سومین مناظره آنلاین میان الیاس حضرتی و کاظم انبارلویی درباره نقش رسانه ها در فضای سیاسی کشور برگزار شد.

رضا الیاسی: سومین مناظره آنلاین خبرآنلاین در آخرین روزهای سال 1391 در کافه خبر میان الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه اعتماد و کاظم انبارلویی مسئول مرکز سیاسی حزب موتلفه برگزار شد.
این مناظره که حدود 2 ساعت و 30 دقیقه به طول انجامید با بحث درباره نقش رسانه ها در فضای سیاسی آغاز و با مشاهده عکس هایی از سفر احمدی نژاد به ونزوئلا به پایان رسید.
گفت و گو میان اصولگرایان و اصلاح طلبان، تاثیر رسانه ها در فضای سیاسی، چگونگی بستن پرونده انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و همچنین شرایط ورود اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از جمله مباحث مطرح شده در این مناظره بود.
مشروح مناظره الیاس حضرتی و کاظم انبارلویی در کافه خبر را بخوانید:
این قاعده ای که گفته می شود رسانه ها باید در رقابت های سیاسی و به طور خاص در بازه زمانی انتخابات به اخلاق تقید داشته باشند و خودشان را به اصولی مقید بدانند صحیح است؟ در رقابت کسی به دنبال این نیست که امتیاز مثبتی به رقیب خود بدهد. آیا در رقابت سیاسی رعایت کردن اخلاق قاعده است؟
انبارلویی: رقابت انسان را وارد فضای گفت و گو می کند. گفت و گو شرایطی دارد که یک پایه آن اخلاق، ادب و قانون است. ما حتی زمانی که می رویم رقابت می کنیم در حقیقت نوعی تن به گفت و گو می دهیم در غیر این صورت اگر این نباشد به سمت قهر می رویم و در قهر گفت و گو در کار نیست.
هدف از گفت و گو ائتلاف است. برخی فکر می کنند ائتلاف مفهوم اتحاد و فهرست مشترک است. اما ائتلاف به معنای انس و الفت است. هم اکنون به آقای حضرتی ارادت دارم با این که می دانم از نظر فکری با بنده تفاوت دارد اما در دل من هیچگونه کینه ای وجود ندارد و آمده ایم اینجا {خبرآنلاین} گفت و گو کنیم و در این گفت و گو خیلی مسائل را از ایشان یاد می گیرم.
اساس گفت و گو ادب، قانون و اخلاق است. ادب اقتضا می کند که ما به یکدیگر اهانت نکنیم و دیده احترام به هم داشته باشیم و این خیلی نکته مهمی است. بسیاری از گفت و گوها که به بیراهه می رود برای این است که در زمان گفت و گو ادب را رعایت نمی کنیم.
فرض کنید به یکدیگر اتهام دروغ وارد می کنیم و وارد حوزه بداخلاقی می شویم. برای همین قانون وضع شده که سازکار گفت و گوها در لاین منطقی قرار بگیرد. بنابراین من و ایشان باید به عنوان دو ضلع گفت و گو تابع مقررات و سازکار قانونی باشیم. این ها به عنوان مقدمه بود که جز بدیهیات اصول گفت و گو است. نکته دیگری وجود دارد که گفت و گو دو ضلع دارد. ممکن است خیلی ها مایل نباشند این گفت و گو خارج از ما سازنده باشد و بخواهند در این گفت و گو اخلال کنند. بنابر اینن آنچه که ما به عنوان مداخله بیگانگان در امور داخلی ایران در رقابت ها یاد می کنیم این اخلال در گفت و گو به وجود می آورد.
طبیعی است آمریکا دشمن ملت ما است و وقتی می بیند گفت و گویی صورت گرفته دنبال شکاف می گردد که در آن بنشیند و در آن شکاف ممکن است از من یا ایشان دفاع کند. اینجا بحث ادب، قانون و اخلاق نیست و بحث هوشمندی سیاسی است که بیگانگان را وارد نکنیم. در رقابت سال 88 این موضوع خیلی برجسته بود که به آن حوادث تلخ منجر شد.
نکته آخر در رابطه با موضوع گفت و گو اگر طرفین تحت مکانیزم عقلانی به جمع بندی نرسیدند باید داوری و نهاد فیصله بخشی که آن را به رسمیت بشناسند در گفت و گو داوری کند. در رقابت سیاسی قاعدتا غیر از ساز و کارهای قانونی نهاد شورای نگهبان و اجرا و نظارت و در سطح عالی نهاد ولایت فقیه را داریم که باید تن به داوری آنها بدهیم.
البته اینجا داوری اصلی بر عهده مردم است. به خصوص وقتی که کار به رای گیری می کشد مردم هستند که مشخص می کنند کدام یک از طرفین رقابت حق دارند اما اگر کسی این داوری را نپذیرفت قاعدتا نهادهای فیصله بخش که در تمام نظامهای سیاسی جایگاه ویژه ای دارند نظر نهایی را اعلام می کنند.
آقای حضرتی این قاعده گفت و گو قاعده رقابت، اخلاق پذیر است یا خیر؟
حضرتی: بحث اخلاق در رقابت های انتخاباتی حداقل ها و حداکثرهایی دارد. رقابت های انتخاباتی اخلاق منحصر به این موضوع نیست. موضوع اخلاق در تمام زندگی بشر و کل سال جز موضوعات لاینفک نیست که بگوییم در انتخابات باید باشد. مخصوصا ما که مسلمان هستی م و تمامی اهداف و رسالت پیامبر ما بر اخلاق کریمه است این موضوع باید جز بدیهیات زندگی روزمره ما باید باشد.
ولی چون بحث انتخابات مطرح است حداقل موضوع اخلاق قانون است. در دنیا برای این که مرزبندی ها و رعایت ارزش های متعالی بشریت، آرزوها و آرمان ها تحقق پیدا کند این را در قالب قانون تبین رکده اند و اجرای قانون اوج اخلاق و ارزش است.
اینکه قانون تنظیم می شود و حدود مشخص می شود حداقل موضوع است که اگر بخواهیم بگوییم شخصی اخلاق با اخلاقی است می گوییم فردی است که مقررات را کامل رعایت می کند و در اظهارنظرها تمامی آیین نامه انتخابات و قانون انتخابات را دقیق رعایت می کند.
اگر قرار باشد همه ما به اخلاق ملتزم شویم در یک عهد و پیمان و میثاق عمومی همه باید گردنمان از مو باریک تر باشد. اگر قانون ضعیف است راه اصلاح آن مشخص است. ولی طرف مهم تر این داستان در انتخابات حکومت و فضایی که حکومت می سازد است.
در کشوری مانند ما تمامی ابزارها دست حکومت است و نامزدها کاره ای نیستند. نامزد باید با خودش رو راست باشد و آنچه که می گوید حقیقت باشد. ابزار انتخاباتی و ابزار رسانه ای مانند صدا و سیما قابل مقایسه با دیگر رسانه ها نیستند. به طور مثال آموزش و پرورش با یک دکه مطبوعاتی قابل مقایسه نیستند و تمام این مسائل دست دولت است که اعمال و رفتار امرا و علما که برای همه الگو است دست نامزد نیست و اینها ترویج می کند که در چه فضایی چه کسی با چه مدلی وارد انتخابات شود.
کارکرد نهادهای مجری انتخابات، کارکرد نهادهای ناظر بر انتخابات در اختیار نامزدها نیستد. این که ما شروع کنیم قبل از انتخابات نامزدی را تهدید کنیم و فضایی بسازیم که نامزد احساس کند که اگر بیاید حیثیت خود را به خطر می اندازد فرد لایق و شایسته ترجیح بدهد که در انتخابات شرکت نکند.
این موضوع را باید بررسی کنیم که چه کاری می توان کرد که در سایه قانون فضای امنی را ایجاد کنیم که هرکسی احساس کرد توان، برنامه و رای دارد بدون هیچگونه نگرانی و دغدغه در انتخابات شرکت کند. ایجاد این آرامش و اطمینان با تکیه بر قانون است.
شما جمله خود را با این موضوع مطرح کردید که رسانه ها باید به داوری ها تن بدهند. اگر رسانه ها را به عنوان رکن چهارم دموکراسی قبول کنیم و در کنار سه قوه دیگر دموکراسی را بالانس کند آیا همچین شرط گذاشتنی برای رسانه صحیح است؟
انبارلویی: در تمام دنیا رسانه ها به قواعد و قوانین نوشته و نا نوشته ای پایبند هستند. به طور مثال رسانه ها نمی توانند اهانت و تشویش اذهان کنند. در خیلی از کشورها با وجود این که این مسائل در قوانینشان نیست این کارها ا انجام نمی دهند. بنابراین اگر رسانه ای مرتکب اعمال مجرمانه شود قاعدتا یک نهاد داوری وجود دارد که فرض کنیم به شخصیت حقیقی یا حقوقی اهانت شود این دستگاه قضایی این موضوع را پیگیری می کند. در قانون مطبوعات هم داریم که جبران اهانت فرد یا اتهام دروغ به کسی زدن چیست.
این که می گوییم این شرط وجود دارد معنای رکن چهارمی نیست که مستقل از سه رکن دیگر می تواند کار کند. حتی آن سه رکن هم همینطور است. فرض کنیم کسی در مجلس عمل مجرمانه ای انجام می دهد بگوییم چون مجلس مستقل از قوای دیگر است قوای دیگر نمی توانند بررسی کنند.
نهادهای فیصله بخشی وجود دارد که دعوا را حل و فصل می کند. ممکن است قاضی یا نهاد اشتباه هم داشته باشد اما این موجب این نمی شود که ما اصل همه چیز را انکار کنیم. وقتی موضوعی را قبول نگردیم از دایره گفت و گو و قانون و ادب خارج شده و وارد دایره قهر می شویم.
در آموزه های دینی داریم که حضرت علی (ع) زمانی که حاکم بودند در دادگاهی حضور می یابند و دادگاه بر خلاف حضرت حکم می دهد و امام علی تمکین می کند. ما باید بپذیریم که نهادهای فیصله بخش همیشه حرف آخر را در نظم اخلاقی می زند.
این قاعده در رسانه ها هم وجود دارد یعنی رسانه ها نمی توانند نه یا چرا بگویند؟
انبارلویی: رسانه ها نمی توانند دروغ بگویند و تهمت بزنند. چرا نقد می شود اما نقد ادب و آداب خاص خود را دارد. اهانت را همه متوجه می شوند. بنابراین موارد مجرمانه مشخص است. ما در ایران با سیری از تعطیلی روزنامه ها روبه رو هستیم که ادوار آن از زمان امام مشخص است. شمار زیادی از روزنامه نگاران در ایران دستگیر شده و شمار زیادی از روزنامه ها تعطیل شده اند.
اینها از طریق مقامات امنیتی یا قضایی کیفرخواستی برایشان نوشته شده است. من نمی خواهم بگویم همه آن روزنامه نگارانی که محکوم شده اند مر عدالت بوده است. اما این واقعیت وجود داردکه من همان مسئله اخلال در گفت و گو که گفتم ما باید بپذیرین آمریکا دشمن ما است و دشمن اجازه نمی دهد من با طرف مقابل در فضای صمیمی وارد گفت و گو شوم و توسط عناصر خود در گفت و گو اخلال ایجاد می کند. عده ای از روزنامه ها و روزنامه نگاران عامل آمریکا و حقوق بگیری آمریکا و انگلیس بودند.
الان نگاهی به بی بی سی و صدای آمریکا داشته باشیم با شمار زیادی از روزنامه نگاران را خواهیم دید که10 سال قبل در ایران قلم می زده اند. نمونه این مورد هم خیلی زیاد است و قابل انکار نیست. اینها در گفت و گوهای ملی اخلال می کردند و الان هم این کار را ادامه می دهند. برخورد قضایی و حقوقی با اینها حرف درستی است و پایه امنیت ملی ما است. از نظر امنیت ملی باید به آن توجه کرد و اگر توجه نکنیم برنامه های ما را بر هم می زنند و به سمت استبداد باز می گردند. انقلاب حق دارد از خودش دفاع کنند و مردم حق دارند توسط دستگاه های قضایی و حقوقی از خودشان دفاع کنند و این موضوع مشروع است. اما این که تمام این برخوردها مر قانون بوده این طور نیست. و این را همه می گویند. اما آن اصل را نباید نادیده بگیریم.
آقای حضرتی نظر شما درباره عده ای که به عنوان اخلال گر در این فضای گفت و گو فعالیت کردند چیست؟
حضرتی: سوال اصلی شما از یادمان نرود. جریان رسانه در دنیا یک رابطه خیلی شفافی بین آنچه که در افکار عمومی مطرح است با حکومت ها یک آینه شفافی می تواند انجام وظیفه کند و به نظر من این برای سلامت جامعه، تنویر دقیق افکار عمومی اگر برای ما اهمیت دارد، بر همین اساس رسانه اهمیت پیدا می کند و وظیفه اصلی رسانه کشف و نشر حقیقت است. این یک حرکت اتوبانی است و مسیر اصلی و استراتژی در رسانه است. البته یک یا دو استثنا فرعی دارد که تحت عنوان خط قرمز می تواند تلقی شود و در کشورهای مختلف این خط قرمز ها متفاوت است. در ایران رسانه ها در مسیر کشف و نشر حقایق 3 محدودیت دارد که اولین آن حیثیت و آبروی اشخاص است. آبروی اشخاص باید حفظ شود. در دنیا رسانه های پرتیراژ و زردی وجود دارد که مسائل خصوصی افراد مشهور را منتشر می کنند.
دومین خط قرمز مصالح ملی است و آنچه که برای ما ارزش دارد و مهم است مملکت، حقوق ملت و مصالح ملی است که در مقابل بیگانگان معنا پیدا می کند و حراست از آنها وظیفه است و هیچ رسانه ای حق ندارد آماری را ارائه کند که دیگران از آن سو استفاده کنند.
سومین خط قرمز مباحث و مبانی دینی است. اعتقادات ملت و عموما بحث اصول اسلام و این که رسانه ای که مباحث دینی را زیر سوال ببرد و تعمدا مسائل را زیر سوال ببرد جز خط قرمزها است و همه خط قرمزها این مسائل است اما نباید شاه راه اصلی که کشف و نشر حقیقت استتحت الشعاع قرار دهد.
شورای نگهبان تصمیم نهایی در انتخابات را می گیرد. رسانه ها می توانند شورا را به راحتی مورد نقد قرار دهند یا وزارت کشور که مجری انتخابات هستند رسانه ها ناظر بر آن هستند. در نقطه ای اتفاقی پیش بیاید که بگویند در این زمان مسائلی را نمطرح نکنید که دشمن سو استفاده کند به مسائل ملی مرتبط می شود و منتقی است. اما این که هیچ گاه مجلس یا قوه قضائیه یا نامزدها و احزاب و گروه ها را نقد نکنید باید مدام به ورزش پرداخت. رسانه ها در تمام بخش ها ناظر عالیه هستند به عنوان نماینده افکار عمومی.
اگر ما به افکار عمومی اعتقاد داریم و قاعدتا این موضوع باید اصل باشد پس رسانه ها باید در این زمینه باید قوی شوند. مشکلی ما در کشور داریم این است که به رسانه ها به عنوان یک پدیده غربی نگاه می کنیم. فکر می کنیم که به لحاظ سنتی و روش هایی که خودمان داشتیم به رسانه خیلی توجهی نداشته ایم و مانند جریان احزاب فکر می کنیم پدیده غربی است و به ما تحمیل شده است. در حالی که واقعا اشتباه است. یا توجه به افکار عمومی در ذهن برخی عزیزان واقعا جایگاهی ندارد و احساس می کنند با یک سری افکار صغیر و سفیه طرف هستند و حقیقت را نباید به این افراد گفت. در حالی که چنین موضوعی مطرح نیست. مرحوم مدرس در احوالاتشان نقل می کنند که از مجلس می آمد و با بقال محلشان صحبت می کرد و می گفت من با رای این شخص به مجلس رفته ام به مجلس و باید به آن پاسخ بدهم.
مردم در واقع انقلاب اسلامی را خلق کردند و جنگ تحمیلی را افتخار توسط مردم پشت سر گذاشته ایم و باید در جریان تمام وقایع قرار بگیرند. فکر می کنم عدم توجه و نگرانی از رسانه و تعدد خط قرمزهای من درآوردی و نبودن استانداردهای لازم برای خط قرمزها مشکل ساز است. در جلسات مختلف بارها گفته ام که اصول دین هم نهایتا پنج تا است خط قرمز هم نباید بیشتر باشد و ذیل اینها کار انجام شود. اگر شخصی صلاحیت ندارد نباید به آن مجوز داده شود اما وقتی مجوز داده شد با خط قرمزها باید کار انجام شود. ما هر روز به تعداد نفرات و مدیران مسئولان نهادهای مختلف مطبوعات را بالا و پایین می کنند و یک جریان نگاه می کند که اصل بر این است که خبرنگاران همه جاسوس هستند. خبرنگاران فرزندان ملت هستند. همانطور که از بین مجموعه نظامی ها افرادی فرار کردند و آنطرف نشستند و حرف های بیهوده می گویند. حالا 5 خبرنگار هم درست یا غلط رفته اند و ما آنها را تایید نمی کنیم ولی صرف نه رفتن به آن طرف نشانه جاسوسی است و نه این که شخصی اینجا مانده است. ما باید دید خود را اصلاح کنیم و اعتماد اصلی را به رسانه ها و به کسانی که در میدان رسانه تلاش می کنند داشته باشیم.
بنده در مسئولیت های مختلف بوده ام. فرمانده لشگر بوده ام و افتخار داشته ام جز زیباترین لحظات زندگی ام حضور در جبهه بوده است و با بسیجی های مختلفی یوده ام. در ورزش مسئولیت داشته ام و الان هم 11 سال است که مدیر مسئول یک روزنامه هستم و با صدها خبرنگار کار می کنم و آن عشق و علاقه ای که در خبرنگارها دیدم در اقشار مختلف کم دیده ام و مانند بچه های بسیجی زمان جنگ بوده است و بدون توجه به مسائل مادی و مسائل مختلف و با ایثار و علاقه و فداکاری کار می کنند.
هیچگاه درباره حقوق و مزایا صحبت نکرده اند و ما به زور می خواهیم آنها را بیمه کنیم و مزایا به آنها بدهیم. گاهی تا ساعت 2 شب فعالیت می کنند و مدعی نیستند. آقای رئیس جمهور وقتی ونزوئلا رفتند و کاری را انجام دادند خبرنگار با این خیر چه باید بکند؟ بنده خواستم این عکس را در صفحه یک روزنامه قرار بدهم که نشد و در نهایت عکس را منتشر نکردیم و خبر به این مهمی را هم خیلی خلاصه نوشتیم. به طور مثال اتفاقی که در جلسه استیضاح وزیر کار رخ داد را در نظر بگیرید. این موضوع از رادیو مجلس به صورت مستقیم پخش شده است. شما به عنوان یک خبرنگار یک رسانه بخواهید خبر را منعکس کنید آیا به مملکت خیانت کرده اید؟ به ما زنگ زده اند که خبر را پخش نکنید و ما هم خبر را پاک کرده ایم. این موضوع سر زیر برف کردن و خنده دار است که این موضوع از رادیو مجلس پخش شده است و تمام دنیا فهمیده اند و به ما می گویند پخش نکنید. معنای این حرف این است که شما تمام ملت را تشویق می کنید که بروند بی بی سی را نگاه کنید.
آقای انبارلویی گفتند رسانه های اصلاح طلب در جریان فرایند گفت و گویی که شکل گرفته بود اخلال ایجاد کردید.
حضرتی: آقای انبارلویی اصلاح طلب نگفتند و گفتند آمریکایی ها اخلال ایجاد کردند.
آقای انبارلویی شما چه گفتید؟
انبارلویی:  من با ایشان گفت و گو می کنم و عنصر سومی در این گفت و گو اخلال می کند.
ما تجربه بعد از 76 را داریم که اصلاح طلب ها قائل به گفت و گو بودند و کیهان و رسالت عمده روزنامه های اصولگرایان بود. کارکرد کیهان در آن مقطع مشخص بود اما روزنامه رسالت سعی بر گفت وگو داشت و نشانه های گفت و گو را در گفت و گوهای آقای عسگراولادی و محمدرضا خاتمی را در آن مقطع می توانیم پیدا کنیم. شما می گویید در فضای گفت و گو اختلال ایجاد شد. این اختلال را چه کسی ایجاد کرد؟
انبارلویی:  همان سال 76 را در نظر بگیرید. اولین روزنامه ای که تاسیس شد روزنامه جامعه مدنی بود که آن را آقای سازگارا آن را تاسیس کرد و بهنود ژنرال آنجا بود. الان سازگارا و بهنود کجا هستند؟ آن زمان ما می دانستیم اما تفکیکی کردیم و اخیرا این تفکیک با آدرس مشخص است. ما می گوییم اصلاح طلبان جماعتی هستند که مشروعیت سیاسی و سوابق درستی دارند و برای این مملکت هستند و آمریکایی نیستند و رفقای خودمان هستند و اکر بخواهیم تاریخچه ای هم برای تاسیس این جریان داشته باشیم همین روحانیونی که از روحانیت جدا شده اند و امام هم این جدایی را تایید کرد و بعد در آن منشور برادری یک ویژگی های فکری و جریانی برای این دو جریان شد که هر دو آمریکا ستیز هستند و به فکر محرومین هستند. اینها داشتند رقابت و گفت و گو می کردند اما جریانی آمد و در این گفت و گو اخلال کرد. این جریان، جریان اصلاح طلبی نبود و چه بسا ممکن بود بیاید از اصولگرایان حمایت کند. ما اگر از آن تبری می جستیم این گفت و گو اخلال پیدا نمی کرد.
سال 76 که آقای خاتمی انتخاب شدند انقدر فضای رقابتمان سالم بود رقیب بلافاصله به آقای خاتمی تبریک گفت و نتایج انتخابات را هم پذیرفت. آقای ناطق آن زمان رئیس مجلس بود و دولت، دولت آقای خاتمی بود و روابط مجلس و دولت روابط منطقی بوده است. اما چطور شد که این گفت و گو یک دفعه در سال 84 و بعد از آن 88 به صورت قهر آمیز درآمد؟
ما می گوییم آنهایی که به اصطلاح در جنگ سخت نتوانستند انقلاب را به زمین بزنند آمدند در جنگ نرم از طریق شکاف بین نخبگان و احزاب و گروه ها این کار را کردند. این کار عمدتا از طریق رسانه ها انجام می شد. رسانه های خارج به داخلی ها خط می دادند که چه تیتری را انتخاب کنید. الان ما خیلی راحت می توانیم بگوییم که وضعیت سازگارا چگونه است. اما سال 76 می توانستیم به شما تفهیم کنیم که سازگارا عنصر سیا است؟ یا این که بهنود در روزنامه های اصلاح طلبان ستاره بود و الان در بی بی سی رکن اصلی لجن پرانی علیه انقلاب است و وقتی کسی در بی بی سی حرف زد معلوم است که خودی نیست.
 
ما می گوییم چشم ها را باز کنیم، برادری جای خودش، اجازه ندهیم بیگانگان میان ما اخلال ایجاد کنند. آقای حضرتی اشاراتی داشتند در رابطه با این که می گویند این کار را انجام ندهید و موضوع مجلس و تریبون آزاد را مطرح می کنند، من این را قبول ندارم یعنی شما در کادر قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ما که الان 27 سال است روزنامه داریم همین 4 شرط را رعایت کرده ایم و یک روز هم تعطیل نشده ایم و تذکری هم نگرفته ایم. ما بنا را گذاشته ایم که دروغ نگوییم و تشویش اذهان و اهانت نکنیم و همین باعث شده است تا الان کار کنیم. اما این آیتم هایی که درباره مقررات اخلاقی حاکم بر گفت و گو گفتیم دو موضوع دیگر هم دارد که فراموش کردم که بگویم.
مهار و کنترل رقابت ها و جلوگیری از تنازع و اصلاح ذات بین در قوانین نیامده است اما یک قانون اخلاقی نا نوشته است. مثلا فرض کنید در خانواده تان ممکن است یکی از فرزندان اهانتی کند و همه نیز این اهانت را شنیده باشند اما شما این را نشنیده می گیرد. این را بر اساس چه قاعده اخلاقی نشنیده می گیرد در شرایطی که همه این موضوع را مشاهده کرده اند؟ اما فرزند را طوری ادب می کنید که حرمت محیط خانواده حفظ شود. اینجا زمانی که به حکم عقل موضوعی را سانسور کرده اید شما را مورد تمسخر قرار نمی دهند.
در یک مقیاس وسیع تر که انقلاب را در مقیاس جهانی اداره می کنیم همچین مسائلی را دارد و نیازی نیست که نهادی بگوید که فلان موضوع را نپردازید و شما باید خودتان این کار را انجام ندهید. شما اگر هم اینکار را کردید خلاف قانون انجام نداده اید و در داگاه بر اساس قانون آزادی اطلاعات از خودتان دفاع می کنید. حتی گاهی وقت ها برای این توصیه ها مصوبه شورای امنیت ملی هم ندارند. در این سال ها ما هم خیلی از مسائل را گوش نکرده ایم و طرف هم نتوانسته به لحاظ قانونی با ما برخورد کند. اما الان فرض کنید درون اصلاح طلبان خیلی مسائل وجود دارد آیا تمام این مسائل را در صفحه اول روزنامه خودتان منتشر می کنید؟ اگر این کار را نکردید شما متهم به سانسور هستید؟ اینگونه نیست. بنابراین من فکر می کنم صورت مسئله روشن است و فقط کافی است ما عقلانیت خودمان را حفظ کنیم و این عقلانیت معطوف به حفظ گفت و گو است. الان فضایی در کشور داریم که این فضای نفرت، بدخلقی، عصبانیت اتهام زنی، سیاه اندیشی است و این کلیدواژه ها حاکم بر فضای گفت و گو است و از این فضا گفت و گوی سازنده ای بیرون نمی آید.
شما ممکن است به عنوان یک روزنامه منتقد حق دارید درباره خیلی از مسائل بنویسید اما اخلاقا می بینید یک سری مسائل را باید رعایت کنید. اگر هم به شما تذکر ندهند شما می خواهید وارد فضای تنازع نشوید و در فضای گفت و گو نشوید حرف هایی را به حکم عقل رعایت می کنید. اما اگر در عقل را ببندید این موضوع انتها ندارد و ممکن از واشنگتن، پاریس یا لندن سر در بیاورید.
تمام این افرادی که به آنجا رفتند حقوق بگیر انگلیس نیستند. اول به وادی خشم و عصبانیت آمدند و پس از آن وارد وادی کینه توزی و انتقام جویی وارد شدند. الان من با شما صحبت می کنم و زمانی چیزی را می گویم که شما عصبانی می شوید. این عصبانیت در ادامه گفت و گو در دل شما کینه تولید می کند و شما می خواهید انتقام بگیرید و این مسیر غلط است و آمریکایی ها وارد می شوند و ما با هم دعوا می کنیم.
آقای حضرتی شما این مسیر را قبول دارید؟
حضرتی: مشکل کشور ما این است که علاقه داریم تقصیرها را به گردن دیگران بی اندازیم و در بحث گفت و گوی اصولگرایان و اصلاح طلبان همینطور است. در شکل گیری یک پدیده آیتم های مختلفی دخیل است اما این آیتم ها اصلی و فرعی دارد. آدم هایی مانند سازگارا و بهنود و دیگران تاثیر اصلی را بر روند این قضایا ندارند.
یعنی این افراد در جریان اصلاح طلبی تاثیر نداشتند؟
حضرتی: به نظر من هیچ تاثیری نداشتند. الان هم ندارند و نفرات اصلی نبوده اند. شخصیتی مانند هاشمی رفسنجانی که نه لیدر اصلاح طلبان بود و نه این که خود را اصلاح طلب معرفی کرده است در این چند سال اخیر چقدر بر علیه وی حرف زده شده است؟ چه کسی این مسائل را دامن زده است؟ آدم های آنطرف را ما بزرگ می کنیم. زمانی که صدا و سیما برنامه جذابی ندارد و نمی تواند مخاطب جذب کند طبیعی است که افراد به حرف های دیگران رجوع می کنند. چند جلسه صدا و سیما برنامه میزگرد مناظره پخش کرد و ما در روزنامه اعتماد نوشتیم که در بی بی سی و صدای آمریکا تخته شد!
هنر رسانه به این است که مخاطب باید داشته باشد و اگر مخاطب نداشته باشد رسانه مرده است و کشته شدن یک رسانه به دست خود ما است. ما می توانیم آقای حسینیان و کوچک زاده و افرادی که از یک طیف هستند را به تلویزیون بیاوریم و آنها تا صبح صحبت کنند. مردم در چنین شرایطی تنها 10 دقیقه آن برنامه را مشاهده می کنند. اگر برنامه جذابی از صدا و سیما پخش شود کسی از بی بی سی و صدای آمریکا استقبال نمی کند. ما آنها را پرتیراژ کرده ایم. صدا و سیما سریال و مناظره مناسب را پخش نمی کند و این دید محدود و نگران کننده است. مناظره بنده و آقای انبارلویی در صدا و سیما به کجای انقلاب بر می خورد؟ چرا تا این اندازه به مردم بی اطمینان هستیم؟ نظام جمهوری اسلامی از قدرت های خیلی بالاتری در مقیاس نظام های موجود در دنیا برخوردار است و پایه های قوی دارد و با این بادها نمی لرزد. ما این فرصت را به منتقدان داده ایم که در صدا و سیما حرف خود را بزند؟ چرا باید همش تعریف و تمجید باشد؟! بنده صحبت های آقای انبارلویی را تکمیل و نقد کنم. واقعیت این است که در کشور دو جریان افراطی در انتهای جریان اصولگرا و اصلاح طلب وجود داشته است و گاهی آنها در واقع میدان دار قضیه می شدند و عقلای قوم یا کنار می نشستند یا جرات ورود به میدان نمی کردند.
آقای عسگراولادی آمدند و صحبتی را مطرح کردند؛ ایشان آدم کوچکی نیست. آقای عسگراولادی بیشتر از سن من سابقه مبارزاتی دارد. این آدم با این ریشه و حضور مورد فشار فراوانی قرار گرفت. و اگر فرمایشات رهبری نبود مسلمان بودن وی را زیر سوال می بردند. آقای عسگراولادی تنها گفته بود این دو فرد سران فتنه نیستند و مفتون فتنه هستند. جریانی نیز این طرف شکل گرفت و فشارهای فراوانی به آقای خاتمی وارد کردند. آقای خاتمی که یک روحانی سلیم الفنس پاک و منزه است و 8 سال رئیس جمهور بوده است و یک نقطه ضعف کوچک در مسائل مالی، اخلاقی، سیاست خارجی، داخلی و در حفظ حریم رهبری نداشته است. کارهایی که احمدی نژاد در این مدت انجام می دهد و دوستان لذت می برند اگر آقای خاتمی مقداری از آنها را انجام داده بود بیچاره شده بود.
زمانی در نجف دو جریان با هم توسط انگلیسی ها ایجاد شدند. یکی افراطی در دنیای اهل سنت بود و دیگری هم جریان افراطی در دنیای اهل شیعه بود. جریان شیخیه که بعد به بابیه و بهایت تبدیل شد در نجف متولد شد. جریان وهابیت هم جریان افراطیت سنی بود و این دو جریان با هم درگیر شدند و جالب است سران این دو جریان در خانه ها نشسته بودند و قلیان می کشیدند و علمای نجف که بی طرف بودند خانه هایشان به آتش کشیده شد. این جریان افراط و تفریط که درگیر شدند آدمی مانند هاشمی رفسنجانی را مورد فشار قرار داده اند. شخصی مانند آقای ناطق نوری نجابت خودش را در رقابت نشان داد و شخصیتا هم آدم محترم و مردانه است و واقعا مردانگی خود را بارها ثابت کرده است امروز امکان صحبت کردن در مجامع عمومی را ندارد.
آقای انبارلویی! ببینید این صحنه را شما تصور کنید. تعدادی در این مملکت مخالف آقای سید حسن خمینی هستند و ایرادی هم ندارد. در 365 روز سال این مخالفان می توانند به حرم بروند و شعارهایی را بگویند. این که در روز 14 خرداد، روز رحلت امام خمینی(ره) در حرم امام در شرایطی که سخنران رهبر انقلاب است و همه از سراسر ایران به صورت کفن پوش آمده اند 200 نفر آدم سازماندهی شده شعار می دهند این یعنی چی؟ این که در روز 22 بهمن که بزرگترین روز از دید من برای مسلمانان و شیعیان است و جز مسائلی که برای خودم واجب می دانم شرکت در راهپیمایی کنم، در این روز در قم بر علیه آقای لاریجانی مهر پرتاب می کنند چه معنایی دارد؟ این جریانات معلوم است که داستان عجیبی را پشت سر خود دارد. من معتقدم واقعا اگر جریان معتدل که جریان عقلا و معتقدین به امام. امام که می گویم یعنی تفکر و تئوری امام تفکری است که رهبری هم همان را ادامه می دهند. تفکر و اندیشه رهبری اندیشه بی نظیری است. افرادی که به این موضوع معتقد هستند و حاکمیت دینی را می پذیرند و دغدغه های دینی شان اجرای حکومت و فرامین و سیره نبوی و ائمه اطهار است یک حکومت مبتنی بر آرا مردم می خواهند تشکیل دهند باید همدیگر را در یابند. بخش معتدل و معتقد به خط و تفکر امام از اصولگرایان و بخش معتقد به تفکر و خط امام از اصلاح طلبان باید همدیگر را دریابند و فاصله و مرزبندی شان را از جریان افراطی راست که انجمن حجتیه و ولایتی های بی ولایت میدان دار قضیه شده اند و این طرف قضیه آدم های افراطی که حاکمیت اسلامی را نمی پذیرند مشخص کنند. آنطرف کسانی هستند که جمهوریت را نمی پذیرند و فکر می کنند علاقه به اسلام بدون جمهوریت ممکن است و اینطرف هم معتقدند جمهوریت باید باشد و اسلام مهم نیست. این مرزبندی را اگر معتدل ها حفظ کردند همدیگر را می یابند.
آقای انبارلویی! آدم مبارز قبل از انقلاب و آقای عسگراولادی مجموعه قوی هستند و باید متوجه شوند در کجای کار قرار دارند. جریان افراطی آقایان را ذره ای قبول ندارد. در انتخابات دیدیم نبی حبیبی و بادامچیان را به راحتی مورد فشار قرار دادند. این موضوع را نیز در نامه به عسگراولادی نوشتیم و گفتیم که پیروان امام خمینی باید همدیگر را درک کنند. انجمن حجتیه تا فرق سر ما نفوذ کرده ولی ما می گوییم چنین چیزی اصلا وجود ندارد.
انبارلویی: نکات خوبی را آقای حضرتی اشاره کردند. اصلا بحث این نیست که بی بی سی یا صدای آمریکا در ایران مخاطب دارد یا خیر. خودشان هم می دانند که امام اولین کسی بودند که بی بی سی را گوش می کردند و خیلی از نخبگان برای اینکه تفکر دشمن را بفهمند بی بی سی را گوش می کنند و این که کسی آن را گوش کند دلیل بر طرفداری از آن نیست. آنچه که من عرض کردم این بود که همین مرزبندی که آقای حضرتی می گوید رعایت شود. من الان هم نمی گویم سازگارا از شما بود و شما بروید تبری بجویید. این حرف خلاف اخلاق است.
به هر حال عده ای هستند که از جنس شما نبودند و شما هم قبول دارید و ما نمی خواهیم اینجا این را به رخ شما بکشیم. یک نکته ای که در مرز بندی مهم است ما روایت داریم کسی که شخصی را دوست دارد باید به او اعلام کرد. خیلی جالب است در گفت و گو ما اصل را بر این گذاشتیم که ما با هم رفیق هستیم و همدیگر را دوست داریم فقط تبری نیست که بگوییم از فلان آدمی که به بی بی سی رفته تبری بجویید. مهم تر از تبری تولی است. یعنی من که به خاطر این که این نظام بر اساس پایه اسلام و ولایت فقیه شکل گرفته همواره علایق خود من به ولی فقیه اعلام می کنم در حقیقت کسی هم که از آنطرف اعلام می کند از آنجا به هم می رسیم. یعنی یک سری اصولی است که ما را به هم وصل می کند و نباید آنها را تکان دهیم و اولی هم ولایت فقیه است. الان هم رهبری خط امام را ادامه می دهند.
وقتی ما تولی خودمان را به این اعلام کنیم قاعدتا به هم نزدیک می شویم و آن ما را بر سر میز گفت و گو می آورد. در غیر این صورت اگر ما در تبری هم خیلی جلوتر برویم اما از این طرف تولی نداشته باشیم. در سال 88 ظلم عظیمی به رهبری و جایگاه ولایت فقیه شد. شعارهایی که می دادند متوجه دولت و رقابت ها نبود. شما در نامه ای هم که به آقای عسگراولادی نوشتید به نکته خوبی اشاره کردید و گفتید ما سابقه مان در تولی به ولایت و وفاداری به ولایت از شما بیشتر است. اینجا ما به شما حسادت نمی کنیم. در این حوادث این اتفاقات رخ داد و شما عمود خیمه نظام را تقویت نکردید.
اگر فرض کنیم در محرم 88 آمدند و شعار دادند جلوتر از ما شما باید گریبان چاک بدهید. وقتی می گویم شما منظور بنده رهبران شما است. این فضایی که گفتم فضای نفرت است یک سر آن به نخبگان مربوط می شود. اگر ما با هم مودب صحبت کنیم جایی برای اختلاف میان پایینی ها نمی ماند. بنده گفتم این موضوع انتها ندارد. ما به عنوان عقلا و نخبگان قوم باید یک مرزبندی اخلاقی در جامعه در اثر همین گفت و گوهای سازنده شکل دهیم که اصلا اجازه خشونت و بداخلاقی در جامعه پدید نیاید اما حساب کار زمانی از دستمان خارج می شود.
ما نمی خواهیم به عقب بازگردیم و می خواهیم به آینده نگاه کنیم. آیا راهی برای برون رفت از این فضا وجود دارد؟ شما قبول دارید که فضا فضای نفرت است؟
حضرتی: این فضا که وحشتناک است.
انبارلویی: خب چه کار باید کرد؟ اینجا هم جایی نیست که بگویم دفاعیه از خودمان می نویسیم و شما را سیاه نشان می دهیم. اصلا چنین چیزی نیست. می خواهیم مشارکت کنیم و به فضای سال 76 و 70 بازگردیم. این امکان پذیر هست و عقلانیت ما و ظرفیت اخلاقی و عقلی ما این اجازه را به ما می دهد که به آن زمان بازگردیم. حتی با یک استانداردهای خیلی فراتر از آن ین اتفاق رخ می دهد.
ما الان بحرانی را پشت سر گذاشته ایم و تجربیاتی را داشته ایم و آزمون هایی را پس داده ایم که دیگر نمی خواهیم آن بداخلاقی ها تکرار شود. حالا چه کار باید کرد؟ بنده راه را در تولی و تبری می دانم. البته تولی باید بیشتر از تبری باشد. اما اگر تولی داشته باشیم همه آن نهادهای فیصله بخش مستقر می شود و اولین آن ستون اصلی انقلاب یعنی ولایت فقیه است. چرا آنها گفتند اصل ولایت فقیه؟ چون ستون اصلی است و امام خودشان زمانی که این کار را طراحی می کرد می دانستند چه کار می کنند در غیر این صورت انقلاب ما هم 7 کفن پوسانده بود. بعد از آن قانون اساسی و بعد هم نهادهای فیصله بخش هستند. این نهادها خیلی تعیین کننده هستند. قاضی یا شورای نگهبان ممکن است به دلیل اشتباه اعضایشان که شما هم کدهایشان را گفتید اشتباه کنند. اما نمی توانیم زیر تمام آنها بزنیم.
من یکبار دیگر هم گفتم 6 فقیه و 6 حقوق دان نشسته اند و چنین جایگاهی در هیچ نظام حقوقی وجود ندارد. در انتخابات الگور و بوش به شما گفتم یک دادستان نامه می نویسد به الگور که همینجا متوقف شود. چون آن شکایت کرده بود و اثبات کرده بود که بوش تقلب کرده است. به محض این که نامه را می بیند به وکیل خود می گوید موضوع را تمام کنید. اینجا 6 حقوق دان و 6 فقیه در شورای نگهبان می گویند تمام شده است و حالا من 500 دلیل بیاورم؟ حتی حضرت آقا می فرمایند موضوع تمام شده است. الان می خواهیم بازگردیم شما بگویید چطوری بازگردیم؟
الان 4 سال است که این دعوا را تکرار می کنیم و شما بر سر اصلاح طلبان می کوبید و اصلاح طلبان هم جوابی به شما نمی دهند.
انبارلویی: شما در اتوبان که حرکت می کنید و بعد که می بینید که اشتباه آمده اید و همه در یک خودرو هستیم. وقتی می خواهیم باز گردیم شما نمی توانیم بگویید نمی شود بازگشت. با یک دوربرگردان می توان به راه اصلی بازگشت. دعوا در آن زمان فایده ای ندارد. شما الان قبول دارید این فضا فضای درستی نیست و ما هم قبول داریم.
آقای انبارلویی یکی از بحث هایی که وجود دارد این است که به یک جای نا مناسب رسیده ایم. اما چه کسی به اینجا رسانده است؟ هر جناح طرف مقابل را مطرح می کند. بحث اختلافات سیاسی هم از سال 88 درست نشده است و از 22 بهمن 57 اختلاف ایجاد شد. آن زمان جناح چپ نهضت آزادی می شد و جناح راست هم جناح انقلاب بود. در انتخابات مجلس نیز از همان انتخابات مجلس اول آغاز شد. الان که وقتی مقداری باز میگردیم هر گروه طرف مقابل را به اشکالات متهم می کند. زمانی که در سال 67 حضرت امام موضوع اسلام آمریکایی را مطرح کردند بلافاصله جناح چپ گفتند منظور آقای یزدی و مهدوی کنی است و بعد امام همان آقای یزدی را عضو شورای نگهبان کردند. از آنطرف چپی ها می گویند اگر منظور امام از اسلام آمریکایی این افراد نبود پس چه کسانی بودند؟ اینکه شما می گویید باید اتوبان غلط را باز گردیم صحیح است اما اینجا دعوا آغاز می شود که چرا اشتباه رفتیم.
انبارلویی: ما یک مسیر گفت و گو و یک مسیر قهر داریم. وقتی گفت و گو به بنبست می رسد قهر شروع می شود. وقتی قهر هم شروع شد اتفاق های دیگری رخ می دهد. اما گفت و گو که شروع شود قالب اخلاقی، ادبی و قانونی خود را دارد.
باب گفت و گو چگونه بسته می شود و به قهر منتهی می شود؟
انبارلویی: آقای حضرتی شما اخیرا یک تیتری زدید که 3 نفر از رهبران اصلاح طلب با آقا دیدار کردند. درست است؟
حضرتی: بله.
انبارلویی: الان چه زمانی اصلاح طلبان ملاقات می کنند؟ زمانی که 3 سال از جریان انتخابات 88 گذشته است. این گفت و گو را همان روزهای اول انجام می دادید. الان هم بنده دارم با شما گفت و گو می کنم و می گویم قاعده این گفت و گو ادب باشد. چون اهانت نداشته ایم دیگر کینه و دشمنی میان ما نخواهد بود و ما روی لاین قانون اخلاق صحبت می کنیم پس این گفت و گو نتیجه می دهد. اصلا این موضوع که ایشان می گوید بحث تسویه حساب نیست. من می خواهم بگویم که صورت مسئله کاملا مشخص است. یعنی ما برای این که به نتیجه برسیم و به قهر نرسیم چون به قهر برسیم همانند منافقین خواهد شد. الان ما فتنه را یک موضوع و اصلاح طلبان را موضوع دیگر می دانیم. ما با اصلاح طلبان گفت و گو داریم. ما همه را در یک گونی جمع نکرده ایم.!
اینجا یک سری شخصیت دینی، سیاسی و اهل ولایت و نماز هستند و اینها را به عنوان اصلاح طلب قبول داریم و گفت و گو می کنیم اما با کسی که هنوز هم به ولایت و نظام فحاشی می کند و می گوید من قبول نداریم نمی توانیم گفت و گو داشته باشیم. ما الان با کسی گفت و گو می کنیم که بخواهد در لاین اخلاق و ادب و قانون حرکت کند.
اینها هم حاضرند با کسی گفت و گو کنند که اهل ادب باشد و فحش ندهد و قانون را قبول داشته باشد.ما می گوییم که پس شرط اولیه این است که به همان لاین اصلی بازگردیم و در آن لاین رقابت وجود دارد. ما اختلاف و رقابت و گفت و گو را رحمت می دانیمو ما باید ببینیم از چه زمانی وارد قهر شدیم. باید قهر را خاتمه دهیم. شما الان در تمام جنگ های تاریخ بخواهند بازگردند گفتو گو می کنند. حتی در زمان جنگ هم گفتو گو می کنند. در آن گفت و گو صدای توپ و تانک نمی آید و صدای کلمات و جملاتی می آید و در لاین دیپلماتیک به نتیجه می رسند. ما با عراق بلاخره صلح کردیم. الان هم همینطور است. ما در ارتباط با آمریکا منطق نظام مشخص است و آنها منطقشان قهر است و قتی به مرز گفت و گو نزدیک می شوند استقبال صورت می گیرد. دورتا دور ایران را سرباز چیده اند و تهدید نظامی و اقتصادی می کنند اینها که فضای گفت و گو نیست. راه و صورت مسئله مشخص است و راه برون رفت از بحران نیز مشخص است و می توانیم با آزمون جدید یعنی انتخابات دوباره گفت و گو را در لاین قانون و اخلاق تمرین کنیم.
حضرتی: اگر به موضوع 88 بازگردیم و مسائل را بازکنیم اینگونه نیست که روزنامه کیهان مطرح کرده و مسائل وسیع تری وجود دارد و دامن همه نیز در آن گیر است ولی من می خواهم بگویم بعد از سال 88 بداخلاقی هایی را شروع کردیم و همه را نابود کردیم و کسی را نگذاشتیم بماند که امروز به عنوان ریش سفید موقعیت داشته باشد که بیاید در میدان و عقلای طرفین را دعوت کرد. تمام مسائل که نباید به رهبری ختم شود و ایشان را خرج کنیم. مقام معظم رهبری به عنوان یک شخصیت وحدت بخش برای پایان موضوع باید باشند. ناطق نوری را به عنوان ساکتین فتنه گفتند. آقای واعظ طبسی به یک شکل دیگر مورد فشار قرار دادند. آقای هاشمی را به شکلی دیگر مورد فشار قرار دادند که این ها می توانستند به بهانه جشن ملی انتخابات در تابستان یا بهار گذشته بیایند تعدادی را از طرفین را در کنار هم قرار دهند. کاری که لاریجانی در ابتدای دوره ریاست خود انحام داد که انقدر مورد فشار قرار گرفت که آقای لاریجانی توبه کرد که چرا نمایندگان ادوار را یک بار دعوت کرده بود. این کارها وحدت بخش است.
من فکر می کنم الان که زمان زیادی را از دست داده ایم ولی باز هم انتخابات می تواند یک بهانه ای برای حل قضیه شود. و برای حل داستان باید بر گذشته صلوات بفرستیم و اگر قرار باشد باز هم موضوع گذشته را تکرار کنیم داستان حل نمی شویم.
اینگونه که درباره ونزوئلا حرف بزنیم و موضوع را به سال 88 بکشانیم یا این که درباره اتحادیه اروپا حرف بزنیم و آن را هم به موضوع 88 بکشانیم موضوع حل نمی شود. 4 سال درباره این مسائل حرف زده شد و قدمی جلو نرفته است. با تمام کارهایی که در رسانه ملی و روزنامه کیهان انجام شده است یک قدم این داستان جلو نرفته است.
هم اکنون باید به آینده نگاه کنیم. آینده انتخابات است و اصلاح طلبان می خواهند در انتخابات شرکت کنند نامزد ما هم مشخص است و فرض کنید آقای خاتمی را بخواهیم بیاوریم. الان باید ببینیم در این آزمون دوستان ما چه برخوردی می کنند. بگویند شما به عنوان یک جناح حق ندارید خاتمی را به انتخابات بیاورید. آقای کواکبیان را بیاوریم خوب است؟ شما می خواهید با آقای کواکبیان مشکلات را حل کنید؟ آقای کواکبیان انسان بزرگوار و محترمی است اما با ایشان نمی توان مسائل را حل کرد. شما باید پیش از ما بگویید در انتخابات با نفر اصلی خودتان وارد شوید. ما می خواهیم در این جشن علی رغم تمام مشکلات شرکت کنیم.
اگر این جشنی که برگزار می شود به جای 30 میلیون نفر 45 میلیون نفر شرکت کنند باعث سربلندی یک فرد یا شخص نیست و باعث سربلندی منافع ملی و کشور است . قدرت چانه زنی و امنیت ملی ما را افزایش می دهد. ما می خواهیم تعدادی رای نیز در این جشن ما بیاوریم. آقای سعیدی کیا می خواهد نامزد شود. الان می گوید من یک میلیون رای هم بیاورم هنر کرده ام. این موضوع را صادقانه اعلام می کند. اصلاح طلبان به عنوان یک جریان قوی و جریانی که محبوبیتی دارند و در افکار عمومی مطرح هستند می گویند می خواهیم در انتخابات شرکت کنیم. اجازه بدهید یک تمرینی داشته باشیم. نمی شود که بگویید در انتخابات شرکت کنید اما با فلان نامزد وارد شوید و حق برگزاری کنگره ندارید. شرکت بکنید اما حق ندارید عکس آقای خاتمی را در مطبوعاتان بزنید. اینطور که نمی شود!
باید مباحث را از جایی بگوییم برگذشته صلوات و برای آینده نیز به سال های قبل بازگردیم. جلسه ای را رهبری می توانند فراتر از موضوعات قانون برگزار کنند. در گذشته شورای نگهبان اشتباه داشته یا خیر مهم نیست و احترامشان واجب. اینکه آمدند در یک طرف انتخابات قرار گرفتند را کاری نداریم. یکی از راه ها این است که امروز رهبری یا مهدوی کنی جلسه ای تشکیل دهند و 30 یا 40 نفر از علمای اصلاح طلب و اصولگرا را دعوت کنند و بگویند به فضای سال 57 بازگردیم. در جلسه دوم نیز آقای هاشمی ناهاری را تهیه کنند و این موضوع پیام به جامعه منتقل می کند و خیلی از مسائل را برطرف می کند و مردم متوجه می شوند سران در کنار هم قرار گرفته اند. دو بزرگوار با هم نشسته بودند و خبر را ما منتشر کردیم و پس از آن هر دو طرف خبر را به شدت تکذیب کردند و من گفتم از شدت تکذیب مشخص است که خبر صحیح است.
فضا به گونه ای است که آقای ناطق و خاتمی می خواستند با هم صحبت کنند می ترسیدند در جامعه مطرح شود. هم اکنون باید مقدمه چینی صورت بگیرد و بگویند فعالیت صحیح را شروع کنید. نمی شود دست و پای طرف را ببندید و بگویید در استخر شنا کن!
الان اصلاح طلبان رسما اعلام کردند می خواهند در انتخابات شرکت کنند اما می خواهند کنگره می خواهند بگذارند که گفتند نمی توانید برگزار کنید. تنها آقای کواکبیان برای حزب خود کنگره گذاشته است.
انبارلویی: ببینید ما به نقطه خیلی جالبی رسیدیم و قرار شد به گذشته ها صلوات بفرستیم. اما این صلوات را طوری بفرستیم که دوباره همین مسیر را برویم که نمی شود. بنده گفتم که قبول داریم در صراط مستقیم حرکت می کردیم و بعد به جایی رسیدیم که هر دو طرف قبول دارند اشتباه است.
آقای حضرتی می گویند ما راه را پیدا کرده ایم.
انبارلویی:  خیر! پیدا نکرده ایم. من این که از اول گفت و گو روی مداخله دیگران تاکید داشتم و ایشان هیچ تکیه ای ندارد همان بیراهه ای است که رفته ایم. ما دو برادر هستیم و با هم حرف می زنیم و کسی که علاقه ای ندارد آمده طرف یک طرف و میان ما اختلاف انداخته است. حالا ایشان می گوید به گذشته صلوات بفرسیم اما همان طرف نمی گذارد. الان در همین آرایش رقابت، آمریکایی ها کجا هستند؟ شما نمی توانید بگویید به ما مربوط نیست. من نمی خواهم به 88 برگردم. می گویم تا زمان 88 روابط ها با ولایت فقیه تنظیم شده بود اما از 88 این روابط تعطیل شده و همین چند روز پیش در سطح میانی برقرار شده است.
آقای خاتمی 8 سال رئیس جمهور مملکت بود و انصافا با ولایت فقیه وفادار بود و هیچ تعارضی حداقل علنی نبود. من می گویم از 88 تا الان آقای خاتمی کجاست؟ همان نقطه ای است که می گوییم به گذشته صلوات بفرستیم. صلوات به گذشته بازگشته به اتوبان است یا ادامه دهیم و به سمت جلو برویم؟ من می گویم باید برگردیم و سر همان جایی که انحراف ایجاد شده است. آنجا کجاست؟ آنجا گفت و گوی دو طرف و مسئله تبری و تولی است. اگر به آن نقطه بازگردیم باز می توانیم به لاین گفت و گو بازگردیم.
شما موضوع مداخله غرب در رقابت های داخلی را چگونه می خواهید حل کنید؟ این موضوع اصلی دعوا است که می گویید به من مربوط نیست.
حضرتی: من چنین چیزی نگفتم.
انبارلویی: ایشان نگفتند اما عملا همینگونه می شود.
حضرتی: من می گویم آقای مهدوی کنی جلسه ای تشکیل دهند و علما را دعوت کنند.
انبارلویی: اتفاقا این اتفاق رخ داد.
حضرتی: امیر عربستان زمانی تمام قبایل را سالی یک بار دعوت می کند. خیلی از قبایل مخالف خاندان سعود هستند اما می نشینند و صحبت می کنند و خیلی از مسائل مدیریت می شود.
انبارلویی: این پیشنهاد شما یک بار عملی شده است.
حضرتی: اگر گذشته را در پیش بگیریم باید افراد شورای نگهبان تغییر کنند برای این که در ستاد انتخاباتی یکی از نامزدها فعالیت کردند و بزرگترین ضربه را برخی اعضای شورای نگهبان وارد کردند. آقای احمدی نژاد علما و چهره های سیاسی کم داشت که علمای شورای نگهبان برای وی سخنرانی می کردند؟ داورهای ورزشی حتی در هتلی که فردا دو تیم با هم مسابقه دارند اتاق نمی گیرند. من نمی خواهم به بحث گذشته دامن بزنم. امروز انتخابات است و اگر واقعا می خواهیم قضیه را حل کنیم از یک جایی باید بگوییم آقای مهدوی کنی به عنوان رئیس مجلس خبرگان یک نشست بگذارد آمریکایی ها چه غلطی می کنند؟
انبارلویی: می خواهم بگویم که این پیشنهادی که می گویید اتفاق افتاده است. به 18 تیر 78 بازگردیم. آن اتفاقی که رخ داد آقا تمام سران جریان ها را دعوت کردند. حتی فرمودند که مسئله ولایت فقیه و جایگاهش یک مسئله است. آقای حضرتی! می خواهم بگویم این پیشنهاد شما نه در سطح آقای مهدوی یا یک رجل سیاسی مورد قبول است بلکه در سطح رهبری انجام شده است. آنجا گفتند اگر انقلاب و نظام مورد هجوم دشمنان قرار دارد چون حوادث 18 تیر 5 روز پایتخت را متاثر کرد و این اتفاقات به بهانه تعطیلی روزنامه سلام رخ داد. پس این راه حل را هم رفته ایم اما من می خواهم بگویم شما التزام عملی به این تعهدات نداشته اید. جریان وسیع اصلاح طلبی که می گویید یک سر آن به ساختار شکنان می رسد رضایت نمی دهد. الان توافق کنیم فکر می کنید این جریان ساختار شکن که در انتهای اصلاح طلبان و اصولگرایان رضایت می دهند؟! باید این ها را دور بزنیم و راه حل این است که ستون ولایت فقیه را محکم بگیریم.
الان می خواهیم جبران کنیم می گویم بازگردیم به نقطه ابتدا شما می گویید آقای مهدوی کنی جلسه بگذارند. شما حرف مقام معظم رهبری را قبول نکردید!
حضرتی: پس مشخص شد راه حل ندارد.
انبارلویی: راه حل دارد و بنده عرض کردم.
حضرتی: شما که می گویید تعهد و التزام عملی به رهبری ندارید.
انبارلویی: آقای خاتمی در همین فضای نفرتی که در جامعه به ایشان است در انتخابات مجلس رای داد. چه اتفاقی رخ داد؟ یک قدم به نظام نزدیک شد اما آنطرف آب شروع کردند به خاتمی فحش دادن و این طرف هم آقای خاتمی را تحویل گرفتند. شما دو قدم به سمت ما بیایید ما 10 قدم به سمت شما می آییم و در نقطه ولایت فقیه به هم می رسیم. شما هم اخیرا همین را فهمیده اید و به آقا گفت و گو کرده اید. این سه نفر که نزد آقا رفتند از بزرگان اصلاح طلب بوده اند و اگر ارتقا دهید به نقطه اول باز می گردید و اینجا است که ممکن است صلوات ما معنی پیدا کند.
دموکراسی ما که متاثر از دخالت یک قدرت خارجی است که اینجا منافع دارد. دور تا دور ما سرباز چیده اند و هر روز اخلال می کنند. این وقتی از یک جریان در انتخابات حمایت می کنند برایشان مهم نیست.
آقای حضرتی می گویند بر گذشته صلوات می فرستیم و الان می خواهیم نامزد معرفی کنیم اما شما می گویید نامزد خاصی را معرفی کنید.
انبارلویی: خیر ما چنین حرفی نمی زنیم. آنهایی که همچین حرفی می زنند اینها حرف ها را ترجمه می کنند. مثلا آقای خاتمی یا خود من درباره عارف چیزی گفتم. من بحث حقوقی می کنم و می گویم وقتی قانون اساسی می گوید رجل سیاسی یعنی چه؟
حضرتی: یعنی آقای احمدی نژاد!؟
انبارلویی: خیر اینطوری نیست. ببینید شما زود ترجمه می کنید. ببینید آقای زواره ای را یک دوره شورای نگهبان تایید و یک دوره نیز رد کرد. این چه منطقی دارد؟ این است که ما دانشمان درباره افراد تدریجی است. من اینجا نشسته ام و آدم خوبی هستم و ممکن است بیرون این محوطه ظالم باشم.
کاری که شورای نگهبان انجام می دهد حل و فصل دعوا است و ممکن است اشتباه هم کرده باشد.
انبارلویی: بله. اما الان آقای خاتمی با این سوابق شما می گویید شورای نگهبان تایید کند. من می گویم آقای خاتمی مدل 92 همان خاتمی مدل 76 است یا حتی مدل 84 است؟ اینطوری نیست؟! من چه زمانی التزام عملی به ولایت فقیه دارم؟ به قول شما حداقل واجب بدانم در 22 بهمن شرکت کنم یا حداقل زمانی که 4 نفر اشرار در خیابان بر علیه ولایت فقیه شعار دادند از نظام دفاع کنم و اگر این کار را نکردم و فردا رئیس جمهور شدم می توانم از نظام دفاع کنم؟
در روز 23 تیر سال 78 بعد از آن حادثه 18 تیر بحث این بود که یک نفر بیاید و صحبت کند. به خیلی ها گفتند بیایید. آقای شیخ حسن رفت و صحبت کرد. آنجاها معلوم می شود که طرف چقدر می خواهد برای نظام مایه بگذارد. حتی ممکن است آقای خاتمی در همین روزها کارهایی کنند که جز مصداق قرار بگیرد. الان به شما می گویم حتی آقای هاشمی الان مصداق رجل سیاسی که مدیر مدبر باشند آنچه که در قانون اساسی است نیست. به دلیل این که سنشان بالا رفته است و در سال 88 آن نامه را نوشت. حالا اگر بخواهید سوابق قبل و بعداز انقلابشان را بیاورید همه تایید می کند.
همانطور که الان آقای احمدی نژاد هم نیست.
انبارلویی: آقای احمدی نژاد را الان به عقیده من بخواهد وارد شود محل تامل است. اگر بخواهیم نگاهمان را به آینده داشته باشیم در این چند سال یک رجل سیاسی مدل دهه چهارم انقلاب ندارند؟ من با تمام این موضوعات نمی خواهم تایید کنم که ایشان را تایید کنند یا رد کنند. ما سه دهه از انقلاب را پشت سر گذاشته ایم و الان ادبیات گفت و گو در دهه چهارم باید ارتقا پیدا کند و در سطحی از ادب، قانون گرایی و اخلاق باید مملکت را اداره کنیم. طوری زندگی می کنیم که انگار تا ابد زنده هستیم.
این موضوع مهم است که اجانب در این رقابت ها از کدام گروه حمایت می کنند و ممکن است بگویید ما کاری به آن نداریم. پس باید این موضوع را مشخص کنید. اگر اینگونه باشد دیگر اسم شما را هم نمی آورند. شما یک فعل در جهت تایید نظام و اصول نظام انجام دهید ببینید آنها 100 ها قدم از شما دور می شوند.
آنها گفتند اصلاح طلبان سربازان ما در تهران هستند. شما نباید این را تکذیب کنید. ما هم این را انتظار داشته باشیم به معنای به رخ کشیدن است؟ این صلواتی که ایشان می فرستد ادامه مداخله بیگانگان در رقابت های داخلی است. مگر این که راهی برای سد آن پیدا کنند. اگر شما یک نعره حیدری در دفاع از ولایت فقیه بزنید آیا آمریکایی ها به شما نزدیک می شوند؟
شما گفت و گو را تعطیل کردید وگرنه از طرف رهبری که گفت و گو که تعطیل نبوده است. الان بازگردید ما هم برمیگردیم و اینطور نیست که پسر پیغمبر باشیم و بگوییم هیچ خطایی نکرده ایم. تمام خطاهایی که در سال 88 بود تا آنجا که می توانستیم جلوی آن را گرفتیم. به هر حال الان فضا فضایی نیست که همدیگر را شماتت کنیم. الان فضا را باید بسازیم و در فضای سازنده دیگر حال گیری نیست و می توانید حتی در این فاصله کوتاه تکلیفتان را با آنطرف آبی ها مشخص کنید. و این موضوع فقط این نیست که ما از ساختارشکن ها فاصله می گیریم. خودتان هم می دانید همچین چیزی پذیرش در داخل ندارد.
الان همین نقدی که از شورای نگهبان کردید. در نقد مشخص است و اگر این را آنقدر زیاد کنید که موجودیت شورای نگهبان زیر سوال برود از لاین خودتان خارج می شوید و برای نظام تعیین تکلیف می کنید. وقتی از قبل شورای نگهبان را قبول ندارید برایتان مهم نیست که شورا نامزد شما را قبول کند یا خیر، اینگونه به سال 88 بازمیگردید.
حضرتی: آقای انبارلویی هم می گوید به گذشته صلوات بفرستیم و در عین حال به گذشته باز می گردد. در گذشته به هر دلیلی اتفاقات تلخی رخ داده است که ضرر، ضرر و ضرر برای کل مملکت شد و هرکی هم مقصر بود در جای خودش محفوظ و اگر قرار باشد داستان ادامه داشته باشد ضرر هم ادامه دارد.
ادامه دادن آن به نفع مملکت نیست اما اگر فکر می کنید ادامه دادن آن به نفع مملکت است مانند روزنامه کیهان تا قیامت ادامه دهید. اگر فکر می کنید ادامه به سود نیست باید جایی آن را قطع کرد و گفت ندیده می گیریم. قرار باشد که مباحث گذشته را همچنان از آن موضوعاتی بیرون بکشیم که افراد را زیر سوال ببریم شورای نگهبان هم این کارها را انجام داده است و همچنان داستان ادامه خواهد یافت. باید در جایی پرونده را ببندیم و نگوییم آقای خاتمی چرا این کار را انجام داده اید. صحبت های آقای خاتمی را در زمان های مختلف دقیق رصد کنید حرف های انتقادی نسبت به تصمیم گیری ها داشته ولی هیچگاه اصول را زیر پا نگذاشته است.
آقای خاتمی رای داد و من برداشتم این بود که به عنوان آینده نگری نبوده است. خاتمی ته دلش باورهای اعتقادی را نتوانست با خاتمی قطع کند. خاتمی با رای دادن حرکت اعتقادی انجام داد تا حرکت سیاسی!
البته فحش هم از هر دو طرف به خاتمی داده شد. در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی در زمان مناظره شریعتمداری و عسگراولادی، آقای شریعتمداری بدترین تهمت ها را به آقای خاتمی رئیس جمهور مملکت که حدود خود را با رهبری تنظیم کرده بود و هم اکنون با عملکرد احمدی نژاد باید به دوره خاتمی حسرت بخورند زدند.
در تمام مراحل یک رابطه صادقانه و خالصانه با رهبری و ولی فقیه و ولایت فقیه برقرار کرد. بله شعار زیاد است. خیلی ها می گویند طرفدار ولایت فقیه هستیم و عملکردشان مشخص است. اما آینده خطرناکی وجود دارد چرا که افراد شعار دادند اما کدام یک از منویات رهبری محقق شد؟!
بارها صحبت های رهبری درباره موضوعات مختلف مطرح شده است اما کدام دوستان آمدند و این منویات را محقق کردند. در شعار دادن همه سینه می زنند. جرم خاتمی این است که آدم متفکر، اندیشمند و صاحب نظر ولی یک رابطه خالصانه و صادقانه با رهبری برقرار کرد. در تمام صحبت هایی که دارد همش به سمت تقویت نظام و اصول و البته انتقاد به نحوه عملکرد بوده است.
آقای خاتمی در دوران خودش با 270 میلیارد دلار درآمد ارزی سال 600 هزار شغل ایجاد کرده است و آقای احمدی نژاد با این حجم درآمد سالی 50 هزار شغل هم ایجاد نکرده است. این طرفدار ولایت فقیه است یا آن شخصی که سالی 600 هزار شغل ایجاد کرده است؟ واقعا بعد از گذشت زمان باید فرق این مسائل را بدانیم. آقای خاتمی صادقانه صادقانه و خالصانه آمده است و مواضع خود را در چارچوب نظام اعلام کرده است. در بحث 88 آقای ناطق هم رد است و سنگ روی سنگ نمی ماند. شما تعدادی را ساکتین فتنه، تعدادی را سران فتنه، تعدادی را عناصر فتنه و تعدادی را رابطین فتنه تعریف کردید و نگذاشتید کسی بماند.
انبارلویی: [با شوخی] شما هم که پسر خاله فتنه هستید.
حضرتی: موتلفه بدتر از همه در معرض تهمت قرار گرفت. اینطور نیست که شما فرار کنید. 7 دی 88 مقاله ای در روزنامه اعتماد نوشتم و خطابم به اصلاح طلبان است که قانون اساسی باید محور اختلافات قرار بگیرد. کسی اصلا نمی خواهد این را بشنود. مرزبندی به فحش دادن نیست. من نظرم این است که اگر بخواهیم اختلافات حل شود باید بر گذشته صلوات فرستاد. فکر می کنم که منافع ملی ما ایجاب می کند که در این مرحله انتخابات بهانه خوبی می تواند باشد که اختلافات را کنار بگذاریم. خیلی ها به نظر من علاقه مند هستند همان جریان های افراطی ادامه داشته باشد. برطرف شدن مشکلات در شرایط فعلی مقداری بزرگواری از هر دو طرف را نیازمند است.
قطعا زدن خاتمی، هاشمی، ناطق، مهدوی کنی و شخصیت هایی که ریشه های مهمی در انقلاب و یاری امام دارند خواست افراطیون است. اگر قرار باشد من عیب شما را بزرگ کنم. هر کسی ضعف های دارد. اصل حکومت داری بر این است مه از خیلی از مسائل جزئی باید عبور کنید. شما آدم منصف و دین داری هستید نمره ای که در طول 8 سال ریاست جمهوری خاتمی در حتی ولایت پذیری که مهم است بهش می دهید در مقایسه با احمدی نژاد که می گفتند ذوب شده در ولایت است به آن نمره 100 می دهید و به این 10 هم نمی دهید.
انبارلویی: بگم؟[خنده]
حضرتی: قدرناشناسی نسبت به آقای خاتمی است که امروز شما را گرفتار آقای احمدی نژاد کرد.
انبارلویی: فرض کنیم که خود آقای هاشمی یا خاتمی نامزد شوند اگر برنده شدند که چه بهتر و دیگر مشکلی نیست. اگر باختند چه تضمینی وجود دارد که مانند سال 88 رخ ندهد؟ ما به گذشته صلوات می فرستیم اما هنوز پرونده سال 88 بسته نشده است. ما می گوییم آقای احمدی نژاد با تمام خوبی ها و بدی ها منتخب مردم است و تردید در نتایج نداریم. این به معنای این نیست که در سال 88 تخلفی صورت نگرفت اما تقلبی نبود. الان شما می توانید تضمین بدهید که فردا هر کسی که خود شما خواستید نامزد شود و رای نیاورد موضوع را قبول کند؟ شما کنگره می خواهید برگزار کنید؟ باید آنجا بگویید ما به رای مردم تمکین داریم.
حضرتی: نتیجه این که اصلا در انتخابات شرکت نکنیم؟
انبارلویی: خیر! شرکت کنید. من می خواهم بگویم این راه هایی که رفتیم را باید برگردیم. شما اگر میتینگ بگذارید و بگویید رای مردم را می پذیریم و داوری نهادهای فیصله بخش را قبول داریم. شما که این ها را نمی گویید.
حضرتی: 10 ها بار آقای خاتمی گفت.
انبارلویی: آقای حضرتی! نمی گویید. بنده صحبت های آقای خاتمی را دیده ام و اینگونه نیست. شما سوء سابقه ای پیدا کرده اید و در مقام رفع آن نبوده اید. اینجا ما که تخفیف داده ایم. شورای نگهبان را آنطور می گویید اما ولی فقیه چطور؟ جایگاه ولی فقیه به این سادگی نیست. الان در آمریکا در انتخابات دور دوم بوش چه اتفاقی رخ داد؟ شما می گویید می پذیرید کارنامه تان چطور است؟ خود آقای هاشمی هنوز می گوید ابهام وجود دارد. خب اگر فردا همین حرف را بزنید تکلیف ما با شما چیست؟
در مجلس چهارم و پنجم هم ابهام داشتند ولی پذیرفتند.
انبارلویی: آن را که ما قبول کردیم. من می گویم الان از سال 88 یک اتفاقاتی رخ داده است و شما می گویید به گذشته صلوات بفرستید اما شما تضمین نمی دهید که انتخابات دوباره برقرار شد و شما رای نیاوردید مردم را به خیابان نکشانید. شما که رهبر آن جریان نیستید و من هم نیستم.
حضرتی: اگر قرار باشد کسی در انتخابات شرکت کند آقای انبارلویی در واقع پیام شرکت این است که من ساختار را قبول دارم و داستان 88 یک داستان ویژه ای بود. اگر قرار باشد پرونده 88 را باز کنیم و اگر کسی باید تعهد بدهد که نتیجه را قبول دارم شورای نگهبان هم باید تعهد بدهد در ستاد انتخاباتی کسی شرکت نمی کند. این صحبت ها را پیش کسی بگویید که در داستان نبوده است. من نامزد انتخابات مجلس هشتم بودم. بنده و مجید انصاری و آقای جهانگیری نامزد بودیم و نامه ای به وزارت کشور نوشتیم و خواستیم لیست صندوق های آرای ما را بدهید که تا اکنون هم نداده اند.
انبارلویی: پس هم شما و هم ما روی موضع خودمان هستیم.
حضرتی: اگر بخواهیم موضوع را حل کنیم راه حلش بر این است که بر گذشته صلوات بفرستیم و نه در مورد ضعف شورای نگهبان  و وزارت صحبت کنیم و نه درباره نامزدها بعد از انتخابات صحبت کنیم. آقای خاتمی که خودشان در انتخابات شرکت نمی کند. اگر روزی آمد مجموعه دوستان باید از ایشان متشکر باشند. ولی آقای خاتمی یا هر کس دیگری که بخواهد بیاید در واقع با تمام مباحثی که در گذشته رخ داده است پذیرفته که در یک فرایند قرار بگیرد.
انبارلویی: دلیلتان چیست؟
حضرتی: شرکت کردن و صحبت ها در گذشته است. اگر به این باشد پس معلوم می شود شما دنبال این بحث نیستید.
انبارلویی: اصل بر برائت است به شرطی که عکس آن اتفاق رخ نداده باشد. فرض کنید بنده را در جریان سرقت می گیرند و برای من سوء سابقه ای می شود. می خواهم در یک شرکت استخدام شوم و طرف از نیروی انتظامی استعلام می کند و بنده را استخدام نمی کند. شما رهبرانتان مشروعیت سیاسی شان را به دلیل آن حوادث تلخ از دست داده اند مگر این که در مقام جبران بر بیایند.
حضرتی: این صحبت های شما با صحبت های اولیه تان خیلی فرق دارد. شما می گویید اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کنند و از آنطرف می گویید رهبران اصلاح طلب مشروعیت ندارند.
انبارلویی: اگر اصلاح طلبان در کروبی و موسوی خلاصه شده اند همینطور است.
حضرتی: ما حرفی از کروبی و موسوی نزدیم. ما از خاتمی سخن گفتیم که سابقه مشخصی دارد.
انبارلویی: برای استخدام بنده در دانشگاه باید صلاحیتم مورد بررسی قرار بگیرد.
اما شما 30 دقیقه پیش گفتید که اگر خاتمی فردا موضع گیری کند امکان دارد شرایط تغییر کند.
انبارلویی: بنده می گویم اتفاقا خود ایشان می تواند این تصوری که در حاکمیت است که بخواهند دوباره بازی را به هم بزنند این را تغییر دهد. شما می گویید برای برگزاری میتینگ به شما مجوز نداده اند. چرا دلیل آن را نمی گویید؟ دلیلش این است که اگر ساز و کار نظام را قبول دارید آنجا بگویید. شما نمی گویید. شما آنجا فرم ریاست جمهوری را بخواهید پر کنید می نویسید که بنده التزام عملی به قانون اساسی دارم. شما که دارید امضا می کنید چرا در میتینگ نمی گویید؟ مگر آقای موسوی و آقای کروبی ننوشته بودند؟
حضرتی: پس شما می گویید نوشتن و گفتن هم فایده ندارد.
انبارلویی: خیر! من وقتی شما را دوست دارم اینجا ابراز می کنم و واقعا در قلبم از شما کینه ندارم.
حضرتی: آقا وقتی یک نفر می گوید من قانون اساسی را کامل قبول دارم چه معنایی دارد؟
انبارلویی: شما کجای قانون اساسی را قبول دارید؟
حضرتی: تمام قانون را قبول دارم.
انبارلویی: خیر اینطور نیست. اگر تمام قانون را قبول داشته باشید وقتی آقا فرمودند انتخابات تمام شده است شما تمام نکردید. دو اصل قانون را بیشتر قبول ندارید که یکی آزادی مطبوعات و دیگر آزادی احزاب است.
حضرتی: شما باز به 88 بازمی گردید. اگر می خواهید ادامه بدهید ایرادی ندارد ادامه بدهید.
انبارلویی: شما ادامه می دهید. شما حاضرید تایید کنید که نتایج انتخابات 88 درست بوده است؟ حاضر نیستید. پس شما ادامه داده اید. ما که موضوع را تمام کردیم و گفتیم رای ملت است. همین که قبول نکردید من می گویم چه تضمینی دارد در انتخابات بعدی بپذیرید.
حضرتی: همچنان داستان 88 ادامه داد!؟
ایشان دو نکته را گفتند که شما از آن گذشتید. یکی این که حتی تا دقیقه 90 هم آقای خاتمی مواضعی را بگیرد که گذشته را تمام کند امکان بازگشت وجود دارد.
حضرتی: آقای خاتمی قبل و بعد از 88 مواضعی داشته است که تماما در چارچوب قوانین نظام جمهوری اسلامی بوده است. با نگاه کیهانی بخواهیم به قضیه بنگریم که همه را جاسوس و فتنه گر می دانند نه تنها آقای خاتمی، هیچکس در این داستان نمی ماند و همه افراد و اصولگرایان اصلی هم در این داستان زده شده اند و نمی شود صحبت از این که می خواهیم جشن ملی برگزار کنیم شعاری بیش نیست و اگر واقعا می خواهند میدانی برای بازگشت تمام توانایی های موجود در گروه های سیاسی داشته باشیم این داستان ها را باید جایی کات کنیم.
اگر آقای خاتمی نامزد شد و شورای نگهبان صلاحیت وی را رد کرد شما این موضوع را می پذیرید؟
حضرتی: شورای نگهبان این اختیار را دارد که صلاحیت ها را رد کند و  ما راه دیگری نداریم. به نظر بنده به عنوان یک کارشناس شورای نگهبان اشتباه بزرگی مرتکب می شود. ولی در مقابل این کار قرار نیست دنیا را به هم بزنیم. شورای نگهبان اختیار دارد همه را رد کند ولی تصمیم اشتباه سیاسی است.
انبارلویی: بپذیرد اما اگر گفت بریزید در خیابان تکلیف چیست؟ اگر شورای نگهبان صلاحیت را قبول کرد و آن فرد در انتخابات رای نیاورد و مردم را به خیابان ها کشاند چطور؟!
حضرتی: در یک دعوا عوامل مختلف زمینه سازی می کنند و همه همه عوامل را اگر در نظر بگیرید اینطور نیست که ملت منتظر باشند با حرف هر کسی به خیابان ها بیایند. مجموعه عوامل را باید بررسی کرد و دید در این داستانی که شما می گویید اینطور نیست که با اشاره یک نفر به خیابان ها بیایند. ملت مگر بی کارند با اشاره یک نفر به خیابان بیایند؟
انبارلویی: اما اگر آقای خاتمی گفت من نتایج انتخابات را می پذیرم هیچ کس حق ندارد به خیابان بیاید کسی به خیابان می آید؟
حضرتی: اگر موسوی هم این حرف را می زد عده ای به خیابان ها می آمدند.
انبارلویی: این التزام به قانون اساسی است و وفاداری خود را به نظام اینجا نشان می دهد.
حضرتی: جمع بندی سخنان آقای انبارلویی این است که خاتمی فرم هم پرکند که التزام به ولایت فقیه دارد فایده ندارد و کاری نباید بکند.
انبارلویی: باید اثبات کند و بگوید نتایج انتخابات را تحت هر شرایطی قبول دارم.
حضرتی: با گفتن فایده ندارد چون کروبی و موسوی هم گفته بودند.
انبارلویی: از سکوت آن بهتر است. شما یکی از رهبران اصلاح طلب را نشان بدهید که نتایج انتخابات 88 را قبول داشته باشد. بهترینشان آقای هاشمی است که ایشان هم نپذیرفته اند. این نوع حرف زدن برای طرف صلاحیت نمی آورد.
/27295

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 284547

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمدرضا IR ۱۳:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۳
    88 1
    به نظر من در مناظره هایی اینچنینی فایل صوتی مناظره را هم برای دانلود قرار بدید چون هم از حال و هوای مناظره بیشتر مطلع میشیم و هم اینکه گوش کردن مناظره به مراتب راحتتر و بهتر از خوندن مطالب طولانی خواهد بود.
  • بدون نام IR ۱۵:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۳
    92 4
    درود به شرفت الیاس خان حضرتی
  • بدون نام IR ۱۷:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۳
    40 2
    اقای انبار لویی انصاف! انصاف! انصاف! از ایمان است متاسفم برای شما!!!!!!!!!!!!!!!!
  • احسان سرباز اصلاحات IR ۲۰:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۳
    68 2
    توی تلوزیون که از این مناظره ها خبری نیست. البته برنامه "دیروز امروز فردا" اول از این مناظره ها گذاشت اما وقتی دید خیلی بد میشه و شکست میخورند، حذفش کردند و دوباره همان برنامه های تکراری با دعوت از نیروهای تماما اصولگرا را دنبال کردند. حالا که شما اینجا این کار را انجام میدید، خب فایل ویدئویی اش را هم بزارید که ما کلی کیف کنیم. خداییش خواندن متن یه چیزه و دیدن فیلم و حس و حال مناظره کننده ها یه چیز دیگه. خبرآنلاین اگه به نظرات کاربران اهمیت میدی پس حتما واسه فایل ویدئویی یه کاری بکن. مرسی
  • بدون نام IR ۲۲:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۵
    44 1
    دفاع از قدرت خیلی هنری نیست. مرد آن است که جان و مال و ... خود را به خطر می اندازد و مخالف حرف می زند. البته خداوند کمک کند که ما از مخالفان حق و راستی نباشیم، بلکه در مقابل حق سرخم کنیم. خدایا به امید تو