مصاحبه با امیر حسین علم الهدی ، مدیر پخش یه حبه قند<BR>

اميرحسين علم‌الهدي يكي از كارشناسان سينماي ايران است كه در زمينه اكران تخصص دارد و هميشه دراين‌باره صاحب نظر و ايده بوده. از طرفداران اكران فيلم‌هاي خارجي است و مدتي هم مديريت پرديس‌هاي زندگي و تماشا را برعهده داشته. وي مسئوليت پخش و تبليغات فيلم «يه حبه قند» را دارد كه براي اولين‌بار سايت شكيل اين فيلم و تبليغات آن در فضاي مجازي مدت‌ها پيش از اكران فيلم به شيوه‌اي حرفه‌اي نظر سينمادوستان را به خود جلب كرده بود. علم‌الهدي در اين گفت‌وگو از شيوه‌هاي تبليغ در «يه حبه قند» به عنوان يك فيلم ملي-ايران صحبت كرده و البته به مشكلات پخش در سينماي ايران هم پرداخته است.

 


به‌نظرم بهتر است براي تبليغات «يه حبه قند» به جاي واژه گسترده، از واژه سازماندهي شده استفاده كنيم. به اين معني كه «يه حبه قند»، از معدود فيلم‌ها و شايد بشود گفت تنها فيلم سينماي ايران است كه از مدت‌ها قبل از اكران تبليغات مشخصي براي آن صورت مي‌گرفت. چطور شد كه تصميم گرفتند براي اين فيلم به شيوه كشورهاي صاحب صنعت سينما تبليغ شود؟

بايد بگويم كه يكي از مشكلات اصلي سينماي ايران در زمينه پخش و بازاريابي است. سينماي ايران به دليل مضمون‌زدگي، بعد از توليد فيلم‌ها خيلي برنامه‌ريزي كلاسيك و تجربي در حوزه پخش و چاپ ندارد. با توجه به اينكه حوزه هنري تجربه موفقي در زمينه چاپ و توزيع كتاب داشت، به فكر افتاد كه اين تجربه را در حوزه فيلم هم به كار بگيرد و تقريبا 6-7 ماه قبل از اكران فيلم، بتواند روش‌هاي نوين بازاريابي و پخش براي تبليغ «يه حبه قند» را در دستور كار خودش قرار دهد. حالا اينكه موفق مي‌شود يا نه بحث ديگري است. اسفندماه سال گذشته بود كه دوستان از ما درخواست كردند تا مسئوليت پخش را برعهده بگيريم. با توجه به ظرفيت‌هاي سينماي ايران و پتانسيل‌هايي كه اين فيلم داشت، ارديبهشت ماه وارد اين بحث شديم. هرچه جلوتر رفتيم، بيشتر متوجه پتانسيل‌هاي خاص اين فيلم شديم. چون به هرحال به «يه حبه قند» به عنوان فيلمي از سينماي بدنه نمي‌شود نگاه كرد و درنتيجه بايد جنس و بسته‌بندي تبليغات به نوع ديگري باشد. مهمترين دليلي كه حوزه هنري وارد اين كار شد اين بود كه تجربه جديدي را كسب كند تا هم خودش در حوزه‌هاي ديگر كاري‌اش بتواند از آن بهره ببرد و هم آنها را در اختيار سينماي ايران قرار دهد. مثلا سايت قديمي فيلم از زمان توليد آماده شده بود. بعد از روش‌هاي جديد بازاريابي كه در دستور كار قرار گرفت، ‌ما سايت قبلي را حفظ كرديم و سايت جديد كه عيدفطر رونمايي شد به ضرس قاطع مي‌توانم بگويم كه در تاريخ سينماي ايران چنين سايتي با اين مشخصات، با اين دقت و با اين طراحي براي يك فيلم نداشته‌ايم. همين الان كه چك كردم، ديدم روزي 3-4هزار نفر از سايت بازديد مي‌كنند و در همين مدت رونمايي، بازديد به 110هزار نفر رسيده است.

«يه حبه قند» به‌نظر خودتان چه نكته‌اي داشت كه حاضر شديد مسئوليت پخش آن را برعهده بگيريد؟

حوزه هنري كه مالك فيلم است با توجه به تجربه 20 ساله من در حوزه پخش سينما لطف كردند و به سراغ من آمدند. من هم ايده‌هايي داشتم. پيش از آن هم در خانه سينما با آقاي ميركريمي همكاري كرده بودم و مشاور اجرايي ايشان بودم. من هم كه فيلم «يه حبه قند» را ديده بودم، از پيشنهادشان استقبال كردم. چون به‌نظرم «يه حبه قند» فيلمي است كه به معناي واقعي كلمه ملي و ايراني است. البته به‌نظرم در حق فيلم خيلي بي‌مهري شده. در داخل كه قطعا بحث‌هاي سياسي هم در اين بي‌مهري دخيل بوده اما در خارج عموما فيلم‌هايي كه فرهنگ ايراني را نشان مي‌دهد و به نوعي اميد را در دل‌ هموطنانش تزريق مي‌كند، خيلي مورد علاقه قرار نمي‌گيرد. به هر حال فيلم ديگري كه در كنار اين فيلم بود و انصافا هم فيلم خوب و تاثيرگذاري بود، يعني «جدايي نادر از سيمين» كه اميدواريم جزو 5 نامزد نهايي اسكار هم باشد، بيشتر مورد توجه قرار گرفت. به‌نظرم اما «يه حبه قند» از آن فيلم‌هايي است كه به مرور زمان بيشتر كشف مي‌شود. با گذشت زمان بيشتر مردم به آن تعلق خاطر پيدا مي‌كنند. بعضي فيلم‌ها اين‌طوري هستند و نمونه بارزشان فيلم‌هاي علي‌حاتمي است. حاتمي هيچ‌گاه سيمرغ بلورين را نگرفت و بعدها فيلم‌هايش درك و ديده شدند. البته اميدواريم كه مردم همين الان هم از اكران «يه حبه قند» استقبال كنند. براي خودم ويژگي منحصر به فرد فيلم همان ايراني و ملي بودنش است. اساس تبليغات ما هم با همين محور بوده است.

درباره پوستر فيلم كه آقاي كيارستمي طراحي كرده‌اند هم صحبت مي‌كنيد؟

ما روي پوستر خيلي فكر كرديم. پيش مي‌آيد كه دفاتر پخش طراحي پوستر را به شخصيت‌هاي مطرح مي‌سپارند و از آنها مي‌خواهند كه پيشنهادشان را بدهند. ما سعي كرديم از تمام پتانسيل فيلم در حوزه تبليغات براي جلب آدم‌هاي سرشناس استفاده كنيم. پوستر را هم با آقاي كيارستمي مطرح كرديم چون فيلم را ديده بودند. ايشان هم خيلي استقبال كردند. البته ضيق وقت داشتند و در مدت زمان يكي دو ماهه پوستري طراحي كردند كه آن روح ايراني بودن و روح فيلم در آن كاملا ديده مي‌شود.

يعني درنهايت از پوستر آقاي كيارستمي راضي بوديد؟به‌نظر مي‌رسد همان عكس فيلم را كه منتشر شده بود برداشته‌اند و پس‌زمينه‌اش را تغيير داده‌اند.

پوستر بيشتر فيلم‌هاي سينمايي از عكس فيلم استفاده مي‌كنند. معدود فيلم‌هايي هستند كه كار گرافيكي روي پوسترشان مي‌بينيد. عكس اصلي يك عكس معمولي است اما كمپوزيسيون و كنار هم چيدن عناصر و تغييراتي كه آقاي كيارستمي روي چهره و لباس بازيگر در آن عكس دادند و همان تغيير پس‌زمينه كاملا كار را متمايز كرده است. پوسترهاي فيلم‌ها در شهر ما همه شبيه به هم شده است اما بازخوردي كه ما از مخاطب در مورد اين پوستر داشته‌ايم، اين است كه مي‌ايستد و پوستر را نگاه مي‌كند و همين براي ما كافي است.يعني كاركرد خودش را داشته. ما از اسم و هنر آقاي كيارستمي براي اين كار استفاده كرديم.

فكر نمي‌كنيد شيوه تبليغات فيلم براي جلب مخاطب عام جامعه و نه مخاطبي كه پيگير و دوستدار سينماست، ممكن است خيلي موثر نباشد؟

ما 3نوع پوستر طراحي كرديم. اما شما يك نكته را به ياد داشته باشيد. در كشوري كه بنابر آمار مردمش هر 6 سال يك بار سينما مي‌روند، خيلي سخت است كه شما قاطبه مردم را كه دغدغه سينما رفتن ندارند، جلب كنيد. مردمي كه در سبد هزينه خانوارشان در سال براي سينما 400 تومان و براي خريد تلويزيون 16هزار تومان است. گردش مالي سينما در ايران،‌ به معناي اكران چيزي در حدود 30 تا 35 ميليارد تومان است. در اين وضعيت كه از 960 شهرستان، فقط 70 شهر سينما دارد،‌خيلي نمي شود سينما را به عنوان تبليغات به صورت جدي دنبال كنيد. خود من كه 6 ماه است روي اين فيلم دارم كار مي‌كنم باز از خودم راضي نيستم و آن كارهايي كه بايد اتفاق بيفتد، نمي‌افتد. به دليل اينكه بايد به ضريب نفوذ رسانه‌هاي مختلف در حوزه تبليغات زندگي مردم نگاه كنيد. طبق آمار حدود 50 درصد تبليغات در اختيار تلويزيون است كه انحصاري برخورد مي‌كند و به شما اجازه نمي‌دهد كه مثلا از 6 ماه قبل براي فيلمتان اطلاع‌رساني كنيد. در حالي كه در آمريكا تمام رسانه‌ها در اختيار فيلم‌هاي هاليوودي قرار مي‌گيرند كه بتوانند از اين طريق فرهنگ و هويت خودشان را به كشورهاي ديگر حقنه كنند. درحالي كه ما الان يكي از گرفتاري‌هايمان با تلويزيون اين است كه تيزرهايي را كه آقاي مجيد مجيدي ساخته‌اند، براي تلويزيون مي‌فرستيم و دائم به ما درباره يك ديالوگ يا يك صحنه اصلاحيه مي‌دهند. دست آخر هم تيزر مي‌شود در حد چند ثانيه و فقط چند تا اسم و قاب. آن هم براي فيلمي كه يك اثر ايراني-مذهبي و ديني است. وقتي اين حرف‌ها را مي‌زنيم مي‌گويند ضوابط اينطوري است. آخر اين ضوابط در برابر يك فيلم ايراني و مذهبي كه نبايد اينطور عمل كند. ولي آيين‌نامه‌هايي در اختيار كارمندان گذاشته‌اند كه هر فيلمي كه فلان نكته را داشت، پخش نشود. درحالي كه اگر رسانه ملي كه بدنه اين كشور است از فيلمي مانند «يه حبه قند» با چنين ويژگي‌هايي حمايت نكند، پس چه فيلمي را مي‌خواهند مورد حمايت قرار دهند؟مقام معظم رهبري بارها فرمودند كه:«اگر قرار است با تهاجم فرهنگي مقابله شود، بايد به داشته‌هاي خودمان رجوع كنيم.» «يه حبه قند» همان داشته‌هاست. بعد از تلويزيون 8 تا10 درصد تبليغات محيطي تاثير دارند. حدود 5 تا 8 درصد رسانه‌هاي نوشتاري مانند روزنامه‌ها و بقيه هم تبليغات دهان به دهان. البته هر چه جلوتر مي‌رويم تبليغات سايبري بيشتر مي‌شود. يكي از دلايلي كه ما تبليغات‌مان را وارد حوزه سايبري هم كرديم، همين بود. تا يكي، دو سال آينده اصلا فضاي اينترنت جاي تلويزيون را خواهد گرفت. درنتيجه تلويزيون بايد تلاش كند خودش را با ادبيات امروز كشور و دنيا منطبق كند.

«يه حبه قند» در همه اين بخش‌ها كارهاي تبليغاتي‌اش را انجام داده. به‌نظر خودتان كدام يك موثرتر بوده‌اند؟

تاثير را بايد مدتي از اكران فيلم بگذرد تا متوجه بشويم. امام خميني فرمايش خوبي داشتند:«كار خودتان را انجام بدهيد و به نتيجه كاري نداشته باشيد.» ما، ‌نمي‌گويم 100درصد، ولي تمام تلاش‌مان را انجام داديم و اتفاق‌هايي براي اين فيلم افتاد كه در تاريخ سينما براي هيچ فيلم ديگري پيش نيامده بود. كارگردان‌هاي بزرگ سينماي ما در سطح بين المللي آمدند و پاي اين فيلم ايستادند: آقاي عباس كيارستمي، خانم بني‌اعتماد و آقاي مجيد مجيدي. آنونس خانم بني‌اعتماد كه تا همين امروز هم خيلي مورد توجه قرار گرفته، ‌قطعا يكي از آنونس‌هاي ماندگار سينماي ايران خواهد شد.

چرا سينماي ايران آنقدر دير به فكر افتاد كه براي محصولاتش تبليغات اصولي انجام بدهد؟معمولا كساني هم كه مي‌خواهند براي فيلمشان تبليغ كنند بيشتر پروپاگانداهاي خبري و شايعات به راه مي‌اندازند.

عمده مشكل ما، ساختار معيوب سينماي ايران است. به دليل اينكه مالكان فيلم‌ها به معناي تهيه‌كننده‌هاي سينماي ايران، البته منظورم 100درصد نيست، سودشان را هنگام توليد كسب كرده‌اند. وقتي وارد بحث نمايش مي‌شوند ديگر خيلي دغدغه برگشت سرمايه و يك كار اقتصادي را ندارند. پس صبر مي‌كنند فيلم اكران شود و حالا بعدش فيلم يا مي‌گيرد يا نه. تهيه‌كننده وارد حوزه اكران نمي‌شوند چون هزينه‌بر است. اگر قرار باشد فيلم درست تبليغ شود بايد 30 تا 40 درصد هزينه توليد موقع پخش فيلم هزينه شود. الان شركت‌هايي كه در زمينه پخش فعال هستند،‌ در ويترين‌شان بيشتر توليدكننده هستند و حالا نگاهي هم به پخش دارند. در حالي كه در كشورهاي صاحب صنعت سينما برعكس است. يعني پخش‌كننده تصميم مي‌گيرد كه چه فيلمي توليد شود. چون رابط بين مخاطب و توليدكننده، پخش است كه بازار را مي‌شناسد. اما از سينمايي كه بيشترش دولتي است نمي‌شود خيلي انتظار داشت. حالا در مورد «يه حبه قند» چون فيلم محصول خود حوزه هنري بود و پخش هم برعهده حوزه بود و سينماي سرگروه هم سينماي حوزه بود، توانستيم در حدودي برنامه‌ريزي كنيم و براي اولين بار توانستيم 5ماه قبل از اكران يك فيلم با قاطعيت اعلام كنيم كه 20 مهر فيلم‌مان اكران خواهد شد و اتفاق هم افتاد. البته برنامه‌ريزي‌مان درست بوده و حقي از كسي ضايع نكرديم. همه جاي دنيا وقتي فيلمي توليد مي‌شود زمان اكرانش را مي‌داند تا با توجه به آن تبليغ كند. ولي ببينيد ما تا زماني كه مجوز نمايش بگيريم چه زماني را هدر مي‌دهيم.

«يه حبه قند» فيلم نوستالژيكي است. فيلمي است كه مخاطب را به ياد خانه مادربزرگش مي‌اندازد. به‌نظرتان مخاطب ايراني امروز با زندگي‌هاي مدرن با آن ارتباط برقرار مي‌كند؟

الان 60-70درصد جمعيت ايراني در شهرها زندگي مي‌كنند اما بيشترشان تمايل دارند كه هفته‌اي يك روز هم شده از شهر خارج شوند تا آرامش پيدا كنند. نسل جوان خيلي با فضاي «يه حبه قند» آشنا نيست اما گهگداري كه گذرش مي‌افتد، مي‌بيند چه زندگي راحتي بوده. ميركريمي با اين فيلم آن فضاي دوست‌داشتني زندگي ايراني را كه ما غبطه‌اش را مي‌خوريم، در سينماهاي مدرن به ما داده.

حرف آخر اينكه برخي فكر مي‌كنند كه «يه حبه قند» با اين شيوه پخش و سازماندهي تبليغات براي اولين بار كه از مدت‌ها پيش كارش را شروع كرده پس حتما بايد به فروش ميلياردي برسد.

بايد توجه داشت كه «يه حبه قند» فيلم تجاري سينماي بدنه نيست. ما كاري را كه وظيفه خودمان بود، انجام داديم. دروغ هم نگفتيم. درباره نمايشگاه عكس در سرتاسر كشور دروغ نگفتيم. همين الان نمايشگاه عكس در شيراز برگزار شده و عكاس فيلم هم شنبه هفته گذشته در شيراز يك ورك‌شاپ برگزار كردند. اميدواريم كه حالا فيلم هم بفروشد اما اصل جا انداختن جريان تبليغ و پخش در سينماي ايران است. اگر فيلم در اكران شكست بخورد ما هيچ ناراحت نمي‌شويم چون كار خودمان را انجام داديم. اين تجربه اولي بود كه برعهده ما بود و ما درست انجامش داديم. ديگر فيلم را سپرده‌ايم به خدا.

منبع : تهران امروز  - صوفیا نصرالهی
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 185798

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 11 =