به گزارش خبرآنلاین، وی اینگونه به تشریح چگونگی تشکیل حزب کارگزاران پرداخت :
. اساساً ساختار کارگزاران سازندگی ماهیت حزبی نداشت و بر پایه رفتار حزبی شکل نگرفت.
· حزب کارگزاران دولت ساخته نبود، ولی نمایندگیاش از درون دولت بود. این مطالبه اجتماعی طبقه متوسط بودمنتهی چهرههایی از درون دولت آمدند و آنها را نمایندگی کردند. شاید اینکه یک شخصیت محوری مثل آقای هاشمی رفسنجانی یک رنجش تاریخی از همفکران سیاسی خود در جامعه روحانیت داشت، بیتأثیر در تشکیل کارگزاران نبود.
· همگرایی و همراهی آقای هاشمی با کارگزاران در آن مقطع به دلایلی اهمیت زیادی داشت که مهمترینش این بود که آقای هاشمی در آن مقطع تأثیرگذارترین شخصیت پس از رهبری بود. ثانیاً کسی بود که همپیمانی تاریخی با شخص رهبری انقلاب، حضرت ایتالله خامنهآی داشت و ثالثاً این جایگاه در حافظه جامعه سیاسی ما از نقش تأثیرگذار آقای هاشمی رفسنجانی از دوران حیات امام هنوز زنده و مسموع و مفهوم بود.
· شاید فرمایش کسانی که گفتهاند آقای هاشمی رفسنجانی پدرخوانده حزب کارگزاران است، اشتباه نباشد. چون در این تعبیر سیاسی هم میشود مثبت برداشت کرد و هم منفی. قرار نبود ایشان دکان جدید سیاسیای را مقابل دکانهای سیاسی قدیمی و یا تازه و نوظهوری که بعد از پیروزی انقلاب به وجود آمدند، سروسامان بدهند.
· آقای هاشمی رفسنجانی باور نداشت که باید حزب و گروهی راه بیفتد، تمام حرف و سخن آقای هاشمی رفسنجانی این بود که جریانات سنتی تأثیرگذار در عرصه سیاست ملی این سخن جدید را بشنوند و تا حدی با آن همراهی کنند و آن را به رسمیت بشناسند.
· نظر و رأی شخص حقیقی رهبری در پایدار شدن یا احیانا شکست تشکیل کارگزاران بسیار مؤثر بود. رهبری در این مرحله طرف گفتوگو و مشورت قرار میگیرند که در این قضیه نظر ایشان را بشنوند و به عنوان قول فصل به آن توجه کنند. اتفاقاً در این مرحله ارشاد و صلاحدیدی را که از رهبری دریافت میکنیم این است که ضرورتی ندارد اینها را به عنوان قطعهای از پازل در درون مجاری سنتی در نظر بگیریم، اینها اگر سخن جدیدی دارند، بسمالله! بیایند و حرفشان را مستقل بزنند. دلیلی ندارد بترسانیم و نگرانی ایجاد کنیم. شاید این اعتماد به نفسی که رهبری در آن مقطع در شکلگیری کارگزاران ایجاد کردند، نقش کلیدیتری داشت تا همراهی آقای هاشمی رفسنجانی.
· مشابهتهای این اتفاق {تشکیل حزب کارگزاران} 10 سال بعد هم در قالب جمعیت آبادگران - تشکیلاتی که آقای احمدینژاد در مقطعی حمایت میکرد و عضوی از آن مجموعه بود- دیده میشود که به نظر من تقریباً به قرینه کارگزاران مشابهتسازی کمدی تاریخی شده
. رهبری یک ملاحظه سیاسی در باب افراد محوری فعالی و رسمی کارگزاران داشتند که به نظر من کاملاً هوشمندانه بود. رهبری یک پیام هوشمندانه در قالب یک امر و نهی توصیهای و ارشادی - نه امر و نهی ولایی - دادند و آن این بود که شخصیتهای این مجموعه در قالب چهرههایی که مسئولیت اجرایی دولتی تحت عنوان وزیر دارند، از آن خارج شوند.
· لفظ خاص سیاسی تکنوکرات را نمیشود بر کارگزارانیها اطلاق کرد.
· قرار نبود کارگزارن یک حزب شود. حتی آقای کرباسچی که به عنوان دبیر کل مطرح شده بود، در همان مقطع مصاحبهای کرد و گفت که ما {کارگزاران} یک حزب کوتاهمدت برای یک رقابت انتخاباتی بودیم.
· کارگزاران آذرخشی در تاریخ آسمان سیاست ایران بودند که یک شبی خوش درخشید و یک شبی خاموش شد. واقعیت هم با همین تعبیر نیمه احساسی من فاصلهای ندارد. اساساً کارگزاران سازندگی یک طلوع انتخاباتی داشت و بیش از یک طلوع انتخاباتی در تاریخ سیاسی 15 ساله نداشت که همان مجلس پنجم بود.
/2929
نظر شما