شیرزاد عبداللهی

وزیر آموزش و پرورش یکشنبه سوم مهر در جمع خبرنگاران گفت: «احتمالاً این هفته اساسنامه دانشگاه فرهنگیان در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار می‌گیرد». در فروردین 90 حاجی‌بابایی خبر تاسیس 32 دانشگاه ویژه فرهنگیان را در 32 مرکز استان اعلام کرد و گفت: «امسال در همه استانهای کشور دانشگاه ویژه فرهنگیان ایجاد می شود و از اول مهر ماه آینده (همین ماه) قابلیت جذب دانشجو را خواهند داشت»! وی در توصیف کیفیت این دانشگاه ها افزود: "32 دانشگاه عینا مثل همه دانشگاههای کشور". او مدتی بعد توضیح داد که پردیس های دخترانه و پسرانه از هم جدا خواهند بود و به این ترتیب تعداد دانشگاه های تک جنسیتی در دستور تاسیس این وزارتخانه به 64 پردیس رسید.

همان زمان وزیر آموزش و پرورش در دیدار با فرهنگیان منتخب سیستان و بلوچستان گفت: «با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی از امسال همه دانشگاه های تربیت معلم که پیش از این زیر نظر وزارت علوم فعالیت می کردند، تحت نظارت آموزش و پرورش قرار خواهند گرفت». با افزودن دانشگاه های تربیت معلم که به آموزش و پرورش تحویل داده می شوند، تعداد پردیس های آموزش و پرورش باز هم افزایش می یابد. همچنین وزیر در همان مصاحبه ها فراموش نکرد که بگوید ابلاغ روسای این دانشگاه‌ها هم توسط وزیر آموزش و پرورش صادر می شود.

وزرای آموزش و پرورش از جمله دو وزیر قبلی این وزارتخانه و وزیر فعلی به شدت علاقه مند به تاسیس دانشگاه هستند. نکته جالب این است که هرکدام کار را از ابتدا شروع می کنند. آقای فرشیدی مجوز تاسیس دانشگاه پیامبر اعظم (ص) را از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفت. آقای علی احمدی که جانشین او شد، روز سوم آذر ماه سال 87 از تأسیس دانشگاه بزرگ فرهنگیان خبر داد و گفت: «تأسیس این دانشگاه در شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال بررسی است». در 9 اردیبهشت ماه سال 88 شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس دانشگاه ویژه فرهنگیان را که علی احمدی پیشنهاد کرده بود، تصویب کرد. در آن زمان پیش بینی می شد که "دانشگاه تربیت معلم" حصارک در اختیار آموزش و پرورش قرار می گیرد. در واکنش به برخی اظهارنظرها رئیس دانشگاه تربیت معلم گفت: «ما با استدلال گفته ایم که مخالف تغییر دانشگاه تربیت معلم به دانشگاه فرهنگیان هستیم ...». اساتید و دانشجویان دانشگاه تربیت معلم که قدیمی ترین دانشگاه ایران است، همه جا با هیجان می گفتند و می‌گویند: «از تربیت معلم، تنها یک نام روی دانشگاه ما باقی مانده است که منشاء مشکلات بیشمار برای دانشجویان و مسئولین دانشگاه است و همه فکر می کنند که وظیفه دانشگاه تربیت معلم تنها "تربیت معلم" است و هیچ فعالیت پژوهشی در این دانشگاه صورت نمی گیرد»! دانشجویان، اساتید و روسای این دانشگاه بارها خواستار تغییر نام این دانشگاه که قبلا دانشسرای عالی بود شده اند.

دانشگاه شهید رجایی وابسته به آموزش و پرورش نیز با فاصله کوتاهی مسیر دانشگاه تربیت معلم را طی می کند. دانشگاه شهید رجایی در سال 1376 از ادغام چند مرکز آموزش عالی و دانشکده تربیت دبیر فنی و حرفه‌ای و با مجوز وزارت فرهنگ و آموزش عالی و تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی به دانشگاه تبدیل شد. با اینکه این دانشگاه وابسته به آموزش و پرورش است، فاصله اش را با آموزش و پرورش سال به سال بیشتر می کند. به عبارت دیگر آموزش و پرورش نمی تواند از ظرفیت کامل این دانشگاه استفاده کند. دانشگاه شهید رجایی در سال گذشته 30 درصد دانشجوی آزاد جذب کرده است و به نظر می رسد در آینده از تعهد آن در زمینه تربیت دبیر باز هم کاسته شده و تبدیل به یک دانشگاه غیرمتعهد و غیروابسته شود.

در سال گذشته به پیشنهاد دولت و تصویب مجلس حدود 150 مرکز آموزش فنی و حرفه ای از آموزش و پرورش منفک و به قول وزیر آموزش و پرورش با خاکشان به وزارت علوم واگذار شدند. کیفیت کار مراکز تربیت معلم و بحران حاکم بر آنها نیز بر کسی پوشیده نیست. این روند حکایت از این دارد که آموزش و پرورش توان اداره و استفاده دانشگاه و موسسات آموزش عالی حتی در حد کاردانی را ندارد و بررسی کارنامه مراکز آموزشی بالاتر از دیپلم وابسته به این وزارتخانه و نگاه منفی دانشجویان موید این ادعا است.

حال معلوم نیست که وزیر آموزش و پرورش با چه استدلالی یکباره درخواست تاسیس 32 دانشگاه در مراکز استانها را به شورای انقلاب فرهنگی برده است و به تصویب آن امیدوار است! این استدلال که چون وزارت بهداشت پزشکان مورد نیاز خود را تربیت می کند، پس آموزش و پرورش هم باید دانشگاه تربیت معلم داشته باشد، چندان موجه نیست. وقتی کارنامه آموزش و پرورش در زمینه تربیت معلم پیش چشم ماست، چه نیازی به مقایسه با وزارت بهداشت داریم؟ تازه اگر این استدلال وزارت آموزش و پرورش را بپذیریم به طور منطقی باید استدلال همه وزارتخانه ها و سازمانها را برای تاسیس مراکز ویژه آموزش عالی بپذیریم و وزارت علوم را تعطیل کنیم و تربیت کادر متخصص هر وزارتخانه ای را به خودش بسپاریم.

در این تردیدی نیست که تربیت معلم بسیار با اهمیت است و کسانی باید وارد این شغل شوند که صلاحیت علمی و اخلاقی بالایی داشته باشند و برای کار معلمی به صورت ویژه تربیت شوند. اما از این گزاره منطقی و درست نمی توان به این نتیجه رسید که کار تربیت معلم را حتما به آموزش و پرورش بسپاریم. اگر در گذشته وزارت فرهنگ یا معارف کار تربیت معلم را بر عهده داشتند به این دلیل بود که هنوز حوزه آموزش عمومی و متوسطه از آموزش عالی تفکیک نشده بود. به عبارت دیگر دو وزارت آموزش و پرورش و علوم وزارتخانه واحدی را تشکیل می دادند. به دلایل عقلی و استناد به شواهد عینی بسیار، می توان این ادعا را به اثبات رساند که وزارت آموزش و پرورش در زمینه تاسیس دانشگاه و اداره آن فاقد صلاحیت علمی و تخصصی است.

وقتی وزیر آموزش و پرورش می گوید که قصد دارد: "32 دانشگاه عینا مثل همه دانشگاههای کشور ایجاد کند." شنونده انگشت به دهان می ماند که آیا وزیر محترم به الزامات فیزیکی، فنی، مالی و انسانی، علمی و... این آرزوی بزرگ اندیشیده است؟ تازه به این هم اکتفا نکرده و از تاسیس دو دانشگاه دخترانه و پسرانه در هر استان سخن می گوید. به این ترتیب وزارت آموزش و پرورش با یک خیز بلند در مدت چند ماه 64 دانشگاه تاسیس می کند!

ممکن است گفته شود که در نقد سخنان وزیر باید جنبه واقعی کار را از جنبه تبلیغاتی و بزرگنمایی های معمول جدا کرد. شاید آنچه روی میز شورای عالی انقلاب فرهنگی است، فقط تقاضای آموزش و پرورش برای ارتقای مراکز تربیت دبیر نیمه تعطیل و تعطیل موجود، جهت برگزاری دوره های ضمن خدمت معلمان و تحصیلات تکمیلی کارکنان دیپلم و زیر دیپلم و فوق دیپلم آموزش و پرورش است. در حال حاضر 40 درصد کارکنان این وزارتخانه را افراد دارای مدرک پایین تر از لیسانس تشکیل می‌دهند که یک درصد آنها زیر دیپلم هستند. چنین آماری زیبنده وزارت آموزش و پرورش نیست. حتی اگر تبلیغات چند ماهه در مورد تاسیس 32 دانشگاه را تا این حد تقلیل دهیم، باز هم بر اساس تجارب چندین ساله و شکست آموزش و پرورش در زمینه تربیت معلم، نباید اختیارات جدیدی در زمینه آموزش عالی به آموزش و پرورش داده شود.

آموزش و پرورش باید به جای تاسیس مراکز آموزش عالی ضعیف، نیازهای خود را از طریق بهترین و برترین دانشگاه های کشور تامین کند. شورای انقلاب فرهنگی و مجلس باید بلندپروازی وزرای آموزش و پرورش را مهار کنند. علاوه بر این آموزش های ضمن خدمت معلمان که توسط آموزش و پرورش ارائه می شود هم فاقد کیفیت لازم برای ارتقای دانش تخصصی معلمان و اصلاح روش های تربیتی بوده و صرفا وسیله ای برای کسب امتیاز شغلی معلمان به حساب می آید؟ طرح سوال‌های موهن در آزمون ضمن خدمت سال 86 فقط یک نمونه از فعالیت های سطحی در این بخش آموزش و پرورش است. این هشدار باید جدی گرفته شود که اگر شورای انقلاب فرهنگی مجوز تاسیس دانشگاه در مراکز استانها را به آموزش و پرورش بدهد، این دانشگاه‌ها تبدیل به کارخانه تولید انبوه مدرک می‌شوند و می‌توان پیش بینی کرد که ظرف سه چهار سال آن 40 درصد کارکنان فاقد، به دریافت مدرک کارشناسی نایل شوند. ارتقای مدرک تحصیلی کارکنان آموزش و پرورش زمانی مفید است که توام با ارتقای دانش آنها باشد وگرنه فقط باعث افزایش هزینه های پرسنلی خواهد شد.

شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس باید وزیر را مجاب کنند که فقط در حوزه مسئولیت های قانونی خود عمل کند و اگر انرژی اضافه ای دارد آن را در حوزه پیش دبستانی صرف نماید. این درست نیست که آموزش و پرورش دوره پیش دبستانی را پولی کرده و به مراکز غیرانتفاعی بسپارد و درعوض بودجه آموزش و پرورش را صرف تاسیس دانشگاه کند.

آموزش و پرورش که از ظرفیت دانشگاه معتبری مانند دانشگاه شهید رجایی به طور کامل استفاده نمی‌کند و حتی قادر به استفاده از 5 درصد ظرفیت دانشگاه تربیت معلم نیست و از طرفی در سالهای اخیر هزاران نفر با مدرک کاردانی که مورد نیازش نیست تربیت و رها کرده است با چه توجیهی شعار تاسیس 64 دانشگاه در سراسر کشور را می دهد؟ اگر واقعا تاسیس دانشگاه ضروری است چرا از مجوز دانشگاه پیامبر اعظم (ص) و دانشگاه فرهنگیان علی احمدی استفاده نمی کند؟

راه درست و کم هزینه عقد قرارداد بین وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم برای تربیت نیروهای مورد نیاز آموزش و پرورش و برگزاری کلاس های ضمن خدمت معلمان با کیفیت استاندارد توسط دانشگاه های معتبر دولتی مراکز استانها است. کار را باید به دستگاه مربوط سپرد. آموزش و پرورش می تواند نیازهای خود را با استفاده از سهمیه در دانشگاه های برتر کشور تامین کند. می توان دانشجویان سهمیه را مکلف کرد که علاوه بر گذراندن واحدهای تخصصی و عمومی، 30 واحد دروس تربیتی و روانشناسی و سایر عناوین مورد احتیاج شغل معلمی را در دانشگاه بگذرانند و با مدرک فوق لیسانس وارد آموزش و پرورش شوند. در واقع آموزش و پرورش به جای ورود در حوزه اجرا می تواند به عنوان کارفرما و ناظر بهترین های دانشگاه های دولتی و آزاد را جذب کند. در شرایطی که با بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی مواجهیم و حتی برخی پیشنهاد کاهش ظرفیت دانشگاه های دولتی را می دهند، این راه حل می تواند مورد استقبال وزارت علوم هم قرار گیرد. حداقل بخشی از دانشجویان دانشگاه‌های معتبر مانند تهران و شهید بهشتی در مرکز و دانشگاه‌هایی مانند دانشگاه شیراز، صنعتی اصفهان، چمران اهواز ، مشهد، تبریز و.... به طور ویژه برای معلمی تربیت می شوند و بعد از پایان تحصیلات با استفاده از معافیت از خدمت سربازی وارد آموزش و پرورش می‌شوند.

*کارشناس مسائل آموزشی

47234

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 175819

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۶:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۵
    0 1
    پیشنهاد می کنم اکنون که قرار است وزارت آموزش و پرورش متحول شود نام آن را هم تغییر دهید . پیشنهاد من به جای وزارت آموزش و پرورش ، وزارت ادب و تربیت است .