سرانجام آیت‌الله حاج شیخ غلامرضا رضوانی، فقیه برجسته و یار وفادار امام و انقلاب پس از تحمل چند ماه درد و بیماری، در شامگاه جمعه سی‌ام فروردین‌ماه سال نود و دو جهان فانی را بدرود گفت و به جوار رحمت الهی پر کشید.

 این فقدان تأسف‌ بار انصافاً از مصداق‌های بارزِ ضایعه و رخنه‌ای است که پیامبر خدا (ص) فرمود که با فوت عالمان پیدا می‌شود، و دیگر جبران نمی‌پذیرد. نزدیک به دوازده‌سال همنشینی و همکاری با این مرد بزرگ، این توفیق را داد تا شخصیت دوست‌داشتنی آن بزرگوار را از نزدیک بشناسم، و این مختصر ادای بخشی از حق او بر همه ما است.
شخصیت آیت‌الله رضوانی دارای ابعاد گوناگونی بود که امید است بیش از این مکتوم نماند. دانش وسیع و تبحری فراوان در به کارگیری و به روزرسانی آن داشت. این نخستین ویژگی‌ای بود که در مواجهه با او فهمیده می‌شد. جامع معقول ومنقول بود، وحتی از علوم غریبه نیز بی‌بهره نماند.در حضور ذهن و استحضار مبانی بسیار قوی بود. او عاشق دانایی و دانش بود و هیچگاه خود را از تعلیم و تعلم فارغ ندید. سال‌ها قبل از تبعید امام خمینی (ره) به نجف اشرف رفته بود و با درک محضر بزرگ‌ترین استادان روزگار خویش، خود به مدرسی برجسته تبدیل شده بود. با حضور امام در نجف، در حلقه نزدیک‌ترین یاران و اصحاب راز ایشان وارد شد و تا آخر در این مسیر ثابت قدم ماند. او مدافعی از خود گذشته در برابر جفاهایی بود که بر استاد می‌رفت، و بدون هیچ ادعایی در تثبیت جایگاه و پیشبرد اهداف دینی و انقلابی امام سهم عمده‌ای داشت. پس از بازگشت از نجف و پیروزی انقلاب اسلامی هم این ارادت را تا آخر حفظ کرده و بالاخره با آن به دیار باقی شتافت.
این دلدادگی البته یکسویه نبود و مراد نیز به این مرید بی‌پیرایه اعتقاد و اعتماد داشت. آنا‌نکه از شدت ورع و احتیاط امام راحل آگاهی یافته‌اند، می‌دانند که سپردن امور مالی و وجوهات به ایشان، و قراردادن آیت‌الله رضوانی به عنوان یکی از اوصیای اربعه و نیز نصب او به عنوان جانشین مرحوم آیت‌الله العظمی خوانساری در مسجد حاج سید عزیزالله و معتمد بازار و نماینده تام‌ الاختیار از سوی امام چه پیام‌هایی در خود نهفته دارد.
بسیار نکته‌سنج و دقیق بود، امّا کم‌حرف و گزیده‌گو. در مباحث فقهی و حقوقی‌ای که به هنگام بررسی قوانین در شورای نگهبان پیش می‌آمد با تواضعی مثال‌زدنی، سراپا گوش بود و با هوشیاری و دقت، نظرات مختلف را می‌شنید. تا ضرورتی پیدا نمی‌شد، سخن نمی‌گفت، امّا هنگامی که لب می‌گشود با کمترین الفاظ دلنشین‌ترین استنباط‌ها و استدلال‌ها را ارائه می‌داد. برداشت‌هایی بسیار دقیق و کارآمد از قوانین می کرد. او درحالی که به روش اجتهاد سنتی و فقه جواهری پایبند بود،در جاری و ساری کردن فقه در زندگی سعی وافر داشت. واقعا از امام آموخته و پذیرفته بود که فقه فلسفه علمی حکومت و اداره زندگی بشر از گهواره تا گور است.
شاید بیشترین اهتمام و سعی را در یافتن راهی برای حل مشکلات برمبنای شریعت داشت؛ خصوصاً در حوزه اقتصاد و فقه معاملات. هنگامی که از بانکداری بدون ربا و دیگر چالش‌های نظام پولی و بانکی سخن به میان می‌آمد، بی درنگ نام او در ذهن تداعی می‌شد، و به مرجع و ملجأیی برای پاسخگویی فقیهانه به پرسش‌های دشوار و گشودن گره‌ های کور تبدیل شده بود.
از خصوصیات جالب آیت‌الله رضوانی اهمیت فراوانی بود که برای قانون اساسی و عمل بر طبق آن قائل بود. از ظواهر قانون به آسانی عبور نمی‌کرد، ولی در تفسیر اصول آن براساس معیار‌ها و یافتن راه‌حل‌های جدید نیز فروگذار نمی‌کرد. تنها فقیهی بود که در کمسیون‌های داخلی مجلس شورای اسلامی هم شرکت می‌کرد و به رغم کهولت سنّ برای رفع مغایرت قوانین با موازین و احکام شرع فعالانه چاره‌جویی می‌نمود. شوخ‌طبع بود و با بدیهه‌گویی و ظرافت، سخنان اندک خود را با حلاوت و به یادماندنی می‌کرد. لبخند نمکین و چهره‌گشاده‌اش آدمی را تشویق به برقراری ارتباط و استفاده هرچه بیشتر از محضرش می‌ساخت. چند دهه حضور در متن حوادث اجتماعی و سیاسی و ارتباط با بزرگ‌ترین فقهای عصر، گنجینه‌ای از خاطرات تلخ و شیرین را در اختیار او نهاده بود که اگر ضرورتی پیدا می‌شد و لب می‌گشود، تحیر و ابتهاج شنونده را موجب می‌شد. نمی‌دانم آیا هیچ اقدامی برای ثبت و ضبط این خاطرات پرارزش صورت گرفته است یا نه، ولی به سهم خود بخشی از تاریخ حوزه و جریانات انقلاب و نظام به شمار می‌رفت.
به شدت متواضع بود و هیچ‌گاه ندیدم ادعایی داشته و از جایگاه و خدمات خود یاد کند. فروتنی در همه لحظه‌ها همراه او بود؛ از رفت و آمد تا مباحثه و گفتگوی علمی و تا نگاه‌های محبت‌آمیز و پدرانه‌ای که به مراجعان داشت. بی‌تکلف بود و تاجایی که ممکن بود دعوت‌ها را، حتی از سوی شاگردانش، می‌پذیرفت و بدون هرگونه تفاخر و تمایز در جمع آنان حاضر می‌شد. حلم را با علم آمیخته بود، و این از بالاترین ویژگی‌های او بود. هیچ‌ وقت وی را خشمناک ندیدم. در اوج بحران‌ها همان تبسم همیشگی را بر لب داشت و به آرامی به راهی برای برون رفت می‌اندیشید. بی ‌دلیل تعصب نمی‌ورزید و بر نظر خود اصرار نمی‌کرد. می‌خواست دیگران را قانع و همدل سازد؛ نه فقط ساکت و همراه..
همچنین باید از وسعت ‌نظر و سعه ‌صدر او به نیکی یاد کرد که تأثیری بسزا در پیدایش آن وقار و طمأنینه داشت. به دیگران حسن ظن داشت و برای شنیدن نظرات مختلف آمادگی کامل. گوش شنوایی برای شنیدن درد دل دیگران داشت و تا آنجا که می‌توانست برای آنان چاره‌جویی می‌کرد. همین ویژگی، مسجد حاج سید عزیزالله در بازار تهران را به محلی برای مراجعان بی پناه تبدیل کرده بود. خواص و عوام می‌آمدند و از او مدد می‌خواستند. با این‌که به شدت زیرک بود، و راست را از دروغ و سره را از ناسره تشخیص می‌داد، چیزی بروز نمی‌داد و می‌خواست «اُذُن خیر»ی برای ایتام آل محمد(ص) باشد.
جز خیر نمی‌خواست و جز خوب نمی‌گفت. شیوه‌اش حکمت و موعظه بود و آنگاه که ناچار به مجادله می شد، بازهم جز به جدال احسن تن نمی‌داد و از مراء و خصومت در او نشانه‌ای یافت نمی‌شد. در یک کلام، روحانی بود، روحانی. به روح بلندش درود می فرستم و از پروردگار مهربان درخواست می کنم این مصیبت را به فضل خود بر ما آسان و جبران نماید.

کد خبر 288236

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
    3 5
    خیلی خوب و زیبا بود.

آخرین اخبار