۰ نفر
۱۰ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۰

صبحی غندور

آيا اين واقعا يك بهار عربي است كه عربها امروز بعضي از نسيم آنرا احساس مي كنند يا اينكه دوران انتقال از سلطه گري و فساد به دوران وابستگي و جنگهاي داخلي است؟! هر دوي اين دو واژه پيرامون دوران پسروي و عقب ماندگي وتكرار گذشته هايي است كه جهان عرب در قرنهاي گذشته با آن روبرو بود ، مي باشد . از هنگام پايان دوره خلفاي راشدين در 14 قرن گذشته ، حكومتها و تحولات جهان عرب تغيير وتحول نيافت مگر با دخالت قدرت نظامي . در اينجا تفاوتي ميان تاريخ عربي و غير عربي بچشم نمي خورد . حكومت عثمانيان با قدرت نظامي روي كار آمد و چهار قرن بر اعراب حكومت نمود كه با انقلاب نظامي عربي برهبري شريف حسين و با پشتيباني غرب از ميان رفت ... اين نيروهاي بيگانه هم اكنون همان كار را در جهان عرب انجام مي دهند !
انگيزه ها وعلتها بسيار بودند اما نتيجه يكي بود . رژيمهاي سلطه گر ويا فاسد ويا هردو باهم ، مسئول عقب ماندگي كشورهاي عربي و فراهم شدن بهانه براي دخالت بيگانگان و دخالت آنان در تعيين سرنوشت ملل عرب مي باشند ، اما آيا نتايج و پيامدها تغيير خواهند يافت ؟! مگر ياري جستن از بيگانان براي تغيير و سرنگوني حكومتها و رژيمها ، تكرار همان رويداد يك قرن پيش بهنگام وقوع " انقلاب بزرگ عربي " نمي باشد ؟ در آن هنگام آن " كشور بزرگ عربي " كه انگليسي ها وعده آنرا داده بودند برپا نگرديد وبجاي آن ، همان " اسرائيل " ساخته شد كه بالفور وزير خارجه انگليس آنرا وعده داده بود و انگليسي ها به وعده خود به اعراب خيانت كردند و به وعده خود با سازمان صهيونيستي عمل نمودند وبجاي " يك كشور عربي وحدت يافته " جهان عرب به كشورهاي بسياري تقسيم گرديد كه همه زير نظر ابر قدرتها قرار گرفتند .
نخستين كوشش براي از بين بردن پيامدهاي قرارداد " سايكس بيكو" همانا تشكيل " جمهوري متحد عربي " بود كه دو بخش شرقي وغربي جهان عرب يعني مصر وسوريه در 22 فوريه 1958 با يكديگر متحد شدند . در اينجا بود كه تمامي بيگانگان براي از بين بردن اين وحدت بسيج شدند و در نتيجه اين وحدت بيش از سه سال بطول نيانجاميد و در پائيز 1961 پايان يافت و دوران جديدي از كشمكش اعراب آغاز گرديد و غرب با همكاري اسرائيل كوشش كرد تا از كوششهاي جمال عبد الناصر براي وحدت با سرزمين شام در قرن بيستم جلوگيري نمايد و اين همان كوششي بود كه سلطان محمد علي فرمانرواي مصر در قرن نوزدهم بدان دست زد وتكرار اقدام صلاح الدين در شكست دادن لشكر اروپائيان و آزادي سازي بيت المقدس در دوران جنگهاي صليبي بود.
ميان اوضاع اعراب در 55 سال پيش و اوضاع كنوني مصر وسوريه در آن هنگام و آنچه كه اكنون بر اين دو كشور مي گذرد ، تفاوت بسياراست. تفاوت ميان " زمستان" دوران دهه 1950 قرن گذشته و" بهار" قرن كنوني بسيار است. در آن هنگام جهان عرب شاهد همبستگي و بيداري بود اما اكنون آشفتگي سياسي و امنيتي و كشمكشهاي داخلي ، سرنوشت اين كشورهاي عربي را تهديد مي كند.
عربهايي كه در قرن گذشته زيستند و يا شاهد بخشي از آن دوران بودند ، بياد دارند كه تفاوت ميان آنچه اعراب در آن هنگام بدان دست يافته بودند و آنچه را كه هم اكنون در اختيار دارند ، بسيار است! سخن درباره وحدت مصر و سوريه ، نوعي احساس مثبت درباره دوران گذشته كه دوبار تكرار نخواهد شد نيست ، بلكه براي مطرح كردن آنچه كه ملل عربي هم اكنون با آن روبرو هستند ، مي باشد . ملل عربي هم اكنون به كشورها ونهادهاي گوناگون تقسيم شده اند كه اختلافهاي سياسي ومذهبي آنها را سرگرم كرده است و اين همان چيزي است كه اسرائيل بدنبال آنست ! رژيم صهيونيستي بدنبال شناسايي هويت يهودي خود از سوي فلسطينيان واعراب مي باشد . اين رژيم بنيانگزار رژيمهاي ديني ومذهبي در سرتاسر منطقه مي باشد تا بر اثر اختلاف ميان آنها ، خود به حياتش ادامه دهد.
اين " دوران اسرائيل " است كه هم اكنون در آن بسر ميبريم و در حاليكه مصر در دو دهه 1950 و 1960 بنيانگزار وحدت ميان اعراب بود ، اكنون خود و ديگر كشورهاي عربي شاهد رويدادهاي فرقه گرائي و مذهبي است كه ممكن است اين كشور را به چند نهاد تقسيم كند.
اين " دوران اسرائيل " است چون " كشمكش عربي ــ صهيونيستي " به پايان رسيد و بجاي آن كشمكشهاي ديگري در " خاورميانه " پديد آمد ، به گونه اي كه ارزشهاي " دوستي " و " دشمني " در يك كشور و سرتاسر منطقه ودر سطح بين المللي تغيير يافت و مقاومت محكوم شده و كمك به دشمن نوعي "اقدام بشر دوستانه" شناخته شده است و دخالت نظامي براي پايان دادن به كشمكشهاي داخلي ضرورت يافته است.
امروزه واقعيتي در جهان عرب به چشم مي خورد كه با واقعيت پنجاه سال پيش كه مصر و سوريه وجهان عرب با آن روبرو بودند ، تفاوت بسيار دارد .. امروزه " هويت عربي وملي " بسود " كشمكشها و تفرقه افكني ها داخلي " از ميان رفته و كشمكشهاي عربي بيشتر شده درحاليكه كوششها براي بهبود سازي روابط و گفتگو با اسرائيل افزايش يافته است!
مگر " بهار عربي" با جدايي جنوب سودان آغاز نگرديد ( با تحريك اسرائيل و كشورهاي غربي ) و عضويت آن در سازمان ملل بدون هيچگونه اعتراضي مورد موافقت قرار گرفت در حاليكه عضويت دولت فلسطين به چه صورت بود ؟ مگر اشغال عراق براي تغيير رژيم نبود پس چرا اين كشور به دو كشور تقسيم گرديد ؟ مگر حملات اسرائيل به لبنان كه نخستين آن در سال 1978 براي مهار مقاومت صورت گرفت وبه پيدايش " دولت آزاد جنوب لبنان " برهبري سعد حداد مزدور اسرائيل نيانجاميد ؟! مگر اسرائيل در حال حاضر در بسياري از كشورهاي عربي حضور ندارد و اين كشورها را بسوي جنگهاي داخلي هدايت نمي نمايد؟
اين درست است كه بيداري ملي گراي عربي تاكنون موارد مثبتي را در پي داشته است ، اما اين موارد مثبت از لحاظ زمان ومكان بسيار محدود بوده اند و ما نمي توانيم در اينجا ادعا نمائيم كه اين انقلابها زاييده تحولات كنوني است بخصوص كه اين انقلابها از كمبودهاي بسياري رنج ميبرند . از جمله كشمكش ميان گروههاي سياسي درباره هويت آن تا آنجا كه سرنوشت آن براي بعضي از اين گروهها اهميتي ندارد!
آنچه كه اكنون در منطقه روي مي دهد كوشش براي از بين بردن وحدت ملي بهمراه سرنگون كردن رژيمهاست وهمچنانكه رژيمها وحكومتها از ميان مي روند ، نيروهاي سياسي عربي ( بطور عمد و يا غير عمد) وحدت و يكپارچگي ميهن و ملت را از ميان برمي دارند ، واين همان خطر بزرگي است كه تمامي جوامع عربي هم اكنون با آن روبرو هستند ، چه آنهايي كه دست به انقلاب زده اند و چه آنهايي كه بظاهر هم اكنون آرام هستند.
بعضي از ناظران عقيده دارند كه منطقه عربي در حال بازگشت به " دوران جاهليت " وكشمكشهاي قبيله اي مي باشد و سخن درباره دو دهه 1950 و 1960 و دوران وحدت ميان مصر و سوريه را مورد تمسخر قرار مي دهند و بعضي از عربها نيز ترجيح مي دهند جهان عرب به دوران نيمه نخست قرن بيستم بازگردد كه طي آن غرب ، سرنوشت سرتاسر جهان عرب را در اختيار داشت !

مدير مركز گفتگوهاي عربي در واشنگتن
ترجمه: محمدماجد نجار
منبع:
خبرآنلاین عربی

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 279681

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =