چندسال پیش وقتی شهرام ناظری نشان لژیون دو نور را برای سمفونی رومی از آن خود کرد همه فکر میکردند که او حالا حالاها تصمیم دارد تا روی اشعار مولانا کار کند. اما ویژگی آدمهای خلاق همیشه این بوده که در یک جا معطل نمانند و زودتر سراغ پروژه بعدیشان بروند. با اینحال کمتر کسی فکر میکرد که او کمتر از دوسال بعد از دریافت نشان شوالیه سراغ فردوسی برود.
ناظری که سالها به این فکر میکرده که چرا هیچ کس روی اشعار فردوسی کار نمیکند و از سویی همیشه این حس را داشته که صدایش آن لحن حماسی لازم را برای اجرای اشعار فردوسی دارد حالا بعد از سالها تصمیم خود را عملی کرده و بالاخره روی شاهنامه کار کرده است. این کار را از پاریس شروع کرده و این روزها به همراه پسرش حافظ همچنان در ایالتها و شهرهای مختلف آمریکا مشغول برگزاری کنسرت است. او که حسابی خوشحال است که حافظ درس موسیقی خوانده و کار موسیقی را به عنوان کار اصلی اش انتخاب کرده آهنگسازی را نزدیکتر از او به خود حس نمیکند.
او در این باره گفته است: من یک نوع لحن و بیان آوازی را پیدا کردهام چرا که هم ذهن محققی داشتهام و هم اینکه از بچگی آموزش موسیقی دیده بودم، آن هم آموزشی که به دور از جو حاکم بر موسیقی سنتی آوازی ایران بود، به دور از تقلیدها و روزمرگیها بود. کسی نیامد دقیقا به من بگوید که تو هم باید عینا از این راه وارد موسیقی بشوی، چون اگر قرار بود که من وارد آن راه بشوم، بیشک مقلد میشدم. در نتیجه من از راه دیگری وارد موسیقی شدم و دریچه دیگری را در آواز دیدم که به ذهن هیچ خواننده دیگری نمیرسید و آن این بود که من از کودکی وارد موسیقی شده بودم و از همان دوران طفولیت، حس موسیقی و حس تشخیص در من وجود داشت. حالا در این بین هم شانسهای زیادی آوردم، چرا که همه چیز موافق این بود که من در این راه بروم، خانوادهام بسیار همراه من بودند، مادر و پدرم عاشق شعر و موسیقی بودند، مدرسهای که در شش سالگی به آنجا رفتم، عموهایم هم بسیار علاقهمند به موسیقی بودند و مرا تشویق میکردند و در نتیجه همه چیز موافق بود و همه هم دوست داشتند که چیزی یاد من بدهند. از شش سالگی هم که به مدرسه رفتم از خوش شانسی که من داشتم، هم مدرسه و هم ناظم آنجا هر دو اهل شعر و موسیقی بودند. وقتی شش سالم بود، صبحها ناظم مدرسه آقای همتی سر صف مدرسه کوروش کرمانشاه ساز میزد و من آواز میخواندم و هر روز این جریان تکرار میشد و بعد از این مراسم بود که بچهها سرکلاس میرفتند. یعنی این را میخواهم بگویم که همه چیز برای من در زندگیام با موسیقی شروع شده است حتی یکی از بزرگان کرمانشاه که مردم برای او احترام ویژهای قائل بودند، به مدت 30 سال مرا در موسیقی راهنمایی میکرد، کسی که منبع موسیقی، شعر و تاریخ اجتماعی ایران بود.
متن کامل این گفتوگو در سی و ششمین شماره دو هفتهنامه مشق آفتاب چاپ شده است.
نظر شما