به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هر ساله با فرا رسیدن اردیبهشت ماه جنب و جوش و هیاهو برای برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که به زعم مسئولان فرهنگی بزرگترین رویداد فرهنگی کشور است، آغاز میشود، آمارها و گزارشهایی از روند برگزاری ارائه و سرانجام این ده روز دوست داشتنی به پایان میرسد و به مانند هر اتفاق دیگری انتقادهایی در بر دارد که به حق یا ناحق بودن آنها خارج از این بحث است، اما به واقع نمایشگاه کتاب تهران چه افقی در پیش رو و چه نقاط تاریک و روشنی در کارنامه خود دارد؟ این سوالی است که تنها کسانی میتوانند به آن پاسخ دهند که نگاهی فراتر و ظریفتر از مخاطبان عادی داشته باشند و بتواند مشکلات نشر و نمایشگاه کتاب را با نگاهی کارشناسانه و در عین حال منصفانه بررسی کنند و با تجربه حضور در نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران بتوانند ارزیابی دقیقی از این موضوع ارائه کنند.
رسول جعفریان یکی از این افراد است که به مدت بیش از 4 سال در سمت ریاست کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی همه ساله هم به عنوان یک مولف و هم به عنوان یک ناشر در نمایشگاه کتاب تهران حضور داشته و در سفرهای متعدد سابقه حضور در نمایشگاههای کتاب بینالمللی را نیز به تجربه خود اضافه کرده است.
جعفریان در این گفت وگو ضمن بررسی نمایشگاه بیست و ششم، مهمترین مشکلات نمایشگاه کتاب تهران را غلبه جنبه فروشگاهی بر نمایشگاهی عنوان میکند و نبود یک جایگاه ویژه برای برگزاری نمایشگاه کتاب و وعده و وعیدهای مسئولان را طی سالهای اخیر موجب ناامیدی میداند، وی همچنین می افزاید که با همه پیشرفتها در حوزه نشر هنوز در مرحله داد و ستد بینالمللی نشر قرار نگرفتهایم.
*تسنیم: مهمترین تفاوتی که بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تهران با دورههای گذشته داشته، جداسازی بخش بینالملل از بخش داخل بود، به نظر شما این جداسازی تا چه اندازه در برگزاری موفق نمایشگاه کتاب تهران موثر بود؟
بیست و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امسال دو تکه شد و بخش لاتین و عربی به ضلع جنوبی خیابان شهید بهشتی منتقل شد که البته از نظر من این جداسازی هم نقاط مثبت داشت وهم نقاط منفی، باز بودن فضا و افزوده شدن به متراژ بخش بینالملل نقطه مثبت این تصمیم بود، اما این جداسازی برای افرادی که تنها یک روز و یا از شهرستان برای خرید آمده بودند، هم در یادگیری راه مشکلاتی را به وجود آورد و هم موجب شد که اساساً بخشهایی از نمایشگاه دیده نشود.
*تسنیم: نمایشگاه کتاب تهران چه نقشی در توسعه کتاب دارد و چقدر توانسته طرحهای تازه ای را ارائه کند؟
نمایشگاه کتاب تهران باید جای کتابهای تازه باشد، اما ما همچنان به مفهوم واقعی نمایشگاه نرسیدهایم، ما فروشگاه کتاب تهران داریم که البته برای ناشران و مخاطبان خوب است، اما برای شناسایی وضعیت نشر کشور و نقاط مثبت و منفی آن موثر نیست، بنابراین بهتر است که در زمان دیگری از سال نمایشگاهی از تازههای نشر برپا شود که تنها آثار منتشر شده در یک سال اخیر را به نمایش بگذارد، آثار چاپ مجددی در این نمایشگاه راه نداشته باشند و ناشران، نویسندگان و کتابفروشان و به طور کلی اهل کتاب و علاقهمندان واقعی به بازدید آن بیایند.
اینگونه اهالی فرهنگ از پیشرفتهای نشر کشور آگاه میشوند، حتی میتوان ناشران را بر حسب آثاری که منتشر میکنند، طبقهبندی کرد و پیشرفت علم را از زاویه کتاب نشان داد، اما تا وقتی که این نمایشگاه را داریم که بیشتر جنبه فروشگاهی دارد، باید بگوییم فروشگاه کتاب ایران.
*تسنیم: سالن یاس (کارنامه نشر) چند سالی است که در نمایشگاه برپا میشود و تازههای منتشر شده در همه ردههای دیویی را به مخاطب معرفی میکند، آیا با این وجود باز هم به نظر شما نیازمند نمایشگاهی مستقل هستیم؟
بله، اگر درست توجه کرده باشید، از سالن یاس در نمایشگاه کتاب تهران استقبال چندانی نمیشد، طبیعی هم است، چرا که مخاطبان برای برآوردن کردن نیازهای خود به نمایشگاه میآیند، سالن کارنامه نشر در این دوره نیز در طبقه دوم شبستان جانمایی شده بود که در اکثر اوقات خالی از بازدیدکننده بود. بنابراین اگر این فضا را از نمایشگاه کتاب جدا کنیم، علاقهمندان به نشر از آن استقبال خواهند کرد، ناشران نیز دیگر درگیریهای نمایشگاه کتاب تهران را نخواهند داشت و با فراغ بال بیشتری فعالیت میکنند، علاوه بر این در سالن یاس آثار به تفکیک ناشران طبقهبندی نشده بود. ناشر بسیار اهمیت دارد و شما می بینید که بسیاری از بازدیدکنندگان به هوای ناشران خاص به این سوی و آن سو می روند.
از طرف دیگر باید گفت که در نمایشگاه کتاب تهران همیشه آثار تازه عرضه نمیشود، برای نمونه بسیاری از آثار ناشران عربی چاپهای چند سال پیش است، چند سال پیش مسئولان ارشاد فشار آوردند که باید کتابهای 3 سال گذشته عرضه شود، اما ناشران عربی که حضور در نمایشگاه با این شرط برایشان صرف نمیکرد، نپذیرفتند و در نتیجه ارشاد کوتاه آمد و اینگونه است که 70 درصد کتابهای بخش بینالملل در حوزه ناشران عربی چاپ قدیم است. هنوز مخاطبان کتابهای دورهای قدیم را میخرند.
اگر ایثارگری برخی کتابخران که از نان شب خود میزنند و کتاب میخرند نبود بازار کتاب کساد میشد
*تسنیم: ارزیابی شما از آثاری که در این دوره ارائه شده بود، چیست؟
امسال از نظر تازگی کتاب، تفاوت چندانی با گذشته نکرده و اگر سخن از پیشرفت باشد، ما گامی به جلو نرفتهایم. همان روندی قبلی ادامه پیدا کرده و تنها هزینهها گزاف شده است، قیمتها بالا رفته و کاری هم نمیتوان انجام داد، افرادی که در حوزه نشر فعال هستند و معاش خود را تأمین میکنند، به زحمت به کار خود ادامه میدهند. اگر ایثارگری آنان و برخی از خریداران کتاب حرفهای نباشد که از نان شب می زنند و کتاب خریداری می کنند، بازار کتاب کساد میشد.
از رئیس جمهور آینده میخواهم شهرک نمایشگاهها را به عنوان اول طرح ملی اجرایی کند
* تسنیم: چه پیشنهادی برای بهتر برگزار شدن نمایشگاه کتاب تهران دارید؟
پیشنهاد در باره حمایت از نشر زیاد است، اما در شرایط نمایشگاهی باید عرض کنم هیچ پیشنهادی بهتر از این نیست که فضایی ویژه نمایشگاه کتاب تهران ساخته شود، من از هر کسی که رئیس جمهور میشود، خواهش میکنم قول بدهد، اولین طرح ملی که اجرا میکند، شهرک نمایشگاهها باشد. بودن نمایشگاه در هر صنفی بخش مهمی از پیشرفت در کشور است. باغ کتاب جای خوبی است و من از نزدیک آن را دیدم و میستایم، اما بعید میدانم باغ کتاب برای نمایشگاه جواب دهد، یک علت این است که، همان طور که گفتم، نمایشگاه کتاب تهران فروشگاه و انبار کتاب است، در حالیکه اکثر ناشرانی که در این نمایشگاه شرکت کردهاند، کمبود فضا دارند، هر یک خود انبارهای بزرگ کتاب را در غرفه خود به راهانداختهاند.
به هر حال هر رئیس جمهوری در طول دوران ریاست خود چندین پروژه را به سرانجام میرساند، یکی شوراها را درست کرد و دیگری کارت سوخت را، امیدوارم رئیس جمهور بعدی یک فضای مناسب برای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران بسازد.
*تسنیم: همه ساله هزینههای میلیاردی برای برگزاری نمایشگاه کتاب تهران صرف میشود که بخشی از این هزینهها برای بخش بینالملل و حضور ناشران خارجی است، اما در عمل چندان بهرهبرداری از حضور ناشران خارجی جهت پیشرفت نشر کشور و ترجمه معکوس رخ نمیدهد، شما چه پیشنهادی برای این مهم دارید؟
ببینید، اول باید بگویم که نباید برای کتاب و هزینههای آن بخل ورزید، اگر بناست مجموعههای لاتین و عربی را در ایران داشته باشیم، باید هزینه کنیم، چرا که نوعی تبادل فرهنگی است، در حالیکه امروزه برای هزاران نوع کالای آرایشی و غیره هزینه واردات صرف میشود، باید برای کتاب نیز این هزینهها را داشته باشیم حتی میتوان یارانه برای کتاب اختصاص داد، البته اگر به درستی هزینه شود و مشکلاتی را ایجاد نکنند.
انتظار داشتیم یک کار فرهنگی درست به سرانجام برسد
دوم اینکه امسال شایع شده بود که هزینه برپایی نمایشگاه کتاب تهران افزایش بسیاری داشته است، در حالی که برخی سالن ها خالی از بادید کننده بود. مثلاً سالنهایی که در نیم طبقه دوم شبستان وجود داشت، نه خروجی مناسبی داشت و نه حتی استقبال چندانی از آن شد. البته نکته مهم این است که چون مصلی فضای نمایشگاهی ندارد، هزینهها معمولاً چند برابر میشوند. که متأسفانه دغدغه ساخت فضای مناسب از سوی کسی به طور جد پیگیری نمیشود، هفت سال پیش رئیس جمهور خواستار تغییر محل نمایشگاه شد، اما این چه تغییری بود که 7 سال نمایشگاه در مصلی ماند، انتظار داشتیم یک کار فرهنگی درست به سرانجام میرسید و فضایی برای نمایشگاه کتاب ایجاد میکرد.
اما بحثی که شما به دنبالش هستید، یعنی صادرات کتاب از ایران به بیرون، به مشارکت ناشران ما در نمایشگاههای بینالمللی کتاب در پایتختهای جهان مرتبط است، نمایشگاه فعلی ما مرکز معرفی نشر بیرون از کشور برای داخل شده است، اما باید توجه داشت که از ناشران ما برای مشارکت در نمایشگاههای خارجی حمایت نمیشود، اکنون به دلیل گرانی ارز امکان مشارکت در نمایشگاههای بینالمللی وجود ندارد، درست مثل این که کسی از استادان فرصت مطالعاتی نمیرود.در بخش عربی نیز تا پیش از این میتوانستیم حضور موفقی داشته باشیم که البته اکنون به دلیلی مباحث سیاسی و دشمنی با شیعیان ناشران ایرانی برای حضور در نمایشگاههای امارات، بحرین و کویت ممنوعالورود هستند.
در نمایشگاههای اروپایی نیز تنها چند ناشر برتر و دولتی همچون «الهدی» حضور دارند. بنابراین برای ترجمه معکوس یعنی تأثیرگذاری فکر ما در بیرون، باید فکری به حال حضور ناشران ایرانی در نمایشگاههای خارج از کشور کرد.
درباره مبلغی که هزینه میشود، مثلاً بیست میلیارد تومان یا بیشتر، اگر واقعاً نمایشگاه را خود ناشران اداره میکردند، این پول میتوانست از جیب خود آنان و با عقل و درایت خودشان هزینه شود و دولت آن را به گونهای دیگر به بازار نشر منتقل کند که سبب توسعه و پیشرفت جدیتر آن شود.
نمایشگاه کتاب کمک بزرگی به غنی کردن کتابخانهها است
*تسنیم: شرکت ناشران عربی در نمایشگاه کتاب تهران و آثار عرضه شده چگونه بود؟
متأسفانه در این دوره ناشران سوری از دمشق و حلب شرکت جدی نداشتند. ناشران لبنانی حضور بسیار خوبی داشتند و ناشران مصری نیز اندکی فعال بودند، اما قیمت کتاب در بخش عربی به نسبت بالا بود و متوسط یک کتاب معمولی بین 50 تا 100 هزار تومان بود، البته در بخش کتابهای لاتین چون از سالهای پیش نیز قیمت کتاب بالا بود، میتوان گفت، در این دوره کتابهای لاتین افزایش قیمت بالایی نداشتند. با این حال ما شاکریم که همین مقدار میآیند. البته افرادی مانند بنده هر ساله از هر کجا باشد، تعدادی کتاب عربی تهیه میکنیم، اما باز هم باید اعتراف کنم که نمایشگاه کمک بزرگی به غنیکردن کتابخانههای ماست.
*تسنیم: ویترین نشر به نظر بسیاری از اهالی فرهنگ این روزها چندان زیبا نیست، شما آن را چطور میبینید؟
نه به نظر من ویترین نشر، مثل همه چیز ما متوسط است، روند معمولی خود را طی میکند، در میان ناشران داخلی آثار خوبی منتشر شده و میتوان گفت، در ایران نشر با همه مشکلاتی که دارد با تلاش ناشران حرکت ضعیف خود را دارد. هرچند این رشد ایدهآل نیست و به علاه مربوط به دولت هم نیست. علاوه بر این همه ساله استقبال خوبی از سوی مردم از نشر انجام میشود، البته ممکن است عدهای مطرح کنند، که جمعی از مخاطبان نمایشگاه تفریحی و گذرا بازدید میکنند، اما به واقع مشارکت مردمی در سالهای اخیر بیشتر شده و نمایشگاه بسیار شلوغتر شده و نشانه خوبی است، مهم آمار فروش است نه به تومان و ریال، بلکه به تعداد عناوین کتابها. به هر حال باید حضور مردمی را به فال نیک گرفت.
*تسنیم: به نظر شما متولی برگزاری نمایشگاه کتاب تهران باید نهادهای دولتی باشد یا میتوان به تشکلهای نشر آن را واگذار کرد؟
در این کشور اگر در حوزه نشر به بخش خصوصی اعتماد شود و فضای کار برای آنها هموار شود، بهتر از ناشران دولتی کار میکنند، موفقیت ناشران دولتی بستگی به مدیریت دورهای خود دارند، شما شاهدید که نشر سخن و علم و علمی سهمی که در تولید علم دارند، از برخی مراکز مهم علوم انسانی ما بیشتر است. آثار منشور این ناشران را کنار برخی از ناشران دولتی بزرگ بگذارید، خواهید دید که قابل مقایسه نیست. اگر نهادهای مربوطه از اینها حمایت کنند و راه را باز بگذارند که مردم خودشان کار تولید علم را عهدهدار شوند، پیشرفت بیشتر خواهد بود. مردم متولی نشر و علم نمیخواهند، بویژه اگر قرار باشد با یک مدیریت ضعیف باشد.
بیشتر مصرف کننده علم هستیم
*تسنیم: به نظر شما رسمی نبودن کپی رایت در ایران تا چه اندازه محدویت برای نشر ایجاد کرده است؟
کپیرایت یک حق شناخته شده در کشورهای توسعه یافته است و به عکس در کشورهای توسعه نیافته، همین وضعی است که مشاهده میکنید. یعنی عدهای به صورت غیررسمی این کارها را انجام میدهند، در نتیجه از مزایا و خدمات آن بیبهره میمانند. علاوه بر آنکه حق و حقوقی هم در این میانه ضایع میشود. از سوی دیگر عده زیادی نیز که مقید هستند، دست به کاری از این نوع نمیزنند.
عدهای خوش ندارند، کلمه عقبماندگی را بشنوند
در این باره، صرفنظر از این که باید مسائل حقوقی و بینالمللی آن حل و فصل شود، باید وضعیت و موقعیت ما در جهان تغییر کند. ما هنوز در مرحلهای نیستیم که داد و ستد علمی جدی داشته باشیم. بیشتر مصرفکنندهایم. ضمن این که تازههایی هم اگر داریم، خریدار ندارد. تازه، چون حقوق کپی رایت رسمی نداریم، اگر هم دانشی یا ادبیاتی یا کتابی داریم به رایگان از دست میدهیم. میبینید که کار به یک روز و دو روز درست نمیشود و بیشتر مربوط به عقبماندگی ما میشود که عدهای خوش ندارند این کلمه را بشنوند. قانونشکنی فرهنگی در میان ما زیاد است، بازی با کتابها، کتابسازیها، عدم توجه به حقوق نویسنده و ناشر و بسیاری از مسائل دیگر که در حوزه حقوق و اخلاق نشر است، مشکل دارد.
*تسنیم: بسیاری از نویسندگان و مسئولان فرهنگی بر این اعتقاد هستند، که نشر این روزها وضعیت مناسبی ندارد و به طور کلی حوزه فرهنگ بیمار است، شما وضعیت فرهنگی کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
دقیقاً نمیدانم عنوان وضعیت فرهنگی به چه چیزی اطلاق میشود. مثلاً فرهنگ رانندگی هم جزو فرهنگ است یا مقصودتان فقط از فرهنگ، بحث کتاب است؟ خیلی از چیزها جزو فرهنگ است. مثلاً این گوشی تلفن همراه یک فرهنگ دارد. برای بنده روزی 500 پیامک، ناخواسته میآید که نیازی به آن ندارم، اما نمیدانم چرا فرهنگ این گوشی رعایت نمیشود؟ بنده تا چه زمانی باید با این فرهنگ بد، به سر ببرم و لحظه به لحظه مخصوصاً این روزها شاهد اخبار از همه نوع باشم.
اما فکر کنم مقصود شما از فرهنگ حوزه نشر و کتاب است. در آنجا ما چند سطح داریم. حوزه پژوهش و آثار پژوهشی، حوزه میانی برای انتقال علوم و معارف به مردم، و حوزه عمومی در همه رشتهها. در این زمینه، همچنین از نظر تولید، چند قشر درگیر هستند. نویسندگان و استادان، ناشران و کتابفروشان و در کنار آنها اصحاب رسانه و مطبوعات. هر کدام اینها مشکلات خاص خودشان را دارند. تولید علم در کشور ما در وضعیت خوبی نیست. محدودیتهای خاص خود را دارد. برای اینکه دانشگاههای ما ضعیف است. حوزههای علمیه ما به لحاظ فکری کم کار است. محدودیتها از اطراف و اکناف هستند.
مشکلات اقتصادی یک استاد دانشگاه کم نیست. حقالزحمه یک استاد دانشگاه که دانشیار است، ماهانه هزار دلار یا همین حدود است. کتاب نمیتواند تهیه کند. کتابخانه دانشگاه او هم نمیتواند کتاب تهیه کند و بسیاری از مسائل دیگر که منتهی به ضعف تولید علم میشود.
با پایین آمدن تولید علم ناشر هر چیزی چاپ میکند
وقتی تولید علم پایین آمد، ناشر، هر چیزی چاپ میکند، کتابفروش هم همان را میفروشد، اصحاب مطالعه هم مجبورند همان را مطالعه کنند، حالا شما پیدا کنید پرتغال فروش را. یعنی یک سلسله از عوامل که باید دست به دست هم بدهند تا علم تولید شود، در ادبیات، در حقوق، در علوم و فنون و بسیاری از مسائل دیگر، این سلسله عوامل، ضعف دارد. این البته متوجه شخص خاصی نیست. متوجه همه است. متوجه وضع اقتصادی بد جامعه است. متوجه وضع بد فرهنگ است. علم درستی در دانشگاهها آموخته نمیشود. مدیران بد انتخاب میشوند تا خط فکری را درست کنند، حالا فکر هم نباشد اشکال ندارد. استادها چنان گزینش میشوند که مطابق میل باشند، نه مطابق فکر و اندیشه و تقویت آن. نگرانی وجود دارد و در نتیجه محدودیت ایجاد میشود. محصول آن هم متناسب با آن ضعیف خواهد بود. در این باره درددل زیاد است و باید وقت دیگری گفت.
انتهای پیام/
نظر شما