنی نیست که می خواهد شوروی را احیا کند. این تحلیل ها را مطبوعات غربی برای تخریب روسیه مطرح می کنند. اصلا به نفع روسیه نیست که شوروی را احیا کند. زیرا سه جمهوری بالتیک (لتونی ،استونی ،و لیتوانی ) که جزء جمهوری های 15 گانه بوده اند در حال حاضر جزء ناتو هستند و این اصلا امکان پذیر نیست که روسیه بخواهد آن مناسبات  گذشته را برقرار کند. 12 کشور دیگر که یکی از آنها گرجستان است به دنبال این نیست که بخواهد  با روسیه ارتباط زمان شوروی را برقرار کند و روسیه در موقعیتی نیست که حتی اگر بخواهد ، بتواند  متوسل به اقدام نظامی شود و آنها را به قلمرو شوروی بازگرداند. با این همه روس ها نشان داده اند که در حفظ منافع حیاتی خود جدی هستند. وقتی حکومت اوکراین سرنگون شد انها کریمه را گرفتند و عملا به غرب نشان دادند که نمی توانند منافع روسیه را در اوکراین نادیده بگیرند انها از همه امکاناتشان اسفتاده می کنند اما این اصلا به معنی بازگشت به دوران شوروی نیست. از نظر اقتصادی، سیاسی و امنیتی هم روسیه به دنبال این است که پیمان شانگهای را تقویت کند و اتحادیه اوراسیا را تشکیل دهد که فعلا بلاروس و قزاقستان عضو آن هستند. روسیه در نظر داشت اوکراین را هم به این مجموعه اضافه کند که این مشکلات به وجود آمد.

در آوریل گذشته  سرگئی ریباکف معاون وزیر خارجه روسیه و نماینده روسیه در پرونده هسته ای ایران ، با بالا گرفتن بحران اوکراین و همزمان با نشست 1+5 در وین، غرب را تهدید کرد که اگر از مواضع خود کوتاه نیایند مجبوریم درباره پرونده هسته ای ایران تجدید نظر کنیم، منظور او از این تهدید چه بود؟  
ریباکف از وقتی  پرونده هسته ای ایران باز شد، تنها نماینده خارجی  است که عوض نشده و شاهد ریزترین و جزئی ترین مسائل در پرونده هسته ای ایران بوده است. همه نماینده ها از کشورهای عضو 1+5 تغییر کرده اند غیر از نماینده روسیه. ریباکف فرد مهمی است و معنی حرف او این است که روسیه همکاری کرده است تا آمریکا بتواند پرونده هسته ای ایران را حل کند و این روس ها هستند که در این مذاکرات به آمریکا کمک کرده اند تا پرونده هسته ای ایران حل و فصل شود. تهدید ریباکف شاید از این منظر باشد که در مذاکرات شرکت نکند و فعالیت خود را به تعلیق درآورد و ایجاد کارشکنی کند.
عملی شدن این تهدید از نظر من بسیار بعید است. می توان گفت اختلاف روسیه با امریکا همواره بر سر نوع تعامل با ایران بوده است.  روس ها می گفتند از طریق دیپلماسی نه از راه تهدید،  در حالی که آمریکای ها از راه تهدید و استراتژی فشار مذاکره را دنبال می کردند. حتی روس ها هم از توان هسته ای و به اصطلاح تولید سلاح از سوی ایران واهمه دارند و صد در صد مخالف پیشرفت ایران در زمینه هسته ای هستند.

به طور کلی بحران غرب با روسیه روی پرونده هسته ای ایران چه تاثیری دارد؟
اوکراین روی پرونده هسته ای ایران تاثیری ندارد اگر هم بخواهد تاثیر داشته باشد، بیشتر منفی است تا مثبت این  مثبت و منفی را هم از دید ایران می گوییم، نه از دید آمریکایی ها یا روس ها ، از نگاه خودمان می گوییم بحران اوکراین تاثیری ندارد. بعضی ها در ایران فکر می کنند که هر چقدر مناسبات روسیه با امریکا تیره تر شود با استناد به دعای معروف اللهم اشغل الظالمین با الظالمین، به نفع ایران می شود. اما سوال این است که وقتی تعارض ایجاد شود، در نهایت نتیجه آن چه می شود؟ آیا نتیجه این می شود که روسیه در پرونده هسته ای امتیازات بیشتری به ایران می دهد؟ چنین چیزی بعید است!  یا اینکه امریکایی ها به خاطر آن که روس ها را تحت فشار قرار دهند امتیاز بیشتری به ایران می دهند! بنابراین با تصور اینکه فکر کنیم که اختلافات انها در این موضوعات ممکن است موجب راهگشایی برای ایران باشد خیلی دور از ذهن است. در سوریه ممکن است موضوع تاثیر بگذارد اما پرونده هسته ای را بعید می دانم.


  در این رابطه اتخاذ چه سیاست و موضعی به نفع ایران است ؟
من اسم این سیاست را  گذاشته ام "بی طرفی فعال" یک بی طرفی مثبت. در بحران اوکراین و درگیری غرب با روسیه بهتر است که ایران بی طرف باشد.
چون اساس سیاست ما این گونه بوده است. وقتی شوروی در سال 58 افغانستان را اشغال کرد سیاست ما این بود که این اشغال را به رسمیت نشناسیم وآن  را محکوم کردیم . در همین حال سیاست اشغال  عراق و افغانستان توسط آمریکا  را هم محکوم کردیم .یعنی سیاست ایران بر اساس منافع ملی و در عین حال بر موضع مستقل، مبتنی بوده است. 

 

49261

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 353378

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =