بادامچیان:احزاب در قدرت سهیم هستند/بخشایش:جامعه روحانیت،مدرسین و پایداری غیرقانونی کار حزبی می‌کنند

عضو سابق و فعلی کمیسیون ماده 10 احزاب میهمان کافه خبر بودند تا به بررسی دلیل ناکارآمدی احزاب در ایران بپردازند.

فاطمه استیری:  «دلیل ناکارآمدی احزاب در ایران»؛ عنوان میزگردی بود که در آن قرار بود اسدالله بادامچیان از اعضای شاخص حزب موتلفه اسلامی که سابقه حضور چندین ساله در کمیسیون ماده 10 احزاب داشت در کنار احمد بخشایش نماینده مردم اردستان در مجلس شورای اسلامی و عضو فعلی کمیسیون ماده 10 احزاب به بررسی آن بپردازند. میزگردی که به مناظره ای چالشی بین این دو چهره سیاسی تبدیل شد. چه آنکه اسدالله بادامچیان که خاستگاه حزبی قوی دارد گرچه معتقد به برخی ضعف احزاب در ایران است اما قویا از حزب گرایی و کارآمدی احزاب دفاع می کند ومصداق آن را نیز حزب متبوع خود موتلفه اسلامی می داند. در مقابل اما بخشایش که خود را چهره ای نه حزبی بلکه دانشگاهی می داند معتقد به ناکارآمدی احزاب در ایران بنا به دلایلی چون رابطه امام و امت، وابستگی مالی و ...می داند.

بخشایش که با صراحت سخن می گوید در ضمن سخنانش اشاره ای نیز به جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین کرد و آنها را نه نهادهایی صنفی که در جایگاه حزب دانست و تاکید کرد که باید مجوز فعالیت حزبی را از کمیسیون ماده 10 احزاب بگیرند. او جبهه هایی چون پایداری را هم غیرقانونی می داند. 

بخش اول این مناظره که به بحث پیرامون بازگشایی خانه احزاب پرداخته شده بود پیشتر منتشر شد که در {اینجا} قابل مشاهده است. بخش دوم این مناظره را در ادامه مطالعه فرمایید؛

***

موضوع کلی میزگرد در رابطه با حزب گرایی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی و دلایل ناکارآمدی احزاب در عمر سی ساله نظام خصوصا در روی کار آمدن دولت ها است. آقایان بادامچیان جنابعالی با توجه به سابقه عضویت در حزب جمهوری اسلامی و موتلفه دیدگاه خود در این باره را بفرمایید؟
بادامچیان: در مشروطه و قانون اساسی بحث انجمن‌ها مطرح بود. بحث حزب در میان نیست. اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصل 26 دقیقا حزب مطرح شده است و تاکید کرده که کسی را نمی‌توان وادار کرد که به حزبی وارد یا از آن خارج شود. بنابراین جایگاه حزب و تحزب در قانون اساسی ایران اصل محکمی است اما حزبی که در این قانون آمده است نه حزبی که تقلیدی از شرق و غرب یا کمونیستی و غیراسلامی باشد.

در رابطه با دیدگاه‌های امام به عنوان فقیه روشن اندیش بزرگ معاصر و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی تحزب یک بحث ویژه‌ای را دارد، امام هم به تحزب قائل بودند منتهی تحزبی که دعوت به خدا کند. ایشان می‌فرمایند که حزب از اول در عالم دوتا بوده است اول حزبی که دعوت به خدا می‌کند و دومی هم حزبی که دعوت به خود می‌کند. بعنی خودخواهی مطرح است نه خدامحوری. بعد هم می فرمایند حزبی که دعوت به خدا می‌کند حزب‌الله است و حزبی که دعوت به خود می‌کند حزب‌الشیطان است ولو نام اسلامی بر خود بگذارد.

بادامچیان

براساس تحقیقاتی که من در مبانی اسلامی کردم قرآن هم سه نوع حزب و تشکل را مطرح‌ می‌کند، یک تحزب خدامحور که آنها را رستگار و پیروز می‌داند. دوم احزابی که نه خدامحور هستند نه حزب شیطانی مانند حزب کنگره هند زمانی که با آمریکایی‌ها می‌جنگید، یعنی احزاب قابل احترام هستند اما اسلامی نیستند.

اینکه در نظام جمهوری اسلامی فقط و فقط به تحزب اسلامی میدان داده می‌شود وبه غیر آن دیده نمی‌شود؛ نه در قانون اساسی چنین بحثی است و نه در سیره امام و نظریات ایشان چنین چیزی وجود ندارد. لذا می‌بینید که بعد از پیروزی انقلاب ظرف 2 ماه دویست تشکل شکل می‌گیرد. الان هم در کمیسیون احزاب بالای 270 حزب مجوز گرفتند و نزدیک به 229 تشکل سیاسی تاکنون باقیمانده‌اند.

بادامچیان: تعداد احزاب منحله در عمر سی ساله نظام 3،4 تا بیشتر نیست

در این مجموعه همه نوع احزاب وجود داشتند و کار کردند. اما به تدریج یا معلوم شده است که در بین مردم مقبولیت ندارند یا به کارهای خلاف و مغایر اصل 26 قانون رسیده است لذا قانون به سرنوشت آنها رسیدگی کرده است. در این سی و چند سال از عمر نظام هم تعداد احزاب منحله بیشتر از 3،4تا نیست. 

مثلا حزبی که به آن مجوز داده نشده است تعداد معدودی هستند مانند نهضت آزادی که آمد که بعد از بررسی در کمیسیون احزاب مجوز قانونی به آن ندادیم این نهضت هم علیه ما در دادگستری شکایت کرد. 

آقای بادامچیان! مشخصا در مورد حال صحبت می‌کنیم اینکه احزاب در سال 92 چه وضعیت و جایگاهی دارند و بحث تاریخی نداریم

در عمل احزاب چند نوع هستند. احزابی با سلایق و دیدگاه‌های متفاوت که حضور فعال دارند و مرتکب جرائم قانونی نشده‌اند و در حال فعالیت هستند. آنهایی که در چارچوب خواست مردم که نظام اسلامی و قانون اساسی و خط ولایت است در جامعه موقعیت دارند و در حال فعالیت هستند. کسانی که در این خط نیستند اما مقابل هم نیستند آنها هم کار می‌کنند. اما احزابی که مقابل نظام و خلاف قانون حرکت می کنند مانند احزابی که در فتنه 88 اقدامات خلاف قانونی را انجام دادند طبیعتا کارکردشان ضدنظام یا مباشرت با خواست‌های بیگانگان می‌شود لذا دارای مشکل می‌شوند.

احزاب در قدرت سهم دارند چون قدرت در ایران حکومتی نیست

احزاب سهمی هم در قدرت دارند یا نه؟
بله دارند، چون قدرت در ایران که قدرت حکومتی نیست ما نظام غربی نیسیتم که دولت یک طرف و مردم در طرف دیگر باشند و احزاب واسطه بین قدرت حاکم و مردم باشند. در نظام جمهوری اسلامی ایران برخلاف غرب مردم و دولت یکی هستند. دولت منتخب مردم است، نمایندگان مجلس هم با رای مردم بالا می‌آیند لذا دولت و مردم یکی هستند. احزاب هم برخی در دولت حضور دارند و برخی در بین مردم.

دولت یازدهم، دولت حزب اعتدال و توسعه نیست اما افرادی از این حزب در دولت حضور دارند

پس اگر حاکمیت نظام ما مردمی و مردمسالاری اسلامی است احزاب در درون مردم کارکرد خودشان را دارند. احزاب در بین مردم هستند و حکومتی نشدند مگر برخی که با روی کار آمدن یک دولت برپا شدند مانند حزب مشارکت که در حکومت هم دخالت داشتند. برخی احزاب هم با اینکه در بین مردم هستند عناصری هم در دولت دارند مانند آقای نوبخت که حزب اعتدال و توسعه است و در دولت هم حضور دارد اما دولت دولت حزب اعتدال و توسعه نیست. دولت فراتر است.

بخشایش: من در ابتدای بحثم دو گزاره مفروضی را مطرح می‌کنم؛ مفروض اول اینکه حزب کلمه غربی است و خاستگاه طبقاتی دارد. وقتی که ما یک کشور را به عنوان یک وجه تولید در نظر بگیریم در روابط حقوقی تفکرات متکثر می‌شود. این تفکرات دوگانه شده و تنوع ساختاری ایجاد می‌کند. تنوع ساختاری خودبخود تفاوت طبقاتی ایجاد می‌کند. وقتی طبقه شکل بگیرد طبقات متکثر هستند اما به لحاظ سیاسی ما در تحلیل نهایی دو طبقه بیشتر نداریم یا طبقه مسلط هستند که رابطه مثبتی با ابزار تولید دارند یا طبقاتی هستند که رابطه شان با ابزارهای تولید سلبی است. 

بخشایش

عضو کمیسیون ماده 10 احزاب: جایگاه احزاب در طبقه متوسط و جامعه مدنی است

در غرب وقتی طبقات تولید می‌شدند احزابی را درست کردند که این احزاب، این طبقات و منافع آنها در حکومت را تامین کند. حزب در حیطه جامعه مدنی قرار می‌گیرد یعنی اگر شما یک جامعه را به سه قسمت تقسیم کنیم که دولت در راس، طبقه متوسط در میانه و توده مردم در پایین. جایگاه احزاب در طبقه متوسط و جامعه مدنی است. احزاب به طور کلی سه کارویژه دارند.

یکی از کارویژه‌های احزاب گزینش، جذب نیرو و کادرسازی سیاسی برای دولت‌ها است. یعنی مرتبط جوان‌ها و نسل جدید را وارد صحنه می‌کنند. دومین کاری که احزاب انجام می‌دهند تولید فکر و اندیشه است. اینکه برای مدیریت کشور چه کاری کنند، چه راهکاری را ارائه دهند، آیا دولت در امور دخالت بکند یا نکند، اقتصاد لیبرالیستی باشد یا سوسیالیستی و ...

بخشایش: احزاب در ایران یا وابسته به دولت می‌شوند یا ضدنظام

سومین کارکرد حزب هم این است که ظرفیت پاسخگویی دولت را افزایش دهد. یعنی اگر حزب باشد امروز دولت اقای روحانی افراد منتقد توافق ژنو را به عنوان افراد ضد مصالح ملی و امنیت کشور معرفی نمی کند.

وضعیت این سه کارکرد در ایران چطور است؟
تحقیقی داشتیم که 20 دلیل را آوردیم که احزاب آن کارکردی که در آمریکا و انگلیس دارد در ایران ندارد. احزاب در ایران جهان سومی هستند. احزاب باید مقوم جامعه مدنی باشند. متاسفانه احزاب ایران حالت افراط و تفریط دارند یعنی یا وابسته به دولت می‌شوند یا ضدنظام. در حالیکه این رویه صحیحی نیست. از جمله دلایلی که احزاب چنین رویکردی پیدا می کنند این است که دولت ما رانتی و نفتی است. یعنی دولت مالیات بگیر از مردم نیست. دولتی که از مردم مالیات بگیرد مانند روحانیت قبل از انقلاب که بالای منبر حرف می‌زد و آخر کار صاحب مجلس پولی هم به او می‌داد. اما وقتی که حس می‌کنی که دولت از طریق مالیات ارتزاق نمی‌کند و بیشترین پولش را از طریف نفت بدست می آورد یا با دارایی یا سرمایه یه دولت رانتی می‌شود که پاسخگوی ملتش نخواهد بود. این معنی البته صفر و صد نیست.

احمدی نژاد از درون اصولگرایان برمی‌خیزد اما می‌گوید من حزبی نیستم

اما اینکه چرا احزاب در ایران ناکارآمد هستند اگر بخواهیم بپردازیم. ببینید در آمریکا می‌بینیم وقتی رییس جمهور از حزب دموکرات برمی‌خیزد باید در همان خط دموکرات‌ها هم عمل کند اما در ایران آقای احمدی‌نژاد از درون اصولگرایان بر می‌خیزد و رای می‌آورد اما در نهایت می‌گوید من حزبی نیستم این احزاب بودند که پشت سر من آمدند تا از شان من استفاده کنند.

روحانی سهمی نمی‌دهد مگر رفاقتانه 

آقای روحانی می‌گوید من حزبی نیستم، اعتدالی هستم، خودم آمدم حرف زدم و رای گرفتم، این احزاب بودند که دنبال من آمدند، سهم هم نمی‌دهد مگر رفاقتانه. برخلاف نظر آقای بادامچیان معتقدم آقای نوبخت هم از دولت اعتدال به حزب نیامده. در دولت حضور دارد چون رفیق آقای روحانی است.

بخشایش: تاکید زیاد بر رابطه بر وحدت نظام و امت و امام در ایران باعث شده احزاب کارکرد حزبی نداشته باشند

حزب یک واژه غربی است، می‌توانیم بگوییم حزب در قرآن هم آمده اما حزبی که قرآن مدنظرش است با حزبی که غرب در نظر دارد و این سه کارویژه را دارد و ماشین اخذ قدرت است متفاوت است. در جمهوری اسلامی خیلی بر روی وحدت نظام و امت و امام تاکید می‌شود. این تاکید زیاد بر نظام امام و امت خودبخود باعث می شود این احزاب کارکرد حزبی نداشته باشند. این حزب در اصل 26 قانون اساسی وجود دارد اما سوال این است که «چرا احزاب در ایران کارکرد ندارند؟». حزب قوی در ایران نداریم و شاید دوتا حزبی که در ایران کارکرد حزبی داشته باشند حزب موتلفه و حزب توده. اینها از قدیم برای حزبی بودن آمدند و ناموفق هم بودند چون حزب توده فرهنگ مردم را نشناخت حزب موتلفه هم دور خودش تار کشیده و جوانگرایی نمی کند و درون خودشان هستند.

نماینده اردستان در مجلس: روحانیت شیعه اجازه تشکیل حزب را نمی‌دهد

از سوی دیگر روحانیت شیعه با اهل سنت متفاوت هستند، روحانیت شیعه اجازه تشکیل حزب را نمی دهد نه اینکه این اجازه ندادن به معنای دستوری بودن باشد. روحانیت شیعه چون وابسته به مردم است اترزاقش از مردم است اما روحانیت اهل سنت وابسته به حکومت است و معیشتش از دولت است در نتیجه تابع حکومت است ولی وقتی روحانیت اترزاقش از مردم است متنفذ در بین مردم است و با حکومت زیاد سروکار ندارد و مردم هم خیلی از روحانیت اطاعت می کند. در نتیجه روحانیت خودش می تواند یک حزب باشد.

الان یکی از بدی های جامعه ما این است که روحانیتی که خودش سمبل قانونپذیری است قانون را رعایت نمی کند. جامعه روحانیت مبارز از کمیسیون ماده 10 احزاب مجوز نمی گیرد می گوید ما صنف هستیم و از قدیم بودیم، می گوییم شما که برای تهران و شهرستان ها و ...کاندیدا معرفی می‌کنید پس باید مجوز بگیرید، می گویند ما نیازی به مجوز کمیسیون ماده 10 احزاب نداریم ما خودمان صاحب کشور هستیم. اگر صاحب کشور هستند خب چه اشکالی دارد که قانونپذیر باشند.

احزاب معمولا در ایران قائل به فرد هستند رابطه شان مرید و مرادی است. یک فرد بالا قرار می گیرد و بقیه هم حول او قرار می‌گیرند. در این چهاردهه هم یک زمانی در جبهه با هم آشنا می‌شدند، یک زمانی دیگر در دعای کمیل و امروز هم براساس رفاقت بازی گعده ای را تشکیل می دهند و حزبی را برپا می کنند. به همین خاطر است از این 290 حزب اگر اعضا را بررسی کنید یا پدر و مادر و فرزند و همسر عضو آن است یا دیگر اقوام و فامیل، مرامنامه ندارند، کنگره برپا نمی‌کنند و...

بادامچیان
حزب اعتدال و توسعه نمی‌تواند به روحانی بگوید ما تو را رییس جمهور کردیم سهم ما را بده

از سوی دیگر مردم ایران نسبت به حزب و کارکرد آن جهل دارند. واقعا نمی دانند که کارکرد حزب چه است، حزب را ماشین رای جمع کنی می دانند. حزب وقتی در جامعه جا می افتد که کارکرد خودش را نشان دهد، بگوید رای گرفتم این دولت یا این مجلس از من است حالا من دارم تعیین می کنم و مردم هم قبول می کنم. ولی الان اینگونه نیست مثلا الان حزب اعتدال و توسعه نمی تواند بگوید آقای روحانی ما تو را رییس جمهور کردیم و باید سهم ما را بدهی چون روحانی قبول نمی کند چون حزبی نیست قبول نمی کند.

یکی از دلایل ناکارآمدی احزاب ضعف مالی و وابستگی مالی آنها است. انتخابات یعنی پول. کسی که بگوید انتخابات پول نمی خواهد شعار داده است. تهران را کنار بگذارید چون در تهران نمایندگانش نماینده تر و فربه تر هستند چون فقط باید وارد لیست بشوند. من نمایندگان تهران را گاهی مطالعه می کنم می بینم عین خیالشان نیست در تهران چه می گذرد دنبال کارهای سیاسی هستند. ما نمایندگان شهرستان اما فقیر هستیم باید دنبال مدیرکل فلان جا بگردیم و بدویم که کارمان را انجام دهیم.

بادامچیان: جسارت نمی کنم خدمت آقای بخشایش اما خواهش می کنم که آن دو جلد کتاب من را بخوانند پاسخ تمام این بحث‌هایشان در آن هست. یعنی ایشان حزب را غربی گرفت. ما این تفکر را از اصل قبول نداریم. حزب غرب برای غرب است، ما در نظام اسلامی زندگی می کنیم. قبل از پیروزی انقلاب نظام جمهوری اسلامی نبود و به رای مردم و قانون اساسی نبوده و تحت تاثیر غرب بودند.

اینکه ما در ایران حزب غربی داریم یا نداریم به نظر من منتفی است. ما در ایران نظام ایران را با فرهنگ چندهزارساله داریم. در این تمدن ایرانی حزب غربی نمی گنجد همانطور که گفتند حزب بیگانه پرور در ایران امکان موقعیت ندارد. بنابراین غیر از مسائل علمی که غربی و شرقی و اسلامی و غیراسلامی ندارد مثل جاذبه زمین و ... مکاتب و فرهنگ غرب در نظام اسلامی جایگاهی ندارد. بنابراین احزابی که در این سال ها براساس تفکر غربی یا کمونیستی شکل گرفتند مثل حزب توده که نوکر شوروی ها بود یا چریک فدایی خلق که ضد شوروی بودند و مستقل بودند. اینها هیچگاه در ایران جایگاهی نداشتند چون تفکر آنها امکان برد در ایران را ندارد.

طبقه بندی جامعه شناسانه علی علیه الاسلام با طبقه بندی مارکسیسیم فرق می کند. مارکسیسم 6 طبقه را می گذارد پروتارلیا، خورده بورژواف بورژوا، و بورژوازی کمپرادور و امپاریالیسم. بنابراین این با تفکر اسلام و علی نمی خواند.

بخشایش: اینها طبقه نیستند ما دو طبقه بیشتر نداریم اینها دوره های تاریخی هستند. اگر می خواهید بحث علمی می کنید که درستش این است.

بادامچیان:اینشان فکر می کنند فقط خودشان علمی بحث می کنند. در مانیفست مارکس دنیا را به دو دسته تقسیم کرده ... کمونیست‌ها معتقدند زیربنا اقتصاد است؛ بنابراین آنها دوره‌های تاریخی تخیلی که مطرح می‌کنند یا دیدگاه‌شان درباره انقلاب، اقتصاد، ابزار و وضعیت تولید را با تولید می‌سنجند و به این نتیجه می‌رسند که در دوره‌ای که فئودالیسم وجود دارد آنها با رابطه فئودال با ابزار تولید را مطرح می کنند، و پس از بازگشت به بورژوا شرایط تولید تغییر می‌کند؛ حتی زمانی که سرمایه‌داری صنعتی حاکم می‌شود، همین تفکر وجود دارد. 

بر همین اساس روحانیت را قشر وابسته به خرده بورژوا تعریف می‌کند، چرا؟ چون معیشت او از خرده بورژوا تأمین می‌شود. یعنی ارزشی بر تفکر انسانی قائل نیست، معتقد است که اندیشه هر انسان تابع اقتصاد و معیشت است، بنابراین به عده‌ای از افراد دانشجو اطلاق می‌شود چون منابع مالی ندارند و به دنبال سرمایه‌داری نیستند. قشر پیشاهنگ را از دانشجو و معلم دریافت می‌کند؛ کارمندان را نیز قشر وابسته به بورژوازی ملی می‌داند. تمام تفکرات در این قضایا، مبنا را ابزار تولید قرار می‌دهند، در حالی که در مبانی اسلامی این موضوع غلط است، بلکه معتقدیم که «ای برادر تو همه اندیشه‌ای».

 

در دوران انقلاب، در مساجد صندوق قرض‌الحسنه راه انداختند و یکی از دوستان با چنین ذهنیتی به می‌گفت من نمی توانم بگویم کار شما خوب است یا بد که شما با راه انداختن صندوق قرض‌الحسنه در مقابل انقلاب ایستاده‌اید، پرسیدیم برای چی؟ گفت چون مشکلات مردم را حل می‌کنید و مردم انقلاب نمی‌کنند. من به ایشان گفتم این تفکر که بر مردم فشار بیاید تا آنها بر اثر فشار اقتصادی و فقر و فلاکت قیام و انقلاب کنند در تفکر اسلامی جایی ندارد و یک تفکر کمونیستی است. سرمایه‌داران بسیاری در انقلاب حضور داشتند که از جان‌شان گذشتند و به جبهه رفتند یا در دوران انقلاب مبارزه کردند آنها وابستگی طبقاتی نداشتند. اصلاً تفکر طبقاتی در انقلاب اسلامی ایران نمی‌گنجد. به قول آقای «آل احمد» که غرب‌زده امام را تحلیل می‌کند و می‌گوید «من او را مدافع صادق بورژوازی ملی می‌دانم» در حالی که امام برای خدا عمل کرد. 

آیا روحانیت ما از شهید بهشتی و شهید مطهری و دیگران وابسته به طبقات خرده بورژوا بودند؟ یا معیشت آقای بهشتی و آقای مطهری از توده مردم تشکیل می‌شد و تفکر آنها درباره این موضوع شکل گرفته بود؟ نه. اسلام یک دین الهی است. تفکر مطهری‌ها، بهشتی‌ها، عراقی‌‌ها و امانی‌ها در راه خدا شکل گرفت. آقای عسگراولادی در گذشته‌ها کاسبی می‌کرد، آیا 13 سال زندانی بودنش به خاطر بورژوازی بود؟ نه اینها درست نیست. بنابراین طبقه‌سازی‌ای که مبنا و محور آن چه در دنیای سرمایه‌داری و چه در دنیای کمونیستی و سوسیالیستی اقتصاد است، مکتب‌شان با مکتب اسلام متفاوت است، «الذین ینفقون اموالهم ابتغاء وجه الله، الذین یجاهدون باموالهم و انفسهم فی سبیل الله» این تفکر باعث می‌شود تا ذهن آقای دکتر کاملاً تغییر کند.

ایشان می‌فرمایند احزاب کادرسازی، تولید برنامه و اندیشه‌سازی می‌کنند و پاسخگویی دولت و غیردولت را افزایش می‌دهند؟ کارکرد احزاب در ایران مانند احزاب در آمریکا و انگلیس نیست. بله اینها درست است.

آقای عسگراولادی وقتی از دنیا می رود یک مغز اقتصادی است اما همین شخص در وصیت نامه اش می نویسد «من روزه و نماز قضا ندارم، چون از ابتدا بر مبنای اسلام عمل کرده‌ام، خمس و زکات بدهکار نیستم، چون درآمد نداشتم و ثلث ندارم؛ چون دارایی ندارم. میلیاردها تومان در اختیار ایشان بود که به مستضعفان و محرومان می‌داد؛ ولی خودش یک قران برنمی‌داشت. ایشان در جنوب شهر تهران در خانه‌ای که نصف آن متعلق به برادرش و نصف آن متعلق به همسر مرحوم‌اش بود، زندگی می‌کرد. آیا ایشان وابسته به طبقه خاصی بودند؟ یا آقای پرورش وابسته به طبقه بودند؟ آیا حزب مؤتلفه اسلامی مانند حزب جمهوری‌خواه یا حزب دموکرات یا حزب کارگر در کشور آمریکاست؟ اعتقاد من بر این است که اینها اصلاً حزب نیستند و برای ایجاد دموکراسی نیامده‌اند، بلکه مجموعه ای از مردان خاکستری از پشت پرده این احزاب را اداره می‌کنند و اینها نمایش حزبی است.

اینکه در ایران زمانی حزب موفق خواهد بود که قدرت را در دست بگیرد؛ یعنی دولت، دولت حزبی باشد. به نظر من این تفکر غلطی است. مردم در نظام ولایت فقیه می‌توانند به یک حزب رأی دهند تا کشور را اداره کند اما حاکمیت از مردم و ولی امر است و اصلاً چنین چیزی که نظام امت و امام تضعیف‌کننده احزاب هستند، وجود ندارد.

بادامچیان: جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین نهاد هستند و نیازی به دریافت مجوز حزب ندارند

امام (ره) پس از پیروزی انقلاب دو تشکل نهادیِ «جامعه روحانیت مبارز» و «جامعه مدرسین» را برپا کردند؛ اما این دو نهاد حزب نیستند. حزب آن است که شورای مرکزی، مجمع عمومی، حوزه و شرایط و ساختار خاص خود را دارد، مانند سپاه که نهاد تحت فرماندهی کل قواست و نیازی به اینکه از کمیسیون احزاب مجوز بگیرد، ندارد.

بخشایش: سپاه به عنوان یک نهاد از مجلس بودجه می گیرد، آیا نهاد جامعه روحانیت بودجه هم میگیرند؟

بادامچیان: مشکلی ندارند. سپاه نهاد است و اگر هم بودجه می‌گیرد، مهم نیست. نهاد نیازی به دریافت مجوز از کمیسیون احزاب ندارد.

بخشایش

بخشایش: ما به آن نهاد نمی‌گوییم.

بادامچیان: هم امام(ره) و هم رهبری جامعه روحانیت و جامعه مدرسین را حزبی نمی‌دانند

بادامچیان: من تقسیم‌بندی خود را بیان می‌کنم. اما مؤتلفه اسلامی، حزب است و طبق موازین حزبی باید مجوز دریافت کند. در 20 سالی که در کمیسیون احزاب حضور داشتم، امثال آقای تاج‌زاده می‌کوشیدند که چرا «جامعه روحانیت» و «جامعه مدرسین» از کمیسیون مجوز نمی‌گیرد؟ اما هم امام (ره) و هم مقام معظم رهبری اجازه ندادند و این دو را تشکل حزبی نمی‌دانند.

بخشایش: دلیل ایشان چیست؟

بادامچیان: چون ساختار حزبی ندارند.

بخشایش: مکتوب بیان کردند؟

بادامچیان: نخیر شفاهی گفتند. مکتوب که نباید بگویند. اما موضوع جامعه مدنی که مطرح کردید. ما متوجه نشدیم که جامعه مدنی چه تعریفی دارد. دولت اصلاحات آقای خاتمی جامعه مدنی را بیان کردند و قبل از ایشان هم بود. ما از ایشان سؤال کردیم که آقا یک تعریفی از جامعه مدنی ارائه دهید. همان‌طور که امروز از آقای روحانی می‌پرسیم که اعتدال چه تعریفی دارد؟ آقای خاتمی بیان کردند که جامعه مدنی، یعنی جامعه‌ مدنی سرچشمه گرفته از مدینه النبی رسول.

نشر قطره کتابی با نام «جامعه مدنی و جوانان» چاپ کرده است که 24 نفر از جمله من و آقای دکتر جواد لاریجانی در آنجا از اصولگرایان و 22 نفر از طرف مقابل در آن صحبت کرده‌ایم. 22 در این کتاب به آقای خاتمی می‌گویند چرا شما جامعه مدنی را مدینه النبی رسول تعریف کردید، در حالی که مدینه النبی برای گذشته‌ها بوده است؛ برای چه این حرف را زده‌اید.

تعریفی که از حزب در قرآن آمده است با حزبی که کارکرد قدرت دارد، کاملاً متفاوت است، چرا؟ چون حزب غربی برای کسب و حفظ قدرت تشکیل می‌شود، اما حزب در اسلام برای انجام تکلیف مطلوب دسته‌جمعی با خرد جمعی در مسیر انجام تکالیف الهی تشکیل می‌شود. در احزاب غربی چه در لیبرال دموکرات و احزاب دیگر نوعی استبداد پنهان و آشکار حاکم است اما در احزاب الهی اسلامی نه تنها استبداد نیست بلکه انتخاب به صورت آزادانه و آگاهانه و بر اساس حق شکل گرفته است.

آقای بخشایش بیان کردند که حزب مؤتلفه به دور خود حصاری کشیده است و اجازه ورود جوانان به این حزب را نمی‌دهد. باید بگویم که شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی از سه بخش جوان، میانسال و تجربه‌آموخته‌ها تشکیل شده است و همه مسئولان در هیئت اجرایی، بین 30 تا 40 سال دارند و 58 درصد از اعضای این حزب در 240 دفتر و شعبه ما را جوانان تشکیل می‌دهند.

بادامچیان: هیچوقت از احمدی‌نژاد سهم نخواستیم/ روسای جمهور در ایران تنها معرفی شده احزاب هستند

این را هم بگویم که ما هیچوقت از آقای احمدی‌نژاد نیز سهم نخواسته‌ایم. بله ما در آن جلساتی که آقای احمدی‌نژاد جامعه روحانیت که در خدمت آقای ناطق نوری و جمع اصولگرایان حضور داشتند و بعد از آن به شهرداری و از آنجا به ریاست‌جمهوری رفتند حضور داشتیم. اما احزاب به احمدی نژاد رای ندادند. معتقدم که در ایران رئیس‌جمهور‌ها، برخاسته و منتخب احزاب نیستند. بلکه معرفی‌شده احزاب هستند. 

بخشایش: بحث ما درباره ناکارآمدی احزاب است اما شما مباحث جانبی را مطرح می کنید..

بادامچیان: من حرف های شما را نوشتم و به آنها پاسخ می‌دهم شما گفتید »بادامچیان به احمدی‌نژاد می‌گوید که تو را رئیس‌جمهور کردیم، سهم ما را بدهید. حزب اعتدال هم به روحانی همین را می‌گوید، اما روحانی سهم نمی دهد چون حزبی نیست و ...»

بخشایش: من نگفتم بادامچیان، اصلا بحث من اینها نیست

بادامچیان: من بحث اصولی می‌کنم و می‌گویم اگر حزب مؤتلفه اسلامی نماینده به مجلس می‌فرستد، این فرد نماینده حزب مؤتلفه اسلامی نیست؛ بلکه معرفی‌شده این حزب و نماینده کل مردمی است که در مؤتلفه حضور دارند یا حضور ندارند. بنابراین ما سهم‌خواه نخواهیم بود و حزب اسلامی نیز نمی‌تواند سهم‌خواه باشد. چرا؟ چون در ایران توده مردم هستند که رأی می‌دهند.

بخشایش: پس حزب به درد نمی‌خورد.

بادامچیان: نه اتفاقا حزب کاملا بدرد می خورد.

آقای بخشایش یعنی شما در ساختار و کارکرد احزاب، قائل به نظر مشترک در مورد تحزب با آقای بادامچیان نیستند؟

بخشایش: اصلاً ما دو نظر هستیم. نه تفکر ایشان صحیح است و نه تفکر من در این رابطه به نحوی است که یک اجماع نسبی داشته باشیم، صحبت من این است که ایها الناس، حزب یک واژه غربی است که وارد جمهوری اسلامی ایران شده است. حال چه کنیم تا کارآمد شود. واشکافی کنیم که چرا احزاب در ایران ناکارآمد هستند.

آقای بادامچیان! آیا می پذیرید که حزب یک واژه غربی است که وارد ایران شده و حال ما می خواهیم از آن استفاده کنیم؟
نه من این را قبول ندارم

بخشایش: اصلاً برای من اهمیت ندارد که ایشان قائل باشند یا نباشند، همان‌طور که بحث من برای ایشان اهمیت ندارد. بحث ما این است که چرا 229 حزبی که در کمیسیون ماده 10 احزاب مجوز دارند کارکرد حزبی ندارند. دلیل این ناکارآمدی را هم بالاتر بیان کردم.

اما من یک مقداری هم بحث‌هایی که ایشان فرمودند را مقداری واشکافی می‌کنم. ایشان معتقدند که حزب کلمه غربی نیست. بحث ما این نیست، بلکه بحث ما این است که آیا ما حزب اسلامی در ایران درست کرده‌ایم؟ ایشان می‌توانند تقسیم‌بندی کلی کنند و بگویند که همه چیز در ایران اسلامی و غیراسلامی است، ارتش اسلامی و غیراسلامی، حزب اسلامی و غیر اسلامی، سپاه اسلامی و غیر اسلامی و ... اما کارکرد آنها چیست؟

بحث ما حزب و تفکر اسلامی نیست، با اساس کار نداریم.  دوره‌های تاریخی را به سه دسته سنتی، مدرن و پست مدرن تقسیم می‌کنیم. سنتی‌ها می‌گویند؛ انسان حیوان ناطق است، یعنی عقل ابزاری که ما به آن معتقد نیستیم. مدرنیست‌ها می‌گویند؛ انسان حیوان ابزارساز است چون ابزار را هدف پنداشت. مثلاً من دنبال موبایل هستم و موبایل من را مدیریت می‌کند، ما به آن معتقد نیستیم.«ای برادر تو همه اندیشه‌ای» نه، تو وجودی که برای تو اندیشه به وجود می‌آید، «حقیقت را به هر دوری ظهوری‌ست / ز اسمی بر جهان افکنده نوری‌ست».

به نظر من حزبی که در ایران قرار دارد، کارکرد ندارد. چرا؟ چون باید اسلامی شود، مثل دانشگاه اسلامی است که می گوییم ولی هنوزنتوانستیم دانشگاه را اسلامی کنیم. استادان ما هنوز همان کتاب‌های غربی را آموزش می‌دهند.ایشان گفتند که ما غرب را قبول نداریم، مگر ما غرب را قبول داریم. اما ما صفر و صد نیستیم و گزینشی عمل می‌کنیم. حکومت اسلامی، پارلمان و حزب که در ایران درست کردیم آیا در افکار پیامبر اسلام قرار داشته است؟ نه نبوده، ما اینها را از غرب گرفته‌ایم و استفاده هم می‌کنیم،

چون اعتقاد داریم گزاره‌های تجربی و عقلانی، دینی است. هر چیزی که خوب باشد و به درد مصالح دین بخورد، استفاده می‌کنیم. ابزار هستند، هویت و چیستی نیستند. معتقدم تفکر غربی خوبی‌ها و بدی‌هایی دارد که باید بهترین آن را انتخاب کنیم. تفکری که خوب است، استفاده می‌کنیم مانند بحث احزاب که امروز از آن استفاده می‌کنیم.

51 موسسه به دلیل وابستگی به نمایندگان پرقدرت و پرطمطراق 200 میلیارد تومان بودجه کشور را دریافت می‌کنند

من می گویم 51 مؤسسه به این دلیل که وابسته به نمایندگان پرقدرت و پرطمطراق مجلس هستند 200 میلیارد تومان از بودجه کشور را به عنوان فعالیت فرهنگی دریافت کنند از «بنیاد دعبل خزاعی» تا و جاهای دیگر. بحث من این هاس. من همانجا داد زدم که این دزدی شرافتمندانه است. معتقدم که باید بودجه بدهید؛ اما از آنها سؤال بپرسید. بودجه را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدهید و از آنها پاسخ بخواهید، نه اینکه از سرمنشأ پول را به مؤسسات بدهید.

ایشان وقتی به جای تقدس می‌رسند، می‌گوید که جامعه روحانیت نهاد است. کجای جامعه روحانیت نهاد است؟ نهاد معنا، تعریف و جایگاه قانونی دارد. در قانون اساسی کشور اصلاً چنین چیزی وجود ندارد. جامعه روحانیت برای تهران کاندیدا معرفی می‌کند.می گویند تاج زاده هم اینها را گفته، والا من نشنیدم. من به عنوان یک فردی که عضو کمیسیون ماده 10 احزاب هستم من هم این حرف را می‌زنم ولی با دو خاستگاه متفاوت یعنی آقای تاج‌زاده را من نه دیده‌ام و نه ایشان را می‌شناسم ولی چون 25 سال است که در دانشگاه دارم درس می‌دهم ولی چون او گفته است من نیز می‌گویم پس هردوتا از یک مشرب می خوریم، نه این نیست.

جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین کارکرد حزبی دارند، پس چرا مجوز فعالیت حزب را دریافت نمی‌کنند؟

جامعه روحانیت در تهران و در اصفهان کاندیدا معرفی می‌کرد، این اشتباه است و امام هم جلوش را گرفت. فعالیت‌های جامعه روحانیت در این زمینه خوب است اما باید مجوز دریافت کند؛ چرا نام نهاد را بر آن می‌گذارید؟ چرا جامعه روحانیت که خودش صاحب کشور است مجوز نمی‌گیرد؟ چون تاج‌زاده گفته است اشتباه است؟ جامعه مدرسین هم همین وضعیت را دارد.

برخی حرف‌ها با کلام بازی کردن است. ایشان می‌گویند که حزب مؤتلفه اسلامی بخشایشی را از اردستان معرفی می کند. این چه حرفی است که می گویید، وقتی یک حزب من را معرفی می‌کند من نیز باید در مقابل آن حزب متعهد باشم، اگر نیست حزب را تعطیل کنید و ما را معرفی نکنید. اگر بازی با الفاظ داشته باشیم شب تا صبح با هم بازی می‌کنیم. ما ایشان را به این دلیل که انسان خوبی بود معرفی کردیم، این روش اشتباه است.

ما دنبال این هستیم که بگوییم که احزاب چه کنند که مثبت‌تر شوند. ما نمی گوییم احزاب بدردنخور هستند، نه اتفاقا بدرد هم می خورند. احزاب رابطه‌گری می‌کنند بین امام و امت، ولی احزاب در کشورهای غربی رابط بین مردم و حکومت هستند. اما دولت باید پاسخگو باشد مردم که نباید پاسخگو باشند. مردم مطالبه گر هستند.

یکی از دلایل دیگری که احزاب در ایران ناکارآمد هستند، وابستگی مالی آنهاست. در انتخابات باید پول خرج کرد. انتخابات یعنی پول خرج کردن، این پول باید از کجا بیاید، حزب که خودش پول ندارد، این پول باید از کجا بیاید.

بادامچیان: پس منبع آن را سؤال کنید

بخشایش: نه بحث من این نیست که منبع آن را بپرسیم. نگوییم «قربان چشم بادامی‌ات بروم». بحث من این است که یکی از دلایلی که احزاب در ایران ناکارآمد هستند، وابستگی مالی آنهاست. مثلاً آقای کروبی بیان کردند که من 300 میلیون از شهرام جزایری گرفتم. همه رئیس‌جمهورها که می آیند فرزندان خود را در وزارت نفت می گذارند تا پولی برای آینده و کاندیداتوری دریافت کنند. آقای قالیباف از شهرداری استفاده می کند، آقای لاریجانی از صدا و سیما استفاده می‌کنند. بالاخره باید از جاهایی استفاده کنند.

بادامچیان: یعنی آقای لاریجانی از صدا و سیما برداشت کرده است؟

بخشایش: ببینید حرف من این است که باید از جایی منشأ بگیرد. اصل حرف من را بگیرید. نکته دیگر خلقیات نخبگان است. ما در جامعه هزار تا شاه داریم. جامعه از مجموعه‌ای از افراد تشکیل می‌شود و هر کدام از ما در دایره خودمان شاه هستیم، بنابراین احزاب نمی‌توانند کارآمد باشند؛ اگر افراد تفکر دموکراتیک و مردم‌سالار داشته باشند جامعه درست خواهد شد.

نکته دیگر اینکه در فرهنگ‌مان یک نوع روحیه قضاوت‌مندی وجود دارد. مثلاً بدبختی ما کفاره گناهان ماست. فقیر باید فقر خود را بکشد. نکته دیگر مدیریت‌های چندگانه است. بعضی از مدیریت‌ها احزاب را باعث تشتت می‌دانند و بعضی از مدیریت‌ها احزاب را غیرخطرزا می‌دانند. بعضی از مدیران برون‌گرا و بعضی حزب‌گرا هستند و ...

نکته دیگر ضعف جامعه مدنی است، ما نمی‌توانیم خود را از دنیا جدا کنیم. جامعه نقد و نقادی را جامعه مدنی می‌نامیم. دنبال الفاظ آقای خاتمی نیستم. جامعه‌ای که در آن نقد وجود دارد و حدود نقد در آن مشخص است جامعه نقد و مدنی می‌نامیم اما نقدی که در چارچوب انجام شود. ببینید آزادی دو نوع مثبت و منفی دارد. همان‌طور که نفس سه نوع مطمئنه، اماره و لوامه است. نفس اماره آزادی منفی است، نفس لوامه آزادی مثبت است. آزادی نقد، آزادی‌ای است که نقد در چارچوب داشته باشد، مانند اینکه در یک کلاس از دانشجویان بخواهم که سؤال بپرسند و آنها نیز باید سؤال بپرسند نه اینکه ساختارشکنانه من را از کلاس بیرون کنند، اگر من را از کلاس بیرون کنند، نقد در چارچوب نیست.

اعتقاد دارم احزاب می‌توانند در مقابل فسادها بایستند. در آمریکا اگر کسی که به سرمایه‌داری‌اش حمله کند، شدیداً جواب می‌دهد. در جمهوری اسلامی نیز اگر کسی به دین مردم حمله کند، جواب می‌ دهد اما وقتی سه هزار میلیارد از بودجه کشور از بین می‌رود، اتفاقی نمی‌افتد. چرا؟ چون حساسیت‌ها روی آن است. اگر احزاب و روزنامه‌ها آزاد باشند تا مسئولان را رصد کنند، به خوبی می‌توانند در مقابل رانت‌خواری‌ها قرار گیرند؛ البته به شرط آنکه حدود خود را رعایت کنند.

از طرفی احزابی داریم که کارآمد هستند، ولی کارکرد حزبی و مطلوبی ندارند. یعنی دولت حزبی ندارند. حال یا چون قانون اساسی ما حزبی نیست با به هر دلیل دیگری.

بادامچیان:اگر ایشان سر کلاس با دانشجویان این‌گونه برخورد می‌کنند که من حرف علمی می‌زنم و هر کس مخالف من صحبت کند حتماً غیرعلمی است، متأسفم. این نوع برخورد استبداد علمی است. اینکه ایشان اهانت می‌کنند که ما بازی با الفاظ می‌کنیم. ما کی با الفاظ بازی کردیم؟ من هم در دانشگاه‌های مملکت خادم بودیم و کتاب مان را هم نوشته‌ایم و از نوجوانی نیز تجربه حزب را دارم و در کمیسیون احزاب نیز به همه احزاب رأی داده‌ام.

اگر این نکته را که حزب یک واژه غربی است، قبول کنیم، بنابراین کارکرد حزبی آن است که غرب آن را موفق می‌داند. چون حزب، غربی است. بنابراین وقتی از غرب گرفتیم کارکرد حزبی باید غربی باشد.

بخشایش: نه این‌طور نیست. من گفتم که گزاره‌های تاریخی، عقلانی و تجربی، دینی هستند ما از غرب دریافت می‌کنیم و از آن استفاده می‌کنیم. پارلمان ما اسلامی است اما در غرب هم وجود دارد. دلیل نمی‌شود که چون از تجربه آنها استفاده می‌کنیم پس همه چیز غربی باشد. هواپیما و اتومبیل غربی هستند؛ ولی ما از آنها استفاده اسلامی می‌کنیم.

بادامچیان: همان‌طور که خودتان گفتید بگذارید بحث علمی کنیم و وقتی یک طرف صحبت می‌کند اجازه دهیم که صحبت‌هایش را به پایان برساند. چه کسی می‌گوید که از هواپیما استفاده نکنیم؟ یا از دانش غربی استفاده نکنیم؟ ما از غرب همه مسائل علمی را دریافت می‌کنیم. قانون جاذبه که اسلامی و غیراسلامی ندارد.
بخشایش: من باز هم حرف خودم را تکرار می کنم که گزاره های تجربی و عقلانی، دینی هستند.

بادامچیان: گزاره‌های تجربی، عقلانی و دینی را که همه قبول داریم.

بخشایش: اگر حزب غربی است پس باید خاستگاهش هم غربی باشد؟ نه

بادامچیان: مبنای حزب ما اسلامی است. در قانون اساسی نیز حزب اسلامی است. اما من سه نوع حزب را عرض کردم، اسلام نمی‌گوید که همه باید مسلمان باشند تا حزب داشته باشند کما اینکه اقلیت‌های دینی ما تشکل دارند و مجوز دارند در اسلام سه نوع حزب داریم یکی حزب الشیطان است که مورد قبول اسلام نیست.

بخشایش: از 229 حزب کدام یک حزب‌الشیطان هستند؟ شما نمی‌توانید در خلأ صحبت کنید، وقتی می‌گویید که حزب‌الشیطان، حزب اصلاح‌طلب x حزب الشیطان است.

بادامچیان: حزب فراماسونر در ایران یا حزب توده، حزب‌الشیطان است.

بادامچیان: در نظام جمهوری اسلامی باید حزب اسلامی را مطرح کنیم یا نه؟

بخشایش: بله

بادامچیان: در اینکه باید حزب را معرفی کنیم باید این حزب را بر اساس مبانی اسلامی مطرح کنیم یا نه؟

بخشایش: بله در چارچوب قانون اساسی باشد.

بادامچیان: آیا این حزب اسلامی حزب غربی است؟

بخشایش: نه. شما جمله من را متوجه نشدید. من گفتم گزاره‌های تجربی و عقلی، دینی هستند؛ یعنی همان جمله شما. شما جمله خودم را به خودم تحویل می‌دهید.

بادامچیان: آیا مجلس غرب با مجلس اسلامی مشابه است؟ نه نیست.  اگر حزب به معنای پارتی از غرب آمده باشد، آن حزب غربی با فرهنگ و چارچوب خود است. حزب غربی به درد نظام جمهوری اسلامی نمی‌خورد اما در استفاده از حزب اسلامی با چارچوب و ضوابط و موازین اسلامی از تجربیات تحزب در سراسر دنیا استفاده می‌کنیم.

بخشایش: من هم از ابتدا اعلام کردم که گزاره‌های تجربی و عقلی، دینی هستند. یعنی حزب غربی است اما ما از آن استفاده اسلامی می‌کنیم.

بادامچیان: اما اینکه حزب اسلامی کامل داریم یا نداریم بحث بزرگی است که باید بررسی شود؛ اما اگر بگوییم حزب در ایران کارکرد ندارد،

آقای بادامچیان مشخصا دلایل ناکارآمدی احزاب در ایران را بگویید.

من معتقدم حزب در ایران کارآمد است. امام (ره) انقلاب را به صورت حزبی شروع نکردند، مثل آقای فیدل کاسترو نبودند که تشکیلات مخفی تشکیل دادند و از جنگل شروع کردند. حرکت ایشان مردمی بود؛ چون اصولاً در اسلام حرکت و انقلاب، مردمی و عام است. اما این حرکت و انقلاب در کنار مردمی بودن به تشکیلات نیاز دارد چون انقلاب پدیده است که نیاز به سازمان، برنامه، ساختار، اهداف، ارزیابی‌ها، نقد و انتقاد دارد. امام(ره) بعد از شروع انقلاب و ندای عام، اولین کاری که کردند جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را راه انداختند، این جامعه حزب نیست بلکه مجموعه‌ای در درون حوزه علمیه است که عضو مدرس می‌پذیرد.

دومین تشکیلاتی که امام (ره) در سال 41 راه‌اندازی جامعه روحانیت مبارز بود. سومین مجموعه‌ای که امام در اردیبهشت سال 42 راه‌اندازی کردند، حزب مؤتلفه اسلامی بود که به عنوان هیئت‌های 10 نفره خمینی مشهور بودند. ایشان ما را در قم جمع کردند و فرمودند؛ شما که برای خدا فعالیت می‌کنید؛ چرا با هم همراه نشوید. حزب ابزار قدرت است؛ ولی ایشان نگفت شما برای قدرت کار کنید که فردا به قدرت برسید. فرمودند شما که برای خدا کار می‌کنید مؤتلف شوید. مؤتلفه از آنجا شروع شد نه اینکه ما چند تشکل هستیم که با یکدیگر ائتلاف کرده‌ایم تا قدرت را به دست بگیریم.

من، عسگراولادی، لاجوردی، امانی، عراقی و ... برای خدمت به طبقه خود همراه شدیم. امام فرمود؛ اسلام در خطر است به انجام تکلیف شرعی بپردازید. بیش از 16 سال، شکنجه‌ها، زندان‌ها و درگیری‌ها را برای پولدار یا بی‌پول شدن فلان طبقه نکشیدیم. همه ما برای این موضوع جلو آمدیم و هیچ کدام اعتقاد به اینکه به قدرت برسیم، نداشتیم.

آقای بادامچیان به دوران بعد از انقلاب و جمهوری اسلامی هم اشاره می کنید
بنابراین برخوردها با شاه و فعالیت‌های مختلف را این تشکیلات به همراه توده مردم انجام دادند. تشکیلاتی که از درون مردم برخاست و در خط صحیح امام خمینی و رهبری و ولایت فقیه حرکت کرد. در سال 57، 56 دقیقاً این 65 هزار نیرویی که برای انتظامات زیر سایه شاه راه انداختیم و یک قران پول ندادیم، آیا آقای دکتر بخشایشی اینها برای قدرت آمدند. اینها همه کارشان را کردند و رفتند و اگر این تشکیلات نبود این 65 هزارتا راه می‌افتاد؟ اگر تشکیلات نبود کمیته استقبال از امام که عضو شورای مرکزی هستند راه می‌افتاد.

بنابراین کارکردش چیست؟ کارکرد انقلاب اسلامی است. بعد از پیروزی انقلاب هم حزب جمهوری اسلامی با نظر امام آمد...

بخشایش: چرا تعطیل شد؟

بادامچیان: من در ابتدا کارآمدی را می‌گویم و بعد به ناکارآمدی‌ها می‌پردازم. حزب جمهوری اسلامی در سال 57 تأسیس شد و با بسیاری از درگیری‌ها و جنگ‌های حزبی مقابله کرد و خط اصیل انقلاب را شکل داد و مردم در سراسر کشور توانستند در انتخابات به آن رأی دهند و در سراسر کشور تشکیلات علاقه‌مند در راهپیمایی‌ها ایجاد شد.

حزب مؤتلفه اسلامی هم در 240 شهر شعبه و دفتر دارد پس کارآمد هستیم. 200 نفر را به مجلس نهم که ایشان نیز در آن حضور دارند معرفی کرد که 129 نفر از آنها با حمایت حزب مؤتلفه اسلامی وارد مجلس شدند بنابراین کارآمد است.

بخشایش: امام فیتیله حزب را پایین کشیدند چون اختلاف ایجاد کرد

بخشایش: ولی فراکسیون مؤتلفه اسلامی در مجلس نداریم که باید داشته باشیم. ببینید سوال من این است چرا امام دستور منحل شدن حزب جمهوری اسلامی را دادند؟ دلیل آن رابطه امام و امت است. یکی از ناکارآمدی‌ها این است که امام (ره) مستقیماً با امت صحبت می‌کرد و نیازی به حزب نداشت. من می گویم امام فیتیله حزب را پایین کشیدند چون اختلاف ایجاد کرد. بنابراین من می گویم رابطه امام و امت هم حزب را دوست ندارد.

من در تاریخ خواندم که حزب جمهوری اسلامی مثل حزب سابق رستاخیز عضوگیری بدی داشت و همه را عضو می‌کرد. رستاخیز نیز به همین شکل عمل می‌کرد، البته دو خاستگاه متفاوت داشتند، خدای نکرده این را با آن مقایسه نمی‌کنم. روش و شیوه و خاستگاه متفاوت است.

بادامچیان: بنابراین حزب کارآمدی دارد؛ اما در آن مقطع تاریخی با تشکیل حزب جمهوری اسلامی مقاصد ما فراهم و وحدت ایجاد شد. اما بعد از مدتی اختلاف تفکر در درون حزب شکل گرفت.

بخشایش: یعنی تشتت ایجاد شد؟

بادامچیان: من جزء پایه‌گذاران این حزب هستم، وقتی حزب به دوره ای رسید که آقای میرحسین موسوی در یک طرف و دوستان روحانیت در طرف دیگر قرار گرفتند و امام (ره) احساس کردند که این حزب محل اختلاف شده است و تفاهم وجود ندارد و تبعیت از شاکله حزب نیست. به همین دلیل حزبی که در سال 57 شکل گرفت با نظر مبارک امام منحل شد. امام فرمودند که از این حزب نگرانی دارم ما نیز از امام خواستیم که حزب را منحل کنند. ولی امام فرمودند که منحل نکنید. آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای به امام گفتند که ما از حزب بیرون برویم. امام در جواب فرمودند که اگر شما از حزب بیرون بروید حزب باقی نمی‌ماند بمانید. بعد در شورای مرکزی به این نتیجه رسیدیم که به اصطلاح فیتیله حزب را پایین بکشیم.

بخشایش: خدا پدرتان را بیامرزد که جمله من را گفتید.

بادامچیان: آقای هاشمی این جمله را گفتند.

بخشایش: من که از آقای هاشمی خبر نداشتم من الان می‌گویم که فیتیله را پایین کشیدن با جمع و تعطیل شدن به یک معناست.

بادامچیان: بعد از اینکه این اتفاقات افتاد ما نزد امام رسیدیدم. آقای عسگراولادی از امام پرسیدند که آیا نظرتان در مورد تحزب تغییر کرده است؟ امام فرمودند که الان گرد و غبار وجود دارد، بگذارید گرد و غبار بنشیند تا فکری برای حزب کنیم. از ایشان سؤال کردیم که آیا حزب مؤتلفه را راه بیندازیم؟ و امام اجازه دادند و تأیید کردند. چرا؟ چون حزب اسلامی بنا بر مبانی، خودش را در خدمت ولایت فقیه و مبانی نظام اسلامی می‌داند نه قدرت.

حزب جمهوری اسلامی در برهه خود کارآمد بود؛ ولی روزی که احساس شد این اختلافات ممکن است کارآمدی او را تضعیف کند، تعطیل شد، الان هم منحل نشده و برقرار است.

اما دلایل ناکارآمدی احزاب را بیان می‌کنم؛
1) غرب‌زدگی
2) تقلید حزب غرب‌سازی
3) تقلید از حزب‌های سوسیالیست و کمونیست‌سازی،
4) نگاه و دیدگاه غربی به تحزب؛ در نظام جمهوری اسلامی قدرت از آن ملت و خدا و ولی امر است.
5) عقاید التقاتی و انحرافی؛ هر مجموعه‌ای دارای عقاید التقاتی و انحرافی در نظام جمهوری اسلامی باشد آن را قبول ندارم.
6) قدرت‌طلبی
7) مشکلات مالی، ایشان نیز به این نکته اشاره کردند. چرا آقای کروبی دچار مشکل شد؟ برای اینکه وابسته شد. اینها که با یارانه احزاب موافق هستند وابسته دولت و حزب دولتی می‌شوند مردم نیز حزب دولتی را قبول ندارند. بعضی از این احزاب نیز احزاب فرمایشی و مصلحتی دولتی است. آقای احمدی‌نژاد حزب رایحه خوش راه می‌اندازد در دوران آقای هاشمی حزب کارگزاران راه می‌افتد و در دوران آقای خاتمی حزب مشارکت و همه اینها با دولت‌های خود تعطیل می‌شوند. حزب رستاخیز هم قابل مقایسه با حزب جمهوری اسلامی نیست. حزب جمهوری اسلامی یک حزب فراگیر مردمی بود که مال مردم و خدا بود. اما حزب رستاخیز حزب دروغین فرمایشی و برای شاه بود که می خواست استبداد را تک حزبی کند اما نشد.

بخشایش: 

صحبت های ایشان هیچ ربطی به صحبت های من نداشت. دلیل ناکارآمدی احزاب که ایشان مطرح کردند همه یکی بود. اما درباره یارانه حزبی که باید داده شود یا نه نظر من مخالف نظر ایشان است. من معتقدم که یارانه باید داده شود. در فرانسه وقتی حزبی کاندیداش پیروز می شود تمام هزینه های فرد پیروز را می پرازند. حزب دوم 75 درصد را می دهند و حزب آخر را هم 25 درصد هزینه هایش را می دهند.

بالاخره احزاب را نباید ول کرد باید محکم شان کرد. من هم معتقدم که احزاب ساخت دست دولت هستند، به قدرت روی می آورند ماند گل آفتابگردان هستند. مع ذلک باید یارانه ها را به نحوی داد که مثلا بر اساس تعداد کرسی یا بیانیه و ... اختصاص یابد.

درباره حزب موتلفه که آقای بادامچیان گفتند در مجلس 122 عضو دارد. من فراکسیونی از موتلفه در مجلس ندیدم. من ندیدم که فراکسیونی در مجلس افکار موتلفه را نمایندگی کند یا مثلا درباره موضوعی مثل 3 درصد ارزش افزوده یا بودجه بدانم نظر موتلفه درمجلس این است و...

عضو کمیسیون ماده 10 احزاب: حزب باید منافع طبقه خودش را تامین کند

اما اینکه گفتند موتلفه برای طبقه نیامده است. ما نمی گوییم که هر حزبی برای طبقه بیاید احمق است. اتفاقا حزب باید بیاید منافع طبقه خودش را تامین کند در عین حال دیگر طبقات را هم تامین کند تا ماندگاری بیشتری در قدرت داشته باشد. طبیعی است که هر حزبی بیاید طبقه و خاستگاه خودش را تامین کند. در ایران این خواص هستند که خرابکار هستند و از رانت استفاده می کنند. عوام که خرابکار نیستند. مثل همین 51 موسسه ای که حدود 200 میلیارد تومان از بودجه دولت را می گیرند بدون شک خاستگاه خواص دارند والا به بخشایش اردستانی و به بیمارستان اردستان بودجه ای نمی دهند اما 7 میلیارد به بنیاد دعبل خزائی می دهند. به چه دلیل من نمی دانم.

البته من قبول دارم که در جمهوری اسلامی طبقه شاید نداشته باشیم اما احزاب خاستگاه دارند. حزب موتلفه در بین متدینین طرفدار دارد. شما متدینین را طبقه می دانید یا نه؟  اما درباره ناکارآمدی احزاب من به صورت عام بحث کردم. رابطه امام و امت در جمهوری اسلامی به نحوی است که مردم به حرف رهبران شان بهتر گوش می دهند تا احزاب. شاید دلیلش این باشد که برخی احزاب تشتت ایجاد می کنند. امام دید که حزب جمهوری اسلامی باعث تشتت است پس گفتند این حزب را نمی خواهیم اینکه اصرار کنیم که فیتیله اش پایین آمده یا تعطیل شده فرقی با هم ندارد.

ایشان گفتند امام چندتا نهاد درست کردند، جامعه روحانیت، جامعه مدرسین و حزب موتلفه. ولی امام خیلی از نهادهایی دیگر هم درست کردند مثل سپاه پاسداران، کمیته امداد، هلال احمر و ... آنها نهادهایی هستند که در قانون اساسی آمده اند اما این جامعه روحانیت و مجمع و موتلفه را نهاد نمی دانم چون جایگاهی در قانون اساسی ندارند.

من می گویم چطور می شود موتلفه مجوز حزب را می گیرد حرف امام قابل استاندارد می شود اما نهاد روحانیت و مدرسین مجوز نمی گیرند ولی برای کل کشور هم کاندیدا تعیین می کنند. من معتقدم که اینها کارکرد حزبی شان بیش از کارکرد صنفی شان است. شما می گویید امام درست کرده پس می خواهید با کلام تقدس دیگران را منکوب کنید. ما زیر بار این جملات منکوب گر نمی رویم چون هر چیزی قاعده دارد. جامعه روحانیت کار حزبی می کند پس باید بیاید و مجوز بگیرد.

از نظر کمیسیون ماده 10 احزاب فعالیت‌های حزبی جامعه روحانیت، جامعه مدرسین و پایداری‌ها را غیرقانونی می‌دانیم

جامعه روحانیت و مدرسین باید مجوز بگیرند به همان دلیلی که موتلفه مجوز گرفته است. مگر هر سه اینها به دستور امام نبوده اند. کشور که برای این آقایان است پس به پیروی از قانون محق تر هستند تا ماهایی که حزب نداریم. ما از نظر کمیسیون ماده 10 احزاب جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین را غیرقانونی می دانیم. ما حتی پایداری را هم غیرقانونی می دانیم. من این را قبلا هم گفتم و الان پایداری در حال گرفتن مجوز است.

جبهه پیروان خط امام و رهبری هم گفتند ما ائتلاف انتخاباتی هستیم، گفتیم این چه ائتلافی است که همیشه اسمش گنده تر از بقیه احزاب است. به علاوه اینکه این جبهه 18 حزب دارد در حالیکه یک ائتلاف متشکل از 3 تا 4 حزب باید باشد. و وقتی هم انتخابات تمام شد کارشان تمام شده است و نباید بیانیه بدهند. این جبهه کار حزبی می کند. در واقع احزاب چون در ایران کارکرد حزبی ندارند دست به جبهه سازی می زنند. بنابراین اگر جبهه کار حزب می کند باید مجوز بگیرد. اگر جبهه کار حزب را نمی کند و فقط در انتخابات ورود می کند که بحث جدا است.

بادامچیان: اینکه ایشان فرمودند حزب باید طبقه خودش را نگاه کند. ما چند نوع حزب داریم یک نوع حزب فراگیر است مثل حزب فراگیر که در درون آن همه نوع قشرهای مختلف جامعه از کارگر، کشاورز، کسبه، روحانی، فرهنگی و ... حضور دارند. کدام طبقه را بپذیرد؟ متدینین که طبقه نیستند. بنابراین حزب فراگیر با حزب صنفی فرق می کند. حزب سیاسی-صنفی هم با صنفی فرق دارد. حزب جناحی و جریانی هم داریم.

بخشایش: در موتلفه دانشگاهی هم دارید؟

بادامچیان: بله داریم فراوان. مهندس میرسلیم، دکتر غفوری فرد، آقای عباسپور، دکتر جولایی و...

بخشایش: آقای غفوری فرد که 6 تا دیکر حزب دارد، این را ما قبول نداریم.

بادامچیان: شما فکر می کنید که مرکز حق هستید و هرچه شما قبول ندارید بقیه هم باید قبول نداشته باشند. نه من اینطوری فکر می کنم
اینکه می گویید از اسم امام برای سرکوب کردن استفاده می کنیم، نخیر ما از این کارها نمی کنیم. ما معتقدیم که جامعه روجانیت و جامعه مدرسین نهاد هستند و مجوز لازم ندارند اما موتلفه چون حزب است باید مجوز بگیرد.  حتی چون محمع روحانیون مبارز چون حزب است مجوز گرفته است یعنی روحانی هم می تواند حزب تشکیل دهد. حزبش هم مجوز می گیرد.

بخشایش: والا مجمع روحانیون هم به دستور امام بود ولی مجوز گرفت

بادامچیان: بله چون حزب هستند باید مجوز می گرفتند.  اما درباره جبهه و حزب، ما در بازنگری قانون اساسی در مجلس هشتم این آمده است که هر حزبی که از اشخاص حقیقی تشکیل شود حزب است، اما اگر اشخاص خقوقی خواستند حزب تشکیل دهند، یعنی 10 تا حزب جمع شدند که همه دارای مجوز و رسمی هستند می توانند ائتلاف کنند. ائتلاف نیازمند نظر کمیسیون احزاب نیست. جبهه می توانند تشکیل دهند، اما اگر منظورشان از جبهه یک حزب است نه نمی توانند اینکار را کنند. کما اینکه حزب مشارکت آمد گفت ما می خواهیم جبهه مشارکت را تشکیل دهیم. من به آقای محمدرضا خاتمی گفتم ما نمی توانیم این کار را بکنیم براساس قانون اساسی اشخاص حقیقی یم توانند تشکل راه بیندازند. و اشخاص حقیقی هم حزب تشکیل می دهند نه جبهه را. در بازنگری قانون اما جبهه را هم تعریف کردیم که از جند حزب تشکیل می شود. در بازنگری اما برخی دوستان نظر داشتند که وقتی احزاب دارای مجوز یک جبهه را تشکیل دهند نیازی به مجوز کمیسیون ماده 10 احزاب ندارند. من معقتد بودم که باید مجوز بگیرند چون غیر از فعالیت تک تک حزبی شان فعالیت جمعی اجتماعی شان هم یک نوع شخصیت حقوقی است که در جایگاه شخصیت حقیقی عمل می کنند.

20212

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 347455

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =