۰ نفر
۱۸ دی ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۲

ایسنا نوشت:

مردی در دادگاه گفت: نمی‌توانم محبت‌های پدرم را که برای من هم مادر بوده و هم پدر را نادیده بگیرم و او را از زندگی‌ام حذف و به سرای سالمندان منتقل کنم. این مرد با پوشه‌ای زرد رنگ در دست در طول راهروهای دادگاه خانواده قدم می‌زد و پسر بچه‌ای پنج ساله با چشم‌های نگران، قدم‌های پدرش را تعقیب می‌کرد،‌ در این میان زنی جوان که به نظر می‌رسید مادر پسربچه باشد با عجله وارد دادگاه شد و پسرک نیز بر روی صندلی‌های سالن دادگاه منتظر بازگشت والدینش شد.
زن جوان که 29 سال سن داشت در دادگاه خطاب به قاضی گفت: زمانی که با شوهرم آشنا شدم او به جزء پدرش هیچ فامیل دیگری نداشت. پدر همسرم برای او هم مادر بود و هم پدر. من نیز به پدرش همانند پدرم، علاقمند بودم، اما الان بعد از گذشت شش سال دیگر نمی‌توانم از او مراقبت و نگهداری کنم. پدر همسرم یک‌سال بعد از شروع زندگی مشترک‌مان، دچار حمله ناگهانی مغزی شد و از آن پس من به عنوان پرستار او، استخدام شدم، در حالی به دلیل ضعیف بودن جثه‌ام به سختی می‌توانستم از او مراقبت کنم، اما به خاطر همسرم با تمام وجود از او پرستاری می‌کردم. بعد از به دنیا آمدن پسرم، پرستاری از پدر همسرم به کاری سخت تبدیل شد، اما باز هم سکوت کردم و اکنون بعد از شش سال ناتوانی خود را اعلام کرده و به دادگاه آمده‌ام.
شوهر این زن در پاسخ به اظهارات همسرش گفت: من در این سال‌ها همیشه سپاسگذار محبت‌های همسرم بوده‌ام و به خوبی می‌دانم که او همانند دختری برای پدرش، برای پدر من زحمت کشیده است، اما چیزی که همسرم از من می‌خواهد دور از عدل و انصاف است و من نمی‌توانم به خواسته همسرم پاسخ مثبت دهم. پدر و مادرم زمانی که با یکدیگر ازدواج کردند، جزو افراد بی‌سرپرستی بودند که از دوران نوزادی در پرورشگاه، بزرگ شده بودند و متاسفانه مادرم زمانی که 11 سال سن داشتم به علت بیماری سرطان، فوت کرد و از آن هنگام به بعد پدرم برای من هم مادر بود و هم پدر و اکنون که او نیازمند به پسرش است، نباید محبت‌های او را در دوران نوجوانی‌ام نادیده بگیرم و به خواست همسرم او را در سرای سالمندان رها کنم.
مرد جوان که 31 سال سن داشت بیان کرد: من به همسرم حق می‌دهم که از نگهداری از پدرم خسته شده باشد، اما نمی‌توانم او را نادیده بگیرم. هر چند که به همسرم علاقه زیادی دارم. اما پدرم بخش مهمی از زندگی من است که نمی‌توانم آن را حذف کنم.
زن جوان در ادامه صحبت‌های همسرش مدعی شد: من هیچ‌گاه از همسرم نخواسته‌ام که پدرش را رها کند، تنها از او خواسته‌ام که پدرش را به سرای سالمندان منتقل کند، زیرا به علت دردی از ناحیه کمر به آن دچار شدم، دیگر توان نگهداری از او را ندارم. یا جای من در آن خانه است یا پدر شوهرم، اما همسرم می‌گوید که نمی‌تواند از پدر خود بگذرد اما می‌تواند از من و پسرش بگذرد.
شوهر این زن افزود: غیر از جدایی هیچ راهکار دیگری به ذهن من خطور نمی‌کند، زیرا نمی‌توانم پدر خود را که از ابتدا تنها بوده است در سال‌های پایان عمرش، به حال خود رها کنم.
قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات طرفین حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد و زوج جوان را به واحد مشاوره دادگاه معرفی کرد.
45282

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 193111

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 14 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 10
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علي IR ۱۱:۰۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
    22 1
    درو به شرفت انشاالله خدا كمك مي‌كنه يك راه حل پيدا كني
  • شمس IR ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
    39 0
    سلام بهتر بود که از دو سه سال قبل یک پرستار برای کمک به حمام و یا برای بعضی از کارها بگیرند یا بهتر بود با یک متخصص امور سالمندان مشورت کنند آنها خیلی خوب می دانند با توجه به امکانات خانواده ها چکار باید کرد اما آنقدر بار بر روی خانم خانواده بوده که اصطلاحا ایشان درهم شکسته شده است اینکار نباید اتفاق بیافتد کار نگهداری از سالمندان و جابجا کردنشان کاری است تخصصی که اگر کسی بدون آموزش انجام بدهد دچار مشکلات شدید ستون فقرات می شود مثلا حتی برای بعضی از سالمندان رژیم غذایی خاص تدارک می بینند که وزنی متعادل برای سلامتی بدن خود و سهولت جابجایی داشته باشند خلاصه اینکه نگهداری از سالمندان کاری است گروهی که خود سالمند ،خانواده و متخصصین مشاور باهم باید کارکنند تا کسی آسیب نبیند
  • بدون نام IR ۱۲:۳۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
    23 3
    هر دو طرف حق دارن.آدم میمونه چی بگه.
  • بدون نام IR ۱۳:۳۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
    39 0
    آفرین به غیرت این جوونا. هر دوی اینها انسانهای شریفی هستن. هم پسر که از پدرش نمیگذره و هم عروس خونواده که طی این مدت زحمت زیادی کشیده.واقعاً انسانهای با چنین منشی این روزا کم پیدا میشن. راه حلش هم الان ساده است. فکر میکنم با یه پرستار همه چیز حل میشه.
  • بدون نام IR ۱۳:۴۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
    12 22
    به نظر من اگر آدم ها نگهداری از سالمندانشونو به به مراکز اجتماعی نگهداری از آنها بدهند ایرادی ندارد. هم عده ای حرفه ای که تخصشون نگهداری از سالمندان هست از آنها نگهداری می کنند هم اینکه افراد جوان جامعه انرژی مثبتی که دارن را در جامعه برای پیشرفت بیشتر استفاده می کنند و شا ید این کار مثبتی که فرد در جامعه انجام می ده برای اون سالمند و دیگر سالمندان مفید باشه .
  • بدون نام IR ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
    18 3
    من فکر می کنم که عدم اطمینان به خانه سالمندان بخاطر اینه که شخص ( من ) به جامعه اعتماد نداره که می تونه به خانواده اش بعد از اون کمک کنه . و بخاطر همین خانه سالمندا ن رو جایی بد می دونن.
  • بدون نام US ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
    18 7
    چیزی که مشخصه تمام بار نگهداری از این پدر بزرگ بر دوش خواهرمان بود که می بایست شوهرش میبایست در کنار اون از پدرش نگهداری می کرد و به این خواهر خوبم میگویم قدر این ثواب را بدان و طاقت داشت باش شوهرت نمیتواند از پدرش بگذرد مسئله انتخاب بین شما و پدرش نیست انتخاب کار درست و غلط است که نگهداری از پدرش کار درستی است
  • بی اسم IR ۱۴:۵۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
    7 2
    جدایی نادر از سیمین
  • بدون نام IR ۱۵:۲۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
    15 0
    سلام بهتر بود که از دو سه سال قبل یک پرستار برای کمک به حمام و یا برای بعضی از کارها بگیرند یا بهتر بود با یک متخصص امور سالمندان مشورت کنند
  • ناثر IR ۱۴:۲۰ - ۱۳۹۰/۱۱/۱۵
    1 2
    کار هر دوی اینها جالب است هم خواهرمون که تو این مدت تحکل سختی فراوان را متحمل شدند و هم برادرمون که قدر زحمتهای پدرش را میدونه که خیلی کم پیدا میشه. اینها که هم دیگر رو دوست دارن باید ادامه بدن خواهرمون بدونه اگه ادامه بده بنفعشه هم این دنیا و هم آخرت صبر پیشه کن احسن به غیرتت مرد