۰ نفر
۲۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۷

فاضل ترکمن

برداشت اول:
نمی‌دانم چرا وقتی گفتند محمد خزاعی داور جشنواره سی‌ام است، خیلی‌ها به اشتباه گمان ‌کردند، امسال جشنواره راست و درستی خواهیم داشت. بعد از روز اختتامیه، اغلب سینماگران تنها از نظم نسبی دو، سه روز اول برگزاری جشنواره‌ تعریف کردند که من معنی این را هم اصلاً نمی‌فهمم!

کوچک‌ترین وظیفهٔ یک دبیر جشنواره همین برقراری ترتیب برنامه‌هاست و اگر در جشنواره‌های پیش از این، اوضاع خراب‌تر از حالا بوده، تمایز قابل توجهی نیست برای جشنواره اخیر! هرچند در همین دوره نیز بسیاری از فیلم‌ها سر ساعت نمایش داده نشدند، بعضی از فیلم‌های خیلی خوب را به‌صورت محدود اکران کردند، تغییر در ساعت اکران فیلم‌ها فراوان مشاهده می‌شد و ایرادهای بسیار دیگری که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد؛ از جمله نحوهٔ برگزاری و اجرای ضعیف نشست‌های مطبوعاتی و همچنین ترکیب هیئت انتخاب و داوری و نتایج آرای آن‌ها.
برداشت دوم:
میزان کمیت فیلم‌های پذیرفته شده در برابر کیفیت آن‌ها، اصلاً قابل مقایسه نبود. گذشته از این‌که در تمام فستیوال‌های دنیا و از جمله همین جشنوارهٔ فجر، در دوره‌های درخشان خودش، کمترین اما بهترین فیلم‌ها برای رقابت با همدیگر انتخاب می‌شدند. حالا اما برعکس بود! بیشترین و تقریباً بد‌ترین فیلم‌ها که نیمی از آثار پذیرفته شده را شامل می‌شدند، پذیرفته شده بودند. در صورتی که چندین و چند فیلم خوب دیگر تنها به‌خاطر مسائل غیرسینمایی به‌راحتی کنار گذاشته شدند؛ فیلم‌هایی مثل «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، «بغض»، «میگرن» و...
برداشت سوم:
ضعیف‌ترین انتخاب ممکن جشنواره برای اجرای نشست مطبوعاتی فیلم‌ها، کسی نمی‌توانست باشد جز محمود گبرلو! این هم یکی از‌‌ همان انتخاب‌هایی است که ادلهٔ آن را باید خارج از حوزهٔ سینما جست‌وجو کرد! یادم هست دوره‌های خیلی پیش از این منصور ضابطیان مسئول چنین نشست‌هایی بود که حتی با مقایسه همین بخش از جشنواره، می‌توان دریافت که اتفاقاً چند گام به عقب‌تر رفتیم!

تسلط نداشتن گبرلو بر اجرای برنامه، بار‌ها باعث جار و جنجال شد. مثل نشست فیلم «بیداری» ساختهٔ فرزاد موتمن که با توهین‌های بی‌وقفه تهیه‌کنندهٔ فیلم، سعید حاجی‌میری، منتقدان جلسه را آزرده خاطر کرد و منتقد فیلم نیز به احترام همکاران خودش جلسه را ترک کرد. نیما حسنی‌نسب (منتقد) در واکنش به این مسئله،‌‌ همان موقع به گبرلو اعتراض کرد که چرا وقتی این آقا می‌گوید من برای «منتقد جماعت ارزش قائل نیستم»، شما به‌عنوان منتقد و مسئول، پاسخ او را ندادی و... همین!

برداشت چهارم:
غیرقابل باور است که با حضور فیلم‌هایی مثل «برف روی کاج‌ها»، «خوابم می‌آد»، «بغض»، «میگرن» و... بیشترین جوایز نصیب فیلم «گیرنده» شود و همین نشان می‌دهد که مسلماً باز هم در داوری این بخش، مسائل غیرسینمایی مطرح بوده و ربط دادن این قضایا به تفاوت سلایق، تنها یک توجیه غیرمنطقی است که از طرف هیچ‌یک از اهل فن سینما پذیرفته نیست. جالب این‌جاست که مسعود فراستی، یکی از داوران این بخش بود. کسی که حتی فیلم «هوگو» مارتین اسکورسیزی را قبول ندارد، اما مبهوت فیلم «گیرنده» شده!

برداشت پنجم:
اسامی کاندیدای بخش‌ مسابقه اعلام شد و یک شوک دیگر به تمامی اهالی حرفه‌ای سینما وارد آمد! «برف روی کاج‌ها» کمترین تعداد نامزدی را داشت! ویشکا آسایش مهم‌ترین کاندیدای این فیلم، برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن بود و حتی مهناز افشار که بازی‌ بی‌نظیرش در فیلم اول پیمان معادی، زبان‌زد شده بود و فراستی نیز استثنائاً بر بازی خوب او صحه گذاشت، نه برای این فیلم که تنها برای فیلم «پل چوبی» نامزد دریافت جایزه شد. فیلم مظلوم واقع شده بعدی، «پذیرایی ساده‌« مانی حقیقی بود و مظلوم‌ترین اما، «بی‌خود و بی‌جهت» عبدالرضا کاهانی که چوب اختلافات و درگیری‌های تمام‌نشدنی‌اش با معاونت سینمایی را خورد! به‌قول رضا عطاران، مطرح کردن سلیقه در این‌جور مواقع، تا یک حد و اندازه‌ای قابل قبول است، اما وقتی فیلمی با این درجهٔ کیفیت حتی یک نامزد برای دریافت جایزه ندارد، آدم مشکوک می‌شود!
برداشت ششم:
«روزهای زندگی» پرویز شیخ‌طادی و «ملکه» ‌محمدعلی باشه‌آهنگر که هر دو با موضوع «دفاع مقدس» ساخته شده بودند و بیشتر از تمام فیلم‌ها برای دریافت جوایز، کاندیدا داشتند، بیشتر سیمرغ‌ها را فتح کردند!

نمی‌خواهم در مورد کیفیت این فیلم‌ها صحبت کنم و نمی‌خواهم بگویم اگر فیلم‌های جنگی جشنواره، بهترین فیلم‌ها بودند، نباید تمام جایزه‌ها را به آن‌ها داد، می‌خواهم بگویم فیلم‌های جنگی امسال، بهترین فیلم‌ها نبودند! فیلم‌های دیگر نه تنها چیزی از این دو فیلم و به‌خصوص فیلم شیخ‌طادی کم نداشتند که یک سر و گردن (بلکه حتی چند سر و گردن!) از این فیلم‌ها بالا‌تر بودند. از جمله‌‌ همان سه فیلم مظلوم‌ واقع‌شده معادی، حقیقی و کاهانی. شاید تنها برندهٔ بخش مسابقه که تمامی اهل فن برگزیده شدن او را پیش‌بینی می‌کردند، اکبر عبدی بود؛ با بازی فوق‌العاده‌اش در کار اول رضا عطاران، در نقش یک پیرزن! سایرین اما، اغلب جای شک و شبهه داشتند. درست است که در چند سال اخیر نیز فیلم‌های جنگ سهم بیشتری از سیمرغ‌ها داشتند، اما هیچ سالی، حتی سال‌هایی که فیلم‌های ابراهیم حاتمی‌کیا در جشنواره حضور داشت، فیلم‌های دیگر ژانر‌ها تا این حد نادیده گرفته نشده بود. در بخش بهترین بازیگر نقش اول زن، حداقل انتظار منتقدین این بود که وقتی مهناز افشار برای فیلم برف روی کاج‌ها، حتی نامزد هم نشده، سیمرغ به ترانه علیدوستی برسد و خب... مسائل غیرسینمایی همیشه زور بازوی بیشتری دارد!
برداشت هفتم:
پرویز شیخ‌طادی که پیش از این نیز به‌خاطر فیلم «شکارچی شنبه» مورد عنایت معاونت سینمایی و سایرین واقع شده بود و اتفاقاً پیش‌بینی می‌شد که امسال سیمرغ بهترین کارگردانی را بگیرد، جایزه خودش را تقدیم کرد (با عشق!) به ابوالقاسم طالبی؛ به‌خاطر ساخت فیلم «قلاده‌های طلا» تا یک‌بار دیگر برادری خودش را ثابت کرده باشد و بگوید من هم از ساکنان این کویم!
برداشت هشتم:
از داوری‌ها که بگذریم، می‌رسیم به اجرای خشک و عبوس محمدرضا شهیدی‌فر! جالب این‌جاست که در اغلب فستیوال‌های دنیا، مراسم اختتامیه جوایز را به شاد‌ترین شکل ممکن برگزار می‌کنند و اجرا را به کمدی‌ترین شخص ممکن می‌سپارند!

مثلاً همین مراسم اخیر جایزهٔ گلدن‌گلوب که اصغر فرهادی در آن موفق به کسب جایزهٔ بهترین فیلم خارجی شد و اجرای آن را ریکی جرویس بر عهده داشت و آن‌قدر خوب از عهده کارش برآمد که مشهور‌ترین کمدین‌های حاضر در جمع را به ریسه می‌انداخت!

حالا شهیدی‌فر به‌جای آن‌که فکری به حال اجراهای خود در چنین مراسم‌هایی داشته باشد. دوشنبه‌ای یکتا ناصر (برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن) را آورده بود به برنامه «پارک ملت» و در برابر حر‌ف‌های به‌شدت مستدل و منطقی خانم ناصر، سماجت‌های غیرسینمایی به خرج می‌داد!

یکتا ناصر امسال تا توانست حرف حق زد، هرچند ممکن است برایش دردسرساز شود! وقتی سیمرغ را گرفت، آمد پشت تریبون و گفت: «کاش در بین داوران، یک خانم هم بود که من بتوانم با او دست بدهم!» و وقتی هم به برنامهٔ شهیدی‌فر آمد، در حالی که خودش یکی از برندگان اصلی جشنواره بود، به صراحت از ناداوری‌ها صحبت کرد و نشان داد می‌تواند نمایندهٔ خوبی برای دفاع از حقوق هنرمندان سینما باشد. حالا کار نداریم که مجری پارک ملت قبول نمی‌کرد برندگان جشنواره، نه بهترین‌ها، بلکه کسانی بودند که فیلم جنگی داشتند. اشکال ندارد. بگذارید شهیدی‌فر یادش برود مخاطبین خیلی زود برچسب اعتبار را از کسانی که جسارت ندارند، پس می‌گیرند. بگذارید یادش برود در چه زمانه‌ای زندگی می‌کنیم و به پرویز شیخ‌طادی بگوید چرا توی فیلم‌های امسال، همهٔ کاراکتر‌ها سیگار می‌کشیدند و به هم خیانت می‌کردند؟!

5858
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 199100

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • داریوش عطایی CA ۱۵:۲۰ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۷
    2 9
    فوق‌العادده بود. کامل و ددقیق. مرسی آقای ترکمن
  • مهسا CA ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۷
    3 8
    موافقم درود