۱ نفر
۲۲ تیر ۱۳۹۱ - ۱۷:۳۰

فرهنگ سنتی چیست؟ آیا تمسک به آنان مانع از توجه به نوآوری است؟ آیا هر آنچه در فرهنگ سنتی یافت می شود درست است؟

وقتی از میراث قدیمی صحبت می‌کنیم و کلمۀ «سنتی» به عنوان پسوند فرهنگ به کار می‌بریم، لزوماً معنایش این نیست که از فرهنگ درست یا رایج سخن گفته‌ایم و از هر آنچه را برابر آن است مذمت کردیم. در این موارد توجه به فرهنگ سنتی، بیش از آن که به درستی و نادرستی مصادیق آن یا مخالف آن مربوط باشد، به سازگاری و ناسازگاری فرهنگ سنتی و مدرن با وجود و جان ما مربوط می‌شود.
البته فرهنگ سنتی، در حوزۀ دین، تا آنجا که ریشه در باورهای دینی اصیل منطبق بر قرآن و حدیث مطابق اصول مقبول در استدلالهای مذهبی داشته باشد و در طول ادوار مختلف گرفتار دگردیسی تجددهای خاص خود نشده و تصوراتی بر آنان تحمیل نشده باشد، فرهنگی درست و بر حق است. اما در حوزه‌های دیگر، فرهنگ سنتی از آن روی برای ما دارای مقبولیت و مطلوبیت است که سازگاری آن با وجود ما و کلیت بینش ما نسبت به عالم و آدم بیشتر است و این لزوماً دلیلی بر درستی آن نیست.
اصلا فرض کنیم فلسفه‌ای در پشت این فرهنگ سنتی وجود دارد، این به معنای آن نیست که آن فلسفه و فرهنگ ناشی از آن لزوما درست است. گاه زیادتر از حد چسبیدن به آن، مانع از بروز خلاقیت و نوآوری می‌شود.
بنابرین اگر ما ظرفیتی را در معرفت امروزی خود برای پی بردن و احیای فرهنگ سنتی باز می‌گذاریم، لزوماً قصد دور شدن از آنچه درست است را نداریم، چرا که حیات بشر و پیشرفت او، مدیون تلاش برای یافته‌های تازه است، درست همان طور که در عصر کهن نیز چنین بوده است.
در دنیای جدید هر جامعه‌ای که متناسب با فرهنگ سنتی خود، برای رسیدن به پیشرفت‌های جدید تلاش کرده، ضمن آن که با تکیه به فرهنگ سنتی به اصل سازگاری احترام گذاشته، پیشرفتهای نو را هم به دست آورده است.
بنابرین ما دو رسالت داریم، نخست شناخت فرهنگ سنتی در چهارچوب خاص خودش بدون آن که مانعی برای تحول ایجاد کند، و دیگر تلاش برای دستیابی به معرفت جدید. در این میان مهم، پیوند دادن این دو نوع معرفت و ایجاد راهی برای رسیدن به دانشی است که بتواند پویایی را در تمدن ما پدید آورده و ضمن آن که ما را از بیگانگی با سنت‌ها نجات می دهد، دست ما را برای دریافت دانش‌های نو باز بگذارد.
چنین نگاهی، منحصر به کشور ما نیست، بلکه بر اساس تعریفی که در بالا از فرهنگ سنتی شد، نگاهی است که تمامی تمدن‌های خرد نسبت به تمدن جهانی دارند. مشارکت آنان در تمدن جهانی امری است که در کنار توجه‌شان به فرهنگ سنتی صورت می‌گیرد. در اینجا فرهنگ سنتی (غیر از مسائل دینی) پدیدۀ مقدسی نیست که باید آن را پرستید، اما آن قدر ارزشمند است که احیای آن بتواند ما را در مسیر طبیعی پیشرفت قرار دهد و نامتعادل بار نیاورد.

تعصب بیش از حد روی فرهنگ سنتی بدون ملاحظه درستی و نادرستی، بدون توجه به دست و پا گیر بودن برخی از موارد آن، و تنفر از نوآوری و خلاقیت و ابداع به بهانه حفظ سنن، راه پیشرفت را بر ما خواهد بست.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 227529

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • Mokhalef IR ۰۰:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۳
    4 1
    متاسفانه بین بخش ابتدایی و دوم این یادداشت "تعارض محتوایی" وجود دارد. فارغ از " احکام عبادی " اگر قصد استفاده از احکام دین در " معاملات" (به معنای خاص) داشته باشیم چاره ای جز پذیرش عُرف روز نداریم (چنانکه هست) با این که این احکام هم همچون " عبادات" برخاسته از " نص " و "سیره " مسلم است. کافی است نگاهی به قراردادهای کاملا " رَبوی" بانکی و "غرری" و " یک جانبه" (مثل بیمه) و منعقده حکومت اسلامی با سایر دُوَل داشته باشید. پس جُز در بخش " عبادات" عملا "سنت" تعطیل شده است.
  • پرویز نصرتی IR ۱۴:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۴
    5 2
    جناب آقای جعفریان موضوع فرهنگ و شناخت و واکاوی آن یک علم است و تئوریهای متعددی در این باب وجود دارد بنده متوجه نشدم که مطالب فوق اظهار نظر شخصی است یا اینکه دیدگاه خاصی است که نقل قول فرمودید ولی ویژه گی مشترک تمامی دیدگاهها در رابطه با فرهنگ به قرار زیر است و اطلاق هر نوع فرهنگی به عنوان سنتی و مدرن در قدمت آن است و لا جرم رو به نو شدن دارند ویژه گیها : 1- فرهنگ اکتسابی است یعنی انسان با فرهنگ خاصی متولد نمیشود 2- فرهنگ دارای ابعاد مختلف و چند گانه است 3- فرهنگ پویا و تکثر گراست 4- فرهنگ تغییر پذیر و نوگراست 5-فرهنگ قاعده ها و قوانین را عرضه میکند که میشود با روشهای عینی به تحلیل آن پرداخت 6- فرهنگ وسیله ایست که فرد وضعیت کلی خود را سازگاری میکند7- فرهنگ از طریق ارزشهای حاکم ادامه مییابد