این سنتی الهی است که هر فرد و ملتی براساس فطرت ذاتی از هویت و عزت خود در برابر استیلای بیگانه دفاع می کند، اما در ایرانیان مسلمان که حیاتشان با آموزههای قرآن و مکتب اهل بیت(ع) شکل گرفته و درهم آمیخته است، عزت طلبی و احتراز از تسلط بیگانه. فلسفه زندگی آنان است و از کودکی با هشدار "هیهات مناالذله" امامشان تربیت شده اند و آموخته اند که عزت حقیقی در دست خداوند تبارک و تعالی است
علیرغم این مبانی اعتقادی و ریشه های فرهنگی روشن و مستحکم، گاهی برخی سیاستمداران در مواجهه با نظام سلطه جهانی مواضع ذلیلانهای اتخاذ میکنند که انسان در برابر ارواح شهدا شرمنده میشود. باید از اینان پرسید که آیا دشمنان نظام اسلامی را کافر نمیدانند؟ یا امید به اصلاح و هدایت آنان دارند؟ یا دچار این توهم شدهاند که دشمنان انقلاب اسلامی، امروز از دشمنی خود منصرف شده اند؟ شاید هم این موضعگیری خود را ذلت
نمی انگارند یا خدای ناکرده در برابر ابهت شیطانی دشمن مرعوب شده اند و یا مدتهاست مسیر زندگانی خویش را به گونه ای زاویه دار با سبک زندگی اسلام و نظام اسلامی تعریف و تنظیم کرده اند و آنچنان اسیر چرب و شیرین دنیا شده اند که اینک به نقطه انکار محکمات قرآن رسیدهاند؟
چه شده است که اصحاب این تفکر، تجربه موفق اعتماد به خداوند و تکیه بر جمهور ملت را کنار گذاشتهاند و راه حل مشکلات را در دربار سلاطین کفر و ظلم میجویند؟ آیا تصور میکنند تکیه بر بیگانه برای حکومت بر ملت میتواند تکیه گاهی با ثبات باشد و از تجربه دیگر کشورها در این زمینه عبرت نمیگیرند یا آنکه از رقبای سیاسی خویش بیش از دشمنان ملت وحشت دارند؟
خود باختگی برخی از این طرفداران گرایش به بیگانه بدانجا رسیده و تشنگی قدرت، آنچنان آنها را از خود بیگانه کرده است که نه تنها در عرصه دفاع از دستاوردهای هسته ای ملت ایران از خون دانشمندان شهید این عرصه شرم نمیکنند بلکه در دیگرعرصه های علمی نیز منکر پیشرفتهای علمی کشور و حتی ضرورت تلاش در این زمینهها می شوند و در شرایطی که حتی برخی مخالفان نظام اسلامی در خارج از کشور نیز مدافع حقوق هسته ای ایران هستند یا لااقل خجالت میکشند از موضع آمریکا دفاع کنند، این مرعوب شدگان دستاوردهای فناوری هسته ای و فناوری فضایی ملت خویش را هم بی اهمیت یا غیر ضروری قلمداد می کنند و حتی آنها را مورد استهزاء قرار میدهند.
/212 27
نظر شما