یک لذت کمیاب / نگاه منتقد گاردین به «گذشته» اصغر فرهادی

پیتر برادشاو

درام پیچیده و تو در توی «گذشته» یک تراژدی از نیات خوب و شروع بد و تصمیم‌های اشتباه است که (همگى) همزمان، درست به نظر می‌رسند.

اصغر فرهادی، استیصال و خشم را همراه با تلاش برای تصحیح انتخاب‌های اشتباه در زندگی و تسلیم نشدن درباره گذشته، به نمایش می‌گذارد. در سکانس فوق‌العاده خوب ابتدای فیلم دو نفر را می‌بینیم که سوار ماشین هستند. آن‌ها هنگام حرکت به عقب تصادف می‌کنند؛ پشت سرشان را نگاه می‌کنند، اما نمی‌توانند خطر را ببینند.

«گذشته» فیلمی است که قرار گرفتن فرهادی در ردیف فیلمسازانی مانند کیارستمى ،هانکه و پل تامس اندرسن را اعلام می‌کند، کارگردان‌هایی که مصمم هستند در زمینه  ساخت فیلم‌هایِ جدى اخلاقی برای بزرگسالان فعال باشند.

این نوع خاص از سینما اغلب برای «غوطه‌ور کردن» و برای فراهم کردن حس لذت ناشی از سینمای ناب، مورد تحسین بوده‌ است. سینمای فرهادی کاملا متفاوت، اما بسیار ارزشمند است.

شما در سینمای او غوطه‌ور نمی‌شوید، بلکه برعکس، به چالش کشیده می‌شوید، تنها می‌مانید، ناچار می‌شوید به هر دیالوگ، هر قطع و هر تغییر صحنه توجه کامل داشته باشید و بعد چیزی را که فکر می‌کنید متوجه شده‌اید، مورد سوال قرار دهید.

وقتی «گذشته» را بار اول و بعد بار دیگر دیدم، به این فکر کردم که شاید فیلم کمی ساختگی باشد، اما سختگیری و نیروهای فکری فیلم، غیر قابل تردید است؛ تلفیقی از شور و شوق و اضطراب. درست مانند «جدایی نادر از سیمین»، این درد و رنج حاصل از یک جدایی است که حقیقت یک ارتباط را به واضح‌ترین شکل ممکن، آشکار می‌کند.

این یک مثلث عاشقانه است. بره‌نیس بژو نقش ماری را بازی می‌کند، زنی که در داروخانه‌ای در پاریس کار می‌کند. طاهر رحیم نقش سمیر را دارد که کمی آن طرف‌تر یک خشک‌شویی دارد. آن‌ها عاشق هم شده‌اند و سمیر اکنون به خانه ماری نقل مکان کرده، اما سخت بودن و درد ناشی از شرایط آن‌ها باعث شده آن‌ها در سراسر فیلم حتی به هم لبخند نزنند.

هر دو دست و پایشان بسته است. ماری دو بار ازدواج کرده و از اولین ازدواجش دو دختر دارد. همسر فعلی او احمد (علی مصفا) است که چهار سال پیش او را ترک کرده و به کشورش ایران بازگشته است. اکنون او بازگشته تا برگه‌های طلاق را امضا کند و به شکلی متمدنانه با ماری خداحافظی کند.

سمیر هم ازدواج کرده و یک پسر کوچک دارد، اما شرایط او به مراتب سخت‌تر است: همسرش در بیمارستان در کما است. ماری هم خبرهایی برای احمد دارد که شاید برای او خوشایند نباشد.

در همه جای این فیلم شاهد جریان‌های مختلفى از سرزنش، گناه و ترس هستیم. همان ابتدای فیلم، احمد از اینکه ماری برایش در هتل اتاق رزرو نکرده و مجبورش کرده در خانه به‌هم‌ریخته و شلوغش بماند، ابراز ناراحتی می‌کند. علاوه بر این، ماری درست در چنین موقعیتی خانه‌اش را نقاشی می‌کند. (مانند «چهارشنبه سوری» دیگر ساخته فرهادی، از نو رنگ زدن خانه نشانه‌ای از به هم ریختگی است.)

این عشق است یا نفرت؟ آیا او می‌خواهد با نشان دادن رابطه جدیدش، اشتباهات احمد را درباره ترک کردن او، یادآوری کند یا ناخودآگاه آرزو می‌کند یک بار دیگر او را در مقام بزرگ خانواده ببیند تا سمیر را با احمد مقایسه کند؟ در یکى از لحظه هاى درخشان فیلم، احمد در حال تعمیر سینک آشپزخانه است که سمیر از راه می‌رسد. احمد لبخند می‌زند، اما چون دست‌هایش کثیف است حاضر نمی‌شود با سمیر دست بدهد.

ماری کاری مهم‌تر به احمد می‌دهد؛ یک وظیفه خانوادگی که باعث رنجش او می‌شود، هرچند حسی از رضایت شخصی را هم در او ایجاد می‌کند، چرا که حس می‌کند شایسته این کار است. او باید با لوسی (پولین بورله) دختر بزرگ ماری صحبت کند تا دست از بدقلقی بردارد. احمد به تدریج به ابعاد ویرانگر گذشته پی می‌برد و پرده از لایه‌هایی گیج‌کننده از گناه و رنجش برمی‌دارد. 

درام فرهادی با زیرکی، راه‌حل‌های مختلفى برای پرسش‌های مربوط به همسر سمیر ارائه می‌کند، اما هر بار از اینکه نمی‌توانیم واقعا متوجه شویم چه اتفاقی برای او افتاده، سرخورده می‌شویم.

سمیر خودش نگران زخم‌های شکم همسرش است: آیا این زخم‌ها می‌تواند کار خود او باشد، و علاوه بر آن ممکن است به هوش بیاید؟ پزشکان مطمئن نیستند و به سمیر می‌گویند آزمایش‌های جدید تردیدها را بیشتر کرده‌ است.

روند دراماتیک فیلم کلا بر مبنای فراهم شدن فضای تردید استوار است. تنها جایگزین برای این تردید این است که کلا قید آن را بزنید و به حرکت خود ادامه بدهید. بعضی شخصیت‌ها به همدیگر نصیحت می‌کنند تا همه چیز را فراموش کنند و خود را از چنگال هولناک گذشته برهانند، اما این فراموشى، آن‌قدرها هم ساده نیست چرا که فراموش کردن گذشته به معنای از دست دادن بخش زیادی از حال و در عین حال بخش زیادی از خود آدم است.

شاید «گذشته» فیلمی غم‌انگیز و سخت باشد، اما اینکه فیلمی را ببینید که وقتی از سینما بیرون می‌آیید، دلزده یا بی‌حال نباشید و برعکس بخواهید درباره معناى آن و برداشت‌هایى که از فیلم دارید، حرف بزنید، وجدآور و یک لذت کمیاب است.

گاردین / ترجمه: علی افتخاری

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 349316

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • میلاد A1 ۱۰:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۵
    135 5
    ممنون بابت ترجمه.گذشته عالی بود.همه عالم و ادم فیلم های فرهادی رو تحسین میکنن بعد بعضی کارگردان های داخلی از حسادت به فیلمساز شبها خواب راحت ندارند و به این فکر میکنن که چرا با این همه رانت و پول و امکاناتی که دراختیارشون میزارن فیلمشون 1فیلم های فرهادی محبوبیت جهانی و داخلی ندارد
  • بی نام A1 ۱۲:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۵
    35 6
    در پاسخ به حاتمی کیا که فیلم های فرهادی رو با هدف تحقیر "جشنواره ای" و بی مخاطب برچسب میزنه باید گفت که فیلم گذشته به زبان فرانسوی و با زیرنویس در ایران اکران شد ولی بسیار فروش بالایی داشت و جدایی نادر از سیمین هم غیر از زدن رکورد فروش در ایران و گرفتن اسکار در همه دنیا مخاطب عام گسترده ای داشت. در لیست 250 فیلم برتر تاریخ سینما منتخب مردم و کاربران سایت "آی.ام.دی بی" رتبه 100 امین فبلم برتر تاریخ سینما از نظر مخاطبین عام داره. بالاتر از "در بارانداز" "محله چینی ها" "2001 ادیسه فضایی" و " گاو خشمگین"
  • فاطمه تبريزي A1 ۰۵:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۳
    9 2
    اصغر فرهادي يعني امپراطور سينماي ايران البته فعلاً
  • بی نام US ۱۱:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۴
    5 2
    عالی بود. باز هم نقدهای خارجی رو کار کنید. ممنون