«هفت دقیقه تا پاییز» و «انتهای خیابان هشتم» دو فیلم دیگر این سهگانه هستند که میتوانند در کنار «بلوک 9 خروجی 2»، تصویر ذهنی این فیلمساز را از بحران روابط زوجها بر بستر شرایط اجتماعی کامل کرده و واجد شناسنامه زمانی- مکانی کنند.
در واقع نهمین فیلم امینی ادامه همان چیزی است که از این فیلمساز و دنیای ذهنیاش پس از آثار قبلی، بخصوص دو فیلم آخر انتظار میرود. پیچیدگی روابط، ناگزیزی شرایط، بحران موقعیت و نهایتاً آدمهایی که تا وقتی حقیقتِ رنجآور بودن زندگی بشری را نمیپذیرند، در حال آسیب رساندن به خود و اطرافیانشان هستند.
«بلوک 9 خروجی 2» کلافی به هم پیچیده از روابط دو زوج است که هنوز پس از جدایی از گذشته خود منفصل نشدهاند و این حلقه اتصال یک نمود عینی دارد؛ دختربچهای (سحر) که در پیدا کردن جای خود سردرگم مانده است.
فیلم به چند روز از زندگی این دو زوج میپردازد که سحر در مرکز هسته اصلی این بحران قرار دارد. دختری که با بحرانهای بالقوهای مواجه است؛ از بیماری مادربزرگ، سفر مادر، حاملگی نامادری، تنفر خواهرخوانده تا بیماری همکلاسی، مشغله پدر و ... که همه این بحرانها برایش بالفعل میشوند.
این نکته که همه کدهای کاشته شده در قصه به چینش موقعیت خاص سحر کمک کرده و نهایتاً او را در معرض یک شوک عصبی قرار میدهند، شرایطی فراهم کرده تا جهان فیلم یکپارچه و یکدست در خدمت یک موضوع و زمینهسازی شرایط آن باشد. هرچند این موقعیت میتواند تلخ، جانکاه و نفسبُر باشد اما واقعیت این است که برخاسته از دنیای ساخته شده در درون فیلم است نه کمتر و نه بیشتر.
این ادامه بحران همان مادری است که در «هفت دقیقه تا پاییز» مرگ دخترش را باور ندارد و برای فرار از این باور به دنیای ذهن و نهایتاً بازسازی دنیایی خیالی پناه میبرد که در آن تولد دختر مردهاش را جشن میگیرد. این ادامه همان بحرانی است که در «انتهای خیابان هشتم» خواهری را در وانفسای بنبستِ فراهم کردن پول دیه برای نجات جان برادرش از قصاص، به روی استیج فروش میکشاند و نامزدش را به خودسوزی در یک پمپ بنزین وامیدارد.
در «بلوک 9 ورودی 2» با دختربچهای سر و کار داریم که با وجود پناه بردن به شوک برای فرار از مرگ مادربزرگ، نمیتواند از واقعیت زندگیاش فرار کند. اینکه جایش، جایگاهش در زندگی گم شده و همراهی اجباری مادر و پدر، نه مرهم بلکه حکم نمک پاشیدن بر زخم او را دارد تا مجبور شود واقعیت را بپذیرد؛ اینکه نزد هیچکدام از والدین جایی ندارد، اینکه این کلاف سردرگم روابط بازشدنی نیست و ... اینکه این بلوک خروجی ندارد!
پذیرفتن همین واقعیت است که سحر را از آدم بزرگهای فیلم و حتی از قهرمانان دو فیلم قبلی امینی جدا کرده و او را ارتقا میدهد. چراکه در عین درگیر بودن با بحران بالاخره با واقعیت کنار میآید و به روش خود آن را میپذیرد هرچند شاید چندان خودخواسته به نظر نیاید.
اگر سحر را علاوه بر وجود عینی، وامدار نقشی ذهنی بدانیم؛ یعنی حلقه اتصال ذهنی زوجی که جدا شدهاند - و به همین جهت زندگی جدید هر دوی آنها با نوعی بنبست مواجه شده و خوب پیش نمیرود- ، آن وقت است که کنش خودخواسته یا ناخواسته او اهمیتی خاص پیدا میکند. حلقهای که باید گسسته شود تا حلقههای گسسته دیگر، به هم متصل شوند.
با این نگاه میتوان «بلوک 9 خروجی 2» را کاملترین اثر در این سهگانه دانست که با مولفههای مشترک مفهومی و مضمونی که ذکر آن رفت و تزریق حسی از تعلیق و دلهرهای آشوبگر که در اجرا، تدوین و کلیه جزئیات فیلم حتی ریتم بازی بازیگران، مشاجرهها و مکالمات آنها لحاظ شده، فرم و محتوا را به هم پیوند زده و در عین حال زیرلایه فیلم را واجد مفهوم میکند.
«بلوک 9 خروجی 2» فیلمی است که میتواند با دیده شدن در سی و دومین جشنواره فیلم فجر هم منجر به ارزیابی منصفانهای از تولیدات یک سال سینمای ایران با رویکردهای مختلف و متناسب با دنیای ذهنی فیلمسازان باشد، هم اینکه حلقه گمشده فیلمسازی امینی را به آثار دیگر کارنامهاش پیوند زده و چه بسا شکلدهنده رویکرد و مسیری جدید برای این فیلمساز باشد. البته اگر در جشنواره دیده شود و به فهرست فیلمهای دیدهنشده یا کمتر دیدهشده کارنامهاش افزون نشود.
نظر شما