گفت و گو با حسین کمالی، وزیر کار و امور اجتماعی دولت های پنجم، ششم و هفتم درباره بازار کار.

محمد هیراد حاتمی:

زمان زیادی به برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی نمانده است. انتخاباتی که از حسین کمالی نیز به عنوان یکی از  کاندیدای احتمالی آن نام برده می شود. کمالی سابقه 12 سال تکیه بر صندلی وزارت کار و امور اجتماعی را در پرونده خود دارد  و سه دوره نمایندگی مجلس را تجربه کرده است.  او این روز ها نقد های فراوانی به سیاست های به کار گرفته شده در بازار کار دارد و به صراحت می گوید تعطیلی صنعت و واحدهای مختلف طی سال های گذشته اتفاق افتاده است و مشاغل دائمی از دست رفتند به طوریکه امروز شغل را باید در مسکن مهری که گذراست و فعالیت در آن کوتاه مدت است جستجو کرد. آنچه در ادامه می خوانید متن کامل گفت و گو با حسین کمالی، وزیر اسبق کار و امور اجتماعی است:

 آقای کمالی آماری که از بیکاری در کشور ارائه می شود تا چه حد منطبق با واقعیت‌هاست؟ آن میزان شغلی که دولت وعده داده شد، مانند 2 و نیم میلیون شغل در سال تحقق عینی داشته است؟
آماری که مرکز آمار ایران داده است جمعیت فعال کشور را 23 میلیون و 290 هزار نفر اعلام کرده که این تعداد طی 5 سال گذشته به 23 میلیون 840 میلیون نفر تغییر یافته و چیزی نزدیک به 550 هزار نفر افزایش داشتیم. یعنی برآیند همه اشتغال و بیکاری شکل گرفته در مجموع این عدد شده است که از سالی 110 هزار نفر عبور نمی‌کند بنابراین عددهایی مانند اینکه سالی دو میلیون شغل یا سالی 1200 شغل ایجاد کرده‌ایم اعدادی است که اگر اتفاق افتاده باشد باید مابه‌ازا داشته است. اما آن مابه ازای که ما دیده‌ایم تعطیلی صنعت و واحدهای مختلف بوده است، مشاغل دائمی از دست رفتند و امروز شغل را باید در مسکن مهری که گذراست و فعالیت در آن کوتاه مدت است جستجو کرد. یقینا با این وضعیت دولت بعدی با موج بیکاری فزاینده‌ای روبرو خواهد شد.
جمعیت فعال براساس تعاریف تئوریکی عبارت است از جمعیت شاغل به اضافه جمعیت بیکار .افزایش مجموع جمعیت شاغل و بیکار ما در 5 سال 50 هزار نفر تعریف شده است که حتی می‌تواند این افزایش را اضافه شدن بیکاران در نظر گرفت نه شاغلان. این تعداد نفرات تغییرات بازار کار ما بوده است.
بنابراین اعدادی که از ایجاد شغل اعلام می شود در کلان آمار و نتیجه نهایی قابل مشاهده نیست یا اگر حتی شغلی هم ایجاد شده چون تعدادی از شغل از دست رفته آنچه باقی مانده تفاوتش همین عدد است که باز هم می تواند افزایش تعداد بیکاران باشد بنابراین اعداد و ارقامی که داده می شود با واقعیتی که مردم می بینند متفاوت است.
آنچه در سال‌های اخیر مشاهده شده است این بوده که مردم به سمت اشتغال‌های کاذب مانند سفته بازی و خرید و فروش ارز و سکه گرایش پیدا کرده‌اند و تولید دیگر آن شانیت و جایگاه را در کشور ما ندارد و دلالی باب شده است، این تغییر رویکرد مردم به شغل ناشی از چه عواملی بوده است؟
از حدود 103 سال پیش تا به امروز؛ هزار و صد میلیارد دلار درآمد نفتی ما بوده است که 600، 700 میلیارد دلار آن مربوط به 6، 7 سال گذشته است، یعنی در دهه های نخست استخراج و فروش نفت سالها قیمت نفت بشکه‌ای یک دلار و حتی 50 سنت بوده است شاید برخی تعجب کنند که چرا این همه سال قیمت‌ها پایین بوده و در این چند سال این چنین رشد کرده است. در آن زمان که قیمت نفت بسیار پایین بوده این درآمدی که حاصل ‌شده است به اقتصاد کشور تزریق شده است اما اقتصادی که پول را دست افراد خاصی می‌داد که یا وابسته به حکومت وقت بودند یا کسانی که در بخش واردات فعالیت داشتند و در حقیقت حکومت و بخش خصوصی پول را بدون در نظر گرفتن مزیت‌های اقتصادی‌ و تخصص ملی هزینه می‌کردند.
اینها آمدند بدون اینکه نگاه کنند ما در چه زمینه‌هایی تخصص داریم در همه زمینه‌ها شروع به فعالیت کردند و پول نفت را در قالب ارز برای واردات یا وام برای سرمایه‌گذاری در اختیار این افراد قرار می دادند و آنها این پول را هزینه می‌کردند.
این سیاست طی دهه های پیاپی ادامه داشته است و بعد از انقلاب هم ادامه یافت، حتی تا چند سال گذشته هم شاهد بودیم که افرادی تحت عنوان فرصت‌های شغلی و فعالیت‌های زودبازده پول‌های نفت را دریافت می‌کردند، این پول‌هایی که تحت این عناوین توزیع شد براساس یک شناخت اقتصادی و شناخت مزیتی توزیع نشد، یک اقتصاد رقابتی مد نظر نبود.
اقتصاد رقابتی یعنی شما نوعی کار را پیشه کنید، نوعی اقتصاد را پیشه کنید که در سایه آن بتوانید کالاهایتان را به دیگر کشورها صادر کنید، کیفیت کالای شما بالاتر باشد، قیمت شما پایین تر باشد تا آنها کالای شما را بخرند و رقابت را در صادرات ببینیم. و زمانی هم که کالای خارجی قرار است وارد کشور شود کیفیت کالای داخلی به نحوی باشد که هموطنان خودمان کالای خارجی را نخرند کالای خودمان را بخرند. آن وقت می‌توانیم بگوییم یک قدرت رقابت شکل گرفته و وجود دارد یعنی خارجی در اینجا نمی‌تواند ما را مغلوب کند و زمین بزند اما ما در سایه قیمت و کیفیت مناسب کالای خودمان را صادر می‌کنیم و اشتغال در کشور ما شکل می گیرد و خارجی‌ها هم کالای تولیدی ما را مصرف می کنند این یعنی همان اقتصاد رقابتی.
در این اقتصاد، هر هزینه‌ای صورت بگیرد با سود باز می‌گردد اما در روش‌های اقتصادی که در چند سال گذشته اتخاذ شده رقابت را مدنظر قرار نداده اند. بنابراین بازسازی و نوسازی صنعتی شکل نگرفته و بسیاری از ابزارهای واحدهای تولیدی ما در سیستم تولیدی دنیا منسوخ شده اند و با تولیدات اینها نمی‌توانیم در سطح بین الملل رقابت کنیم و در داخل هم کالاهای خارجی وارداتی بر کالای ایرانی غلبه می یابد.
ولی کالاهای کشورهای مختلف خصوصا چینی را می بینید که در همه زمینه ها در کشور ما به فروش می‌رسد اما کالای خود ما موقعیت خودشان را از دست داده اند حتی برخی از کارخانه‌های بزرگ خودروسازی داخلی پیستون‌های مورد استفاده خودشان را بسته‌بندی شده از خارج وارد می‌کنند. یا برخی واحدهای شهرک‌های صنعتی امروز به بارنداز تولیدات خارجی تبدیل شدند. چند وقت پیش سفری به زاهدان داشتم، می گفتند سوله‌های شهرک‌های صنعتی این استان به بارانداز کالاهای خارجی تبدیل شده است. یا برخی شهرک‌های صنعتی نیمه فعال یا در حال تعطیلی هستند.
آن سیاست غلط باعث شد که این واحدهای تولیدی تعطیل شود. این مربوط به یک مقطع خاص هم نیست مدیریت‌های غلط فعلی به آن دامن می زند اما همه این سیاست‌ها مختص این دوره خاص نیست . اینها سیاست‌هایی هستند که از قدیم تا به امروز به صورت اشتباه اتخاذ و تداوم یافته شده است.


با تحریم هایی که به خرید و فروش نفت هم اعمال شده احتمال وخیم تر شدن این وضعت وجود دارد؟
احتمالا همین طور است اکونومیست اخیرا پیش بینی کرده که درآمد نفتی امسال ما حدود 66 میلیارد دلار خواهد بود البته پیش بینی آنها نمی‌تواند خیلی دقیق باشد ولی چنین پیش بینی شده است.
تعاریف بیکاری در در کشورهای دیگر چیست؟ آنها هم همین تعریف ما را از بیکاری دارند یا اگر متفاوت است ما باید به سمت آنها برویم یا ...
قبلا می گفتیم اگر کسی دو روز در هفته کار کرده باشد شاغل است الان دوستان می گویند 2 ساعت در هفته. یک سری اعداد و ارقام را هم تغییر دادند اما علی رغم این تغییرات باز هم ما افزایش نرخ بیکاری رو داشتیم.  
رهبری سال گذشته را سال حمایت از تولید و سرمایه ملی نامگذاری کردند، برآیندتان از همین سالی که گذشت چیست؟
در جهت عکس آن عمل شد. آقایان، هم اعلام کردند که در جهت افزایش تولید ملی حرکت می کنیم اما درعمل اتفاق مثبتی نیفتاده است و نشانه آن هم تعطیلی واحدهای تولیدی و صنعتی است.
تعیین دستمزدها برای سال جاری به روال چند سال گذشته باز هم پر تنش بود و حتی برخی فعالان حوزه کارگری مانند آقای محجوب از زد و بندی بین دولت و کارفرما در تعیین دستمزد امسال هم حرف می زدند، میزان درصد اعلام شده را چطور می بینید؟
وقتی که دولت اعلام می کند31.5 درصد تورم داریم و در مقابل 25 درصد دستمزدها را تغییر می‌دهد یعنی حقوق نیروی کار را 6.5  درصد کاهش داده و افزایشی صورت نپذیرفته است نداشتیم. یعنی براساس همین آمار خود دولت هم الان دستمزدهای نیروی کار را کاهش داده اند. حتی اگر همان 31.5 درصد را هم افزایش می دادند یعنی باز هم هیچ افزایش دستمزدی نداشتیم و الان6.5 درصد قدرت خرید کاهش یافته است. این را اکثر دستمزد بگیران ما متوجه نمی‌شوند و تا رقمی اعلام می شود می گویند کم افزایش دستمزد داشتند درحالیکه اصلا افزایشی نداشتیم.
حرف ما این است که وقتی به کارگران فشار می آورند نباید بگویند داریم محبت می کنیم. این وارونه‌گویی است.
شما خودتان بن کارگری را راه انداختید، فکر می کنید در شرایط فعلی اقتصاد کشور نیاز به وجود چنین سیستمی با شیوه‌های مشابه مانند شیوه کوپنی وجود دارد یا نه؟
بسیار زیاد، خانه کارگر در مقطع زمانی بررسی افزایش مزد 92 که در سال 91 صورت پذیرفت پیشنهاد کرد قدرت خرید کارگران را به سال 84 برگردانند اما قبول نکردند، باز پیشنهاد داده شد به سال 89 بگردانید بازهم قبول نکردند نهایتا گفته شد بجای افزایش مزد کالای اساسی بدهید، مثلا ماهی 5 کیلو گوشت، 10 کیلو برنج بدهید، روغن و ...بدهید.
بن کارگری با ارز پایه کمکی به جامعه کارگری بود اما این دولت آن را قبول ندارد و حاضر نیست مسئولیتش را بپذیرد چون کاربر است و در مقابل درآمد و فایده‌ای برای دولت ندارد. دولت این را نمی پسندد. البته ما هم از روی ناچاری این را می‌گویم ما هم دنبال کوپن و بن نیستیم اما چون می‌بینیم کارگران حقوقشان تکافوی ما یحتاج اولیه آنها را نیز نمی دهد می‌گوییم این سیستم به اصلاح وضع فعلی کمک می‌کند.
متاسفانه صحبت‌هایی که وزیر صنایع قبل از پایان سال داشت هم فاتحه همه چیز را خواند و آنهایی هم که امید داشتند به تبع حل و معضل مسائل و خاطر مذاکرات قیمت‌ها پایین بیاید ناامید شدند. در واقع تصور این بود که بعد مذاکرات فروش نفت و دریافت پول نفت آزاد میشود تزریق ارز افزایش می یابد و قیمت‌ها افت میکند اما بیانات ایشان این است که قیمت ارز همان 3، 4 هزار تومان است و آنگونه که وزیر می‌گوید دیگر دنبال ارزان شدن هم نباید باشیم و با 3، 4 هزار تومان میتوانیم تولید را شکل دهیم و افزایش صادرات هم داشته باشیم در صورتیکه توجه نمی‌کنند که بخش مهمی از تولید تعطیل شده است.
یا مثلا می‌گویند می‌خواهیم رقابت ایجاد کنیم اما توجه نمی‌کنند که اصلا کالایی برای رقابت وجود ندارد.
خاطرم هست زمانی ساختمانی برای معلولان در زعفرانیه می‌ساختم یک درخت قدیمی آنجا بود برای اینکه درخت را قطع نکنیم به مسئولان ساخت و ساز گفتم این درخت را دور بزنید و به درخت دست نزنید بعد از دوماه رفتم دیدم درخت خشک شده پرسیدم چه اتفاقی افتاده است، فهمیدم سازندگان ضمن کار آب سیمان و گچ را پای این درخت می‌ریختند یعنی هم ساختمان کج ساخته شد که درخت از بین نرود هم اینها کم توجهی کردند و درخت ا خشک شد. حالا در سیستم اقتصادی کشورمان همین اتفاق می‌افتد اول تولید را تعطیل کردند بعد ارزش پول ملی را پایین آوردند. و منتظر افزایش صادرات نشسته اند از این کم فکری ها زیاد در اقتصاد کشور ما رخ می‌دهد.
3939

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 288860

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =