بخش هایی از این گفت و گو در ادامه آمده است:
* در این مورد که چه افرادی به علم اقتصاد خیانت کردهاند اتفاقاً فهرستی از افراد و جریانهای مشخص دارم و معتقدم اکثر این آقایان به داشتههای علمی خود خیانت کردهاند اما من به اندازه یک مو از اعتقادات و دانشی که آموختهام، عقبنشینی نکردهام.
* پشت علم اقتصاد محکم ایستادهام و از آن دفاع کردم. شاید به خاطر این دفاع قاطعانه باشد که امروز انگ خیانت را به من میزنند. سند آن هم حداقل در دو مورد موجود است. یکی در دولت آقای هاشمی که من مصرانه به دنبال راهحلهایی برای کاهش فقر در کشور بودم و بحث اقشار آسیبپذیر را پیگیری میکردم که آقای مرحوم دکتر نوربخش هم در جریان این کارها بودند. سند دوم هم مجموعه تلاشهایی است که در 30 سال گذشته در مورد بزرگترین اصلاح ساختار اقتصاد ایران پیگیری کردم که خوشبختانه در دولت آقای احمدینژاد با نام هدفمندی یارانهها شروع شد.
* بنده هیچگاه به طور مستقیم مشاور اقتصادی آقای احمدینژاد نبودهام و به ایشان مشاوره اقتصادی ندادهام. معمولاً نظراتم را درباره رویکرد اقتصادی دولت با چند تن از دانشجویان سابقم مانند دکتر حسینی و دکتر فرزین در میان میگذاشتم و مثلاً اشاره میکردم که این سیاست یا آن سیاست ممکن است جواب بدهد و بهتر است چگونه اقتصاد کشور را مدیریت کنند.
* من معتقدم آنها که منتظر میمانند یا دیگران را منتظر میگذارند تا شرایط برای اصلاح ساختار مطلوب شود، همانها هستند که نمیخواهند هیچ اصلاح ساختاری در اقتصاد ایران صورت گیرد. اینگونه تفکرات، اصلاح ساختار اقتصادی کشور را برای سالهای طولانی به تعویق میاندازد. آنهایی که بعد از انقلاب به جای اینکه متکی بر اصول اقتصاد، سیاستگذاری کنند، آزمون و خطا کردند، دچار اشتباه شدند. آنها که سراغ راهحلهای کلان اقتصادی رفتند. آنهایی که جلوی اصلاح قیمتها را گرفتند و دولت را تا توانستند بزرگ کردند و از حجم بخش خصوصی کاستند. آنهایی که حتی میخواستند تجارت را هم دولتی کنند. آنهایی که به جای اصلاح ساختار اقتصاد به اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی بانک جهانی تن دادند؛ و فقط نرخ ارز را مشکل میدانستند هر چند ارز نیز یکی از مشکلات ساختاری بود، ولی کلید حل مسائل ساختاری نبود، آنها اقتصاد کشور را دچار مشکل کردند.
* اقتصاد اسلامی ناشی از نگاهی بود که یک عده میگفتند ایدئولوژی اسلامی نسبت به هر ایدئولوژی دیگر برتری دارد و در برخی از اصول متفاوت است. درست است که در اسلام تفاوتهای مثبتی وجود دارد اما نمیتوان گفت ادیان دارای مکتب خاص اقتصادی هستند. بلکه نرمها و دستوراتی در اسلام وجود دارد که در اقتصاد تاثیر مثبت میگذارند. بنابراین نمیتوان گفت اقتصاد اسلامی رویکردی خاص دین اسلام است و اقتصاد مسیحی خاص مسیحیت.
* عدهای بحث اقتصاد اسلامی را مطرح کردند و سطح دین را به عنوان سندی بالادستی و یک مکتب فکری در حوزه اقتصاد یک کشور خاص پایین آوردند. فکر کردند با طرح این ماجرا میتوانند اقتصاد علمی و اقتصاد متداول را کنار بگذارند. اگرنه ما از نظر تئوریها و نظریههای اقتصادی هنوز چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم.
* من اقتصاددان هستم، همین و بس. شاید تنها کسی بودم که تحصیلات خود را در اقتصاد بخش عمومی، زمانی که تازه داشت این شاخه از دانش اقتصاد شکل میگرفت و هنوز فراگیر نشده بود، آموختم و تز خود را در این باره نوشتم. بعد از اینکه برگشتم همواره مطالعاتم در این حیطه بوده است. من بودم که برای اولین بار اقتصاد بخش عمومی را در ایران درس دادم. آنچه در حال حاضر در دانشگاهها تدریس میشود در اصل چیزی است که تدریس آن را بنده شروع کردم و میراثی از علم و دیدگاه من است.
* نه آقای احمدینژاد و نه هیچ کدام از روسای جمهور قبلی تحصیلات اقتصادی نداشتند، در نتیجه باید دید آن کسانی که مباحث اقتصادی را برای این روسای جمهور به عنوان مشاور و ... مطرح میکنند چه دیدگاههایی را داشتهاند و دارند.
* من معتقد نیستم که اجرای قانون هدفمندی با شکست مواجه شده باشد. شاید در برخی موارد اجرای آن به درستی صورت نگرفت اما دستاوردهای زیادی برای اقتصاد کشور داشت. توزیع درآمد اصلاح شد.
* میتوانم بگویم تورمی که ناشی از هدفمندی یارانهها باشد بیشتر از حدود 10 تا 15 درصد نیست. اولاً نقدینگی ربط زیادی به هدفمندی ندارد، چون اگر هدفمندی اجرا میشد، اثری بر روی نقدینگی نمیگذاشت.
* شورای رقابت نمیتواند بدون عیب باشد. قانون مربوط به شکلگیری این شورا حدود 15 سال پیش طراحی و نوشته شد که این هم جزو دستاوردهای مطالعات جمعی ما بوده است.
* مصاحبه ایشان ( آقای غضنفری) باعث تعجب من شد. نمیدانم، چه چیزی یکشبه موجب تغییر 180 درجهای نظر ایشان در خصوص شورای رقابت شد. تا قبل از اینکه آن حرفها را بزنند کاملاً با بنده همسو بودند و حتی در مورد سازمان حمایت پیشنهاد دادند آن بخشی که با وظایف ما تداخل دارد، جدا یا منحل شود. حتی میگفتند از ساختمان چهار طبقه شما دو طبقهاش باید برای ما باشد تا با هم تعامل داشته باشیم. وزارت صنعت و معدن و تجارت مسوول سیاستگذاری در بخش صنعت و بازرگانی کشور است نه اینکه سیاستگذار در مسائل اقتصادی.
* وقتی شما مورد حمله قرار میگیرید، میتوانید بگویید من جزو مدافعان دفاع نیستم؟ ما الان در مقابل حمله اقتصادی قرار داریم و قطعاً هم باید دفاع کنیم. عین یک دفاع نظامی، خیلی مهم است که ما به چه طریقی این دفاع را از نظر اقتصادی انجام دهیم.
* تصور میکنم تهمتهایی که درباره پوپولیست بودن به این دولت میزنند، بیانصافی است. چون در کل تفاوت قابل ملاحظهای از نظر رویکرد سیاسی و اجتماعی با دیگر دولتها نداشته است. ولی به هر حال من تلاشم این است که به دولتهایی که سیاستگذاریهایشان به نفع مردم است کمک کنم. حتی اگر یک دولت پوپولیست سیاسی در جهت بهبود وضعیت اقتصادی مردم بخواهد عمل کند من آن را پیشنهاد میکنم زیرا من قصد سرنگونی دولتی را ندارم چون هدف من غیر سیاسی است و در جهت منافع مردم است.
* وقتی که 30 سال در دانشگاه تدریس کنی و نتیجه پژوهشهای خود را ببینی معلوم است راضی به نظر خواهی رسید. شورای رقابت و قانون هدفمندی به طور غیرمستقیم از یادگارهای من در اقتصاد ایران است. به این افتخار میکنم که توصیه من برای افزایش قیمت خرید گندم موجب شد فقر روستاها ظرف سه، چهار سال، از 30 درصد به حول و حوش 14 درصد برسد.
3939
نظر شما