به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «منهای فقر» با توصیف «انقلابی ترین» کتاب محمد رضا حکیمی، آخرین کتاب از مجموعه آثار علامه حکیمی است و آنطور که ناشر اختصاصی آثار استاد گزارش داده، در این کتاب قسمت هایی از آثار او در باب فقر به همراه مجموعه هایی منتشر نشده از آثار وی با موضوع فقر و عدالت به چاپ رسیده است.
در پشت جلد کتاب درباره هدف انقلاب های انبیایی چنین آمده است: «اگر انقلاب ها برای بر انداختن ریشه ظلم است، باید گام نخستین، و نخستین گام، در جهت بر طرف کردن ظلم، از مظلوم ترین ها باشد، یعنی: محرومان... و گرنه قیام هایی خواهد بود در جهت جابجایی قدرت و ثروت، نه بیشتر...»
حکیمی در این کتاب بیشتر از همه از آرمان جامعه منهای فقر نوشته است و به احادیث معتبر در این زمینه رجوع کرده است. و سپس از کلام بزرگان تشیع نیز درباره مبارزه با فقر و تکاثر سخنانی آورده است.
«اسلام و جامعه منهای فقر، اسلام و جامعه منهای تکاثر و اسراف، اسلام و هشدار در آخر الزمان، اسلام و حدود مال مشروع، اسلام و تعالیم دین از زبان بزرگان (درباره مال بسیار، و حضور فقر در اجتماع)، جنگ فقر و غنا، امکانات محرومین، زکات باطنی، ارتفاعات «نهج البلاغه»، انفاق و ادای حق مال وثروت، پیامبر اکرم «ص» و ائمه طاهرین «ع» را خوشحال کنید» از جمله عناوین فصلهای این کتاب خواندنی است.
بنابر گزارش پایگاه الحیات، مراسم رونمایی رسمی از این اثر با حضور سارا شریعتی، حسن سبحانی و محمدرضا زائری همراه با برگزاری نشستی تخصصی، دوشنبه آینده، 29 مهرماه از ساعت 16 تا 18 در مجموعه فرهنگی سرچشمه و با حضور دانشجویان، دانش پژوهان و علاقمندان برگزار میشود.
این کتاب در 184 صفحه و با قیمت 6هزار تومان توسط انتشارات علمی فرهنگی الحیات به چاپ رسیده است.
خبرآنلاین بخشی از این کتاب را برای کاربران گرامی خود منتشر میکند:
«تکاثُر، به معنای زیاد داری و زیاده خواهی مال و ثروت و افتخار به آن است. اِتراف (بر وزن اسراف)، به معنای مصرفهای پر ریخت و پاش، و نامّتعهّدانه، و شاد خواری، و قارونیگری، و بیدردی و لا تعهّدی در مصرف است.
و این هر دو، از صفات انسان سلیمُ العقل و معتدلُ الفطره نیست. و در تعالیم اسلام، با آن دو، بسختی مبارزه شده است.
در قرآن کریم، سورهای دربارۀ «تکاثــــــر»، و کوبیدن آن، و مبارزه با آن آمده است. چنانکه آیات فراوانی دربارۀ مبارزه با اِتراف و اسراف رسیده است.
در حدیثی بسیار مهم، که در آن، «جنودُ العقلِ و الجهل» ذکر شده، داشتن و خواستن مال فراوان و تکاثری، از «جنودُ الجهل» شمرده شده است. جنودُ العقل، یعنی: نیروهای فعّال در وجود انسان، که منشأ عقلانی دارند، و فعّالیّت آنها از تأثیر نور عقل و قوّۀ عاقله است در وجود انسان.
جُنودُ الجهل، یعنی: نیروهایی فعّال در وجود انسان، که منشأ عقلانی ندارند، بلکه منشأ جهلانی و نفسانی دارند، و از جهالت و جاهلیّت انسانها سرچشمه میگیرند.
قرآن کریم میفرماید:
«الهاکُمُ التکاثُر/حتی زُرتُم المَقابر»
«ثروت زیاد خواستن و داشتن و نازیدن به آن، شما را از هرگونه تعهُّد پذیری (و مسئولیّت شناسی و دینداری و انسانیّتباوری) باز داشت. پیوسته در پی خواستن مال بسیار بودید، تا سر از قبر درآوردید.
تکاثر، در «سورۀ حدید»، آیۀ 20 نیز، بشدّت مورد طرد و نکوهش قرار گرفته است. و اشاره کردیم که در احادیث معتبر نیز چنین است...
حضرت علی«ع» میفرماید:
«إنَّ الله -سبحانَه- فَرَضَ فی أموالِ الأغنیاء، أقواتَ الفُقراء، فما جاعَ فقیرٌ، إلّا بما مَنَعَ غنیٌ؛ و اللهُ تعالی جَدُّه- سائلُهم عن ذلک»
«خداوند سبحان، روزی فقیران را، در اموال توانگران و سرمایهداران قرار داده است، پس هیچ فقیری و نیازمندی گرسنه (و فاقد امکانات زندگی) نمیماند، مگر به این جهت که توانگری حق او را نداده (و خورده) است. و خداوند بزرگ، در روز قیامت، از توانگران بازخواست خواهد کرد!
أئمّۀ طاهرین«ع» نیز، در احادیث و سخنان خود، دربارۀ این موضوع با تأکید سخن گفتهاند، و در کتاب «الحیاة»، شماری از این احادیث ذکر شده است.
بنابراین، اگر جامعهای اسلامی باشد، نباید در آن جامعه، از سرمایهداریهای کلان و تکاثری جانبداری شود، و نباید اینگونه متکاثران، مورد احترام جامعه -چه رسد به عالمان- باشند. در احادیث رسیده است که با اینگونه کسان، یعنی متکاثران اترافگر، و اسرافکن، و افزونداران شادخوار، و حیوان زیست (که مانند حیوانات همه چیز را برای خود میخواهند)، معاشرت نکنید، که معاشرت با آنان دل را میمیراند، و وجدان انسانی را تباه می کند!
امام علی«ع» میفرماید: «أَنا یَعسوبُ المؤمنین، و المالُ یَعسوبُ الفُجّار». -«نهج البلاغه» /1236.
«من، جلودار مؤمنانم (که در دنبال من میآیند...)، و مال، جلودار فاجران و بدعملان است (که در دنبال آن میروند، و سر به فرمان آن دارند...).
این آیات ضدّ تکاثر، و این احادیث ضد مالاندوزی، همه برای این است که «شرّ امّت»، همه کارۀ امّت نشوند. آری، در جامعۀ دینی (اگر چنین باشد)، و در حاکمیّت دینی (اگر چنین باشد)، نباید سرمایهداران و ثروتدوستان، به هیچ مقامی منصوب شوند، زیرا -چنانکه مکرّر نقل کردهایم- پیامبر اکرم «ص» فرمودهاند: «شرُّ امّتی الأغنیاء ... اغنیاء توانگران اشرار امّت منند»، و معلوم است که از شرّ امّت، امید خیری برای «ضعفای اُمّت» نیست.
و تجربه نشان داده است، که پارهای از اینگونه کسان، که در مشاغل دولتی وارد شدهاند، دست به اختلاسهای کلان زدهاند، یا زمینه را برای اختلاس اموال عمومی، بوسیلۀ دوستانشان و همسودان فراهم کردهاند؛ و خون ایتام جامعه را مکیدهاند!! و به علت ارتباطات قوی با یکدیگر و رشوههای کلان و... دستگاههای قضایی مُرده نیز نتوانستند، با آنان مقابله کنند، و حقوق تودههای محروم و ایتام مظلوم را از حلقوم آنان بیرون کشید، و به حقداران برسانند!»
محمد رضا حکیمی که قبل از شروع نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۲، با تشکیل جلساتی هفتگی در مشهد با عنوان «الغدیر»، به تبیین ویژگی های «حکومت عادل» می پرداخت؛ بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به رهبری امام خمینی نیز، از معرفی و تبلیغ ایشان از جمله در بین نخبگان حوزوی مشهد دریغ نورزید؛ تا جایی که حکیمی اولین فردی بود که در کتابش به نام «سرود جهش ها» (۱۳۴۳ش) تعبیر «امام» را برای تثبیت جایگاه بی نظیر امام خمینی در رهبری نهضت بکار برد؛ و این اقدام سال ها قبل تر از آن زمانی است که روی منابر و در اعلامیه های انقلابیون استفاده از تعبیر «امام خمینی» مرسوم گشت. این کتاب و بعضی دیگر آثار او بعد ها در میان انقلابیون دست بدست می گردید تا جایی که بعضی از زندانیان سیاسی، دهه محرم خود را در زندان با بازخوانی آن سپری می کردند. علاوه بر نگاشتن انقلابی ترین کتاب های شیعی، او در فاصله بین خرداد ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷ چندین نوبت و در جاهای مختلف در کشور مورد بازپرسی و بازداشت و حبس قرار گرفت.
«سپس...در سال ۱۳۵۷، در شرف پیروزی انقلاب، که برخی گروه ها میخواستند انقلاب را به خود نسبت دهند، و به نام خود کنند»، وی کتاب «تفسیر آفتاب» را نوشت (و تا کنون چنین کتابی درباره انقلاب و مبادی و مقاصد آن نوشته نشده است) و باید های انقلاب را شرح داده است...اکنون و در سن ۷۶ سالگی نیز دوباره از انقلاب و مبارزه و قیام دم زده است، انقلاب علیه فقر.
6060
نظر شما