بسیاری از کشورهایی که مدل حکومتی برآمده از حزب عدالت و توسعه ترکیه را الگویی برای خود تصور می‌کردند با بروز چالشهای داخلی و خارجی در دو سال اخیر رویکرد ناامیدانه‌ای نسبت به این الگو پیدا کرده اند.

در یازده سال اخیر، رجب طیب اردوغان، ترکیه را به سوی ایفای نقشی تاریخی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جدید هدایت کرده است. وی با از میان بردن نقش ارتش در عرصه سیاست ترکیه برای نخستین بار از زمان تشکیل این جمهوری، ترکیه را به سمت موفقیت اقتصادی و ثبات هدایت کرده و این کشور را به ششمین اقتصاد اروپا و هفدهمین اقتصاد دنیا تبدیل کرده است. 

چنین شرایطی سبب شد تا بسیاری از کشورها، از دهه 1990، به مدل ترکیه بعنوان یک کشورمسلمان، دموکراتیک و پیشرفته، با استاندارد بالای زندگی و ثروت ملی که نه بر مبنای منابع طبیعی، بلکه با بهره گیری از پتانسیل های انسانی حاصل شده، توجه نشان دهند. اینک برای الگو برداران از این مدل، دشوار است که ببینند این دستاوردها، به واسطه برخی اشتباهات دولت عدالت و توسعه در عرصه سیاست خارجی و سیاست داخلی درحال از دست رفتن است.

سیاست خارجی ترکیه درقبال همسایگانش

الف: بحران سوریه
سیاست ترکیه در قبال سوریه، تا حد زیادی از کنترل خارج شده است. این موضوع صرفاً نه به واسطه عدم سقوط بشار اسد تاکنون، بلکه تا حد زیادی به این دلیل است که جنگ داخلی در سوریه به تقابلی منطقه ای میان سنی ها و شیعیان تبدیل شده و دولت ترکیه نیز با حمایت از طرف سنی، در مقابل ایران و عراق شیعه قرار گرفت.
هرچند که رفتارهای دولت ترکیه در ماههای اخیر در قبال تحولات سوریه، عراق وایران این استنباط را تقویت کرد که آنکارا تا حدود زیادی به اشتباه خود در رویکردهای منطقه ای پی برده، اما ترکیه آشکارا به آن اعتراف نکرده است.
آنکارا با درک این مهم که ادامه روند فعلی می تواند به زیان منافع ملی و از اهمیت افتادن مدل ترکیه برای کشورهای مسلمان گردد، لاجرم باید خود را یک دولت دموکراتیک مدرن که سیاست های خود را بر مبنای قطب بندی های فرقه ای تنظیم نمی کند، ارایه دهد. اردوغان در سوریه، نه تنها از برخی از بدترین تشکل های افراط گرایی مذهبی (جبهة النصره) حمایت کرد و امکانات در اختیار آن قرار داد، بلکه در نبرد این گروههای افراط گرا با گروه های کُرد در سوریه، به دلیل نگرانی از تشکیل خودمختاری کُردی در سوریه و تأثیر آن بر کُردهای عراق با توجه به حمایتهای پ.ک.ک از حزب دموکراتیک کُرد، در کنار افرطیون وابسته به القاعده قرار گرفت.
اما اینک با پی بردن به این اشتباه محاسباتی و استراتژیک بنظر میرسد، دست از حمایت از افراطیون برداشته است؛ زیرا دریافته است که با ادامه روند فعلی، مسئله داخلی کُردها برای ترکیه، در یک فضای منطقه ای می تواند تشدید گردد و به جای اینکه ترکیه کردها را در محاصره خود داشته باشد، ترکیه در محاصره کردها قرار گیرد.
اردوغان می توانست روابط با دولت سوریه را قطع نکند و همزمان با مخالفین اسد نیز در تماس باشد و ازآنها حمایت سیاسی و حتی مادی و نه نظامی بعمل آورد. دولت سوریه به احتمال زیاد از این موضع میانه روی ترکیه استقبال میکرد. هرچند که اردوغان از حضور نیروهای افراطی در خاک سوریه و پی گیری خودمختاری کردهای سوریه نگران است اما موضع خود را در قبال بشار اسد تغییر نداده است و کماکان خواهان کناررفتن او از قدرت است؛ کما اینکه چند روز پیش احمد داود اوغلو وزیرخارجه ترکیه در پاریس بر این نکته تاکید کرد.
درواقع ترکیه دیگر از افراطیون مسلح حمایت نمی‌کند و در مسیر ارسال سلاح به آنها موانعی ایجاد کرده و حتی سرگرم احداث دیوار بلندی در مرز ترکیه با سوریه است؛ اما بر رفتن بشار اسد و عدم مشارکت او در دولت انتقالی وعدم نامزدی در انتخابات آتی ریاست جمهوری تاکید دارد.
ب: بحران مصر
اما سیاست اردوغان و دولتش در قبال مصر نیز با چالش جدی مواجه شد. تجربه تاریخی نشان میدهد که ترکیه بدون دوستی یا شراکت با مصر، نمی تواند یک سیاست عربی موفق داشته باشد. اردوغان به روشی احساسی و بدون تجزیه و تحلیل عمیق، خصومت خود با دولت جدید مصر را اعلام کرد و آنرا کودتا خواند در حالی که به هرحال دولت جدید با حمایت های مالی عربستان و امارات از ژنرال السیسی و سناریویی که او تدارک دید بخش قابل توجهی از مردم را بسوی خود جلب کرد و محمد مرسی با اشتباهاتی که در طول مدت ریاست جمهوری خود مرتکب شد زمینه موفقیت این سناریو را فراهم کرد.
در واقع موضع اردوغان نسبت به مصر سبب شد دولت ترکیه نیز صرفاً به عنوان یکی از شاخه های اخوان المسلمین در منطقه به نظر برسد. در حالیکه اگر اردوغان در سوریه و مصر، استراتژی مبتنی بر اعتدال را در پیش می گرفت به سادگی می توانست منافع کشورش و تقویت ثبات دولت خود را بهتر فراهم کند و بتواند در هر شرایطی در رابطه با این کشورها نقش مهم خود را ایفا نماید.
سیاست اردوغان در مصر هم از وجه یکسویه بودن مشابه رویکردش در قبال سوریه بود؛ او تحت تاثیر اخوانی بودن و با هدف الگو شدن مدل ترکیه برای مصر و دیگر کشورهای اسلامی و عربی به شکل تمام عیار از مرسی حمایت کرد و حتی او را بعنوان مهمان ویژه به کنگره حزب عدالت وتوسعه دعوت کرد وهنگامی که مرسی سقوط کرد براندازی او را کودتا خواند و به اشتباهات او توجه نکرد و از دیگر نیروهای سیاسی مصر و دولت موقت جدید این کشور غافل ماند.
هرچند ژنرال السیسی، به کمک دلارهای نفتی عربستان و امارات، مرسی را به زیر کشید اما توانسته بود بخشی از مردم مصر را با خود همراه کند و در واقع با فراهم کردن زمینه تظاهرات مردمی به بهانه حمایت از حقوق مردم مصر اقدام به کودتا کرد.
از آنجایی که یکی از دستاوردهای اردوغان گشودن مسیر اقتصاد ترکیه از جنبه سرمایه گذاری و تجارت، به سوی آفریقا بود، پس از مواضع ترکیه در قبال سوریه که موجب ازدست رفتن مسیر زمینی سوریه به سمت خلیج فارس و مشرق زمین و بسته شدن مسیر غیرکردی به سوی عراق و تأثیر منفی بر تراز تجاری این کشور شده است، اقتصاد ترکیه چگونه می تواند بسته شدن احتمالی مسیر صادراتی کانال سوئز را تحمل کند؟
ج: عراق
اردوغان در روابط با دولت مرکزی عراق هم با حمایت از معاون رییس جمهور فراری متهم به قتل و محکوم به اعدام و دور زدن بغداد در روابط با اقلیم کردستان و ایدئولوژیک کردن ماهیت مناسبات با بغداد با قرارگرفتن در سمت سنی ها مناسبات دو کشور را تنش آمیز کرد اما در طول یکسال اخیر با پی بردن به اشتباه خود درصدد جبران مافات است.
د: ایران
روابط آنکارا - تهران هم در اواخر دوره دولت دهم عمدتاً به دلیل اختلاف رویکرد دو کشور در سوریه و استقرار موشکهای پاترویوت ناتو در خاک ترکیه به سردی گراییده بود. با روی کارآمدن دولت یازدهم در ایران و اعمال سیاست تنش زدایی و عدم اصرار بر حمایت از بشار اسد از سوی ایران و عدم حمایت ترکیه از افراطیون خارجی و داخلی در سوریه به نوعی ولرم شد و با سفرهای اخیر متقابل وزرای خارجه دو کشور سطح تماسها و میزان مشورتها افزایش یافت. به نظر میرسد با سفر قریب الوقوع اردوغان به تهران و دیدار آتی حسن روحانی از ترکیه بسوی گرم شدن طی مسیر کند.

چالش‌های اردوغان
ترکیه هیچ گاه، حتی در دوره اوج تنش های خود با سوریه و مصر در زمان جمال عبدالناصر، در چنین وضعیتی قرار نداشته است. پرسش اینجاست که آیا دولت عدالت و توسعه یکی از درس های عبرت مهم تاریخ دیپلماسی ترکیه در دهه 1950 را از یاد برده است؟ بسیاری از سیاستمداران و دیپلمات هایی که در آن دوره فعالیت کرده اند معتقدند،ترکیه نباید بار دیگر اشتباه کرده و با مصر دشمن شود. اما اردوغان تاکنون این اشتباه را مرتکب شده تا بدانجا که گفته میشود با هماهنگی اخوان المسلمین مصر، قطر و آمریکا پروژه ترور السیسی و روی کار آوردن مجدد مرسی را دنبال کرده است، هرچند که در چندماه اخیر به دلیل سرگرم شدن اردوغان در داخل ترکیه و فرسایسی شدن بحران سوریه مواضع تندی علیه دولت جدید مصر اتخاذ نکرده است.

کلام آخر
به هر تقدیر رجب طیب اردوغان در شرایطی به دست خود سیاست به صفر رساندن مشکلات با همسایگان را تا حدود زیادی به سوی شکست سوق داده که در حال حاضر نیز با بحرانی داخلی مواجه است. بحرانی که او از آن به عنوان وجود یک ساختار موازی در درون دولتش که از خارج هدایت می‌شود، نام می برد. اردوغان در تلاش است در عرصه سیاست خارجی طرحی نو دراندازد تا بتواند سه ماه مانده به انتخابات شهرداریها و چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری افکار عمومی را به سوی خود جلب کند و از ریزش آرای خود و حزبش جلوگیری کند. سفرهای وی به پاکستان، ژاپن، مالزی و سنگاپور و سفر وی در اواخر ژانویه به ایران و دیدار قریب الوقوعش از بلژیک نیز در همین راستا قابل توجه است.
با امعان نظر به تحولات داخلی وخارجی ترکیه چنین به نظر میرسد که اگر اردوغان بتواند بر بحران داخلی و تنش‌های موجود در روابط با سوریه فایق آید و به سمت سیاست صفر کردن مشکلات با همسایگان حرکت کند (البته حل بحران سوریه براساس خواست اردوغان موجب تقویت موقعیت داخلی و خارجی وی خواهد شد)خواهد توانست در ارایه ترکیه به عنوان یکی از الگوهای سیستم سیاسی به جهان اسلام گامهای موثرتری بسمت جلو بردارد.

برای مشاهدۀ وبلاگ دکتر افشار سلیمانی اینجا کلیک کنید

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 332974

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =