۰ نفر
۷ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۶:۴۴

بحران سوریه، چنان پیچیده و درهم گره خورده است که با وجود تلاش های دیپلماتیک بین‌المللی و منطقه‌ای چند جانبه، همچنان بُعد امنیتی، کما فی السابق با قدرت و شدت بر آن حکمفرماست.

بحران سوریه، چنان پیچیده و درهم گره خورده است که با وجود تلاش های دیپلماتیک بین‌المللی و منطقه‌ای چند جانبه، همچنان بُعد امنیتی، کما فی السابق با قدرت و شدت بر آن حکمفرماست و به رغم آشکار شدن ناتوانی و ناکارآمدی جنگ در یکسره کردن عرصه به نفع یکی از دو طرف بحران، ولی بی وقفه، به صورت فرسایشی و در قالب جنگ و گریز و در چارچوب برنامه ریزی شده ی فرمول " لا غالب و لا مغلوب " یکسره استمرار دارد.
جنگ کثیف، ناجوانمردانه و نامقدس جاری گویا بنا ندارد سایه سنگین خود را از سر کشور و مردم سوریه برداشته و به فرآیند نابود سازی حرث و نسل و گرفتن قربانیان بی شمار از مردم، از زن و کودک و پیر و جوان، و ویرانسازی کشور و دستاوردهای اقتصادی و فرهنگی دهها ساله آن تا مرحله برگرداندن این کشور به دوران به اصطلاح ما قبل صنعتی، پایان دهد.
این در حالی است که سخن از راه حل مسالمت آمیز و گفتگو و مذاکره و اولویت بخشی به راه حل سیاسی بر امنیتی بسیار است و به اصطلاح گوش فلک را کر کرده و به گفتمان غالب تبدیل شده و کم و بیش مورد توافق همه طرف های این کشمکش در سطوح سه گانه داخلی، منطقه ای و بین المللی قرار گرفته است، اما به نظر می رسد که این اتفاق نظر، بیشتر در حرف است، متأسفانه کمتر در عمل، و فعلا عرصه در اختیار جنگجویان و اصحاب منطق سلاح است تا کلمه.
شاید هم تداوم جنگ و برخوردهای نظامی جزء ضرورت های گفتگو بر اساس فرمول " فشار از پایین و چانه زنی از بالا " تلقی می شود، و بدون آن طرفین زیر بار شروط و قبول خواسته های یکدیگر نمی روند. البته این هم برای خود منطقی است.
اما نکته مهم و قابل توجه آنست که در شرائطی که جنگ با مهندسی دقیق و حساب شده مدیریت می شود، به نظر می رسد که گفتگو ومذاکرات فاقد یک مهندسی دقیق و کارامد است و لذا به رغم سخن گفتن بسیار از آن، کمتر جنبه عملی یافته و به همین اندازه هم از آسیب پذیری جدی برخوردار است.
یکی از مهمترین نشانه های این آسیب پذیری، ادبیات جاری و مورد استفاده در گفتمان طرف های دو سوی بحران است که تنها نقطه مثبت آن اظهار قبول مذاکره و گفتگو است، ولی فراتر از آن تکرار شرط ها و مطالبات حداکثری از سوی هرکدام از دو طرف است که هیچ جذبه و انگیزشی برای گفتگو در دیگری ایجاد نمی کند. از این رو به نظر می آید قبول گفتگو، از روی ناتوانی در یکسره کردن جنگ ناشی می شود و نه از موضع قدرت برای حل بحران به نفع مردم و کشور.
در چنین شرایطی که فضا به لحاظ داخلی، منطقه ای و بین المللی تا حدودی برای گفتگو و مذاکره سوری/ سوری مهیا شده است و جمهوری اسلامی در جهت این فضا سازی تلاش بسیاری کرده و هزینه های معنوی بسیاری پرداخته است، لذا باید حساسیت جدی برای موفقیت و به ثمر رسانی این مرحله از خود نشان دهد تا این فضای گشایش، با بن بست مواجه نشده و به حاکمیت یأس و ناامیدی و از سر گیری توجه جهانی به راه حل نظامی منجر نشود. اهمیتِ حفظ و ثمر بخشیِ رویکردِ گفتگو کمتراز تلاش برای ایجاد این رویکرد نیست.
در نهایت جمهوری اسلامی با الهام از تعالیم اسلام و ارزش های انقلاب اسلامی باید در کنار مردم سوریه و خواسته های مشروع و حق طلبانه آنان قرار داشته باشد و همزمان در مقابل هجوم دشمنان توطئه گر خارجی به کشور و نظام سوریه، در کنار آن ها بایستد، چرا که این نظام در دوران جنگ تحمیلی از سوی عراق و حامیان بین المللی آن جمهوری اسلامی ایران، در کنار مردم و کشور ایران ایستاد و از آنان حمایت کرد.
لذا در یک رویکرد کلی برنده اصلی مذاکرات بایستی مردم و کشور سوریه باشند همانگونه که فصل الخطاب بحران هم، مردم سوریه هستند و نه قدرت های خارجی و گروه های وابسته به آنان.
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 279099

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 11 =