مهر نوشت: «طعم ولگردی پشتِ این دیوار» مجموعهای است از 7 داستان کوتاه به قلم محمد عطاریانی تحت این عناوین: «خانه دو در سه کنار قبرستان، پشت بام، مادربزرگ دلش میخواست بمیرد، حمام، نگهبان محله، بوی آبگوشت و غار رحمت نفتی.»
نخستین داستان این مجموعه با عنوان «خانه دو در سه کنار قبرستان» اینگونه آغاز میشود: «دو ساعت از ظهر رفته بود. از کوچه بنبست دومتریمان که آب فاضلاب خانهها مثل باتلاقشان کرده بود بیرون آمدم و گلهای ته کفشهام را روی آسفالت تازه کوچه چهار متری تکاندم. نگاهی به در خانه تقی انداختم. با تصور چهره ننه تقی، از زنگ زدن منصرف شدم و کنار دیوار نشستم...»
*
«مادربزرگ داشت میمرد. این را همه میگفتند. شب بود. برف، پشت پنچره، روی تمام شهر میبارید و من بالای سرش نشسته بودم و نگاهش میکردم. پوست مادربزرگ به استخوان چسبیده بود. نازک شده بود. آن قدر که میشد از پشتِ آن استخوانهایش را دید. استخوانهای خستهاش را. مادربزرگ خسته بود...» این نخستین جملات دومین داستان مجموعه اخیر است.
«حمام» هم عنوان داستان سوم «طعم ولگردی پشتِ این دیوار» است که با این جملات آغاز میشود: «نیم ساعتی میشد که باران بند آمده بود. پشت پنجره ایستاده بودم و به اولین هفته پائیز نگاه میکردم و خیسی حیاط. بادی ملایم میوزید و آسمان هنوز ابری بود...»
«بوی آبگوشت» داستان پنجم کتاب با این جملات آغاز میشود: «به گُلی نگاه میکنم. آمده برای چندمین بار یادم بیاورد رعنا طلاق گرفته است. لبخند میزنم: «نقش تاریخی خواهریت رو بازی کردی دیگه. بلند شو برو خونهات، الانه که شوهرت...»
این مجموعه داستان 90 صفحهای با بهای 2700 تومان از سوی انتشارات آهنگ قلم و با همکاری نشر گلمهر روانه بازار شده است.
6060
نظر شما