این روزها درخواست های بسیاری در زمینه میراث فرهنگی و گردشگری شنیده می شود، اما در این سال ها چه شده است که حالا تعداد نامه های جمعی و درخواست ها برای تغییرات در سازمان تا این اندازه زیاد شده است.

رضا دبیری نژاد :شاید مهمترین علت را باید در مسیری که طی سالهای اخیر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری طی کرده است و موقعیتی که اینک این سازمان دارد دانست. موقیعتی که آنقدر نگران کننده شده است که دوستدارانش را به واکنش واداشته است. یکی از مهمترین دلایل این موضوع را می توان بی توجهی به نقادی های کارشناسی و پاسخ به خواست علاقه مندان دانست. به راستی چه تعداد از انتقادهای سالهای گذشته به پاسخ و گفتگوی معقول رسیده است؟ روشی که به طور معمول به پاسخ های سیاسی و جنجال سازی خبری کشیده شده است. از اینرو سطح گفتمان رسانه ای در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری از حوزه فرهنگی خارج شده است و مجموعه ای مطالبات بی پاسخ انباشته شده است. انباشت مطالباتی که پاسخ به آنها کار آسانی نیست. 

جشن های بی پایان سازمان میراث فرهنگی
تقلیل سطح امور از حوزه کیفی به حوزه کمی بیشترین جلوه خود را در زمینه خبرسازی و برگزاری جشن ها داشته است. برای هر اتفاق صوری جشنی برگزار می شود در حالیکه هر امری همچون ثبت آثار ایجاد یک وظیفه است و نباید آن را با انجام ثبت و برگزاری جشن پایان یافته دانست. به راستی بعد از ثبت چقدر در زمینه ارتقا آثار ثبت شده سرمایه گذاری شده است و حتا آیا بعد از آن این محوطه ها و آثار تاریخی امکان برگزاری مراسم و جشن دیگری داشته اند یا به فراموشی و حاشیه رفته اند؟
در حوزه های تخصصی که کمتر جلوه مادی داشته اند همچون میراث معنوی چقدر فعالیت شده است و چقدر جدی گرفته شده اند. به راستی میزان فعالیت در حوزه های مردم شناسی، زبان و گویش چقدر بوده است؟ چه بر سر کارگاه های هنرهای سنتی آمده است؟ هنرمندان سنتی که زیر مجموعه سازمان بودند و تنها استادان رشته های در حال فراموشی هنرهای ایرانی بودند اینک در چه وضعی به سر می برند؟ تمام این پرسش ها تنها معطوف به تهران نیست و میزان تغییرات در استانها بسیار زیاد بوده است. تغییراتی که کمتر کسی از آنها خبر دارد. اینگونه است که هر روز خبر از تخریب بنا و یا بافتی تاریخی می آید و دیگر به یک امر عادی تبدیل شد.

نیروهای متخصص که رفتند و نیروهای بی تخصص که آمدند
فاصله و جدایی نیروهای متخصص و کارشناسان باسابقه در قالب دورکاری، بازنشستگی و بازخرید و افزایش نیروهای تازه باعث نوعی انقطاع نسل ها در این سازمان گردیده است. تغییری که تصویر مدیریتی آن را به یک امر متغیر تبدیل نموده است و فرصت مدیریت سازی تخصصی را از آن گرفته است. نسل نخست کارشناسان این سازمان بازنشسته شده اند و نسل دوم به حاشیه رفته اند و نسل سوم فرصت چندانی برای ارتقا سطح نداشته اند. شرایطی که باعث ایجاد فرآیند طرح های سفارشی از بالا و جابجایی جایگاه مدیریت و کارشناسی گردیده است. سازمانی تخصصی که باید پایه هایی محکم و کارشناسی می داشت و آینده مدیریتی خود را از دیروز می ساخت امکان این جریان را نداشته است و پایه های آن نیمه افراشته شده است.
اگر چند سال پیش آمدن یک نیروی غیر مرتبط در مدیریت حوزه هایی همچون موزه ها ایجاد واکنش می کرد و به تیتر خبری تبدیل می شد ، اینک اما سطح واکنش بسیار کاهش یافته است و حتا ریاست یک مدیر از کمیته اسکواش بر یک موزه مهم ایجاد واکنش نمی کند. این نشان از شکست قبح تخصصی در این حوزه است. بی توجهی و موضع گیری تند در مقابل منتقدین باعث سکوت بسیاری از تشکل های تخصصی و رفتاری منفعلانه شد، حتا بسیاری از کارشناسان تصمیم به فاصله و جدایی از این سازمان گرفتند. اینگونه است که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به انفعال در جایگاه کارشناسی و آشفتگی در سیستم بهره برداری از کارشناسان رسید، همین موضوعی است که علاقه مندان و دوستداران را به نگرانی کشانده است. از سوی دیگر ورود بی رویه و سفارشی نیروها در این سالها تسلط تخصص و تجربه را برهم زده است و بازوهای اجرایی سازمان بر همین بدنه استوار است. باید به یاد داشت که در همه این سالها سازمان و نیروهایش به کارهای غیر مرتبط و پرهیاهو روی آورده اند که اینک به یک سنت تبدیل شده است. سنت هایی که بسیار پر هزینه و وقت گیرند و حذف آنها به دلیل عادت های بدنه کار آسانی نیست.

بناهای که ازسر بی توجهی ها فرو می ریزند
مجموعه آسیب های متعددی که ابنیه و بافت های تاریخی وارد شده و گاه بارها در خبرها تکرار شده است، حوزه مرمت ابنیه تاریخی تقلیل یافته است و بسیاری کارگاه ها تعطیل و یا نیمه تعطیل شده است در حالیکه در این مدت بودجه های این حوزه افزایش قابل توجه یافته است. حتا آمارهای کمی در این زمینه گاه افزایش را نشان می دهد اما اتفاق قابل توجهی به چشم نمی آید. شاید دلیل آن تلاش برای خصوصی سازی امور تخصصی از جمله مرمت ابنیه و آثار بود که گاه این اتفاق از طریق شرکت های واسطه وابسته به انجام می رسید، اما نکته اصلی در این زمینه جایگاه نظارت بر امور تخصصی است که سازمان با تقلیل بدنه کارشناسی و کم توجهی به تخصص های مرتبط از قدرت نظارتی خود کاسته است. این موضوع تنها محدود به ابنیه تاریخی نیست بلکه حوزه های دیگر را نیز در برمی گیرد. در واقع باید گفت که امور کارشناسی به امور حاشیه ای در حوزه میراث فرهنگی تبدیل شده است و بیشترین نمود آنها آمار سازی و برخورد کمی بوده است در حالیکه حوزه فرهنگی معیاری کیفی دارد.

سازمان های که میانبر شدند
افزایش بودجه، نوع مناسبات و برنامه ریزی را هم دگرگون ساخته است. تسلط شرکت ها و نهادهای اقماری همچون کانون اتومبیلرانی و یا میراث آریا بر مراکز تخصصی و ایجاد کانال های میانبر، نظامی ساختار گریز را ایجاد کرده است، حتا همین تجربه ها امروز باعث طرح بحث واگذاری این سازمان به بخش خصوصی شده است. این شعار هم با رفتاری ضربتی به انجام می رسد که خود باعث ایجاد شبهه و سوال است. ضربتی رفتار کردن از جمله رفتارهایی است که در این سالها به یک شیوه معمول تبدیل شده است تا مدیران به سرعت به نتایج خود برسند و کمتر امکان نقد کارشناسی وجود داشته باشد. بدلیل تعدد اتفاقات کمتر سوژه ها و انتقادها در اذهان می ماند و به سرعت به فراموشی می رود. تغییر مراکز تخصصی همچون ساختمان پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی که در منطقه خاورمیانه بی نظیر بود و از سرمایه های ملی به شمار می رفت در یک حرکت ضربتی از جمله دیگر آسیب هایی است که به راحتی جبران پذیر نیست. از این دست حذف سرمایه ها و ساختمان تنها محدود به این اتفاق نیست و تعطیلی برخی موزه ها نیز از رفتارهای مشابه است.
از سوی دیگر طرح های یک روزه و بی سابقه که با دستور به برنامه های سازمان اضافه شده است، این مجموعه را با انبوهی از تعهدات و یا برنامه های کاذب روبرو ساخته است که امروزه مجموعه خصوصی سازی های یک روزه نیز از جمله این اتفاقات است که وصله هایی ایجاد می کند که بار سازمان را افزایش می دهد. بر این مجموعه طرح های بزرگی همچون موزه های منطقه ای و یا تبدیل میدان مشق به موزه که بیش از ده سال نیمه کاره مانده اند و کارهای اولیه شان به انجام نرسیده است هم آرزوهای دیرینه است که معلوم نیست چه زمان تحقق می یابند

امیدی هست؟
سازمانی که روزی قرار بود نهادی علمی پزوهشی بوده و رفتارهای فرهنگی انجام دهد فعالیت هایش با جنجال ها و گفتمان های سیاسی و برنامه های اقتصادی آغشته شده است. آنقدر اهداف و برنامه ها جایشان جابجا گردیده است که امروزه رفتارهای افراط و تفریطی بوجود آورده است، از کسانی که امروزه داعیه دار جدایی میراث فرهنگی و گردشگری از هم و یا تغییر ساختار مدیریتی آن به وزارتخانه شده اند و یا برخی دیگر که بدنبال ناجی می گردند و توقع دارند یکنفر همه چیز را بتواند به سامان کند و حتا بازگشت به گذشته را راه حل می دانند و نوستالژی آنچه بود را در سر دارند. این در حالیست که وضعیت امروز با گذشته دارای فاصله، تغییرات بسیار است. از اینرو تنها گذشته نمی تواند سامان دهنده امروز باشد و در واقع میراث فرهنگی و گردشگری و حتا بخش بی سروصدای صنایع دستی نیازمند یک داروی مسکن و یا امید کوتاه مدت نیست، بلکه نیازمند پایه های محکمی است که فردا و مدیران آینده را به تبعیت از بستر و ساختار خود بکشاند. این اتفاق تنها با قدرتمندسازی، نیروسازی و تکیه بر نسل گذار این حوزه ها ممکن است نسلی که بتواند جبران همه انقطاع ها و فرصت های از دست رفته را بکند.

سازمانی که طی سالهای گذشته بیشتر درگیر جشن و جشنواره بوده است و هنوز هم در روزهای آخر جشن سازی می کند تا سنت های نوپایش رسمیت یابد برنامه تخصصی خود را به فعالیت های دسته چندم تبدیل کرده است و در تعدد وظایف به روزمرگی تن داده است. از سوی دیگر با انبوه پروژه های نیمه تماه، گاه سفارشی، و حتا گاه غیرکارشناسی،تعهد ساز، قوانین اجرانشده و معوق مانده روبروست اینک چالش های چند وجهی دارد که نمی توان تنها از یکسو به آنها نگریست. اینگونه است که راه حل تنها در یک فرد نیست بلکه مسأله بازوهای اجرایی هم هست که می تواند سازمان را از اهداف متعالیش به حل و فصل وصله های ناخواسته اش بکشاند. سازمانی که در آشفتگی ساختار و تشکیلات مجبور است به حداقل ها راضی شود.

4545

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 302849

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محبی A1 ۱۴:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۹
    3 0
    یکی از درد ما گفت کو گوشی که بشنود
  • simamohamdi EU ۰۵:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۰
    3 1
    تمام مطالبی که در فوق به ان اشاره شده درست است چون من شخصا با ان روبرو بوده ام وامیدوارم در دولتی بعدی سارمان میراث فرهنگی مثل همه کشور های دیگر تبدیل به وزارتخانه شود .
  • علی فصیحی، کارشناس ارشد میراث فرهنگی A1 ۰۶:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۰۵
    0 0
    به هر حال کارنامه هر دولت یا سازمان، نقاط ضعف و قوت زیادی داره، آنچه مهمه قضاوت صحیح از نقاط قوت و ضعفه، دولت های نهم و دهم در خصوص تامین اعتبار مرمت بناهای تاریخی خوب عمل کردند و خیلی از بناها در این دوره مرمت شد، پس بهتره همه جانبه به موضوع نگاه کنیم