الناز محمدی: سالی واحدی شدن نظام آموزشی دوره پیش دانشگاهی و به تبع آن تغییرات ایجاد شده در آیین نامه امتحانات این دوره٬ تصویب طرح ساماندهی زمان آموزش در دورههای متوسطه و راهنمایی٬ تعطیلی مدارس در روزهای پنجشنبه و ... از موضوعاتی است که در چندماه اخیر در حوزه آموزش و پرورش مطرح بوده است.
برای بررسی این موضوعات و برنامهها و طرحهایی که در حال حاضر در وزارت آموزش و پرورش در حال بررسی است٬ تصمیم گرفتیم از ابراهیم سحرخیز٬ معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش دعوت کنیم تا به کافهخبر بیاید. او در گفتگو با ما از طرحهای جاری وزارت آموزش و پرورش به شدت دفاع کرد و گفت که یکی از افتخارات وزارت آموزش و پرورش دولت دهم٬ اجرایی کردن طرح تغییر و تحول نظام آموزشی است. معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش٬ حاجیبابایی را وزیر شجاعی میداند که طرحهای روی زمینمانده را اجرا کرده است.
گفتگوی ما را با او میخوانید.
یکی از موضوعاتی که در چند وقت اخیر در حوزه دوره متوسطه آموزشی مطرح شده است٬ سال واحدی شدن دوره پیشدانشگاهی است. دورهای که در چندسال اخیر تحولات زیادی را از سرگذرانده و حالا و به دنبال اجرای طرح تغییر و تحول در نظام آموزشی کشور٬ باز دارد دچار تحولاتی میشود. موضوعی که در این میان وجود دارد این است که هستند کسانی که باتمام تعاریفی که مسئولان وزارت آموزش و پرورش از این تغییر و تحولها میکنند٬ باز هم معتقدند که مثلا هیچ نیازی به سالی واحدی دوره پیشدانشگاهی نبود و بهتر بود به همان شیوه سالهای پیش اداره شود. نظر شما در این مورد چیست؟
حتما یک چرایی وجود داشته است که ما نظام پیشدانشگاهی را با تصویب شورای عالی آموزش و پرورش از ترمی واحدی به سالی واحدی تبدیل کردیم. چند علت وجود داشت؛ اولا ما میخواستیم مدیریت یکپارچهای در محیط مدرسه بر اداره مدرسه اعمال شود. ما پیشدانشگاهی را هم در درون دبیرستان در کنار سالهای دبیرستان داشتیم و دلیلش هم این بود که ما برای استفاده بهینه از نیرو و فضا و اماکنمان نیازمند این بودیم که دوره دبیرستان را یکپارچه ببینیم٬ پس سال گذشته دوره پیش دانشگاهی را هم در درون دبیرستانها برگزار کردیم. امسال دیدیم که در مدرسهای٬ یک مدیر میبیند که سه سال اولش با یک نظم و برنامهای پیش میرود٬ امتحاناتش سالی واحدی و امتحانات پایانی در خرداد است٬ نمره پایانی اول دست معلم است؛ بعد در کنار اینها یک سالی در کنار اینها قرار گرفته به نام پیشدانشگاهی که نظامش ترمی است و وسط سال تعطیلات میان ترم دارد٬ خب مدیر به کدام اینها برسد و در واقع صدای واحد و هماهنگی را ما در این مدارس نداشتیم. اما حالا مدیریت یکپارچهای در مدارس داریم.
خب ما راهحل این یکپارچه نبودن را قبل از این داشتیم؛ یعنی قبل از اینکه دوره پیشدانشگاهی را به درون دبیرستانها ببریم٬ این دوره در مدارس جداگانه برگزار میشد و چندان مشکلی هم نبود. دیگر چه نیازی به این کار بود؟
خب ایرادات دیگری هم وجود داشت. مثلا تالیفاسدهای دیگری هم مانند فضا٬ نیروی انسانی٬ مسائل تربیتی و .. هم وجود داشت که مارا به این کار واداشت. اولا اینکه اصلا پیشدانشگاهی برای دانشآموزان ما محلی از اعراب نداشت٬ هروقت اراده میکردند٬ کلاس کنکور و ... میرفتند و اهمیتی به این دوره نمی دادند که اتفاقا در حال حاضر هم برخی از آثار و تبعاتی که در شهر تهران میبینیم به دنبال همان سالهایی است که دوره پیشدانشگاهی به طور جداگانه برگزار میشد که خوشبختانه حذف برگزاری جدای آن به اتفاق آرا٬ رای آورد.
منظور از آثار و تبعات٬ به طور دقیق چیست؟
منظور آثاری است که در توضیحاتم به آنها اشاره خواهم کرد. دلیل دیگر این است که اصلا عدالت آموزشی ایجاب می کند که از نیروهایمان استفاده بهینه کنیم؛ ما در سالهای قبل میدیدیم که بهترین نیروهای کار٬ مشغول به تدریس در این دوره بودند٬ بهترین ساختمانها به این دوره اختصاص داده شده بود و اینها همه در حالی است که پیشدانشگاهی مولود سالهای قبل است. ما دانشآموزان سالهای اول و دوم و سوم را چرا باید رها کنیم و بهترین معلمها به پیشدانشگاهی بروند؟ موضوع دیگر٬ ساماندهی نیروی انسانی است. بعضی از دبیرها چون به طور تریم واحد میگرفتند٬ برنامههایشان دچار خلا میشد و میگفتند ما فقط در پیشدانشگاهی هستیم ولی حالا مدیر مدرسه میتواند برنامهنویسی درستی برای استفاده از نیروهای انسانیاش بکند. نکته دیگر این است که در نظام ترمی اگر ترم اول را با ترم دوم مقایسه کنیم٬ میبنیم که ترم اول خیلی ترم خوب و جاافتادهایست در حالی که ترم دوم بسیارکوتاه است و درآن درسهایی مانند هندسه٬ حساب دیفرانسیل٬ شیمی و ... ارائه میشد. من معلم که دبیر پیشدانشگاهی بودم اگر ترم قبل یک فرصت مبسوط داشتم٬ حالا باید به صورت فشرده٬ این درسها را ارائه کنم؛ پس یعنی به معلم هم فشار زیادی میآمد ولی الان معلمها میدانند که از اول تا آخرسال باید یک درس را درس بدهند و فراغ خاطر داشته باشند. بحث دیگر این است که در همین تهران٬ خیلیها ثبتنام صوری در این دوره میکردند و بعد به کلاس کنکور میرفتند درحالی که نقش تربیتی و ارتباط چهره به چهره چه میشود؟ ما آمدیم به این خاطر٬ برای درسها ارزشیابیهای زیادی را برای نمرهها درنظر گرفتیم. این نیست که ما فقط بگوییم که یازده سال کافی بود و دیگر تاثیرگذاری و تاثیرپذیری بس است.
سوالی که پیش میآید این است که وقتی وجود دوره پیشدانشگاهی در کشور به این اندازه دارای نکات منفی بوده٬ منطقی که پشت ایجاد آن در سالهای قبل بوده است چه میتوانسته باشد؟
باید گفت که این نانی است که وزارت علوم در دامن آموزش و پرورش گذاشت. فلسفه اولیهاش این بوده 10 درصد از دانشآموزان به سمت دانشگاه هدایت شوند و 90 درصد جذب محیط کار شوند٬ چون ما که فقط نمیخواهیم دانشگاهی تربیت کنیم٬ ما میخواهیم شهروند مسلمان مقتصد خلاق و ... تربیت کنیم اما اتفاقی که افتاد عکس این بود. الان همه میخواهند به پیشدانشگاهی و بعد به دانشگاه بروند. نکته دیگر این است که دیپلم در کشور ما یازده ساله و ناقص است در حالیکه در دنیا ما سیستم 12 به اضافه یک داریم. لذا شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 68 ٬ مصوبهای برای نظام شش٬ سه٬ سه داشته است و مجددا به آن دیدگاه ابرام ورزیدند و آن را تصویب کردند و این نشان میدهد که منطقی که در این مورد وجود دارد و ای کاش مسئولان قبل از این٬ این موضوع را جدی میگرفتند. سند ملی آموزش و پرورش حاصل گفتمان حوزهها٬ دانشگاهها و تعداد زیادی از کارشناسان است. بالاخره هم هسته پیش٬ شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را تصویب کرد که نظام آموزشی٬ شش٬ سه٬ سه بود.
آقای سحرخیز در حال حاضر یکی از موضوعاتی که به دنبال همین تغییر و تحول مطرح است این است که گفته میشود بهتر است مجموعههای وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش با یکدیگر ادغام شوند و به صورت یکپارچه اداره شوند. البته مخالفتهایی هم در این مورد وجود دارد. شما با این موضوع که مجموعه نظام آموزشی متحد شود موافقید؟
من با اینکه نظام آموزشی از یک نقشه تبعیت کند٬ موافقم اما باید دید ساز و کارش چیست. ما که از خدایمان است که دامنه امتیازاتی که به هیئتهای علمی دانشگاهها داده میشود به معلمان آموزش و پرورش هم بدهند اما آنها حاضر نیستند. ما در حال حاضر نیروی دکترا و فوقلیسانس کم نداریم که کلی تجربه دارند ولی از امتیازات چندانی برخوردار نیستند. من به موضوع ادغام با شرط و شروطی قائلم که مثلا تبعیضی میان کارکنانش وجود نداشته باشد. باید دید که مثلا وزارتی میتواند روستاهای شش نفره ما را نیرو بفرستند٬ ساماندهی و مدیریت کند یا خیر.
مخالفان این طرح معتقدند که وزارت آموزش و پرورش مجموعه بسیارگستردهای است که ادغامش با وزارتخانهای که سالها سعی کرده مستقل عمل کند و تا جایی که میتواند خودش را از وزارت آموزش و پرورش دور نگه دارد٬ کار درستی به نظر نمیرسد و آن کارآیی لازم را نخواهد داشت.
بله ما هم این مشکل را حس میکنیم. معلوم نیست کارهایی را که ما میکنیم٬ وزارت علومیها هم بتوانند انجام دهند. ما در حال حاضر روستایی داریم که یک دانشآموز دارد و معلم برای آن فرستادهایم. باید دید که این همه گستردگی را آنها میتوانند مدیریت کنند یا خیر.
یکی از اصلیترین طرحهایی که در سال تحصیلی جاری در حال اجراشدن است و فراز و نشیب زیادی را هم از سرگذرانده٬ طرح تعطیلی پنجشنبههای مدارس است؛ طرحی که مخالفان و موافقان زیادی داشت و دارد ولی بههرحال در حال اجرا شدن است و حتی برای بهتراجراشدنش اخیرا طرحی هم با نام متناسبسازی زمان آموزش تصویب شده است. جزئیات این طرح چیست؟
متناسب سازی زمان آموزش یک گام در جهت تحقق سند ملی آموزش و پرورش و اجرایی شدن برنامه درسی ملی است و توجه به اهداف و راهکارهایی است که در سند اهداف راهبردی آموزش و پرورش که در عرف به آن تحول بنیادین میگوییم٬ است. ما از ساعات درسی نکاستهایم بلکه برنامه هفتگی دانش آموزان را بسترهایی که فراهم آمده٬ مدیریت کردیم. یکی از این بسترها این است که وقتی 87 درصد مدارس یک نوبته شده است٬ بعدازظهر این مدارس خالی است. نکته دیگر این است که در طول ساعات هفتگی برنامه دانشآموزان ساعاتی وجود داشت به نام جبرانی٬ در مصوبه شورای عالی آموزش٬ جبرانی ویژه دانشآموزان ضعیف شناخته شده است. یک سری ساعات هم ساعات شناور بود مانند ساعات پرورشی؛ یعنی ما عملا همه دانشآموزان را به یک چوب میراندیم و دانشآموزان زرنگ هم به پای دانشآموزان ضعیف باید تا ساعات آخر روزهای هفته میآمدند. ما گفتیم که چرا بعدازظهرها از مدارس استفاده نشود تا دانشآموزان در کنار جمعه فرصتی برای نفس کشیدن داشته باشد. تلقی همه از آموزش و پرورش همهاش کتاب و محفوظات و ... است و خواستیم این تلقی را عوض کنیم. حالا بعدازظهرها خالی است و مدیران گفتهایم که دانشآموزان را دستهبندی کند و کلاسهای مختلف برای دانشآموزان و بر اساس علاقههاشان گذاشته شود. خانوادهها هم به این علاقهمندترند که بچههایشان در داخل مدرسه و تحت نظارت مدیران و معلمان شناخته شده٬ فعالیت کنند تا در کلاسهای بیرون. از طرف دیگر٬ چه کسی گفته که معلمان باید تا آخر روزهای هفته مانند کارمندان دولت کارت بزنند و بیایند و بروند؟ معلمی شانی از شئون دانشگاه است؛ ما از اولین کسانی بودیم که دارالمعلمین در کنار دارالفنون داشتیم. حالا دانشآموز نوجوانی که کپسول انرژی است از صبح تا بعدازظهر در محیط مدرسه است و پنجشنبهها هم در کنار خانواده است. ما اوقات فراغت این دانشآموزان را داریم مدیریت میکنیم.
برای کلاسهایی که مدارس در بعدازظهرها برای دانشآموزان برگزار میکنند٬ هزینهای هم گرفته میشود؟
اولا اختیار با دانشآموز است و اجباری نیست. آموزش رسمی وظیفه ماست و ما هیچ وجهی نمیگیریم ولی بعد از آن اگر کسی میخواهد کلاس ورزش برود یا کلاسهای دیگر٬ باید وجهی در حد خودگردان بپردازد که البته طبق بخشنامه٬ اداره یک ریال هم نباید بگیرد واین پول٬ فقط وجهالزحمه معلمی است که درس میدهد. ما حتی پیشبینی کردیم که 10 تا 20 درصد برای دانشآموزان بیباعت درنظر گرفته شود و این کلاسها برای این دانشآموزان که باید توسط مدیر شناسایی شوند٬ رایگان باشد.
آقای سحرخیز از زمانی که موضوع تعطیلی پنجشنبهها مطرح شده٬ دو شائبه وجود داشته است. یک اینکه وزارت آموزش و پرورش برای اینکه میخواهد به خاطر هدفمندی یارانهها٬ درهزینهها صرفهجویی کند٬ به دنبال تعطیل کردن مدارس در روزهای پنجشنبه است. شائبه دیگر این بود که اقدامات وزیر آموزش و پرورش برای تغییر و تحول در نظام آموزشی و تعطیلی پنجشنبهها به خاطر مسائل سیاسی و آمادگی او برای کاندیداتوری در انتخابات آتی ریاستجمهوری است و این تعطیلی یک موقعیت رایآور برای اوست. شما این موضوع را تایید میکنید؟
من هردو را قویا تکذیب میکنم و برای این حرفم دلیل مستند دارم. پیشینه این تغییر و تحول در سند ملی آموزش و پرورش است و تجربه چندین کشور دنیاست. نگاه ما اصلا اینطور نیست که به خاطر مسائل دیگری غیر از آموزش و پرورش مانند کم کردن ترافیک یا مثلا اینکه میگویند صرفهجویی در هزینهها به خاطر هدفمند کردن یارانهها٬ ما این طرح را اجرا کنیم. از طرف دیگر مدارس ما طوری ساخته شده است که در خیلیشان حتی در روزهای تعطیل هم نمیشود هم در مصرف انرژی و ... صرفهجویی کرد٬ چون سیستمها قدیمی است و یا سیستمهای گرمایشی و سرمایشی مدرسه و سرایداری یکجاست و نمیشود آنها را خاموش کرد. از سوی دیگر معلوم نیست که در روزهای پنجشنبه ما فعالیتی نداشته باشیم. ممکن است کلاسهایی تشکیل شود و فعالیتهایی وجود داشته باشد که احتیاج به مصرف آب و برق و ... باشد. از نظر من برخی سطح نگرش خود را پایین آوردهاند و اینگونه اظهارنظرها را میکنند. نگاه ما٬ نگاهی فرهنگی و تربیتی است. اگر وزیری دارد خوب کار میکند٬ چرا به خاطر شائبههای شخصی و شایعهها٬ میخواهیم کار او را بیارزش کنیم؟ از سال 68 تا به حال این سند در حال بررسی است که به خاطر اینکه مسئولان یا شهامتش را نداشتند یا فرصت مهیا نبوده٬ آن را اجرا نکردند ولی حالا آقای حاجیبابایی که از نظر من وزیر شجاعی است٬ آن را اجرا کرد.
شما یکی از اهداف اصلی این طرح را٬ تربیتی میدانید و میگویید به این خاطر که بچه ها در کنار خانوادههایشان باشند و از در کنار آنها بودن استفاده تربیتی لازم را ببرند٬ پنجشنبهها تعطیل شده است. در حالی که مخالفان این طرح٬ یکی از دلایلی که برای مخالفتشان میآورند این است که در حال حاضر تعداد زیادی از زنان هم در کنار مردان کار میکنند و خب اینکه بگوییم میخواهیم تعطیلی بیشتری درنطر بگیریم تا دانشاموزان بیشتر در کنار خانوادههایشان باشند٬ چندان عملی نیست!
ما نمیتوانیم اکثریت را فدای اقلیت کنیم. مگر چند درصد از زنان ما در حال حاضر شاغلند؟ جمعه فقط برای تربیت فرزندان کافی نیست. نباید با این حرفها کلیت یک طرح زیبا را که مبتنی بر تجربه دنیاست زیر سوال ببریم. پس من این موضوع را قبول ندارم و به شدت از این طرح پشتیبانی میکنم.
موضوع دیگری که در این میان مطرح است این است که ما برای اجرایی کردن طرح تغییر و تحول نظام آموزشی٬ غیر از ساعات درسی و تعطیل کردن مدارس در روزهای پنجشنبه چقدر به محتوای کتابها و تغییر آن فکر کردهایم؟ در سند تغییر و تحول چقدر در این مورد بحث شده و برنامه دقیق وزارت آموزش و پرورش برای این مسئله چیست؟
تحول فقط شامل ساختار نیست بلکه شامل محتوا هم میشود. ما در برنامه درسی ملی داریم برای کتابها تعیین تکلیف میکنیم که در حال حاضر روی میز شورای عالی آموزش و پرورش است و دارد بررسی میشود. این برنامه است که تعیین میکند که مثلا کتاب ریاضی باید کلا عوض شود٬ کتابهای علوم اجتماعی و شیمی و ... باید عوض شوند. اینکه دانشآموزان باید چه چیزی یاد بگیرند و در پایان دورهها به چه چیز برسند. ما دنبال رویکرد انتقادیایم و اینکه درک دانشآموزان را بالا ببریم. در حال حاضر تعداد زیادی از دروس پایه ابتدایی عوض شده است. تغییرات داشتهایم ولی تغییرات اساسی و محتوایی در راه است.
یعنی تا چندسال آینده ما شاهد این تغییرات محتوایی خواهیم بود؟
شروع این تغییر از امسال بوده و تا شش سال آینده٬ این تغییرات در مختوای کتابهای پایههای مختلف اعمال خواهد شد.
بحث تغییر و تحول در محتوای کتابها از چندسال پیش تا کنون مطرح است و یکی از پیشنهاداتی که عنوان شده٬ تالیف کتابهای جداگانه برای دختران و پسران بوده است. حالا که این موضوع به طور جدی در شورای عالی آموزش در حال بررسی است٬ آیا به این پیشنهاد هم فکر میشود یا خیر؟
این موضوع در برنامه درسی ملی آمده است که ویرایش چهارم آن آماده شده و وارد دستور رسیدگی شده است. در این برنامه به تفاوتهای اقلیمی دانشآموزان توجه شده؛ در کنار آن به تفاوتهای جنسیتی٬ اخلاقی٬ فیزیولوژیکی و ... هم توجه شده است. این برنامه یک مجموعه کاملی است که به همه نیازهای دانشآموزان پرداخته است و اجازه بدهید کامل که تصویب شد٬ بیشتر در مورد آن در آینده سخن خواهیم گفت. از سوی دیگر٬ موضوعات دیگری هم وجود دارد. مثلا ما در حال حاضر داریم تلاش زیادی میکنیم که مدارس ما به تجهیزات پیشرفته مانند آیتی و .. مجهز کنیم. مثلا برنامه ما این است که تا پایان امسال حدود حداقل 20 هزار مدرسه به فناوریهای آیتی مجهز کنیم که البته اولویت با دبیرستانها و مدارس خاص است.
/231
نظر شما