محمود عزیزی:اصولگراها این روزها بیشتر به ریش سفیدان خودشان مراجعه می کنند. فرقی نمی کند که این شخص احمدی نژاد باشد که با بهانه مجلس ختم به دانشگاه امام صادق می رود و از آیت الله مهدوی کنی می شنود که:«اخیرا بیشتر به ما سر می زنید!» تا محمد رضا باهنر و طیف سنتی اصولگرایان که همچنان تلاش می کنند ارتباطشان را با جامعه روحانیت و مدرسین حفظ کنند.
کلید خوردن نشست های وحدت اصولگرایان
تقوی رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه هم که در جریان انتخابات مجلس هشتم و نهم یکی از اضلاع اصولگراها برای انتخاب لیست نهایی اصولگرایان بود، در همه ماههای گذشته نشست های سران گروه های اصولگرا را برای تقویت وحدت در این تشکل های کلید زده است. تقوی می گوید این اقدام را فردی انجام داده است، اما بدون شک برگزاری این نشست ها مورد حمایت تشکل های استخوان خورد کرده روحانی قرار دارد.
تقوی به دنبال ایفای نقش ناطق نوری
حجت الاسلام تقوی این روزها نقش حجت الاسلام ناطق نوری در سالهای دور را برای اصولگراها بازی می کند.روزگاری که ناطق نوری در سالهای حضور پر رنگ اصلاح طلبان تندرو در مجلس و دولت اصلاح طلب، با کمک برخی دیگر از اصولگرایان ، شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی را راه انداخت و اصولگرایان را به بهشت و بهارستان رساند؛ اما کمی قبل از خرداد 84 به موفقیت نرسیدن کار تشکیلاتی اصولگرایان و انتخاب شدن محمود احمدی نژاد، ناطق نوری را به این نتیجه رساند که از خیر کار تشکیلاتی بگذارد و عطایش را به لقایش ببخشد.
سختی های وحدت بعد از 8 سال
بعد از 8 سال، این روزها تقوی تلاش می کند آن فضا را در بین اصولگرایان احیا کند؛ منتها خودش هم می داند که کار سختی پیش رو دارد و اصولگرایانی که روزگاری محدود به سه تا چهار نگاه متفاوت بودند، بعد از 8 سال آن قدر متکثر هستند که هر کدام برای خود یک ساز جدا بزنند و فریاد« انا الحق» سر بدهند.به این تفاوت جایگاه و نفوذ ناطق نوری در میان اصولگراها و حتی گروهی از اصلاح طلبان را هم اضافه کنید تا مشخص شودخریدار پیدا کردن حرفهای تقوی در دهه 4 فعالیت جریان راست در کشور به این سادگی ها هم نیست.
اصولگرایان 16 سال بعد ازیک تصمیم
اگر در مجلس ششم هاشمی رفسنجانی، جواد لاریجانی و محمد رضا باهنر در کنار غلامحسین الهام،محمود احمدی نژاد و محسن رضایی قرار می گرفتند، 16 سال بعد از آن تاریخ، هر کدام از این اسامی برای خودشان یک جبهه بندی در میان اصولگراها هستند. با طرفدارانی و مخالفانی و همین موضوع است که وحدت اصولگراها را سخت تر می کند.
شخصیت های حقیقی اصولگرا محور تشکل هایی شده اند که کم کم در فضای پسا اصلاح طلبی جانی گرفته و اینک خود را میانه دار اصولگرایی حقیقی می بینند.
اصولگراها با توپ 40 تکه
به جز اصولگرایان قدیمی که 14 تشکل را زیر پوشش دارند، سالهای پس از سازندگی به تشکیل جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان انجامید. سالهای صدارت احمدی نژاد در قدرت به تشکیل جبهه پایداری و تشکل های حامی محسن رضایی و شهردار تهران منجر شد تا چند پارگی اصولگراها افزایش یابد.هر کدام از این گروه ها هم برای خود وزنی قائل هستند. تشکل های مشهورتر سهم بیشتر می خواهند و گروه های تازه تر ، خواهان سهم در لیست های نهایی انتخاباتی هستند.به این جمع برخی چهره های اصولگرا که تلاش می کنند در قالب تشکل ها نگنجند و برچسب مستقل را همچنان با خود داشته باشند را اضافه کنید تا مشخص شود اصولگراها امروز مثل توپ 40 تکه ای می مانند که از رنگ های مختلف تشکیل شده اند. توپی که اگر چه رنگ آمیزی زیبایی دارد،اما همان طور که به درد فوتبال بازی کردن نمی خورد، دربازی سیاسی قدرت هم به کار نمی آید.بر همین اساس است که انتخاب از میان این چند ضلعی، سخت است و هر تصمیمی -ولو بهترین انتخاب ها- صدای گروه هایی را بلند خواهد کرد. تجربه انتخابات مجلس نهم و تشکیل گروه های متفاوت در کنار دو لیست اصلی اصولگرایان، هنوز از خاطره آنها که فضای سیاسی کشور را دنبال می کنند، از یاد نرفته است.
لیستی که در نهایت اگر چه در شهرستانها با موفقیت جبهه متحد اصولگرایان همراه بود، اما درتهران لیست چند تکه اصولگراها به موفقیت نرسید و در نهایت آرا بین اعضای جبهه پایداری،اصولگرایان سنتی تقسیم شد تا اگر چه آرم اصولگرایی را به خود داشت، اما سنگینی مجالس هفتم و هشتم اصولگرایان را نداشت.
گرم شدن اصلاح طلبان و رخوت اصولگرایان
اگر اصلاح طلبان بعد از خرداد 92 هم امیدواری هایشان بیشتر شده و هم فعالیت های سیاسی شان، این رویه برای اصولگراها ها بعد از شکست در انتخابات کم کم در حال شکل گیری است.
رفتار دولت و تاثیرش در انتخابات های دور بعد مجلس
رفتار حسن روحانی برای کم کردن تنش ها اگر چه در افکار عمومی پاسخ های مثبت تری دریافت کرده است، اما اعضای جبهه پایداری به عنوان بزرگترین منتقدان رئیس جمهور، موفق شدند دیگر نخبگان سیاسی در مجلس را قانع کنند که 4 کارت زرد به وزرای دولت بدهند، قاعدتا اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها و گران شدن اقلام مختلف در بازار، در ماههای پیش رو صدای مردمی را که منتقد این دولت هستند بلند تر می کند.پرونده هسته ای ایران هم به همان اندازه که می تواند نقطه قوت دولت باشد، می تواند به پاشنه آشیل حامیان روحانی تبدیل شود. چه آنکه منتقدان روحانی و ظریف در میان طیف عادی جامعه، برخی ارکان قدرت
و بدنه مردمی خود، وادادگی تیم مذاکره کننده هسته ای را به عنوان یک امر قطعی، فرض کرده اند.این همه متغیرهایی است که در کنار گرانی اقلام و گروه های کالایی بعد از فاز دوم هدفمندی یارانه هامی توانند افکار عمومی را درباره انتخاب هر کدام از طیف های سیاسی، به سویی رهنمون کند.
سیگنال های اصولگرایان اگر چه در ماههای ابتدایی دولت وحدت و زیر یک پرچم رفتن بود، اما در این چند ماهه هم آن سیگنال ها خبری نیست .شاید هم همچون دوران اصلاحات اصولگرایان در حال رکت با چراغ خاموش هستند. هر چه باشد کارزار انتخابات مجلس دهم یکی از جدی ترین رقابت های انتخاباتی در میان طیف های چپ و راست خواهد بود.
29/212
نظر شما