روسیه خواستار حل بحران سوریه از طریق عدم مداخله دولتهای دیگر در امور داخلی آن و حل مساله از سوی مخالفان و دولت بشار است است. در حالی که روسیه با همین استدلال می بایست در امور داخلی اوکراین دخالت نمی کرد و اجازه می داد اوکراینی ها خودشان تصمیم بگیرند. اما با دخالت در امور داخلی اوکراین و دخالت نظامی در آن، قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته است. هنگامی که در اگوست 2008 روسیه نیروهای نظامی خود را وارد اوستیای جنوبی در گرجستان کرد و حاکمیت و تمایمت ارضی گرجستان را نقض کرد، جامعه جهانی بدان توجه چندانی نکرد.
اکنون روسیه به بهانه حفاظت از روس تباران اوکراین وارد خاک این کشور شده و یاد آور شده است که یانوکوویچ رئیس جمهور بر کنار شده اوکراین از روسیه خواسته است که در اوکراین دخالت نظامی کند. اما این مورد در تاریخ 3 مارس(12 اسفند) پس از گذشت چند روز از فرار رئیس جمهوری اوکراین به خاک روسیه و اقامت در آنجا اعلام شده است.
تا زمانی که وی در قدرت بود و اوضاع اوکراین بحرانی بود، این تقاضا صورت نگرفت. شاید این نامه اگر واقعی هم باشد، به اجبار بر رئیس جمهور مخلوع تحمیل شده تا بیش از بیش وابستگی او به روسیه معلوم و بر جرایم او افزوده شود. در اوکراین نیز همانند سوریه علیه دولت مرکزی به مخالفت برخاسته اند، اما این مخالفت ها از ابزارهای مدنی و سیاسی و با اعتراضات و نافرمانی مدنی است، در حالی که در سوریه مخالفان مسلح هستند، با این وجود روسیه کشورهای دیگر را از دخالت در امور داخلی سوریه منع و راه حل داخلی با مذاکره با مخالفان را پیشنهاد می کند.
در دکترین نظامی روسیه مصوبه سالهای متعدد بندی گنجانده می شود که هر گاه روسیه امنیت روس تباران در کشورهای سی آی اس را در خطر ببیند، به نیروهای مسلح خود اجازه خواهد داد وارد آن کشور شوند و از جان و مال اتباع روس دفاع کنند. تا کنون راجع به این متنها ایرادی گرفته نشده بود، زیرا هیچ کشوری نمی تواند حاکمیت کشور مستقل دیگری را نقض کند.
شاید کشورهای دیگر این مساله را یک شوخی قلمداد کرده اند، زیرا روسیه جزء کشورهایی بود که به قرارداد استراتژیک افغانستان با ایالات متحده آمریکا ایراد می گرفت که چرا در آن افسران امریکایی در هنگام انجام عملیات در افغانستان از مصونیت قضایی برخوردارند و در صورت وقوع جرم؛ نه در دادگاههای محل وقوع جرایم بلکه از سوی دادگاههای آمریکایی باید محاکمه شوند، به اعتباری مخالف هر نوع حقوق کنسولی(کاپیتو لاسیون) بود. اما اکنون خود روسیه در محیط بین الملل دوگانه عمل کرده است. این بدعتی نادرست و خطرناک است.
در قزاقستان حدود 36 درصد شهروندان، روس تبار هستند، در ارمنستان، گرجستان، ازبکستان، آذربایجان، ترکمنستان، تاجیکستان و قزقیزستان تعدادی روس تبار زندگی می کنند. اگر زمانی در این کشورها نا آرامی هایی صورت بگیرد، آنگاه روسیه می تواند به این کشورها نیرو اعزام کند؟ آیا چین می تواند با الگو گرفتن از روسیه که وارد اوکراین شده و آن را اشغال نظامی کرده است، تایوان را اشغال و آن را به خاک خود ضمیمه کند؟ از این گونه مثالها زیاد است. در حالی که روسیه، مسلمانان قفقاز شمالی را سرکوب می کند، آیا سازمان همکاری های اسلامی می تواند نیروهای نظامی کشورهای مسلمان را برای حفاظت از مسلمانها به منطقه اعزام کند؟
کشورهای جهان صرفنظر از هر گونه روابط با روسیه، باید این کار را محکوم و از روسیه بخواهند دست از ماجراجویی های نظامی خود بردارد، در صورت سکوت در این زمینه، عواقب خطرناکی بر جهان مسلط خواهد شد.
در جنگ جهانی دوم، شوروی بخشی از کشور ما (آذربایجان) را اشغال کرد، به بهانه اینکه بر اساس معاهده مودت با ایران در سال 1921 در دوره لنین، هرگاه شوروی از سوی مرزهای ایران احساس ناامنی می کرد، می توانست خاک ایران را اشغال نظامی کرده و تهدیدات را بر طرف سازد. این اشغال نظامی ایران از سوی شوروی ضررهای مادی و معنوی بسیاری بر ملت ایران تحمیل کرد و مبنای دوره جنگ سرد شد که تا فروپاشی شوروی در سال 1991 ادامه یافت و جهان را در رعب و وحشت و بازدارندگی اتمی نگهداشت و میلیاردها دلار از سرمایه کشورها را مصروف تسلیحات و جنگهای متعدد کرد.
خسارت های مادی ورود روسیه به بحران اوکراین
امروز بازار بورس مسکو 10.8 درصد سقوط کرد و شرکتهای روسی مبلغ 60 میلیارد دلار متضرر شدند (گزارش رویتر) و در کنار آن 50 میلیارد دلار هزینه ساخت و سازهای مجموعه المپیک، هزینه و زیان هنگفتی را بر اقتصاد ضعیف روسیه وارد کرده است. اخراج روسیه از گروه 8 (هرچند ما پیشتر نوشته بودیم که پذیرش روسیه در گروه 7 کشور صنعتی، با آنکه این کشور در تراز 7 عضو دیگر نیست و این امتیازی برای سازگاری روسیه با نظام بین الملل است) و تبدیل دوباره آن به گروه 7، و لغو نشست گروه 8 در سوچی در تابستان همین سال، ضربه بزرگ دیگری بر اقتصاد روسیه وارد خواهد کرد، هر چند شخص پوتین با عضویت روسیه در این گروه موافقت نداشت.
روسیه مبالغ هنگفتی سپرده در بانکهای اروپایی دارد که از محل صادرات نفت و گاز و مواد خام خود به بازارهای جهانی، در این بانکها انباشته دارد.
تحریم بانکی و بیمه ای روسیه و عدم صدور ویزا برای مقامات و دیگر ابزارهای تحریمی و تنبیهی روسیه در راه است و به گفته وزیر امور خارجه امریکا همه نوع گزینه علیه اقدام روسیه در اوکراین در نظر گرفته شده است.
سازمان امنیت و همکاری اروپا، ناتو، اتحادیه اروپا و دیگر سازمانها و تشکلها به روسیه هشدار داده اند. هزینه اشغال نظامی اوکراین می تواند برای روسیه سنگین؛ تبعات آن برای اوکراین کمرشکن و برای محیط بین الملل بدعتی خطرناک برای رویه های موجود به شمار آید.
آیندۀ کریمه
شبه جزیره کریمه تاریخی پرفراز و نشیب دارد. در قرن 20 این کشور در آغاز در قلمرو امپراتوری روسیه بود. در دوره شوروی زمانی مستقل و نیمه مستقل بود و پس از تشکیل جمهوری های متحده در ترکیب جمهوری شوروی سوسیالیستی روسیه قرار داشت تا اینکه در دوره زمامداری نیکیتا خروشچف (که اصلا اوکرایینی بود) طبق مصوبه کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی به اوکراین واگذار شد. اوکراین در دوره شوروی در کنار اتحاد جماهیر شوروی دارای کرسی مستقل از شوروی در سازمان ملل بود. پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 که اوکراین اعلام استقلال کرد، روسیه به عنوان جانشین اتحاد شوروی در سازمان ملل دارای کرسی شد و در کنار سایر اعضای سازمان ملل استقلال جمهوری های بازمانده از شوروی از جمله اوکراین را به رسمیت شناخت. بنابراین در قلمروحاکمیتی اوکراین، شبه جزیره کریمه نیز به عنوان جمهوری خودمختار داخل جمهوری اوکراین با اکثریت جمعیت روس تبار مورد شناسایی از طرف روسیه قرار گرفت. هر نوع ادعای حاکمیت بر شبه جزیره کریمه از سوی روسیه بایستی در آن زمان اعلام و از شناسایی اوکراین با ترکیب شبه جزیره کریمه در آن مخالفت می کرد.
نکته دیگر در رفتار دو گانه روسیه درباره ریاست جمهوری آقای یانوکوویچ هوادار روسیه است. زمانی که او در سال 2010 به ریاست جمهوری رسید، پارلمان اوکراین بر ریاست او صحه قانونی گذاشت. اکنون همان مجلس او را از ریاست جمهوری عزل کرده است. روسیه عزل رییس جمهور را غیر قانونی می داند و با آنکه آقای یانوکوویچ دستور سرکوب و قتل بیش از 80 نفر از تظاهر کنندگان غیر مسلح را صادر و دادگاه اوکراین خواستار مجازات وی به عنوان اختلاس کلان در ثروت ملی و جنایتکار جنگی، شده است، روسیه به او پناهندگی داده است.
اگرچه بحران اوکراین ریشه عمیق و چند لایه ای دارد و مساله لابی های مافیای اقتصادی و جریان های غربگرا و برخی قدرتهای خارجی در راستای تفکرات استراتژیکی خواستار پیوستن اوکراین به ساختارهای یورو آتلانتیکی هستند، اما نباید جاذبه های اجتماعی، اقتصای و فرهنگی این ساختارها را در توسعه و پیشرفت و باز شدن جامعه بسته ای چون اوکراین و اشتیاق مردم آن را از نظر دور داشت.
این حق ملتهاست که درباره آینده خود تصمیم بگیرند و دولتهایشان را به عنوان خدمتگذاران خود وادار به همسویی کنند، اروپا برخلاف خاورمیانه که دارای دولتهای نفتی و تمامیت خواه بوده و رو در روی ملتهای خود مقاومت و ایستادگی می کنند، دارای دولتهایی برخاسته از رأی مردمی است که هزینه های آن را با مالیاتهای خود پرداخت می کنند، مالیاتهایی که از طریق تولید و صادرات بدست می آورند. همین جاذبه های اروپاست که بیش از سه دهه ترکیه را در تشنگی سراب پیوستن بدان در پشت دروازه های اروپا نگهداشته است.
برای مشاهدۀ وبلاگ بهرام امیراحمدیان در صفحۀ بلاگرهای خبرآنلاین اینجا کلیک کنید
نظر شما