مهدی حاج محمود عطار- به جرات می توان گفت با شرایط اقتصادی موجود و تغییرات محسوس در نحوه نگرش جامعه به ارزشها و ضد ارزشها و فاصله گیری با فرهنگ غنی امامان معصوم ( ع ) و ترس جوانان از ورود به مساله ازدواج ، فارغ از بحث این مقال برآن شدیم تا با بازنگری فلسفه مهریه در اسلام و روشن نمودن برخی زوایای پیدا و پنهان آن نسبت به موضوعات پیچیده ای که در کنار اخذ آن در مراجع قضایی بعضا گذرانده می شود ، خلا ء های قانونی موجود را به بوته تقد وارد نماییم .
در ذیل به صورت خلاصه به برخی آیات قرآنی و فرمایشات معصومین (ع) جهت ورود به بحث اشاره می نماییم :
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
افضل نساء امتی اصبحهن وجهان و اقلهن مهرا.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
بهترین زنان امت من زنانی هستند که خوشروتر و مهریه ایشان کمتر باشد.( 1 )
قال الامام الصادق علیه السلام:
ان من برکة المراة قلة مهرها.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
از برکات زن کمی مهریه اوست.( 2 )
همچنین ایشان می فرمایند : مهریه حق زن است و نباید در این مورد به او هیچ گونه ظلمی روا داشت .( 3 )
قال امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
لا تغالوا بمهور النساء فتکون عداوة.
حضرت علی علیه السلام فرمودند:
مهریه زنها را سنگین نگیرید که موجب کدورت و دشمنی گردد. ( 4 )
سوره نساء آیه( 4 ) زن می تواند بدون هیچ گونه اکراهی تمام یا قسمتی از مهریه خود را به همسرش ببخشد .
در ادامه به برخی از موارد فلسفه وجود مهریه اشاره می کنیم :
۱-احترام و تکریم زن: به این ترتیب که او مطلوب است نه طالب؛کسی است که مرد به دنبالش می رود، نه او به دلیل مرد. پس مرد در طلب اوست و به او عطا می کند. برعکس ملت هایی که زن در آن مکلف است از ثروت خود یا خانواده اش به مرد مبلغی بدهد، تا ازدواج او را بپذیرد.
۲-اظهار رغبت و مودت شوهر نسبت به زن: مرد این مال را به عنوان (نِحله) یعنی عطا، هدیه و هبه به زن پرداخت می کند نه به عنوان قیمت و بهای زن، همانگونه که قرآن کریم به صراحت می فرماید:
وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَّرِیئاً (نساء: آیه ۴)
و مهر زنان را به عنوان هدیه ای از روی طیب خاطر به ایشان بدهید و اگر به میل خودشان چیزی از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخورید.
۳-احساس و باور به جدیت موضوع: ازدواج ابزار خوشگذرانی و سهل انگاری نیست که مردان به وسیله آن لذت جویی کنند، و با گفتن: با تو ازدواج کردم) خود را به زن پیوند دهد تا هر زمان که خواست به راحتی او را ترک کند و در پی زنی دیگر باشد و هرچه به زن اول گفته، عیناً به زن دومی، سومی و... بگوید.
عطای مال دلیلی بر این است که مرد در خواستن و طلب این زن جدی و قصد او دائمی است. وقتی که پرداخت مبلغی مال از جانب مردم در مسایل غیر ازدواج و زندگی خانوادگی رسم است و سبب اطمینان و خاطرجمعی می شود، همچنین به عنوان وثیقه دلیل بر جدیت موضوع تلقی می گردد، پرداخت همان مبلغ در مورد تشکیل خانواده به مراتب شایسته تر و سزواتر است.
به همین خاطر است که در اسلام مردانی که ازدواج کرده اند، اما قبل از عروسی و معاشرت جنسی با همسر، او را طلاق داده اند با تعهدی سنگین مواجه می شوند، پرداخت نصف مهریه بر مرد واجب است این خود دلیل روشنی است که اصل و مبنای ازدواج بر استمتاع و لذت یابی نیست، هیچ گونه استمتاعی روی نداده اما مرد مکلف به پرداخت نصف مهریه است.
خداوند متعال می فرماید:
وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ
و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکی کنید، طلاقشان دادید در حالی که برای آنان مهری معین کرده اید پس نصف آن چه تعیین نموده اید، به آنان بدهید، مگر اینکه آنان خود بخشند یا کسی که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد. (بقره: ۲۳۷)
۴-در شریعت اسلام قوام و پایداری خانواده به دست مرد است: به دلیل اینکه توان فطری مرد، در کسب و کار به طور طبیعی بیشتر از زن است و در زندگی مشترک مرد با قدرت بیشتری ان را اراده می کند، بنابراین عادلانه است که مرد در مقابل این حق که به او عطا شده غرامت بپردازد، تا هرکس با کوچکترین دلیلی پیوند خانواده و همسرداری را به ملعبه و بازیچه نگیرد؛و وقتی که مرد در ساختار خانواده وسیله پرداخت غرامت می شود، در صورتی که عقد ازدواج را متلاشی کند به ضرر خودش است. خداوند متعال می فرماید:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ
مردان سرپرست زنان اند به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و نیز به دلیل اینکه از اموالشان خرج می کنند (سوره نساء: آیه ۳۴) ( 5 )
فلسفه تعیین مهر از نگاه اسلام ، تنها جنبه مادى و اقتصادى ندارد بلکه بسیارى از ابعاد معنوى و تربیتى لطیف که حاکى از پیوند محبت و عشق و بقا و تکامل بوده نیز منظور شده است.
براى این که هویت معنوى- نه اقتصادى- مهر روشن گردد لازم است برخى دستورات آسمانى که درباره تعیین صداق و تبیین کابین و مهر در احادیث آمده است مورد دقت قرار گیرد. براى نمونه اولین کابینى که براى مبدأ نسل کنونى بشر یعنى نکاح آدم وحوا (ع) معین شد آموزش احکام بود، چنان که بر اساس حدیثى که زراره از امام صادق (ع) نقل مى کند: خداوند به حضرت آدم فرمود: «رضاى من آن است که معارف دین مرا به او بیاموزى، آدم گفت: قبول کردم». همچنین گاهى رسول اکرم (ص) که صداق برخى اصحاب را تعلیم سوره اى از قرآن قرار مى داد.
به صورت خلاصه از دیگر موارد موجود در فلسفه وجود مهریه را می توان به شرح ذیل متذکر شد .
1مهریه تجلى فطرت و طبیعت است: هدیه دادن به محبوب به عنوان اظهار محبت و نشان دادن علاقه، امرى فطرى و طبیعى است که معمولا از سوى کسى که پیش قدم مى شود و طالب و یا خواستگار است ارایه مى گردد. این امر حتى در میان بسیارى از موجودات رایج است. مثلا مسأله اى که به تازگى کشف شده این است که زاغچه نو پس از بازدید آشیانه هاى مورد نظر به اتفاق همسر آینده اش به او یک حشره هدیه مى کند.
2 مهریه قانون عشق و جذب است: مرد از نظر آفرینش مظهر طلب، عشق و تقاضا است و زن مظهر محبوبیت و معشوقیت مى باشد. مهریه از جانب مرد یک اظهار عشق و محبت فوق العاده براى زن مى باشد که حتى بالاتر از بخشش و هدیه هاى معمولى است.
3مهریه پاداش و نشانه حیا و عزت زن است. مهر با حیا، عفت و عزت زن یک ریشه دارد. زن از لحاظ آفرینش نسبت به شهوت ها مقاوم تر است این ویژگى همواره به زن فرصت داده که دنبال مرد نرود و خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد.
4مهریه باعث بقاى خانواده و مانع از فروپاشى آن است. برخى مردان هوس باز گاه بدون هیچ دلیلى همسر را ترک و زن دیگرى را که جوان تر و با نشاط تر است انتخاب مى کند. مهریه مانع عمده اى در مقابل این هوس رانى ها است. ( 6 ) .
5مهر باعث تعادل اقتصادى است. هر چند زن داراى استقلال مالى و اقتصادى از نظر اسلام است ولى به طور معمول در جوامع ابتکار عمل به دست مردان است. در صورت طلاق و جدایى احتمال این که زن بدون پشتوانه اقتصادى بماند بسیار زیاد است. وجود مهریه یک نوع احساس امنیت اقتصادى و پشتوانه براى زن مى باشد.(7)
نتیجه آن که: مهریه از نظر اسلام تنها جنبه مادى ندارد بلکه افزون بر آن، حکمت هاى دیگرى نیز در تعیین مهر نهفته است بنابراین نه تنها به زنان به عنوان کالا نگاه نشده بلکه ارزش و احترام زن به وسیله وضع و تأیید چنین قانونى محفوظ مانده است.
مهریه در قرآن ( 8 )
چنانکه از فرهنگ موضوعی قرآن کریم بر میآید کلمهای مهر عینا در قرآن مجید به کار نرفته. بلکه در قرآن از مهر به عنوان صدقات در آیهی چهارم از نساء یاد شده و در آیات مختلف تحت عنوان اجورآمده و اطلاق اجور بیشتر در مورد متعه و ازدواج با کنیزان است. اما کلمهی دیگری نیز که به جای مهر به کار میرود صداق، به فتح اول یا کسر اول است : مالی است که مرد در عقد ازدواج به زن میدهد . و آیهی چهارم نساء به آن اشاره دارد: آتوا النساء صدُقاتهن نحلة و بر آن جهت به مهر صداق گفته یا صدقه گفته میشود که نشانهی راستین بودن علاقهی مرد است، بعضی از مفسرین مانند صاحب کشاف به این نکته تصریح کردهاند. مهر علاوه بر صداق و اجرت، فریضه نامیده میشود . و ان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن و قد فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم .اما کلمه نحله در سورهی نساء کاملا تصریح میکند که مهر هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی وعطیه و هدیه ندارد.
مقدار مهریه
امام باقر ( ع ) : الصداق ما تراضا علیه قل او کثر یعنی آنچه طرفین ازدواج به آن راضی میشوند کم باشد یا زیاد همان مهریه است. البته مهریه تا هر اندازه چه باشد اشکالی ندارد . سوره نساء آیه ۲۰ و ان اردتم استبدال زوج مکان و آتیتم احداهن قنطارا فلا تاخذوا منه شیئا اتاخذونه بهتانا و اثما مبینا . اگر خواستید زنی را رها کرده و زنی دیگر به جای او اختیار کنید و مال بسیاری مهر او کردهاید البته نباید چیزی از او باز گیرید آیا بوسیله تهمت زدن به زن مهر او را میگیرند و این گناهی فاش و زشتی اینکار آشکار است . دلیل است بر آن که زیاد بودن مهریه تا هر اندازه هیچ اشکالی ندارد. اما دلایل دیگری نیز هست که میتواند به صورت وجوب یا استحباب اندازهی مهریه را تحدید کند. مثلا اگر زیاد بودن مهریه ایجاد عسر و حرج میکند یا اگر مانع ازدواج دختر باشد و او را به امر نامشروع به کشاند یا نوعی اسراف و تبذیر و تجملات ناروا در جامعه ایجاد کند . که برای تشخیص موارد آنها باید به فتوای اهل فتوی مراجعه نمود. بهتر بود در این مسئله بجای آنکه این همه بر روی حد مهر تاکید شود که هیچ حدی ندارد (خصوصا در روزگار کنونی که بر اثر چشم و هم چشمی تعیین مهریه بالاتر موجب افتخار و سرافرازی است) بیشتر بر روی این مسئله تاکید شود که مهر مقداری تعیین شود که خود پسر توانایی آن را حتی در آن لحظه دارد.
ارتباط میان همسران، ارتباطی با ابعاد و اهداف چندگانه است که آرامش، مودت و رحمت در کنار تناسل و توالد از جمله اهداف آن است. البته برخی ها تفاوت میان مودت و رحمت را این گونه گفته اند که مودت همواره طرفینی است، در حالی که رحمت می تواند یک سویه باشد. بنابراین، مودت همانند خدمات متقابل زن و مرد به یکدیگر است، اما رحمت همانند احسان، ایثار و عفو یک سویه است و شخص در برابر رحمت خویش متوقع چیزی نیست. در آیه 189 سوره مبارکه اعراف ، هدف نخست از ازدواج و گرایش طبیعی میان زن و شوهر، سکونت دانسته شده که آرامش و اطمینان روحی و روانی میان زن و شوهر است. پس، ازدواج تندبادهایی را که بر مرد و زن می وزد به سکونت و آرامش تبدیل می کند و قلب و دل را آرام می سازد.
مرد و زن همانند دو سنگی هستند که ملاط مودت و رحمت، میان آنان پیوندی ناگسستنی ایجاد می کند و زمینه ساز آرامش و آسایش می شود. به این معنا که مودت و رحمتی که خداوند میان زن و شوهر ایجاد می کند، روان آنان را به سکونت و آرامش و تن ایشان را در کنار هم به آسایش می برد. بنابراین، به هر دو جنبه مادی و معنوی یکدیگر پاسخی درخور و مناسب می دهند و مکمل یکدیگر می شوند و هر یک دیگری را به کمال شایسته و بایسته اش می رساند.
اما عنصر اساسی در همسرداری ،که پایداری و ماندگاری آن را تضمین می کند، رحمت است که در آیات دیگر قرآن با واژگانی دیگر چون عفو ، احسان، ایثار و مانند آن بیان شده تا جلوه کمتری به این مسئله داد و ستد داده شود و از حدود و مرزهای عقود و معاملات صرف و محض مادی بیرون برد ؛ زیرا عقد نکاح و ازدواج هر چند به ظاهر به شکل معامله و داد و ستد است، ولی در باطن نمی توان آن را از مصادیق عقود و معاملات دیگر دانست، بلکه مصداقی از رحمت و محبت است. یکی از ویژگی های آموزه های قرآنی این است که زندگی بشر را در دو فاز تعریف و تبیین می کند که آن دو، فاز عدالت و احسان است. مرتبه عدالت مرتبه ای مرتبط با عقلانیت و مرتبه احسان مربوط به حوزه عاطفه و احساس است. از این رو در آموزه های قرآنی با دو دسته قوانین حقوقی و اصول اخلاقی مواجه می شویم. قوانین حقوقی با خاستگاه عقلانیت بر مدار عدالت می گردد، در حالی که اصول اخلاقی با خاستگاه عاطفه و احساس بر مدار احسان می چرخد.
آنچه برای تبیین مهریه و فلسفه وجودی آن بیان شد ، شاید تاثیر اندکی در چرخش نگرش حاکم بر جامعه باشد که مهریه را ضامن سلامت زندگی زناشویی میدانند ، اما بحث دیگری که در این بین مطرح است ، نگرش مرد و زن در این حوزه است که ، مردان به دنبال ندادن مهریه و زنان نیز در پی اخذ مهریه های سنگین هستند . با توجه به اوضاع و احوال حاکم بر مراجع قضایی و قوانینی که در این بین موجود است ، به راحتی در راهروهای دادگاههای خانواده با این پدیده مواجه هستیم که مردانی که قصد ندادن مهریه دارند با ابزار حق طلاق ، زنان را در قبال بخشیدن مهریه مستحق جدایی می دانند و محاکم نیز از نظر قانونی بیش از 110 سکه را به ذمه مرد نمیدانند . همین موارد در کنار راه کارهایی که برخی وکلای محترم دادگستری در این حوزه موکلان خود می آموزند ، از قبیل ابراز ادعاهای واهی اعسار برای مردان که با شهادت برخی دوستان و آشنایان در محاکم به سادگی قابل اثبات است ، و همچنین فرصتی که - بخاطر زمان های طولانی رسیدگی به این پرونده ها بخاطر حجم زیاد آن - در اختیار مردان قرار می گیرد تا به راحتی با انجام معامله های صوری نسبت به فرار از دین اقدام نمایند ، همه و همه باعث می شود تا زنان نیز در مقابل خود را به ابزار هایی از قبیل سنگینی مهریه و گذاردن شرایط بسیار سخت برای جوانان در ابتدای مراحل تشکیل زندگی مسلح نمایند .
در پایان با ذکر ماده اول قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء ، اختلاس و کلاهبرداری مصوب 15/9/1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر :
{ﻫﺮ ﮐﺲ از راه ﺣﯿﻠﻪ و ﺗﻘﻠﺐ ﻣﺮدم را ﺑﻪ وﺟﻮد ﺷﺮﮐﺖﻫﺎ ﯾﺎ ﺗﺠﺎرﺗﺨﺎﻧﻪﻫﺎی ﯾﺎ ﮐﺎرﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﺴﺎت ﻣﻮﻫﻮم ﯾﺎ ﺑﻪ داﺷﺘﻦ اﻣﻮال و اﺧﺘﯿﺎرات واﻫﯽ ﻓﺮﯾﺐ دﻫﺪ ﯾﺎ ﺑﻪ اﻣﻮر ﻏﯿﺮ واﻗﻊ اﻣﯿﺪوار ﻧﻤﺎﯾﺪ ﯾﺎ از ﺣﻮادث و ﭘﯿﺶ آﻣﺪﻫﺎی ﻏﯿﺮ واﻗﻊ ﺑﺘﺮﺳﺎﻧﺪ و ﯾﺎ اﺳﻢ و ﯾﺎ ﻋﻨﻮان ﻣﺠﻌﻮل اﺧﺘﯿﺎر ﮐﻨﺪ و ﺑﻪ ﯾﮑﯽ از وﺳﺎﯾﻞ ﻣﺬﮐﻮر و ﯾﺎ وﺳﺎﯾﻞ ﺗﻘﻠﺒﯽ دﯾﮕﺮ وﺟﻮه و ﯾﺎ اﻣﻮال ﯾﺎ اﺳﻨﺎد ﯾﺎ ﺣﻮاﻟﺠﺎت ﯾﺎ ﻗﺒﻮض ﯾﺎ ﻣﻔﺎﺻﺎ ﺣﺴﺎب و اﻣﺜﺎل آنﻫﺎ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﺮده و از اﯾﻦ راه ﻣﺎل دﯾﮕﺮی را ﺑﺒﺮد ﮐﻼﻫﺒﺮدار ﻣﺤﺴﻮب و ﻋﻼوه ﺑﺮ رد اﺻﻞ ﻣﺎل ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺶ، ﺑﻪ ﺣﺒﺲ از ﯾﮏ ﺗﺎ 7 ﺳﺎل و ﭘﺮداﺧﺖ ﺟﺰای ﻧﻘﺪی ﻣﻌﺎدل ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻪ اﺧﺬ ﮐﺮده اﺳﺖ ﻣﺤﮑﻮم ﻣﯽﺷﻮد .} این مهم را یادآور می شویم که مردانی که استطاعت پرداخت مهریه ای را که در سند رسمی ازدواج پذیرفته اند ، ندارند ، ویا با علم به اینکه با اوضاع و شرایط جامعه و توانمدیهای بالقوه آنها نیز مجموعا او را قادر نمی سازد که اقدام به پرداخت حق زنان نماید ، به وضوح می تواند از مصادیق توسل به وسایل تقلبی برای اخذ اموال دیگران باشد که خود از مصادیق صریح کلاهبرداری است . و جا دارد محاکم محترم به این موارد نیز توجهات ویژه ای معطوف نمایند .
استفاده مردان از انواع ترفند های به ظاهر قانونی برای عدم پرداخت مهریه ( که از اموال قانونی و شرعی زنان می باشد ) ، آیا آنان را در زمره کلاهبرداران قرار نمیدهد ؟ آیا این فرمایش حضرت رسول اکرم ( ص ) موید همین مطلب نیست که می فرمایند : هر که زنی اختیار نماید و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد هنگام مرگ چون زنا کاران بمیرد . ( 9 ) - و آیا این فرمایش ما را به این مهم رهنمون نمی کند که اگر قصد پرداخت نداشته باشیم و یا توان پرداخت آن را نداشته باشیم ( چه هنگام عقد ازدواج و چه در زمان مطالبه مهریه از سوی زنان ) اصولا عقدی را به طور صحیح بوجود نیاورده ایم !!!
مهدی حاج محمود عطار
کارشناس حقوق و کارشناس ارشد فلسفه علم
پی نوشت ها :
( 1 )- من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 252
( 2 و3 ) - من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 254
( 4 )- وسائل الشیعه، ج 15، ص 11 و مکارم الاخلاق، باب 8، ص 202
( 5 ) - سید ابراهیم موسوی - وبلاگ شخصی
( 6 ) - زن در آیینه جلال و جمال، آیت الله جوادى آملى، نشر اسراء،ص43
(7)- شهید مطهرى، حقوق زن در اسلام، ص 102.
( 8 )- خلیل منصوری - وبلاگ سماموس.
( 9 ) نهج الفصاحه ص 1031 .
نظر شما