مریم بهروزی یکی از زنان فعال سیاسی کشورمان روز شنبه29بهمن ماه درگذشت.

مریم هدیه‌لو: مریم بهروزی 66ساله که در کارنامه زندگی اش نمایندگی مردم تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی را ثبت کرده فعالیت های سیاسی اش را قبل از انقلاب آغاز کرد.
به گفته خودش تایید شرعی فعالیت سیاسی در حوزه زنان را از امام خمینی گرفته است و جامعه زینب تنها حزب فعال سیاسی است که از سهم شرعی(خمس) برای شروع فعالیت خود به خواسته امام استفاده کرده است. مریم بهروزی این مسئله را اوج نگاه ویژه امام به توسعه نقش زنان در جامعه عنوان می کرد.
در ادامه گزیده ای از روایت مریم بهروزی به روایت خودش که در گفت و گویی تفصیلی با خبرآنلاین مطرح شد می آید: 
  • قبل از انقلاب برای مدت 2 یا 3 سال به علت سخنرانی های معنوی و سیاسی ای که داشتم ممنوع المنبر شدم. وقتی دکتر مفتح از من دعوت کردند تا در مسجد قبا سخنرانی کنم من به ایشان گفتم که ممنوع المنبر هستم و ایشان فرمودند که شما بیایید سخنرانی کنید، من برای شما منبر نمی گذارم!
  • ·آیت الله گلپایگانی از بنده سئوال کردند شما مقلد چه کسی هستید من گفتم مقلد آقا(امام خمینی) هستم،ایشان فرمودند مگر نمی بینید اسلام مظلوم است و همه در حال دشمنی با آن هستند، که اگر آقای خمینی هم باشد همین را می گوید، بچه ها را خدا بزرگ می کند،بر شما فرض و واجب است که به اسلام خدمت کنید.
  • پس از شهادت باهنر به عنوان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، به دستور امام و برای یک مدت کوتاه حزب تعطیل شد و آن طور که از حضرت آیت الله خامنه ای در آن زمان شنیدم باید کرکره حزب را به علت اختلافاتی که در آن به وجود آمده بود،مدتی پایین می کشیدیم.
  • آیت الله بهشتی قبل از شهادت به آقای کمالی سفارش تاسیس حزبی مستقل برای کارگران،به آقای باهنر برای معلمان و فرهنگیان و به من هم سفارش تاسیس تشکیلاتی برای زنان را دادند
  • امام فرموده بودند به شرطی با تشکیل حزبی فراگیر به پیشنها آقایان بهشتی ،خامنه ای و مطهری موافق می کنند که مقابل روحانیت مبارز قرار نگیرد
  • امام گفتند که زنان باید به مجلس بروند و سعی بر نرفتن آن ها خلاف شرع است!!
  • حضور زنان در صحنه سیاسی از نظر امام یک تکلیف شرعی بود.
  • ایده تشکیل جامعه مستقلی برای زنان ابتدا از سوی بهشتی و سپس از سوی مقام معظم رهبری تاکید شد
گفت و گویی که در ادامه می آید بخشی از گفت و گویی تفصیلی خبرآنلاین با مرحومه مریم بهروزی دبیرکل جامعه زینب است که اواخر سال88 انجام شد: 
خانم بهروزی! کمی در مورد تشکیلاتی که در آن فعال هستید توضیح بدهید. جامعه زینب چه کارکرد و مسئولیتی برای خود قائل است؟
موضوع زن از اول تاریخ بشریت مطرح بوده و سوره نساء در قرآن کریم ،نشاندهنده این است که خود زن دارای موضوعیت می باشد.بر همین اساس ما از قبل از انقلاب که کلاس های احکام و قرآن را برای بانوان برپا می کردیم  تفسیر این سوره و فلسفه حضور زن را شناختیم و به این نتیجه رسیدیم که هیچ مکتب و آیینی به اندازه اسلام برای زن حقوق قایل نشده است .
در همان زمان به دنبال تریبونی بودیم که از طریق آن موضوع فوق را به گوش زنان دنیا برسانیم که زن جایگاهی رفیع و زمینه رشد و استعدادهای زیادی را به صورت برجسته دارد.
به همین خاطر گروه هایی را درتهران به نام هسته های مقاومت بدون هیچ اساس نامه و تابلو و نمودار خاصی از همان جلسات قران و سخنرانی ها تشکیل دادیم. در این گروه بانوانی که دارای شم سیاسی بوده و علاقه به فعالیت های اجتماعی داشتند ،انتخاب شده و مجموعه ای  را تشکیل دادند که در بین خودمان به نام هسته مقاومت نامیده می شد.
 
این خانم ها که در واقع افراد اولیه تشکیلات فعلی هستند در آن زمان به دنبال چه هدفی بودند، مبارزه و یا صرفا نشان دهنده نقش زنان در جامعه بر اساس آموزه های دینی که البته این مورد آخر کمی سخت تر می نماید زیرا در آن زمان فضای کشور به لحاظ حکومتی مذهبی و دینی نبود...
این خانم ها کسانی بودند که می خواستند در مقابل امواج تفکر مرد سالاری و زن ستیزی و تضعیف و تحقیر زن مقاومت کنند و چون نظام شاهنشاهی را اصلا قبول نداشته و فضا را هم برای حضور رشد یافته زن مناسب نمی دیدند تصمیم گرفتند که نوع فعالیت ها را تغییر دهند.این مجموعه هم در زمینه علمی و حقوقی کار می کرد و به خانم ها رشد می داد و اغلب اعضایش نیز از دانشجویان و فرهنگیان بودند و هم فعالیت سیاسی داشتند.
در جریان انقلاب این گروه در جهت بسیج مردم برای راهپیمایی و رساندن اعلامیه ها و بیانیه های امام و همچنین تشویق و ترغیب مردم بسیار فعال بودند .تا جایی که سه نفر از اعضای ما که یکی از آن ها من بودم آموزش استفاده از اسلحه هفت تیر را هم دیدیم و در جریان 17 شهریور 57 و فاجعه خونین این روز این بانوان حضور فعالی داشتند.
 
شما به طور مشخص چه فعالیتی داشتید ؟
قبل از انقلاب من برای مدت 2 یا 3 سال ممنوع المنبر شدم. وقتی دکتر مفتح از من دعوت کردند تا در مسجد قبا سخنرانی کنم من به ایشان گفتم که ممنوع المنبر هستم و ایشان فرمودند که شما بیایید سخنرانی کنید ،من برای شما منبر نمی گذارم.
 
به چه علتی ممنوع المنبر شدید؟
در سال 55 به علت سخنرانی های معنوی و سیاسی ای که داشتم و جمعیت زیادی که می آمدند،من را ممنوع المنبر کردند.البته به طور مشخص پس از یک سخنرانی در قم به مدت 5 روز رو به روی شهربانی این شهر و در منزل دکتر رضوی انجام دادم و اتفاقا جمعیت زیادی هم آمده بودند این ممنوعیت ایجاد شد.در همان روزها شهربانی قم دکتر رضوی را خواسته و پرسیده بود که چرا منزل شما این روزها اینقدر شلوغ است و ایشان گفته بودند روضه امام حسین است و آن ها هم که به میزان جمعیت و استقبال مردم مشکوک شده بودند، با استفاده از نفوذ نیروهای ساواک صحبت های من را ضبط کرده و هنگامی که من از قم بازمی گشتم مرا ممنوع المنبر کردند.
 
این ممنوعیت تا چه زمانی ادامه داشت و چطور شکسته شد؟
تا زمانی که شهید دکتر مفتح از من برای سخنرانی دعوت کرده و گفتند که ما هم ممنوع المنبر هستیم .ایشان برای قانع کردن من در مورد فرمان و اعلامیه آقا صحبت کردند که من آن را ندیده بودم.
 
این اعلامیه و فرمان چه بود؟
آقا فرموده بودند که همه باید مفاسد رژیم را افشا کنید ولو بلغ ما بلغ... این اصطلاح به معنی هر چه می خواهد بشود بشود،بود که همه آقایان و خانم ها وقتی به هم می رسیدند، آن را برای هم تکرار می کردند.
حتی ایشان برای این که من خیالم راحت شود که این یک تکلیف است به شهید حسنی از شهدای هفتم تیر که در دفتر آقای مفتح حضور داشتند گفتند که آیا اعلامیه ها هنوز هست که به خانم بهروزی بدهید و من گفتم نیازی نیست و همین حرف شما حجت است.
 
این موضوع، اعضای خانواده شما را دچار زحمت نمی کرد؟ منظورم این است که بانوان آن روزها چطور با مبارزه به همراه شرایط حاکم بر خانواده ها کنار می آمدند؟شاید برای این روزها هم تجربیات شما مفید باشد...
من قبلا خدمت آیت الله گلپایگانی رفته بودم و به ایشان گفتم که آمده ام تا تکلیف شرعی خودم را از شما بپرسم. من دارای 4 فرزند هستم و فرزند کوچک من 4 ماهه است،مجالس،سخنرانی و درس برای بانوان دارم و برخی ها به من هشدار می دهند که اگر گرفتار رژیم شوم خطرناک است و تکلیف این بچه ها بدون مادر چه می شود؟ آیت الله گلپایگانی فرمودند که شما مقلد چه کسی هستید من گفتم مقلد آقا(امام خمینی) هستم،البته این نکته را همین جا بگویم که بنا نبود در مورد این که مقلد آقا هستیم صحبتی داشته باشیم.
ایشان فرمودند مگر نمی بینید اسلام مظلوم است و همه در حال دشمنی با آن هستند، که اگر آقای خمینی هم باشد همین را می گوید، بچه ها را خدا بزرگ می کند، شما وظیفه مادریتان را انجام دهید اما در عین حال بر شما فرض و واجب است که به اسلام خدمت کنید.
البته حضرت آیت الله گلپایگانی فرمودند،صلاح نمی دانم که شما کاری انجام دهید که به دست این ناکسان گرفتار شوید زیرا آن ها به ناموس ملت رحم نمی کنند.ما هم رعایت می کردیم تا این که دکتر مفتح گفتند که آقا فرموند باید مفاسد رژیم را افشاء کنید. پس از آن هم در جلسه ای که در حسینیه ارشاد داشتیم ،در مورد حکومت اسلامی صحبت کردم، مردم پس از سخنرانی من شروع به شعار دادن به این مضمون کردند که ما تابع اسلامیم ما پیرو قرآنیم و آزادی ننگین را از پهلوی نخواهیم....
 
این آغاز دستگیری شما بود درست است؟
بله - وقتی از حسینیه بیرون آمدم من را سوار بر ماشینی کردند که شهید حسنی راننده اش بودند.در همین حین من را با دخترم ،خواهرم و شخصی که جلسات ما را تنظیم می کرد دستگیرد کردند،بعد هم آن ها آزاد شدند ولی من برای مدت یک ماه در زندان ماندم و شب عید فطر موقتا آزاد شدم و قرار شد که برای دادگاه نظامی بعدا مراجعه کنم. در ضمن یک سری تعهدات شامل عدم خروج از ایران،عدم سخنرانی و مواردی از این قبیل از من گرفتند و چند روز بعد هم 17 شهریور رخ داد و پس از آن هم به تقدیر الهی انقلاب در مسیر پرشتاب خود قرار گرفت.
 
تشکیلات زنان به این شکل از چه زمانی رسما کار خود را شروع کرد؟
پس از انقلاب با تشکیل حزب جمهوری اسلامی ایران من به دعوت دکتر بهشتی به عضویت حزب درآمدم و بانوان هسته مقاومت را هم دعوت کردیم.عده ای عضو شدند وعده ای تنها هم فکری را انتخاب کردند. پس از حادثه 7 تیر و به شهادت رسیدن آیت الله بهشتی ،آقای باهنر دبیر کل حزب شدند که پس از به شهادت رسیدن ایشان آیت الله خامنه ای به دبیر کلی حزب رسیدند. در همان زمان به دستور امام و برای یک مدت کوتاه حزب تعطیل شد و آن طور که  از حضرت آیت الله خامنه ای در آن زمان شنیدم باید کرکره حزب را به علت اختلافاتی که در حزب به وجود آمده بود،مدتی پایین می کشیدیم.
 
دلیل امام و آیت الله خامنه ای برای تعطیلی حزب دقیقا چه موضوعاتی بود؟
من در آن زمان نماینده مجلس بودم و از تعطیلی حزب به شدت نگران شدم.به آیت الله مفتح گفتم که بدون کار تشکیلاتی نمی توان موفق شد ولی ایشان گفتند، چه کسی گفته که شما تشکیلات نداشته باشید و اصولا حکومت داری بدون حزب نمی شود.اگر می خواهید کار سیاسی کنید باید حزب هم داشته باشید.ایشان فرمودند بروید و حزب تشکیل دهید و من هم می آیم. من تعجب کردم و گفتم من حزب درست کنم در حالی که بزرگترها هستند اما ایشان گفتند که شما هم جزو بزرگترها، بروید و حزب درست کنید و من خبر را به برادران اعضای حزب دادم و آن ها هم تعجب کردند.  وقتی از آیت الله خامنه ای که آن زمان دبیر کل بودند در مورد تاسیس تشکیلات جدید پرسیده شد، ایشان تایید کردند که خودشان دستور داده اند که بروید حزب درست کنید. ایشان گفته بودند که با اسم یا بی اسم مهم نیست ولی فعالیت تشکیلاتی باید در آن  صورت بگیرد.پس از آن در صدد تشکیل حزب زنان با عده ای از بانوان که در جهت افکار آیت الله خامنه ای بودند برآمدیم. آن زمان در حزب جمهوری اسلامی برخی از افراد طرز تفکر آیت الله خامنه ای را می پسندیدند که به آن ها جناح راست و شق راست گفته می شد و عده ای از حزب جمهوری در جهت مقابل بودند و آن زمان میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر و رییس دفتر سیاسی حزب ، مسئول روزنامه جمهوری اسلامی بودند را نیز جناح چپ می نامیدند.عده ای نیز میانه بودند.ما هم جز کسانی بودیم که درجهت افکار آیت الله خامنه ای حرکت می کردیم.
 
این یعنی از ابتدا نیز با همین تعریف در جناح راست بودید؟
در آن زمان به این شکل جناح راست و چپ مطرح نبود و بعد ها به جناح راست مشهور شد . البته باید تاکید کنم که این نوع اسامی در ایران ریشه علمی ندارد و ما در ایران همان طور که می دانید جناح راست و چپ به معنی واقعی نداریم.
 
آن زمان چپ و راست به چه معنایی در حزب جاری بود و آن اختلاف نظری که موجب تعطیلی موقت حزب شد در چه بعدی بود؟
ما معتقد به آن تفکری بودیم که می گوید، نظام اسلامی باید با تفکر اسلامی حرکت کند و دین باید مانند خونی که در رگ ها جریان دارد در تمام حکومت جریان داشته باشد. اما آن شق دیگر حزب معتقد بودند که آن چه به دین مربوط است مانند اعتقادات ،فرهنگ و عوامل شبیه به این لازم است که همراه حکومت باشد ولی در مورد مسایلی مانند اقتصاد و یا برخی از مسایل اجتماعی و همچنین بین المللی این همراهی را لازم نمی دانستند.در واقع آن ها در این ابعاد معتقد بودند که دین مخالف رشد و توسعه است.
 به هر حال این اختلاف نظر وجود داشت ولی دلیلی برای ساختن راست و چپ نیست.با فرمایش آیت الله خامنه ای به فکر تشکیلات زنان افتادیم.البته این جا نکته ای را فراموش کردم.در زمان آیت الله بهشتی که ایشان دبیر کل حزب بودند یک جلسه من ،آقای باهنر و آقای کمالی را دعوت کردند و فرمودند که ما غیر از حزب باید تشکل های اقماری داشته باشیم تا این تشکل ها در صورتی که اتفاقی برای حزب افتاد،بتوانند به وسیله این تشکیلات کار را انجام بدهند.
به آقای کمالی برای کارگران،به آقای باهنر برای معلمان و فرهنگیان و به من هم سفارش تاسیس تشکیلات برای زنان را دادند و البته متاسفانه مدت زیادی طول نکشید که ایشان به شهادت رسید.
 
بنا بر این سه تشکل فعلی در آن زمان شکل گرفتند...
درست است- بر اساس پیشنهاد آیت الله بهشتی آقای کمالی خانه کارگر را درست کردند آقای باهنر با خانم دستغیب انجمن معلمان را تشکیل دادند و یا اگر هم بود آن دو فعالش کردند. اما من تا زمان تعطیلی حزب هنوز بخش مربوط به زنان را شکل نداده بودم.
بنابراین برای این موضوع سفارش آیت الله بهشتی هم بود که تشکیلاتی مخصوص زنان به وجود بیاید.
نکته دیگری که باید به نقل از آقای هاشمی به آن اشاره کنم این است، در زمانی که حزب تشکیل شد وقتی ایشان به همراه آیت الله مطهری، آیت الله خامنه ای و آیت الله بهشتی  به خدمت حضرت امام رسیده و گفته بودند که می خواهیم حزبی وسیع درست کنیم امام فرموده بودند که روحانیت مبارز هست.
آقای بهشتی گفته بودند که روحانیت مبارز مخصوص روحانیت است و ما می خواهیم حزبی را تاسیس کنیم که متعلق به همه مردم و از هر قشری باشد و امام فرموده بودند به شرطی که مقابل روحانیت مبارز قرار نگیرد ،اشکالی ندارد. آقای بهشتی به امام راحل این اطمینان را دادند که با با توجه به عضویت خودشان در جامعه روحانیت مبارز ،چنین مشکلی ایجاد  نخواهد شد.
 
چرا در همان زمان این تشکل را به وجود نیاوردید ؟مشکل کجا بود حزب جمهوری اسلامی چنین واحدی را پیش بینی نکرده بود؟
خیر در حزب جمهوری اسلامی واحد خواهرانی هم تشکیل داده بودند که من عضو این واحد بودم.اما نظر آیت الله بهشتی بر این بود که بخشی مخصوص بانوان به صورت فعال وجود داشته باشد و شاید تقصیر ما بود و شاید هم شرایط اجازه نداد که آن زمان این تشکیلات کلید بخورد.اما پس از توصیه مقام معظم رهبری و با کمک فکری و راهنمایی ایشان مبنی بر این که ما از کجا کمک مالی بگیریم تشکیلات را به وجود آوردیم.
 
در مورد این نکته توضیح بدهید که به چه صورت و با کمک مالی کجا توانستید جامعه زینب را تشکیل دهید؟
یک سال از شروع فعالیت تشکل گذشت و ما متوجه شدیم که جا و مکانی برای ما وجود ندارد و به همین دلیل ما در نامه ای به امام مسئله محل کار و عدم بودجه برای تامین آن را توضیح دادیم.آن زمان برای خرید دفتر حدود 4 میلیون و 600 هزار تومان لازم داشتیم که 1 میلیون و 600 را مالک دفتر برای خمس بدهکار بود که گفت در صورت اجازه امام، این مبلغ را کسر خواهد کرد.
ما از امام درخواست کردیم که این مبلغ را به دفتر هدیه کنند و ایشان فرمودند که کل این مبلغ را از سهم امام اجازه می دهم که در حال حاضر نامه اش هم موجود است.
 
امام دقیقا در این نامه به چه مواردی اشاره کرده بودند؟
ایشان در این نامه ذکر کرده بودند که به مومنین و مومنات اجازه داده می شود که نصف سهم مبارک امام را برای خرید این دفتر مرکزی اختصاص دهد و انشاءالله جامعه زینب موفق باشد.
امام در واقع هم برای خرید این دفتر مبلغ آن را ارائه دادند و هم برای جامعه زینب دعا کردند و در واقع مایل بودند که بانوان فعالیت گسترده و چشم گیری داشته باشند.
یک بار دیگر هم من نظر حضرت امام را نسبت به فعالیت زنان دریافت کردم و آن این که ما بعد ازسفر هیئت اعزامی به کنفرانس کنترل جمعیت در چین به همراه حضرت آیت الله یزدی، خدمت امام گزارشی را در زمینه اجلاس ارائه کردیم. آقای یزدی به ایشان توضیح دادند که ما در این اجلاس 7 محور پیشنهاد کردیم که 3 مورد را بهروزی و 4 مورد را هم آقایان تهیه کرده بودند. در اجلاس پایانی دو مورد از پیشنهادات خانم بهروزی مورد قبول اجلاس واقع شد و جزوی از قوانین کشور چین درآمد. من برای امام در مورد پیشنهادات مطرح و به تصویب رسیده اجلاس توضیحاتی را به درخواست آیت الله یزدی ارائه کردم...
 
پیشنهادات شما در آن زمان چه بود؟
آن زمان دو پیشنهاد من حول محور احقاق حقوق زنان بود که امام پس از آگاهی از این دو محور بسیار خشنود شدند وبه من گفتند که خدا تاییدتان کنند.البته یک بار دیگر هم در آن زمان که به جامعه زینب تبدیل نشده بودیم و هنوز در قالب حزب قرار داشتیم به ایشان گفتم که آیا اجازه دارم وجوهاتی که به من می رسد به حزب جمهوری بدهم.ایشان فرمودند که شما خودتان مجاز هستید که این را صرف محرومین کنید.
نگاه حضرت امام نسبت به مسایل زنان ما را وادار کرد که تشکیلات زنان را توسعه داده و این اجازه را به خودمان بدهیم که آن نامه را به امام بنویسیم و درخواست تامین هزینه خرید دفتر را مطرح کنیم.
این را با افتخار می گویم که امام خمینی (ره) به تنها تشکیلاتی که در ایران اجازه استفاده از سهم امام دادند، تشکیلات جامعه زینب است و این نشان می دهد که حضرت امام نسبت به فعالیت و رشد و حضور زنان اهتمام بالایی داشتند.
پس از آن جامعه با تعدادی از خانم های اعضای حزب و عده ای از هسته های اعضای مقاومت قبل از انقلاب به اضافه خانم هایی که خارج از این دایره بودند، مانند خانم دکتر وحید دستجردی که با جامعه زینب هم فکری و هم راهی داشته و عضوی فعال برای تشکیلات از این جهت بوده و البته سه دوره در شورای مرکزی حزب نیز حضور داشتند،شکل گرفت و پایه ریزی شد.
 
امام مهمترین موضوع مد نظرشان در مورد زنان چه بود که به شکل این نوع حمایت بروز کرد؟
من این را در دو خاطره ای که از امام دارم عرض می کنم .یکی این که پس از حضور حضرت امام در قم ،پیشنهاد کمک رسانی و دادن طلا و جواهربه ایشان برای کمک به محرومان و خرج مستضعفین در اوایل انقلاب از سوی ما بود.
در مسجد قبا و در سخنرانی ای که ما داشتیم تعدادی از خواهرانی که از منطقه نازی آباد آمده بودند گلایه داشتند که مشارکت مد نظرشان را نتوانسته اند در انقلاب داشته باشند و یا به طور مثال شهیدی تقدیم انقلاب کنند.
آن ها می خواستند با اهداء طلا و جواهراتشان در انقلاب مشارکت داشته باشند،من این مسئله را به آیت الله مفتح عرض کردم و ایشان گفتند که من به امام می گویم.وقتی این خبر را به امام دادند ایشان بسیار استقبال کرده و فرمودند که بانوان همیشه پیشتاز بوده و این کاری خدیجه وار است و اولین گروهی که خدمت امام رسیدند از منطقه نازی آباد بودند.
 گروه دوم که من هم همراهشان بودم از حسینیه ارشاد وحدود 30 اتوبوس بودیم.آن روز تعداد زیادی طلا و جواهر به خدمت امام ارائه  شد.
درآن جلسه من سخنرانی ای را در حضور امام راحل ارائه دادم که تا آن زمان در حضور آقایان سخنرانی نکرده بودم. پس از سخنرانی امام با نگاهی پدرانه و رئوفانه به من فرمودند که خدا شما را تایید کند و از من تمجید کردند. امام از حضور اجتماعی و سیاسی زنان بسیار خشنود بودند و بر این که زنان این فعالیت را داشته باشند اصرار می کردند.
 
خانم بهروزی! گفتید که امام خمینی (ره) دید بسیار مثبتی به حضور زنان در مجلس داشتند. امام چه تفکری در مورد زنان حضور زنان داشتند؟
 امام در واقع به فعالیت زنان اهتمام زیادی داشتند.خاطره ای که از این بابت از امام داشتم در اواخر دوره اول نمایندگی مجلس است.در آن زمان برخی از آقایان نماینده  به من و خانم دستغیب گفتند که این روزها، روزهای پایانی حضور شما در مجلس است .ما تصور کردیم به دلیل پایان دوره است و به آن ها گفتیم که اواخر دوره شما هم می باشد.
آن ها گفتند که ما از این به بعد ما می آییم اما خانم ها دیگر به مجلس نمی آیند-البته خانم ها نمی گفتند آن ها می گفتند زنان-و گفتند که قراراست که به خدمت امام برسند و بگویند که چون وکالت نوعی قضاوت است، زن نباید قاضی باشد.آن ها معتقد بودند که با یک رای ،قانونی ممکن است تصویب شود و آن هم همان رایی باشد که یک زن داده و به چه اطمینانی این رای را از یک زن بپذیریم؟
آن ها از امام خواستند که ایشان شما امر بفرمایند که زن ها به مجلس وارد نشوند.من گفتم فکر نمی کنم امام این را بپذیرد. به خدمت امام رسیدند وبرای ما نقل کردند که پس از مطرح کردن این موضوع ،ایشان فرمودند که خیر حضور زنان در مجلس لازم است و این حرفی که شما می زنید خلاف شرع است.
پس از چند روز عده ای از سفرا به خدمت امام رسیدند.امام همیشه خطاب و عادتشان به کل بود و جمله ای هم برای همان جمع می گفتند.آن روز امام راجع به زنان تاکید کردند که زنان فکر نکنند، اگر کنار بروند مردان می توانند همه کارها را انجام بدهند!خیر- مسئله، مسئله اسلام است وزنان و مردان همه پاسدار اسلام هستند.ایشان فرمودند زنان باید در سیاست دخالت کنند و این تکلیفشان است .
منظورتان این است که در آن زمان امام این موضوع را تکلیف زنان دانسته بودند؟
بله – صراحتا امام این موضوع را تکلیف شرعی اعلان کردند.ایشان می گفتند که خانم ها شما باید دولت مردان را نصیحت کنید و ما خانم ها را به رهبری قبول داریم.ایشان نکات بسیار جالبی می فرمودند.
 
من تا به حال این جملات امام راحل را نشنیده بودم.شما می گویید ایشان این مطلب را در محافل عمومی بیان کرده اند ولی انعکاس این صحبت ها برای نسل ما شاید در حد صفر باشد...
بله – این بخش صحبت های امام راحل بسیار کمتر استفاده می شود.این که امام فرموده اند از دامن زن مرد به معراج می رود، جمله بسیار زیبایی است. یعنی زن مرکزعروج انسان ها است و منظور از مرد نه به معنای جنس مرد است بلکه منظور مردانگی ،فتوت و بزرگی است و دامن زن مرکز پرواز و ترقی است. این جمله امام که فرمودند زن ها تکلیفشان فعالیت سیاسی است نصحیتی دولت مردانه است که کمتر به کار رفته است .
این زمینه سازی امام در فرهنگ سازی جامعه بسیار مفید و موثر بود و همین باعث شد که زن ها اقعا به میدان آمدند .در دوره اول 2 زن، در میان دوره ای یک زن و در اواخر دوره نیز خانم رجایی وارد شدند.
در دوره دوم و سوم هر بار 4 نفر وارد شدند و در دوره چهارم یک باره 9 زن به مجلس وارد شدند. این راهیابی 9 زن به مجلس به معنی رشدی جهشی است .اگر به همین ترتیب که در هر سه دوره یک رشد سه برابری را تجربه می کرد ادامه می یافت،در حال حاضر ما بایستی حدود 50 نماینده زن در مجلس داشته باشیم.
 
چه اتفاقی برای ورود زنان به مجلس رخ داد؟
این رشد رو به تزاید که در آخر به 14 نفر رسید به یکباره دچار مقاومت شد. در دوره چهارم آقایان به من می گفتند که زنان همه مجلس رامی گیرند و من می گفتم که هنوز خیلی مانده که ما به رقم آقایان برسیم و اگر بخواهیم به یک سوم هم برسیم زمان زیادی لازم است.
 
اگر بخواهیم به صورت دقیق کالبد شکافی کنیم مشکل از کجا بود.منظورم این است که چه اتفاقی افتاد که این روند رو به رشد به این شکل نزولی ادامه پیدا کرد؟
من فکر می کنم شرایط ورود رو به افزایش آن زمان زنان به مجلس ، نوعی رقابت را برای آقایان ایجاد کرد که نگذارند تعداد بانوان در مجلس افزایش یابد و این بدون هر گونه رقابت آشکار و هر گونه سر و صدایی رخ داد.
با توجه به رشد رو به تزایدی که در حال شکل گیری در مجلس بود باید در حال حاضر حداقل 50 زن در مجلس داشته باشیم که در دوره هشتم کمتر هم شد.
در دوره هشتم نمایندگان زن 8 نفر شدند و تعدادشان کم شد.از سوی دیگر نمودی که زنان در دوره چهارم و پنجم و ششم داشتند نیز به طور چشم گیری کاهش پیدا کرد.
 
به نظر شما جایگاه زن در اجتماع و سیاست کجا است؟
زن را نباید نه محدود به خانواده و نه منحصر به اجتماع کرد.زن باید به هر دو مربوط باشد و اگر نگاه فقط خانواده محور شد بخشی از انرژی زن منحرف شده و راکد می ماند.به طور قطع انرژی زن به این شکل هرز رفته و چه بسا این انرژی به انحراف هم کشیده شود.
این نوع نگاه جامعه محور نیست ،که زن باید به مسئولیت امور خانواده اهتمام ورزد بلکه بیشتر به عنوان به خانه برگشتن است.من فکر نمی کنم دیگر نمی توان زن ها را به خانه برای نشستن بازگرداند،بلکه باید زن ها را به مسیری صحیح جهت حضور فعال و کارساز هدایت کرد.
باید به آن ها نقش هایی را که از عهده ایشان بر می آید واگذار کرد تا جامعه را به سوی خیر و صلاح پیش ببرند.جامعه از مرد و زن تشکیل شده و باید در ساختن و پرداختن از فکر و ذهن زنان و مردان به صورت هم زمان استفاده کرد.
 
از جامعه زینب و نوع حضور آن در مجلس نگفتید...
از همان ابتدا که تشکیلات زینب را پدید آوردیم دارای بخش های عقیدتی ، سیاسی،فرهنگی و اجتماعی است که بخش عقیدتی – سیاسی آن فعال تر است .
از ابتدای ادوار مجلس از این جامعه نماینده در مجلس داشته ایم و یکی از اهداف ما این همین فرستادن نماینده های زن به مجلس است.این که بانوان متخصص و شایسته را شناسایی و آن ها را تقویت کنیم و به مرحله ای برسانیم که بتوانند وکیل و وزیر و مشاور رییس جمهوری و وزرا باشند،یکی از اهداف ما در جامعه زینب است.
دور چهارم مجلس از 9 زن ورودی به مجلس 6 نفر از جامعه زینب بودند و اولین مشاور رییس جمهور ایران هم از جامعه زینب بود.ما برای این موضوع کادر سازی کردیم و تجربه ثابت کرده معرفی شدگان از تشکیلات بسیار توانمند بوده اند.
 
دستاوردی که می گویید چرا ادامه پیدا نکرد؟
این روند از دوره هفتم شکسته شد و زن ها صرفا از جامعه زینب و تشکل های مربوط به زنان انتخاب نمی شدند .یعنی اصولگرایان از جامعه زینب زنان نامزد برای ورود به مجلس را انتخاب می کردند،اما از دوره هفتم این روند تغییر کرد.
در دوره هشتم ما تقاضای این مسئله را داشتیم که تعداد زنان به 20 درصد در لیست ها افزایش یابد.به ما گفته شد چرا چنین تقاضایی دارید مگر به دنبال گرفتن سهمیه هستید؟
ما گفتیم صحبت سهمیه نداریم ولی تشخیص می دهیم که نیاز کشور در شرایط فعلی کمتر از 20 درصد ورودی زنان به مجلس نیست.
آقایان در جلساتی که ما هم حضور داشتیم،این مسئله را نپذیرفتند و حتی با آن برخورد کردند.
ما درخواست کردیم برای تهران که 30 نماینده دارد حداقل 20 نفر زن باشد ولی پذیرفته نشد و ما پیشنهاد 8 نفر دادیم بازهم رد شد.در نهایت پس از کلی گفت و گو 6 نفر برای قرار دادن در لیست پذیرفته شدند.
البته همه معرفی شدگان جامعه زینب در این دوره استفاده نشدند زیرا در دوره هشتم جبهه متحدی از پیروان خط امام و رایحه خوش خدمت و جمعیت ایثارگران تشکیل شد که هر کدام موظف به معرفی دو زن شدند.
به این شکل معرفی افراد صرفا از حیطه جامعه زینب خارج شد.در حالی که تجربه ثابت کرده بود معرفی شدگان این جامعه در چند دوره قبل بسیار موفق بودند.من می توانم بگویم بهترین و فعال ترین مشاور رییس جمهورهای پس از انقلاب که در دفتر امور بانوان تحولات جدی ایجاد کرد خانم حبیبی و پس از ایشان هم خانم شجاعی بود که البته با وجود ادامه روند قبلی به کارآمدی وی نبود.
وی با ایجاد ائتلافی درتمامی کشور از تمامی وزرا و سازمان ها، مشاور درخواست کرد و یک بافت بسیار خوب را برای دفتر امور زنان به وجود آورد.
غرض از این صحبت این است ،کسانی که از تشکیلات زنان بیرون می آیند حداقل انگیزه دفاع از حقوق زنان دارند و می خواهند برای زنان فعالیت کنند اما کسانی که از تشکیلات مردم بیرون می آیند بحث زن برایشان وجود ندارد.
 
کمی در مورد این گفته تان توضیح دهید؟
وقتی ذهنیات شخصی با تشکیلاتی غیر از زنان ساخته شد درست است که به عنوان نماینده زن وارد مجلس می شود اما دغدغه اش زنان نیستند و انگیزه ای برای زنان ندارد. یا حداقل می توانیم بگوییم که اطلاعات کافی در این باره در دست ندارد ومهمتر از آن وظیفه ای برای خودش در این باره نمی بیند.
در واقع این نمایندگان می گویند که ما نماینده مجلس هستیم و طبق قانون هم ما نماینده زن در قانون نداریم و درست هم می گویند .اما از اول تشکیل مجلس نماینده زن در مجلس به علت سنخیت با زنان، مسئولیتی برای خودش به عهده گرفته بود و رسانه ها هم از وی همین را می خواستند و وقتی برای مصاحبه می آمدند می گفتند که شما برای زنان چه طرحی دارید و چه کرده اید؟ ولی در حال حاضر به این صورت نیست .چون در شرایط فعلی گفته می شود ما در این باره وظیفه ای نداریم .زنان باید بخشی از کار و دانششان باید روی مسایل زنان بوده و باید برای زنان کارهای زیادی انجام دهیم.
 
بنا بر این جامعه زینب در این باره کار خودش را انجام داده اند...
بله- ما حتی برای شورا های شهر در دوره اول و دوم و سوم با احزاب زنان اصولگرا که 7 تشکیلات هستند ، گزینه معرفی کردیم. از مجموع معرفی شدگان خودمان 5 زن به جبهه اصولگرایان معرفی شدند که 3 زن از این میان راه به شورای شهر پیدا کردند.
 
در حال حاضر شما فقط در شورای شهر نماینده دارید؟
خیر- در مجلس هم نماینده داریم.خانم ها شریعتی،افتخاری ،رهبر که عضو جامعه زینب بودند و خانم الهیان را هم ما معرفی و حمایت کردیم البته ایشان عضو جامعه زینب نبود.ذهره الهیان معرفی شده جمعیت ایثارگران هم بوده اند.
 
در حال حاضر با این نمایندگان به صورت اعضای فعال حزب ارتباطی دارید؟
خیر- متاسفانه یکی از خلاءهای کاری ما در حزب این است که وقتی کسی از حزب معرفی می شود و می رود خودش را دیگر موظف نمی داند با این حزب در ارتباط باشد.
البته تا دوره چهارم و پنجم به این شکل نبود و حتی در دوره چهارم که 6 نماینده از 9 نماینده ورودی زن به مجلس از جامعه زینب بودند با یکدیگر مرتب جلسه داشته و حتی نطق های پیش از دستور را نیز با یکدیگر هماهنگ می کردیم .
همه این ها در جامعه زینب صورت می گرفت اما پس از این دو دوره روش ها تغییر کرد.شاید این تصور به وجود آمده که خانم ها از تشکیلات مردانه هم می توانند معرفی شده و به مجلس وارد شوند ...
 
آیا این مسئله را نوعی آسیب برای این جامعه نمی دانید؟
شاید احساس می شود که دیگر به جامعه زنان یا جامعه زینب نیازی ندارند.
/2727
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 199581

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =