[نبرد گلادیاتورها در کلوسئوم سیاست] که در قالب انتخابات پارلمانی جامه عمل پوشید قرار بود برای ایتالیا ثبات بیاورد اما گویا همه چیز آورده است الا ثبات. نتیجه [انتخاباتی که منتخبی نداشت] نه تنها مردم ایتالیا را سردر گم کرده بلکه باعث شده تا رسانه ها بگویند[ اروپا نگران است] و اینگونه تحلیل کنند که [مردم ایتالیا به سران اروپا نه گفتند] چه پیش از برگزاری انتخابات و چه پس از آن نیز این ادعای درستی بود که [اروپا نگران این انتخابات است]
این سوال که [آیا ایتالیاییهای رفاهطلب، بازهم برلوسکنی را انتخاب می کنند؟] در خصوص این انتخابات به شدت مطرح بود طوریکه حتی آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان هم این سوال را از خود و اروپایی ها پرسیده بود. با این همه [شعارهای محوری در انتخابات ایتالیا] نشان می داد که تنها اندکی ان هم در همان جریان راست گرای حامی برلوسکونی همصدایی و همنوایی با سیاست های اتحادیه اروپا وجود دارد.
از نگاه کارشناسان سیاسی[سرنوشت یورو در دست سرنوشت انتخابات] ایتالیا بود و زمانیکه [سیاستمداران ایتالیا پای صندوق رأی] رفتند و مشخص شد مردم ایتالیا چندان با آنها همگام و همنوا نیستند، ابهام در سرنوشت یورو به ابهامی که بر سرنوشت دولت ایتالیا سایه افکند، بیشتر شد.
پاسخ این سوال که [اگر رقیب برلوسکنی پیروز شود؟] هم مشخص شد و آن اینکه هیچ تفاوتی برای مردم ایتالیا و سرنوشت دولت ایجاد نکرد. آنچه اکنون نمایان شده این است که بیماری ایتالیا، برنده یا بازنده شدن یک گروه سیاسی نیست بلکه دولت ناپذیری آن است. این بار در همان [اولین پیشبینی ها از نتایج انتخابات ایتالیا] مشخص شد که حتی [بازگشت شوالیه] نیز نتوانسته برای این بیماری شفایی باشد. بالعکس یک [کمدین ایتالیایی شگفتی ساز انتخابات شد] آنهم با حملات پر سرو صدا و جنجالی به سیاستمداران کهنه کار و افشاگری های مردم فریبانه و خوشایند عوام از فساد جاری و ساری در ارکان قدرت. اما او حاضر نیست با هیچ یک از سه گروه دیگر حاضر در انتخابات ائتلافی تشکیل دهد و اگر چه [چپ ها مجلس سفلی و سنا را به دست آوردند] اما این پیروزی آنقدر چشمگیر نیست که بتوانند به تنهایی دولتی تشکیل دهند .
زمانیکه انتخابات منجر به تشکیل دولت نشود عملا انتخاباتی بی فایده برگزار شده است و ایتالیا اکنون در چنین وضعیتی قرار دارد.
49261
نظر شما