یک کارشناس مسائل افغانستان می گوید، عبدالله برای پیروزی در دور دوم انتخابات باید نظر مساعد آمریکا و نیروهای تکنوکرات دولت کرزی را جلب کند.

 

سعید جعفری پویا
سرزمین دردهای ناتمام سومین دور انتخابات ریاست جمهوری خود را از زمان حمله آمریکا و ناتو به این کشور تجربه کرد. انتخاباتی که تفاوتی اساسی با ادوار پیشین آن داشت و آن هم مشارکت حدودا 60 درصدی مردم این کشور پای صندوق های رای بود. البته این انتخابات یک تفاوت اساسی با تمام انتخابات های سراسر دنیا هم دارد و آن اعلام دیرهنگام نتایج انتخابات است. پس از گذشت حدودا یک ماه، نتایج اعلام شد و مشخص گردید مطابق پیش بینی ها عبدالله عبدالله و اشرف غنی احمد زی طی رقابت نزدیک و تنگاتنگ به دور دوم راه یافتند. پیر محمد ملازهی معتقد است «نظر کرزی، آمریکا، پاکستان، طالبان و ناتو روی دکتر عبدالله عبدالله مثبت نیست و این مسئله، کار او را برای راهیابی به کاخ ریاست جمهوری در کابل با چالش رو به رو می سازد» با این کارشناس مسائل افغانستان گفتگویی پیرامون انتخابات افغانستان و چشم انداز تحولات آتی در این کشور انجام دادیم که در ادامه می خوانید:   

انتخابات افغانستان با وجود تمام تهدیدات طالبان برگزار شد و مردم مشارکت قابل توجهی 60 درصدی در این کارزار داشتند. تحلیل کلی شما از شرایط برگزاری انتخابات و تهدیداتی که از سوی طالبان صورت پذیرفته بود چیست؟

انتخابات افغانستان در شرایط امنیتی خاصی برگزار شد و تهدیدات طالبان که گفته بودند انتخابات را برهم می زنند و اجازه نمی دهند، این فرآیند به نتیجه برسد، سبب شد که دولت حدود 400 هزار نفر از نیروهای نظامی و امنیتی خود را به حالت آماده باش در آورد و تلاش کند جلوی تهدید طالبان را بگیرد. دولت و نیروهای امنیتی تا حد زیادی موفق شدند امنیت نسبی را در زمان برگزاری انتخابات به وجود آوردند، هرچند که این امنیت نسبی بود و در برخی مناطق حملاتی هم صورت گرفت و برخی صندوق ها هم تخریب شد. اما در مجموع این انتخابات نخستین تجربه ای بود که نیروهای امنیتی و پلیس افغانستان، توانستند بدون دخالت نیروهای خارجی، امنیت نسبی را برای برگزاری انتخابات تامین کنند. این تحول بسیار قابل توجهی در شرایط کنونی افغانستان به شمار می رود. مسئله دیگر حضور گسترده مردم در این انتخابات بود. زنان و جوانان بسیار فعال برخورد کردند و از تهدیدات نهراسیدند و به نظر می رسد این مسئله هم  نقطه عطفی در تحولات افغانستان است. چراکه  مردم به گروه های افراطی نه گفتند و به دنبال این هستند که صلح و ثباتی در افغانستان به وجود آید و ساختاری از حکومت در این کشور ایجاد شود که مردم در آن نقش داشته باشند و قدرت از حالت قومی خارج شود. این شرایطی بود که انتخابات افغانستان تحت آن برگزار شد. هرچند بحث ها در مورد اینکه تقلب در انتخابات صورت پذیرفته یا نه، آیا از آرای مردم صیانت صورت پذیرفته یا خیر بسیار مطرح شده است و هنوز هم حل نشده باقی مانده است.

آنطور که از گزارشات مردمی بر می آمد و رای دهندگان افغانی در سایت های مختلف مشاهدات خود را به اشتراک گذاشته بودند، گزارشات زیادی از انجام تقلبات گسترده در حوزه های مختلف اخذ رای مطرح شده بود. میزان تقلبات و سطح آن در چه وضعیتی بوده است؟

 واقعیت امر این است که تقلب انجام شده است ولی اینکه سطح تقلب تا چه اندازه است را نمی توان از دور قضاوت کرد و باید دید کمیسون مستقل انتخابات با این مسائل چگونه برخورد می کند. همین مشکل باعث شد که نتایج اولیه انتخابات با تاخیر فراوان اعلام شود. به نظر می رسد بحث تقلب جدی است اما تقلب ها را باید در چارچوب دیگری دید تا بتوانیم تصور روشن تری از مسائل داشته باشیم. به هر حال باید به این نکته توجه کرد که دو تفکر در ارتباط با این انتخابات با یکدیگر وارد مبارزه و چالش شدند؛ یکی تفکری که سنت گراست و معتقد است ساختار قدرت باید همچنان بر مبنای سنت های افغانی که عمدتا هم حول و حوش تمایلات و خواسته های قومیت پشتون است، بچرخد. توجیه آنها هم این است که افغانستان را آنها به وجود اوردند و مستقل کردند و در طول 250 سال گذشته، منهای یکی دور کوتاه، آنها حاکم این سرزمین بوده اند. بنابراین آنها معتقدند که این ساختار قدرت نباید تغییر کند. این ساختار قدرت متمرکز در کابل است و به نفع قومیت پشتون است. این تفکری است که اکثریت نامزدها که پشتون هم هستند از آن حمایت می کنند. ولی از سوی دیگر تفکر دیگری وجود دارد که دقیقا در نقطه مقابل تعریف می شود. تفکری که دکتر عبدالله عبدالله و این جناح دارند، معتقد است، ساختار قدرت باید مدرن شود و از ساختار سنتی به طرف ارج نهادن حقیقی رای مردم حرکت کند. قدرت تنها در مرکز نباشد و در ایالت ها پخش شود و فرمانداران و استانداران هم انتخابی باشند و مردم به صورت مستقیم آنها را تعیین کنند. تقابل این دو تفکر باعث شد که یک چالش جدی در این انتخابات ایجاد شود. از سوی دیگر  هجوم نسل جوان و زنان که از طریق اینترنت توانستند خود را هماهنگ کنند، قابل تامل است. این دسته با توجه به دست آوردهای تکنولوژیک ارتباطی، خط فکری عبدالله عبدالله را مناسب می دانند و در پی این هستند که قدرت از طریق دموکراتیک و انتخابات جابه جا شود.

در شرایط کنونی عبدالله و احمدزی رقابت نزدیکی با یکدیگر دارند. اوضاع را چگونه می بینید؟ طبق اعلام کمیسیون مستقل انتخابات این دو نامزد به دور دوم راه یافتند، شانس کدامیک بیشتر است؟

دو نیروی قدرتمند در اعلام نتایج انتخابات دست دارند. یکی دولت آقای کرزی و تیم تکنوکراتی که از سال 2001 در این کشور حاکم است و منافع این دسته هم این چنین است که قدرت دولت مرکزی متمرکز باشد و یک پشتون رئیس جمهور شود. ضمن اینکه آقای اشرف غنی احمد زی نماینده جناح های قدرتمند قومی است. در کنار این دو قضیه باید واقعیت نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان را هم در اعلام نتایج و چگونگی اعلام آن و شمارش آرا در نظر گرفت. آنها هم احتمالا چون به دنبال این هستند که خروج امنی از افغانستان داشته باشند و این خروج امن را قومیت پشتون و طالبان تامین می کنند، بعید نیست که خیلی به صندوق های رای توجه نکنند، به ویژه اگر آنچه از صندوق خارج می شود، به نفع عبدالله عبدالله باشد. اتفاقی که تا به حال رخ داده است. در هر صورت آن بحث مهندسی آرا مطرح می شود و دولت آقای کرزی، دولت آمریکا، قومیت پشتون، طالبان به آن گرایش پیدا خواهند کرد. البته یک راه حل سوم هم مطرح شده است. راه حل سوم این است که عبدالله  عبدالله و آقای اشرف غنی قدرت را بین خود توزیع کنند و مسئله را قطع نظر از اینکه رای مردم چیست، مدیریت کنند. این هم بحثی است که رسانه های افغانستان در روزهای اخیر به آن پرداخته اند، هرچند عبدالله به این مسئله روی خوشی نشان نداده است. آنچه فعلا مشخص است، عبدالله عبدالله و احمد زی باید در دور دوم با یکدیگر رقابت کنند. رقابتی که برای عبدالله دشوارتر خواهد بود، چراکه در دور دوم نامزدهای پشتونی که اکثریت کاندیداهای این انتخابات را تشکیل داده اند از صحنه رقابت کنار می روند و طبیعتا آرای آنها به سبد احمدزی ریخته خواهد شد. در شرایط کنونی این مسئله قابل تحلیل است که تاخیر در اعلام نتایج این تردید را به وجود آورده که احتمالا رای مردم آن چیزی نیست که نهادهای اصلی قدرت به دنبال آن هستند. حال اینکه تقلب واقعا در سطحی بوده که بتواند با این هدف هماهنگ باشد یا خیر سوالی است که نمی توان پاسخ مشخصی برایش یافت.

چرا نتایج انتخابات اینقدر دیر اعلام شد؟ فکر نمی کنم در هیچ جای دنیا شمارش آرا اینقدر طولانی شود.

کمیسیون انتخابات برای این تاخیر دلایل خاص خود را دارد و می گوید چون صندوق های آرا بسیار پراکنده است. در برخی از حوزه ها این صندوق ها باید با قاطر و الاغ و اسب از مناطق کوهستانی حمل و نقل شوند، تاخیراتی زیادی را موجب می شود. از سوی دیگر نحوه شمارش آرا هم با پیچیدگی های فراوانی همراه است. ابتدا در محلی که صندوق رای بوده است، شمارش انجام می شود، سپس اینها به مرکز منتقل می شود و دوباره شمارش آرا مثلا در مرکز شهرستان انجام می شود. بعد همه این آرا باید به کابل منتقل شوند و بار دیگر این شمارش در پایتخت تکرار می شود. در این مدت شکایت ها هم بررسی می کنند. در مجموع کمیسیون مستقل انتخابات یک روند پیچیده ای را در نظر گرفته که در نهایت بتواند به هدف مد نظر خود برسد و آن طرحی که نهادهای اصلی قدرت ، ناتو و آمریکا در نظر دارند به دست آید. مگر اینکه اتفاق غیر منتظره ای بیفتد و رای مردم به عبدالله عبدالله آنقدر بالا باشد که دیگر نتوانند کاری انجام دهند و خود غربی ها هم به این نتیجه برسند که مصلحت در این است که رای مردم را محترم شمارند و به ریاست جمهوری عبدالله عبدالله رضایت دهند. البته این مسئله به این هم بستگی دارد که عبدالله عبدالله در شرایط فعلی تا چه حد توانسته مسائل را با آمریکایی ها و ناتو حل و فصل نماید. اگر این اتفاق افتاده باشد باید چند تضمین مشخص به آمریکایی ها بدهد. نخست امضای توافقنامه امنیتی است که البته قبلا انجام آن را تایید کرده است. دوم اینکه با تکنوکرات ها و حاکمانی که امروز در افغانستان حاکم هستند چه خواهد کرد. چراکه باید آنها را هم به نوعی در ساختار قدرت سهیم کند و گام در حذف و کنار گذاشتن آنها بر ندارد. اگر عبدالله بتواند این مسائل را حل و فصل کند، می توان به پیدا کردن یک راه حل برای معرفی او امید بست. ولی در نهایت به نظر می رسد در این مقطع رای مردم یک مسئله است، ولی چگونگی شمارش و چگونگی اعلام آن مسئه ای دیگر است.

طالبان یکی دیگر از بازیگران مطرح در صحنه سیاسی افغانستان است. بدترین و بهترین سناریو برای این جریان چیست؟

برای طالبان به قدرت رسیدن نیروی جهادی مانند عبدالله عبدالله که در کنار احمد شاه مسعود حضور داشته، با طالبان به صورت مستقیم جنگیده و از پایگاه قدرتمندی بین جهادی ها برخوردار است، غیر قابل فهم است. اگر عبدالله عبدالله به هر شکلی به قدرت برسد و طرح هایی که قبلا پیشنهاد داده را عملی کند، احتمال بروز جنگ داخلی در این کشور هم بالا می گیرد. در آن صورت شاید طرفین به طرف تهاجم گسترده و ایجاد جنگ داخلی پیش روند. ولی در مجموع شرایط کلی کشور به نحوی است که مردم از جنگ و کشتار خسته شده اند و در پی این هستند راه حلی سیاسی برای مشکلات خود پیدا کنند. اگر اعضای طالبان این پیام را دریافت کنند، شاید تشویق شوند که به طرف یک مصالحه ملی حرکت کنند. به ویژه اینکه اگر در این انتخابات حامیان طالبان (پاکستان و عربستان سعودی) هم مجبور به تجدید نظر شوند شاید فضا برای حصول به یک مصالحه ملی باز شود و رهیافتی سیاسی برای حل و فصل مشکلات فعلی افغانستان پیدا کرد. البته آمریکایی ها قطعا بخشی از نیروهای خود را تا سال 2014 از افغانستان خارج می کنند، ولی بخش دیگر را در پایگاه های نظامی خود نگاه می دارند تا اهداف استراتژیک خود را پی گیرند. بنابراین برداشت من این است که طالبان و گروه قومی پشتون به سادگی زیر بار تغییر ساختار قدرت نمی روند و این مسئله یا از طریق سیاسی باید حل و فصل شود که ارجعیت هم بر این روش است، ولی اگر از این مدل انجام نشود از شیوه های نظامی به آن دست خواهند یافت.

بر این اساس طالبان، کرزی، آمریکا و ناتو در قالب یک مثلث در کنار اشرف غنی احمد زی قرار گرفته اند؟

طالبان برای حفظ قدرت خود ترجیح می دهد، احمد زی جانشین کرزی شود. واقعیت این است که در پشت پرده اتفاقاتی در حال رخ دادن است، ولی چون عیان نیست نمی توان با قاطیعیت در مورد آن اظهار نظر کرد. ولی به نظر می رسد آمریکایی ها هم برای اینکه بتوانند در منطقه باقی بمانند بحران را در افغانستان مدیریت کرده اند و هدف واقعی شان، آنطور که اعلام کرده اند، مبارزه با تروریسم و از بین بردن گروه های رادیکال اسلامی، نبوده است. بلکه شاید هر دو طرف حضور یکدیگر را توجیهی برای استمرار حضور خود دیده و تعریف کرده اند. یعنی شاید بتوان گفت، آمریکا و طالبان بیش از اینکه واقعا بحران را حل و فصل کنند، سعی کرده اند آن را در جهت ادامه حضور خود مدیریت کنند.

نگرش عبدالله عبدالله و احمدزی نسبت به ایران چگونه است؟ گفته می شود عبدالله به تهران نزدیک تر است و ایران از به قدرت رسیدن او بیشتر استقبال می کند. پیروز شدن عبدالله واقعا به نفع ایران است؟

عبدالله عبدالله مادری تاجیک دارد و بیشتر به فرهنگ تاجیک ها نزدیک است و اشتراکات و رفت و آمدهایش با ایران هم از دیرباز بسیار زیاد بوده است. هم در دوران جهادی که علیه شوروی سابق می جنگیدند و هم در دروان طالبان. عبدالله عبدالله در آن بازه زمانی مرتب به ایران می آمد و به مقامات ایران و همچنین هند بسیار نزدیک بود و از حمایت های ایران برای مقابله با طالبانی که از حمایت پاکستان و عربستان برخوردار بودند، بهره می برد. بنابراین عبدالله از گذشته با ایران روابط نزدیکی داشته است و طبیعتا پیروز شدن آن اتفاق بهتری برای تهران به شمار می رود. ولی اشرف غنی احمد زی چنین شرایطی ندارد. او یک فرد متعصب پشتون است و از غلجایی ها است که تا حد زیادی دیدگاهشان نسبت به ایران، با توجه به حاکمیت شیعه منفی است. بنابراین احمدزی اگر به قدرت برسد، هرچند با توجه به مجموعه شرایط ناگزیر است در ظاهر روابط خود را با کشورهای منطقه حسنه نشان دهد ولی به نظر می آید به ایران نزدیک نخواهد شد و بیشتر با پاکستان، عربستان سعودی و نهایتا ترکیه روابط مناسبی را طراحی خواهد کرد.

در مناظرات انتخاباتی نامزدها مسئله رابطه با پاکستان یکی از موضوعات مهم و مجادله برانگیز نامزدها بود. تحلیل شما از آینده رابطه افغانستان با همسایه جنوبی اش چیست؟

این برداشت وجود دارد که طالبان مورد حمایت پاکستان است و به ویژه شبکه حقانی که یک نیروی جنگ آور است، کاملا با پاکستان هماهنگ است. بنابراین این برداشت که پاکستانی ها در افغانستان به نوعی ذینفع هستند و دخالت دارند، تقریبا مورد قبول اکثریت افغان ها است. به عنوان مثال آقای کرزی به آمریکایی ها اعتراض می کرد که چرا در روستاهای افغانستان به دنبال طالبان می گردید، باید به پاکستان بروید تا آنها را پیدا کنید. بنابراین هم از نظر افکار عمومی افغانستان و هم حاکمیت این کشور، پاکستان به عنوان یک عامل تعیین کننده در معادلات افغانستان معین شده است. البته پاکستان این مسائل را رد می کند و می گوید ما هیچ ارتباطی با آنچه درون افغانستان می گذرد نداریم. اما واقعیت این است که پاکستانی ها در مسائلی از این دست قهار هستند و می دانند چگونه این بازی های سیاسی را پیاده و اجرا کنند. ولی از نظر تحلیل مسئله، پاکستان نیاز دارد، دولتی در کابل حاکم باشد که در هماهنگی کامل با اسلام آباد اقدام نماید. برای اینکه اسلام آباد نگرانی بسیار جدی از ادعاهایی دارد که افغانستان در خصوص مسئله پشتونستان مطرح می کند. چراکه بیش از 50 درصد خاک پاکستان شامل این مناطق است و قومیت های پشتون و بلوچ در آنجا سکونت دارند. افغانستان به لحاظ تاریخ معتقد است که این مناطق متعلق به افغانستان است. بنابراین پاکستان برای خنثی کردن این نوع تفکرات در کابل همیشه تلاش خواهد کرد تا یک دولت هماهنگ و دست نشانده در همسایه شمالی اش بر سر کار باشد. بحث دیگر این است که پاکستان در مقابل هند به لحاظ جغرافیایی بسیار ضعیف و شکننده است و عمق استراتژیک اسلام آباد را تنها دو کشور ایران و افغانستان می توانند تامین کنند. ایران با توجه به شرایطی که دارد نمی تواند تامین کننده خواسته پاکستان باشد، ولی افغانستان می تواند در این زمینه قابل توجه باشد. نکته سوم برای پاکستانی ها ارتباط آنها با آسیای مرکزی است که هم از لحاظ تجاری و هم از منظر فرهنگی و هم از حیث ارتباطاتی از طریق افغانستان امکان پذیر خواهد بود. وقتی مجموعه این شرایط را مورد بررسی قرار می دهیم، بی تردید به این نتیجه می رسیم که افغانستان برای پاکستان یک سرزمین حیاتی است.

49308

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 352102

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 10 =