۰ نفر
۲۴ آبان ۱۳۸۸ - ۱۶:۵۴

اگر روزی مردم حق انتخاب پیدا کنند، ممکن است به جای کانال‌های رسمی به سراغ کانال‌های غیررسمی بروند

نوشتن در باره تلویزیون کار سختی است. تلویزیون خودمان را می‌گویم. این رسانه ملی، علاوه بر نشان دادن فیلم و سریال و پخش اخبار و برنامه‌های شبانه، ویترین جمهوری اسلامی هم هست و بخش مهمی از حاکمیت را نیز نمایندگی می‌کند. بنابر‌این نقد از عملکرد تلویزیون، خیلی زود ممکن است سوء‌تفاهمات سنگینی را ضمیمه کند و حرف حق منتقد را لابلای کج‌فهمی‌ها شهید کند. «من آزموده‌ام این رنج و دیدم این محنت». یعنی گرفتار این کج‌فهمی‌ها شده‌ام و عاقبت آن را هم دیده‌ام. عاقلانه این بود که پشت دستم را داغ کنم و هرگز به پر و پای تلویزیون نپیچم، اما متأسفانه عقل گوهر گرانبهایی است که خداوند به طور یکسان بین مخلوقاتش تقسیم نکرده‌ است.

از این روست که نمی‌توانم جلوی خودم را بگیرم و از چیزی که به من دخلی ندارد ننویسم. اصلاً گویی تخصص ما و عادت ما، نوشتن و حرف زدن درباره موضوعاتی است که به ما ربطی ندارد. این عادت روشنفکری خوب است یا بد، نمی‌دانم، اما می‌دانم که ترک عادت موجب مرض است و من این ترک عادت نتوانم. اما این بار برای جلوگیری از هر سوءتفاهمی، به صراحت اعلام می‌کنم که هر نقدی که اینجا -وهر جای دیگر می‌نویسم- از سر دلسوزی و انجام وظیفه است. هر کسی توی این عالم تکلیفی دارد که مکلف به انجام آن است. نشستن در صفحات روزنامه و گیر دادن به حرف و عمل این و آن، مرض سیاه‌نمایی و عیب‌جویی و دو‌به‌هم‌زنی نیست که خدایی نکرده به خاطر بعضی تمایلات نفسانی به جانمان افتاده باشد. کسی اینجا ذوق نمی‌کند که از مدیری گافی بگیرد و مته روی خشخاش بگذارد و نکته‌سنجی کند و برای این و آن مضمون کوک کند. نه؛ بلکه وظیفه روزنامه همین است که باب نقد و انتقاد را باز نگه دارد و نقاط تاریک و کور جامعه را، و بیشتر کم و کاستی‌ها را ببیند و گوشزد کند و به موقع آلارم‌های لازم را بدهد و به مثابه چشم و گوش باز مسئولان جامعه عمل کند.

نه بناست کسی را برنجانیم، و نه بناست از این و آن آتو بگیریم و برای فروش بالاتر، روی خرابکاری دیگران مانور بدهیم. بر انجام این تکلیف، اضافه کنید دلسوزی برای کشوری که جزء و کلش را درهم دوست داریم و حق داریم که نگران حال و آینده‌اش باشیم. از هر کسی هرچه برمی‌آید، می‌دانم که برای اعتلای کشور دریغ نخواهد کرد. این کار نقد و بحث و مقاله و گزارش و خبر هم چیزی است که از دست جماعتی روزنامه نگار برمی‌آید، به جای رنجش از آن و جبهه‌گیری پیش از موقع، بیایید کمی تأمل کنید، شاید بشود فکری به حالش کرد. مثال حی و حاضرش همین تلویزیون که دیروز از قول قائم مقامش نوشتم که کاربران ماهواره از مرز چهل درصد گذشته‌اند. این اتفاقی که امروز افتاده و قائم‌مقام صدا و سیما نگرانش شده و بخش دیگری از مدیریت جامعه هم به فکر چاره افتاده و با ارسال پارازیت می‌خواهد با خطر‌ مقابله کند و حتی گروهی از مردم را نیز به هراس انداخته، اتفاقی یک شبه و یک ماهه و یک ساله نیست. این همان چیزی است که از سال‌ها پیش منتقدان تلویزیون به جدیت می‌گفتند و اعلام خطر می‌کردند که اگر روزی مردم حق انتخاب پیدا کنند، ممکن است به جای کانال‌های رسمی به سراغ کانال‌های غیررسمی بروند و به جای اینکه سر سفره حلال و طیب رسانه ملی بنشینند، ممکن است ذائقه خود را به خوراک‌های دشمنان و شیاطین عادت دهند و. . .

اما کی گوشش بدهکار این حرف‌ها بود؟ آنها که باید این انتقادها را می‌شنیدند، نشنیدند و نخواستند که بشنوند و هیچ فکر چاره‌ای نکردند. اینجا هم از همان مصداق‌های پند سعدی است که «سرچشمه باید گرفتن به بیل/ که فردا نشاید گرفتن به پیل». حرف حق تلخ است و به کام مدیر مربوطه تلخ‌تر. بیخود نبوده که قدیمی‌ها از حرف حق تعبیر به ته خیار می‌کردند. الان هم اگر خوب حساب کنید می‌بینید که حرف منتقدان برای کسی که پشت میز نشسته و مجبور است به هزار اقتضای عجیب و غریب گردن بگذارد، چیزی بهتر از همین ته خیار نیست. من نمی‌گویم که مثلاً مدیران تلویزیون باید همیشه رصد می‌کردند و حرف‌های دلسوزانه منتقدان را در کار و بار خود لحاظ می‌کردند. تلویزیون جای پیچیده و عجیب و غریبی است و اتفاقاً در مناسبات جمهوری اسلامی، کار مدیران تلویزیون از همه‌جای دنیا سخت‌تر و پیچیده‌تر است و هزار ملاحظه در کار است که در هیچ‌کجا نیست. اما با این همه معتقدم که بخش عظیمی از این جمعیت فزاینده چهل درصدی را می‌شد پای تلویزیون خودمان نگه داشت و هنوز هم می‌شود کاری کرد که از پای ماهواره بلند شوند که بیاییند و سر سفره خودمان بنشینند. اما به شرطی که سفره‌ مملو از برنامه‌های حوصله سر بر و سخیف و بد و بساز و بندازی نباشد. توضیح می‌دهم.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 24827

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سمیرا ک IR ۱۸:۰۰ - ۱۳۸۸/۰۸/۲۸
    0 0
    چرا این متن کامل دیده نمی شه؟ :(