"ما تو این مملکت شاعر نداریم ،‌اما تا دلتون بخواد آدم پر ادعا که چهار تا کلمه گذاشته کنار هم و میگه من شاعرم ! "

این را راننده آژانسی می گوید که سوار ماشینش هستم . چنان برق از سرم می پرد که فکر می کنم طرف دارد به من فحش می دهد ، لذا با عصبانیت می گویم :‌ببخشید !

اشاره می کند به یکی از بنرهای تبلیغاتی که رویش نوشته : " ناگهان چه زود دیر می شود " و پشت بند آن می گوید خدا رحمت کند قیصر امین پور و حسن حسینی را . همچنان که از این دیالوگ در حال شاخ درآوردن هستم طبع شاعریم گل می کند و می گویم:‌" ناگهان چقدر زود دیر می شود " درستش این است آقا همیشه این تبلیغاتچی ها اشتباه می نویسند و می گوید:‌ بیسوادند دیگر و ....

متوجه می شوم سالهای بسیار دور در حوزه هنری راننده بوده است یا چیزی شبیه به این و محضر مرحوم قیصر امین پور و حسن حسینی را از نزدیک درک کرده است و ....

اما مدتها بعد از این ماجرا من همچنان درگیر صحبت آن راننده بودم که گفت تو این مملکت دیگر شاعر نداریم و یادم افتاد سالها پیش که در روزنامه جام جم مسوولیت صفحه شعر را بر عهده داشتم و در آخرین مصاحبه ای که حسن حسینی با روزنامه داشت - خدا رحمتش کند برعکس خیلیها زیاد اهل مصاحبه نبود - از تنهایی خودش گلایه کرده و به خبرنگار ما گفته بود : خیلیها بعد از مرگ با آدم دوست می شوند . انگار راست می گفت و درست بعد از فوتش خیلیها با او دوست شدند ،‌خیلیها با اسمش مشهور شدند و خیلیها با نام او به جایی رسیدند و هنوز هم!

 

این روزها تعدادی از شاعران بر سر جایی به نام " خانه شاعران ایران " دعوایی غیر ادبی راه انداخته اند . سالهاست که هر از گاهی این مکان محل مناقشه و دعوای بعضی از دوستان می شود و اصل دعوا بر سر ریاست و مدیریت و این حرفها... است و انگار همه یادشان رفته است که تنها خانه ای که مال شاعران است خانه دلشان است !


خانه شاعران ، دلشان است جایی که هیچ بنی بشری را در آن راهی نیست . خانه شاعران سپیدی برفی است که سرمایش تا بن استخوان می سوزاند و دل را گرم نگاه می دارد ، خانه شاعران نه ریاست می شناسد نه هیات مدیره و نه مدیرعامل و....
اکنون عصر بی شاعریست وگرنه دعوا بر سر خانه شاعران دعوا بر سر حیثیت عاشقانه شعر است که نه جا می شناسد و نه مکان نه من را می شناسد و نه تو را ، دوست عزیز!

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 331256

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 13
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسین A1 ۰۶:۰۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
    25 5
    ...یاد شعرهای یغما به خیر...
  • بی نام US ۰۶:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
    18 3
    چه کلام زیبائی...
  • بی نام IR ۱۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
    15 4
    ممنون حرف ما را گفتيد
  • حسین IR ۱۵:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
    2 1
    شاعران جوان و گم نام تا دلتان بخواهد داریم... منظور راننده !! با آن دست شاعرانی است که تبل منم منم را میکوبنند و دنبال حانه میگردنند.... که ی میتوان شعری بگوید؟ آن مرد زحمتکش خستگی و درد و رنج درپی یک لقمه نان نه گنج تاب و توان شاعری را سخت خواهد برد نمیدانی شاعری من تو یعنی هیچ شاعر آن است که دلی پر خون دارد قلمش بی جان است خانه اش بی نان است....
  • مصطفی IR ۱۶:۰۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
    1 0
    بسیار زیبا، مثل بقیه یادداشت‌هاتون
  • اهوازیم US ۱۶:۱۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
    1 0
    شاعران وارث اب و خرد و روشنی اند... اماکدام شاعریست که جان را به تعلیم برده باشد وخالی از اداهای شاعرانه شعری بنویسد تا کسی را از اندوه ی برهاندیا ...
  • یکی از همین شاعران A1 ۱۷:۲۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
    3 4
    شما خودت شاعری خانم محترم، هر از گاهی در مورد شعر افاضه می کنی؟ خانه شاعران که خانه هیئت مدیره آن است و نه خانه شاعران ...
    • یکی دیگر از همین شاعران IR ۱۱:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۲
      4 2
      خودتون فهمیدین چی گفتی:"خانه شاعران که خانه هیئت مدیره آن است و نه خانه شاعران ... " اینکه گفتی یعنی چه
  • بانوی ایرانی... IR ۱۸:۵۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
    18 1
    ذوقت جوشان تر،نرگس بانو... یاد قیصر و سید عزیز بخیر...
  • زانیار کوشا A1 ۰۲:۲۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۸
    4 4
    دعوایِ غیر ادبی؟!؟!؟! فردی به نام علیرضا قزوه نسبت های ناروا و تهمت های ناجوانمردانه به سمت اعضای این خانه روانه کرده و انتظار دارید سکوت کنند؟!؟!؟! نخیر!دعوا بر سر این است که چرا انجمن شاعران هیچگاه دولتی نبوده!دعوا سر این است که چرا همیشه ساعد و سهیل خود را فدای ادبیات و فدای هدفشان کرده اند! دعوا سر مسلمانی و پایبندی این دوبزرگوار به ارزش های فراموش شده و تاکید اینان بر آرمان های مغفول مانده انقلاب اسلامی ست! افرادی مانندِ شما که اینگونه سخن می گویند و دوطرف را می کوبند یا اعلام بی طرفی می کنند یا با هردو طرف کار دارند و میخواهند هردو را نگه دارند یا از هردو طرف بغض و کینه دارند! منصفانه نبود قضاوت شما درباره ی استادانِ خود ساعد باقری و سهیل محمودی!
    • یک شاعر IR ۱۱:۴۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۲
      2 2
      من نمی فهمم چرا همه، همه مسایل را شخصی می کنند؟ مگر دعوا سر سهیل وساعد است یا قزوه ؟ این یادداشت صرفا به مظلومیت شعر پرداخته بود. مگر شاعر تو این مملکت سهیل وساعد و قزوه اند اصلا مشکل همین جاست که ما همیشه یک طرف را ول می کنیم و طرف دیگر را می چسبیم دقیقا مثل جنابعالی این یادداشت کاملا منصفانه بود و اعتدال را رعایت کرده بود. ضمنا سهیل و ساعد و قزوه و بسیاری دیگراز شاعران از دل انقلاب و همین دولتها درآمده اند از پوزیسیون خارج از نظام که نیستند شاعر دولتی یعنی همین
  • ضامن IR ۰۶:۴۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۸
    3 1
    درددلی دوستانه خوبیست . عالی وبی ریا . به دور از تجملات . یاد قیصر امین پور گتوندی بخیر چقدر مظلوم بود
  • سعید A1 ۱۹:۱۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۲
    1 1
    با زانیار کوشا موافقم! این خانه هم گرفته شود اتفاق خوبی برای ادبیات مملکت می افتد که تا حالا معطل این خانه بوده؟! این همه فرهنگسرا و سازمان و رایزنی فرهنگی و سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه به اصطلاح هنری از آن ایشان است چه گلی به سرشعر زدند جناب قزوه! شعار امثال قزوه این است: با ما باش در امان باش!