درباره شکم گرسنه و سفره خالی و ... حرف و حکایات بسیار گفته اند. از فرهنگ شفاهی و مکتوبمان گرفته تا دورهمی های فامیلی! در این که شکم گرسنه دین و ایمان سرش نمی شود تردیدی نیست اما شاید بتوان به این جمله و عباراتی از این دست نگاهی دیگر انداخت.

 

در ضرورت توزیع سبد کالاهای ضروری که دولت هم اکنون در حال اجرای آن است شکی نیست. این که از این طریق بتوان رشد قیمت های این حوزه را قدری کنترل کرد و بتوان بخشی از نیازهای خانواده های آسیب پذیر را جبران کرد. اما شاید بتوان به این رویکرد، از زاویه ای دیگر نگاه کرد. در حالی که تاکید می کنم این نگاه نیز همانند نگاه پیشین نگارنده، نظری کاملا شخصی بوده و هیچ ارتباطی به رئیس جمهور محترم یا نزدیکان و یاران وی ندارد! (ظاهرا باید از این به بعد این جمله اخیر را در تمام یادداشت ها به کار برد؛ مبادا برخی این گونه یادداشت ها را افشاگری تلقی کنند!)

دو سه هفته پیش زمانی که در یک روز، بلیت سینماها رایگان اعلام شد، انبوه مردم به سالن ها هجوم بردند تا از این فرصت فرهنگی و تفریحی استفاده کنند. در آن زمان مصاحبه با تماشاگر پا به سن گذاشته ای جالب توجه به نظر رسید. زمانی که اظهار داشت برای اولین بار است به سینما می رود! به راستی در برابر چنین کسانی که اصولا فرهنگ و هنر در سبد کالای آنها وجود ندارد- که تعدادشان نیز در جامعه ما کم نیست -  چگونه می توان صحبت از یک جامعه آرمانی و فرهنگی کرد؟ چگونه می توان انتظار داشت قوانین و مقررات مدنی و اجتماعی از سوی این گروه از افراد رعایت شود؟ چگونه می توان از پدران و مادرانی این چنین انتظار داشت تا فرزندانی آگاه، مسئول و باسواد پرورش دهند؟ چگونه می توان در برابر چنین افرادی از ضرورت کتاب و کتابخوانی صحبت کرد؟ چگونه می توان به آنها تفهیم کرد به جای تماشای برنامه های سخیف ماهواره می توان از کالاهای فرهنگی وطنی استفاده کرد؟

نکته جالب اینجاست که غالب این افراد در برابر کالاهای فرهنگی جبهه گیری خاصی ندارند و برای استفاده از آنها صرفا نیازمند محرکی قوی هستند. و در این میان چه محرک و انگیزه ای قوی تر از ارائه رایگان چنین کالاهایی به این قشر وسیع از مردم. کسانی که توجه به کالاهای فرهنگی همچون کتاب، روزنامه، فیلم، تئاتر، موسیقی و گالری های تجسمی در زندگی روزمره آنها و خانواده هایشان یا وجود ندارد و یا در کمترین جایگاه اهمیت قرار دارد. در حالی که برای بسیاری دیگر از مردم ما مطالعه یک کتاب مناسب و در خور توجه از شام شب واجب تر است. دوستی قمی تعریف می کرد برخی طلبه ها برای داشتن دوره کامل تفسیر المیزان در کتابخانه شخصی خود، برای اموات روزه می گیرند و پول آن را صرف خرید آن می کنند.

به هر حال به نظر می رسد می توان برای یک بار هم که شده به جای توزیع سبد کالاهای ضروری در میان مردم، سبد کالاهای فرهنگی را جایگزین آن کرد. سبدی حاوی بلیت های رایگان سینما، تئاتر، گالری های هنرهای تجسمی، کنسرت، بن های کتاب، اشتراک نشریات مختلف و ... بدین ترتیب می توان به اهداف بسیاری نائل شد. از این طریق می توان به مردم نشان داد ارتقاء فرهنگ عمومی و آگاهی بخشی دغدغه مهم دولت است و تولید کنندگان کالاهای فرهنگی و هنری نیز مانند سایر فعالان اقتصادی کشور از اهمیت بسیار برخوردارند.

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 338307

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ﻋﻠﯽ ۲ A1 ۱۶:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۴
    6 1
    ﻣﻤﻨﻮﻥ.ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻟﺐ بود
  • علیرضا IR ۱۹:۳۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۴
    3 1
    بنظر من حداقل میشه واسه معلما بن کتاب ذر نظر گرفت
  • بی نام A1 ۱۹:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۴
    3 1
    معلم ها که خودبخود و اصولا کتابخوان و فرهنگی هستند. مهم مردم عادی و قشر آسیب پذیره
  • بی نام A1 ۲۰:۰۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۶
    2 0
    مشکل اساسی تعریف فرهنگه که اساسا معلوم نیست که چی هست وهرکسی بنا به سلیقش اونو یه چیزی میدونه