۰ نفر
۹ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۸
وزارت ارشاد و نگاه به آینده کتاب

ماندن در نظامات سنتی در حوزه کتاب، از تولید تا توزیع، راه تعالی و ترقی را به روی ملت ما بسته است. برای ورود به راه پیشرفت چه باید کرد؟ کتابخانه های ما چه جایگاهی دارند؟ وضعیت کتاب دیجیتال چه خواهد شد؟ چرا در جا زده و متوقف شده ایم؟

چند روز قبل یکی از استادان بنام حوزه علوم انسانی که در رشته خودش از بهترین‌هاست، گفتند که ممکن است ما در پزشکی کارهایی انجام بدیم که هم اکنون در امریکا یا لندن هم انجام می‌شود، اما در علوم انسانی سیصد سال عقب هستیم.
بنده هم بعید می دانم ایشان در این مسأله اغراق کرده باشند، با این توضیح که مقصود از عقب ماندگی، عقب ماندگی از فرنگ نیست (که ایشان مقصودش این بود) بلکه مطلق عقب ماندگی است. یعنی اولا عقب ماندگی از کاروان علم در دنیا و ثانیا عقب ماندگی و توقف نسبت به آنچه در قرون پنج و شش هجری داشتیم و بعدها عقب تر رفتیم یا دست کم در بسیاری از حوزه هیچ قدمی بر نداشتیم.
در این زمینه، جدای از ضعف علمی و آموزشی و کتابخانه ای، راه اشتباه رفتن، یکی از جدی ترین مشکلات ماست. این که عالمی سالها وقت خود را صرف علم کیمیا کند و عاقبت معلوم شود که از اساس بیهوده بوده و وقتش را تلف کرده است به این معناست که راه اشتباه رفته است.
می پذیرم که یافتن راه های اشتباه و معرفی آنها به دیگران هم لازم و هزینه بر است، اما اشتباه ما این است که برخی از راه هایی که صد بار آزموده شده، باز هم به همان راه را می رویم و خطایمان را آن قدر تکرار می کنیم و گاه مقدسش می دانیم که دیگر برگشت محال است.
یکی از علل رفتن راه اشتباه، سپردن کار دست افراد نابلد است که تخصص جدی در حوزه کاری خود ندارند و عوض آن که در آخر خط پیشرفت در آن زمینه باشند، در ابتدای خط یا میانه آن ایستاده و تازه برای یکی دو سال باید تلاش کنند تا بفهمند در کجای کار هستند.
مشکل دیگر ما نا آشنایی با پیشرفت های حوزه های تخصصی مورد نظر در کارهای زیر مجموعه این قبیل کارهاست. وضعیت کتاب و کتاب دیجیتال در دنیای امروز چگونه است؟ اگر ما بیست سال یا پنجاه سال با غرب فاصله داشته باشیم، چه برنامه ای باید بریزیم که بتوانیم با برنامه جدی، همپای تغییرات جدید برای ایجاد دقت و سرعت، کار را به پیش ببریم، کاری که اگر نکنیم، صد سال عقب خواهیم افتاد، چون به روز نخواهیم شد.
سالهاست که در اتوبان قم، تابلوی شهر چاپ را می بینیم. شاید کارهایی هم شده باشد، اما آیا واقعا چاپ کتاب به صورت حاضر ادامه خواهد یافت؟ به طور قطع چنین وضعیتی ادامه نیافته و عوض خواهد شد و نسل چاپخانه از بین خواهد رفت.
مطمئن هستم کسانی که بند مسائل کهنه هستند، خواهند گفت که این توهم است، و حتی در فرنگ هم این کار هنوز انجام نشده است، اما سرعت تغییرات بحدی است که این وضعیت بی تردید پیش خواهد آمد. حتی اگر چنین نباشد، نوع چاپ کتاب در شکل فعلی در تیراژ های کم با هزینه های یک پنجاهم، چندان باب شده است که هم اکنون در ایران صدها بلکه هزاران کتاب به صورت محدود و درست به زیبایی کتاب های موجود در بازار منتشر می شود و هیچ نیازی به آن چاپخانه های وسیع نیست.
از بین رفتن کتابفروشی ها در غرب با بستن شدن غالب آنها، و منتقل شدن فروش کتاب روی وب، مانند فروش بسیاری از تولید ات دیگر، اتفاقی است که دیر یا زود در کشور ما خواهد افتاد و باید بیفتد، یعنی تلاش کنیم تا بیفتد. اگر همزمان با آمدن اینترنت همین کار با برنامه ریزی پیش رفته بود، هم اکنون محقق شده و یک آمازون ایرانی، تمامی از چند هزار کتاب ایرانی را معرفی و با سیستم پستی در اختیار می گذاشت.
مهم این هم هست که ما باید نگرش مردم را هم عوض کنیم، اما متاسفانه خودمان در باقی ماندن در شکل های سنتی کار که مانع مهمی بر سر راه پیشرفت است، تلاش می کنیم و حتی از آن دفاع می کنیم. استادی به دانشجویش می گوید که فقط باید از کتاب استفاده کند، در حالی که آن کتاب و صدها کتاب مشابه، روی وب یا برنامه های مشخص وجود دارد که به راحتی می توان آن را کلمه به کلمه سرچ کرد. بنابرین چرا باید یک استاد دانشگاه، دانشجوی خود را با سیستم قدیمی عادت دهد؟ این چه دلیلی دارد؟ این یا برای توهماتی است که نسبت به روش های قدیمی دارد یا آن که خودش هم وارد به این قبیل کارها نیست.
بحث ممیزی کتاب همچنان در این کشور جدی است، در حالی که فایل تمامی کتابهای ممنوعه از هر فرقه و گروهی هم اکنون روی سایت های مختلف یافت می شود و اگر این جماعت اهل فن بودند می دانستند که بدست آوردن آن آثار تا چه اندازه آسان است. بنده نمی گویم به آنها اجازه چاپ در داخل داده شود یا نشود، باید دید قانون چه می گوید، بلکه عرض می کنم که از این قبیل حرف ها چنین بر می آید که ما هنوز در صد سال قبل زندگی می کنیم که وقتی سفرنامه فرهاد میرزا چاپ شد، ناصر الدین شاه دستور جمع آوری آن را داد، صرفا برای این که دو سه مطلبی در باره شاه یا حکومت و دولت داشت.
شک ندارم که عقب ماندگی ما ریشه در مدیریت سنتی است که راهی به سوی خلاقیت ندارد و تا وقتی خود درگیر این قبیل کارها نباشد، نخواهد توانست راه به جایی ببرد.
این را هم می دانم در این قبیل کارها، لزومی ندارد که یک روزه انقلابی صورت گیرد، مهم این است که برنامه ریزی چنان باشد که فکری برای آینده بشود. ما نباید آن قدر بشینیم که روال موجود و تغییر مناسبات جاری، ما را وادار به تغییر بدون برنامة جایگزین کند، بلکه این ماییم که باید سوار بر این تغییرات باشیم. ما در این مقطع این شانس را داریم که دنیا را تماشا کنیم، تجربه های آنها را بررسی کرده بهترین ها را بکار گیریم. مگر در علوم نظامی و هسته ای، همین طور اقدام نمی کنیم؟ آیا در آنجا و تا امروز، روش سنتی خودمان را برای ساختن منجنیق داریم؟
من درک می کنم که ما در درون جهان خودمان هستیم و داشته های خودمان را داریم و باید روی آن ها حساس باشیم، اما باید بدانیم که عقب ماندگی ما در صورت قطع ارتباط با دیگران، عدم استفاده از تجارب آنها، استفاده از گزینه های بهتر در ترویج علم و... هر روز بیش از پیش شده و ما را به قهقرا خواهد برد.
در حالی که ما امروزه می توانیم بهترین های چاپی فارسی را که شاید حداکثر 50 هزار کتاب باشد، در برنامه های دیجیتالی به صورت متن قابل جستجو آماده کنیم و هزاران بلکه صدها هزار نفر را از شر مراجعه به کتابهای مزبور در این کتابخانه و آن کتابخانه خلاص کنیم، چرا برای این کار سرمایه گذاری نمی کنیم؟
شگفتا که هنوز اندر خم یک کوچه هستیم، به طوری که کتابخانه ملی کشورمان که اصل و اساس کتابخانه هاست، دانشجویان لیسانس را درون خود راه نمی دهد. تازه این کتابخانه ای است که ده پانزده سال است که ساخته ایم و به ادعای مدیران گنجایش مراجعین لیسانس را ندارد. پس مفهوم ملی چیست؟
در حال حاضر هنوز یکی از بزرگترین کتابخانه های کشور، حتی یک سایت به درد بخور که بتوان کتاب را در آن سرچ کرد ندارد و هیچ کس در قبال پولی که این کتابخانه، کم یا زیاد از دولت می گیرد، احساس مسوولیت نمی کند، در حالی که شک ندارم که دهها هزار کتاب خطی و چاپی در این کتابخانه هست که در جای دیگر نیست.
هیچ کس از محققان در حوزه علوم انسانی تردید ندارد که امروزه گرفتن یک کتاب عربی یا لاتین از سایت هایی چون آرکایو یا فورشر و کتابخانه های بزرگ دنیا به مراتب راحت تر از این است که شما بتوانید از کتابخانه های قم یا مشهد یا تهران کتاب بگیرید. تنها در باره برخی از کتابهای مذهبی چنین امکانی آن هم با دشواری وجود دارد. من مرکز کامپیوتری نور قم را که در این زمینه خدمتی شایان اما محدود کرده، ستایش می کنم و از وزیر ارشاد می خواهم تا می تواند به این مرکز کمک کند تا متون فارسی و عربی مورد نیاز را در بسته های موضوعی بسان همانچه دارد، آماده عرضه کند. آیا کسی می تواند کار ارزشمند این مرکز را در باره مجلات با وضعیتی که ما پیش از آن داشتیم مقایسه کند؟ کدام یک از تصمیم گیرندگان در ارشاد با این کار آشنا هستند؟ محققان مراتب بسیار پایین آنجا که بسا اهل مراجعه به این کتابها هستند ممکن است، اما مدیران چه؟ وقتی درک درستی از این پدیده نباشد، طبیعی است که نمی تواند برنامه ریزی بر اساس آینده نگری در این زمینه داشته باشد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 310885

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 20
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • معترض IR ۱۶:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
    13 1
    خوب بود ولی کیه که گوش کنه. شما که دستتون به اون آقایون میرسه حضوری بهشون بگید مردم که کاری ای نیستند.
  • بی نام IR ۱۷:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
    13 0
    کتابخانه ملی را خوب امدید
  • بی نام IR ۲۰:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
    9 0
    زنده باد فکر باز و روشن حاجی ولی خوندن کتابای الکترونیک ابزاری مثل تبلت هم میخواد که وسع هر کسی نمیرسه. برای سخت افزارشم باید فکری کرد. بازم متشکر
  • بی نام CA ۰۲:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
    7 1
    با کلیات سخن ایشان موافقم اما ایشان که اهل تاریخ و سند هستند بد نیست بفرمایند که این سخن بر اساس کدام سند است: از بین رفتن کتابفروشی ها در غرب با بستن شدن غالب آنها، و منتقل شدن فروش کتاب روی وب، ... تا انجا که این بنده به طور حرفه ای میداند تنها کتابهایی که بازدهی اقتصادی ندارند از طریق وب به طور رایگان در اختیار قرار می گیرد. اما در مورد آثاری که بازار فروش دارد هرگز چنین اتفاقی نمی افتد و حتی نسخه الکترونیکی آن هم فروشی می باشد و تولید کننده آن را با فرمت خاص خود تولید می کند تا در کنار فروش نسخه الکترونیکی از سود فروش دستگاه هم بهره مند شود مانند کیندل آمازون. اما در کشور ما همان مرکز نور و سایر ین به عرضه کتاب های می پردازند که پرمخاطب و پر فروش است!!
    • بی نام A1 ۰۴:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
      6 0
      اگر ایشون آشنایی در لوس آنجلس دارند می تونند بپرسند که اگر تا بیست سال قبل صدها کتابفروشی در این منطقه بود امروز پیدا کردن حتی یکی از آنها هم محال است. هر دو سه سال تعدادی از آنها بستند و رفتند و در حال حاضر دیگر وجود خارجی ندارند. چه کسی گفته است که فقط کتابهایی که بازدهی اقتصادی ندارند روی آمازون قرار می گیرند؟ بهتر است ایشان سری به این سایت بزنند و ببینند بهترین کتابها در آنجاست. تازه وقتی کسی نسخه دیجیتالی را با 30 درصد تخفیف از اصل چاپی می تواند بخرد با آن وضع اقتصادی اروپا و امریکا، مگر عقلش را از دست داده باشد که نسخه چاپی را بخرد. این خریدها معمولا مربوط به موسسات و کتابخانه هاست نه افراد. نبودن جای نگهداری کتاب حتی کتابخانه های عمومی را هم به سمت نگهداری نسخه دیجیتالی سوق داده است.
  • کتابدار A1 ۰۵:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
    7 0
    کتابداران کتابخانه های عمومی از لحاظ معیشتی و حقوق و مزایا در وضعیت اسفناکی هستند.
  • نیما IR ۱۵:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
    1 10
    شما که سرت تو کتاب و قرانه میشه بفرمایید چه گلی به سر کتابخونه تخصصی تاریخ اسلام ایران قم که مسولیتش سالها با جنابعالی بود زدید؟
    • بی نام IR ۱۶:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
      7 0
      هیچ. فقط گردآوری 130 هزار جلد کتاب در موضوع تاریخ و جغرافی کافی است. در حالی که پژوهشگاه علوم انسانی که حال تلفیق ده موسسه بزرگ قبل از انقلاب است آن هم در ده رشته، تا حالا حدود 100 هزار جلد کتاب داره. فقط با دو تا نصفی کارمند و کمترین هزینه. پول برسونید تا کار بشه.
    • بی نام IR ۱۷:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
      8 0
      شما اصلا تشریف بردید کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران؟ خیلی دلم میخاد بدونم رفتید یا نه؟ میدونید از تمام شهرهای کشور و حتی کشورهای عربی برای پیدا کردن کتاباشون به این کتابخانه میان؟
    • متقی A1 ۱۳:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲
      7 0
      اقاي نيما برات متأسفم! به عنوان کسي که صدبار به اين کتابخانه مراجعه کردم، ميفهمم کتابخانه تاريخ يعني چه، به عنوان کسي که ده ها بلکه صدها کتابخانه در کشورهاي مختلف ديدم به جرأت بگويم غني ترين کتابخانه درموضوع تاريخ، نميگويم در جهان، در خاورميانه بي نظير است! به عنوان کسي که لله و بالله و تالله تعلق خاطري به اين کتابخانه ندارم، اما حق را ميگويم اين نهايت بي انصافي و جفا در حق کتابخانه اي است که با نهايت تلاش و زحمات فراوان منابعش با خون دلهاي بيش از هزار نفر از زحمتکشان عرصه کتاب، از کشورهاي مختلف با مشقات فراوان تهيه و در اين مجموعه جمع آوري شده است! فقط تأسف هميشگي بنده اين است که اگر چنين کتابخانه بي نظيري، دست آلمان ها بود، در مجلس شيشه ايش ده ميليون يورو براي ساختمان آن اختصاص ميدادند!
  • بی نام A1 ۱۵:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲
    4 0
    کتابخانه ملی همیشه یک پست سیاسی محسوب شده که یک نفر غیر متخصص رییسش بوده امیدوارم بزودی یک فرد آشنا با این حوزه به ریاست آن منصوب گردد.
  • کتابدار کتابخانه تاریخ A1 ۱۹:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲
    5 0
    آقای نیما!‌ با اسم مستعار یا اصلی اگه کتابخانه تاریخ آمدی و از سر اطلاع حرف می زنی، یه جوری با ما مشکل داری، ولی اگه از سر اطلاع نیست، پس خیلی بی انصافی. بنده کتابدار این کتابخانه ام و نمی خوام مثل جناب متقی و یا آقای بی نام دیگر، از کتابخانه خودمان تعریف کنم.ولی ایمیلت را به من بده، یا سری به ما بزن، اطلاعاتی از این کتابخانه به شما بدهم. فقط می گم که کار کردن در وضعیت فعلی فرهنگی و بدون یک ریال بودجه هنگفت دولتی و ... جمع کردن چنین کتابخانه ای، راستی راستی سخته. حالا ادعا نمی کنیم گلی به سر کسی زدیم، ولی انصاف هم خوب چیزیه. توی ایران، تنها کتابخانه تخصصی تاریخه. از شهرهای مختلف میان قم برای استفاده از کتابخانه تاریخ. اینجوری تو سرش نزنید، خستگی تو تن آدم می مونه. فتوت و مروتم آرزوست.
    • بی نام IR ۱۱:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۵
      3 0
      کاملاً با این موافقم نهایت بی انصافی بود سخن اقای نیما یعنی من که شگفت زده شدم تنها کتابخانه تخصصی تاریخ با امکانات عالی واقعا غنیتمته ای کاش قدر داشته هایمان را بدانیم
    • بی نام A1 ۰۷:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
      0 0
      سلام و خداقوت! اجر زحمات شما جایی که باید، محفوظه و کسانی همچون آقا نیما یا از سر جهل یا از روی غرض چنین نظری میدن. کتابخانه تاریخ اسلام افتخار بزرگیه که شما بزرگوار هم جزئی از این افتخاره. دست مریزاد
  • کتابدار کتابخانه تاریخ A1 ۱۹:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۳
    4 0
    آقا نیما با اسم اصلی یا مستعار فقط می تونم بگم بی انصافی. و این بی انصافی از عدم اطلاعه، وگرنه اگه مطلع باشی و این حرف را بزنی، باید بگیم عناد در کاره. بنده بیش از هشت سال تو این کتابخانه کار کردم. اینجوری حرف زدن، خستگی رو چند برابر می کنه. دستت درد نکنه. بنده نمی خوام مثل جناب متقی یا عزیز دیگر، از کتابخانه خودمان تعریف کنم. ادعا هم نمی کنیم که گلی به سر کسی یا جایی زدیم، انتقاد و ایراد به ما هم وارده، ولی فقط اینو بگم که در وضعیت فعلی فرهنگی، جمع کردن 130 هزار جلد کتاب تاریخ و گرایش‌های وابسته، راستی سخته. بدون برخورداری از بودجه های هنگفت دولتی و ... حالا اگه با کسی یا جایی مشکل داری، کل کار رو زیر سوال نبر. کتابخانه تاریخ، کلبه ای کوچک برای اهالی تاریخ است، با در باز به روی آقا نیما.
  • بی نام A1 ۱۶:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۸
    2 0
    من کتابخانه را از نزدیک دیدم اقا نیما بی انصافی کرده. اقای جعفریان دست مریزاد خسته نباشی خداوند روز بروز بر تو فیقات شما بیفزاید. یکه و تنها شقلقمر کردی!!!!
  • بي نام A1 ۱۵:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۲
    1 0
    حتي ميتواند فراتر از يک کتابخانه، يک مرکز پژوهشي نيز باشد،زيرا اکثريت مراجعه کنندگان کتابخانه، از فرهيختگانند. واقعيت اين است که حتي نيمي از هم و غم جناب جعفريان، کتابخانه تاريخ و رسيدگي به وضع آن نيست، وگرنه توان ايشان شگفت انگيز است و واقعا ميتوانند از آن کتابخانه کم بودجه، کتابخانه اي بي مثال بيافرينند. جناب جعفريان باورکنيد اين کتابخانه، بيش از هرجاي ديگري به شما نيازدارد.موفق باشيد
  • محسن A1 ۱۹:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۲
    1 0
    استاد نظامات ؟
  • خامه يار A1 ۱۰:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۲
    1 0
    عالی بود.
  • منصور A1 ۰۶:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۴
    1 0
    یک عده عقیم فکری و عملی هستند و کاری نمی کنند و فقط انتقاد می کنند. باید دست اندر کار بود و فهمید که تلاش فرهنگی استاد جعفریان یعنی چه...اندوهگین نباشید ومایوس نشوید که شما برترینید...