مروری بر حوادث صبح ایران در سه شنبه 4 مرداد 1390

قاتل مرموز پس از جنایت، طلاهای مقتول را دزدید

روزنامه جام‌جم نوشت: در پی مرگ مرموز یک زن میانسال در خیابان عبادی شهر مشهد، کارآگاهان جنایی رازگشایی از این پرونده را آغاز کردند.
چند روز پیش زنی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 مشهد تماس گرفت و از قتل زن همسایه‌اش در خیابان عبادی خبر داد. دقایقی بعد، ماموران با حضور در محل حادثه که خانه یک زن میانسال بود، مشاهده کردند وی با ضربه‌های متعدد چاقو به قتل رسیده و عامل جنایت اثاثیه خانه را به هم ریخته است.
با هماهنگی قضایی، جسد زن میانسال به پزشکی قانونی منتقل شد.
در تحقیق از همسایه‌ها معلوم شد خانواده مقتول در خانه حضور نداشته‌اند و روز حادثه با شنیدن صدای کمک‌خواهی زن همسایه به خیابان آمده‌اند و متوجه باز بودن در خانه و افتادن جسد وی در یکی از اتاق‌ها شده‌اند.
ماموران با احضار خانواده مقتول به پلیس آگاهی و تحقیق از آنها متوجه شدند، زن میانسال با خانواده و اقوامش اختلافی نداشته و روز حادثه طلاهای مقتول به سرقت رفته است.
با به دست آمدن این اطلاعات، ماموران گمان می‌برند زن میانسال با هدف سرقت طلاهایش از سوی سارق، به قتل رسیده است. به این ترتیب جستجو برای دستگیری قاتل مرموز و انگیزه‌اش از این جنایت آغاز شده است. 

 

 

دستگیری عامل اسیدپاشی به مادر و دختر

روزنامه جام‌جم نوشت: خواستگاری که پس از اسیدپاشی به چهره یک مادر و دختر ایلامی، تحت تعقیب پلیس این شهر بود، دستگیر شد.
در این حادثه که 18 تیر ماه در یک خانه واقع در خیابان مفتح شهرستان سرابله از توابع ایلام رخ‌داد، یک دختر 19 ساله و مادر 39 ساله‌اش؛ مورد حمله قرار‌گرفته و روانه بیمارستان شدند.
با تحقیق از دو مصدوم معلوم شد آنها هنگام خواب با احساس سوزش شدید در سر و صورتشان بیدار شده و عمو و همسرش را در نزدیکی خود دیده‌اند. به این ترتیب عموی این خانواده و همسرش به اتهام اسیدپاشی دستگیر و به پلیس آگاهی ایلام منتقل شدند.
در بازجویی از این دو متهم آنها هرگونه اسیدپاشی روی این مادر و دختر جوان را انکار کردند. این در حالی بود که ماموران در مرحله بعدی متوجه شدند دختر مصدوم قرار بوده تا چند روز دیگر ازدواج کند و برادر زن عمویش نیز خواستگار سابق او بوده است و بعد از این که به وی پاسخ منفی مبنی بر ازدواج داده، بارها از سوی مرد جوان تهدید به مرگ شده است.
با مشخص شدن این موضوع، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و خواستگار سابق نوعروس به اتهام اسیدپاشی تحت تعقیب قرار گرفت. ماموران ابتدا با حضور در خانه پدری‌اش متوجه شدند خانواده مرد جوان از او بی‌خبر هستند و وی از چند روز پیش به خانه‌اش نیامده است.
بنابراین پاتوق‌های احتمالی متهم تحت نظر قرار گرفت تا این که 2 روز پیش مرد فراری هنگام تردد در یکی از محله‌های شهر شناسایی و دستگیر شد. با انتقال متهم به پلیس آگاهی ایلام وی بازجویی شد و به اسیدپاشی روی مادر و دختر به قصد انتقام‌گیری اعتراف کرد.
اعتراف به انتقام
خواستگار اسیدپاش به پلیس گفت: از چندی پیش که به خانه خواهرم رفت و آمد می‌کردم، دختر جوان را دیده و به وی علاقه‌مند شدم. ماجرا را با خواهرم و شوهرش در میان گذاشتم و آنها ماجرای علاقه‌مندی مرا به دختر جوان با مادرش بازگو کردند اما او با این وصلت مخالفت می‌کرد و دخترش نیز به‌من علاقه‌ای نداشت. 
چند بار دیگر به خواستگاری دختر جوان رفتم اما هر بار وی و خانواده‌اش پاسخ منفی به من می‌دادند و خواستند برای همیشه دختر جوان را فراموش کنم و من نیز به دلیل علاقه آنها را تهدید کردم.
مرد اسیدپاش با اشاره به نقشه انتقامجویانه‌اش گفت: مدتی بود که به خانه خواهرم نرفته بودم. بنابر این به ملاقات وی رفته و آنجا متوجه شدم دختر مورد علاقه‌ام با مردی نامزد کرده و جشن عقدکنان آن دو برگزار شده و قرار است به زودی با هم ازدواج کنند. با شنیدن این موضوع عصبانی شده و دختر جوان و مادرش را تهدید کردم که از آنها انتقام خواهم گرفت. 
خانواده خواهرم از انتقام‌جویی من نسبت به مادر و دختر باخبر بودند، اما به درستی نمی‌دانستند من قصد اسیدپاشی دارم.
مرد اسیدپاش درباره شب حادثه گفت: آن شب با اطمینان از این که تا چند روز دیگر دختر جوان به خانه بخت می‌رود و مادرش نیز خانه‌اش را به مکان دیگری منتقل می‌کند، به خانه خواهرم رفتم. پشت در خانه خواهرم پنهان شده و منتظر ماندم تا آنها بخوابند.
نیمه‌های شب وارد خانه زن صاحبخانه شدم و با نزدیک شدن به آنها بالای سرشان رفته و ظرف پر از اسید را که همراهم بود به سمت مادر و دختر پاشیده و فرار کردم. 
در جریان فرار خواهرم و شوهرش متوجه ماجرا شده و درون خانه آمدند و قصد سد کردن راه مرا داشتند که موفق نشدند. آنها در اسیدپاشی نقشی نداشتند.
سرهنگ درویشی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان ایلام گفت: با اعتراف جوان خواستگار به اسیدپاشی روی مادر و دختر، وی با قرارقانونی روانه زندان شد. تحقیقات تکمیلی از وی و 2 متهم بازداشت شده دیگر ـ عموی شاکی و همسرش ـ ادامه دارد. 

 

 

دنبال انتقام از همسر سابقم نیستم

روزنامه جام‌جم نوشت: به دنبال محکومیت زن جوانی به 15 سال زندان به اتهام ربودن فرزند و دستور توقف این حکم از سوی آیت‌الله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، ‌بار دیگر این پرونده برای رسیدگی به شعبه 32 دادگاه تجدیدنظر ارسال شد تا پرونده از زوایای مختلف بررسی شود.
با انتشار خبر محکومیت این زن تحت عنوان دستور رئیس قوه قضاییه برای جلوگیری از حکم 15 سال زندان یک مادر، شوهر سابق این زن به پرسش‌ها در ارتباط با این پرونده و اظهارات همسر سابقش پاسخ گفت.

چند سال زندگی مشترک با همسر سابقتان داشتید؟
حدود 10 سال که حاصل این ازدواج 2 دختر 8 و 5 ساله است.

علت جدایی شما چه بود؟
به مرور زمان عقاید همسرم نسبت به زندگی تغییر کرد، او مدام بهانه‌جویی می‌کرد و تمایل داشت زندگی تازه‌ای داشته باشد که این رفتارها در 2 سال آخر زندگی نمود بیشتری داشت.

چه عاملی باعث شد تا همسر شما پس از 8 سال تغییر کند؟
به نظر من، او تحت تاثیر بستگانش و حمایت آنها قرار گرفته بود. او از خانواده ثروتمندی بود و من حتی برای ادامه زندگی، او را نزد مشاور بردم؛ اما او می‌گفت همه پل‌های پشت سر خراب شده و باید زندگی تازه‌ای را تجربه کنم.

این آدم‌ربایی چگونه اتفاق افتاد؟
ساعت 7 عصر 2 خرداد سال 89 بود که آدم‌رباها که با موتور مرا تعقیب می‌کردند، به بهانه پرسیدن آدرس به من حمله‌ور شدند و با ربودن دختر 7 ساله‌ام، او را به خودرویی که همسر سابقم راننده آن بود، منتقل کردند.

عکس‌العمل شما در این حادثه چه بود؟
مدتی آنها را تعقیب کردم؛ اما نتوانستم آنها را متوقف کنم. بعد هم آنها را تعقیب کردم که بی‌نتیجه بود.

چرا در آن لحظات به پلیس 110 تلفن نکردید؟
2 بار سعی کردم؛ اما تماس برقرار نشد. لذا یکی از دخترانم را به مادرم تحویل داده و 30 دقیقه بعد به کلانتری قلهک رفتم.

چرا 3 ساعت بعد شکایت شما در کلانتری ثبت شده است؟
مراحل اداری کلانتری طول کشید. آنها باید شماره خودروی آدم‌رباها را استعلام می‌کردند.

شاهدان حادثه چه گفتند؟
هنگام حادثه تعداد زیادی رهگذر بود، اما 2 نفر به دادگاه آمده و شهادت دادند.

یکی از شاهدان در اظهاراتش از پراید نقره‌ای و دیگری از پراید سفید گفته است. چرا آنها در شهادتشان دچار تناقض شده‌اند؟
به دلیل سرعت خودرو یکی از شاهدان رنگ آن را سفید تشخیص داده بود در حالی که خودرو نقره‌ای بود.

چرا در ابتدای شکایت در کلانتری نامی از همسر سابقتان نبرده بودید؟
من این موضوع را تکذیب می‌کنم. من در اولین بازجویی گفتم که به همسرم ظنین هستم. بعد از این که آدم‌رباها بچه را همراه‌شان بردند، در یک لحظه همسر سابقم را دیدم که متواری شد.

همسر شما به 15 سال زندان در دادگاه بدوی محکوم شده، شما به عنوان شاکی چه هدفی را دنبال می‌کنید؟
در مراحل مختلف دادرسی به قضات گفته‌ام دنبال انتقام از کسی نیستم. موضوع مهم سلامت فرزندم است. اگر فرزندم به من تحویل داده شود، می‌توانیم در دادگاه گذشت و توافق کنیم. ایشان می‌تواند حق دیدار داشته باشد. باید قانون همه چیز را مشخص کند.

آیا شما برای طلاق همسرتان 70 میلیون تومان پول دریافت کرده بودید؟
این پرونده‌سازی و ادعای واهی است. من خانه‌ام را به نام همسر سابقم کرده بودم و این پول دریافت بخشی از سرمایه من است که با حکمیت خودشان به من پرداخت شده است، در اصل این پول سهم من بود که با میل و رغبت، خودشان به من دادند.

چرا یک روز بعد از آن که همسرتان حکم حضانت فرزندانتان را گرفته بود، علیه او شکایت آدم‌ربایی را مطرح کردید؟
بعد از این که قاضی شعبه 287 خانواده این حکم را بدون حضور من در دادگاه صادر کرده بود، آنها به جای آن که از طریق مراجع قضایی اقدام کنند، خودشان راسا اقدام به بردن بچه کردند، این ترفند آنها بود تا با نشانی جعلی من حضانت فرزندانم را دریافت کنند.

کلام آخر؟
باید پذیرفت من هم همانند همسرم سابقم که مدام عنوان می‌کند مادر هستم، پدر هستم و دنبال احقاق خود و فرزندانم هستم، فرزند من اکنون محروم از تحصیل است و اقدام همسرم غیرقانونی است، من تمام تلاشم را به کار خواهم گرفت تا فرزندم را پس بگیرم و در انتظار صدور حکم دادگاه تجدیدنظر هستم.  

 

 

فریب دختران به بهانه استخدام در شرکت 

روزنامه جام‌جم نوشت: مردی که با تاسیس شرکت‌های کاغذی به بهانه پرداخت وام و استخدام خانم‌ها در شرکت‌های معتبر، از آنها کلاهبرداری می‌کرد، تحت تعقیب پلیس تهران قرار گرفت.
هفته گذشته دختری جوان با حضور در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای ناحیه 2 تهران از مدیرعامل یک شرکت کاغذی به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد.
شاکی به بازپرس پرونده گفت: با مشاهده آگهی یک شرکت بازرگانی در روزنامه که در زمینه خرید و فروش وام فعالیت می‌کرد، به این شرکت در شمال غرب تهران رفتم.
در ملاقات با مدیرعامل که مردی شیک‌پوش بود، او بیان کرد با پرداخت 2 میلیون تومان می‌تواند مقدمات دریافت یک وام 30 میلیون تومانی را برای من فراهم کند.
با پرداخت این مبلغ چند بار دیگر به ملاقات مدیرعامل رفتم. در جریان این دیدارها‌ او مرا به بهانه استخدام در یک شرکت معتبر بازرگانی فریب داد و 3 میلیون تومان دیگر از من پول گرفت و قرار شد یک هفته‌ای علاوه بر پرداخت وام، مرا استخدام کند؛ ولی دیگر خبری از او نشد. وقتی دوباره به شرکت رفتم، متوجه شدم مرد شیاد و همدستانش آنجا را تخلیه و متواری شده‌اند.
با تشکیل پرونده‌ای در این زمینه، ماموران ‌آگاهی، تحقیقات در این خصوص را آغاز کردند. با اطلاعات به دست آمده از شاکی، تصویر رایانه‌ای از وی گرفته شد و جستجو در این زمینه ادامه پیدا کرد تا این‌که ده‌ها دختر جوان دیگر نیز با حضور در مرکز پلیس، شکایت‌های مشابهی را در ارتباط با استخدام و سپس کلاهبرداری به دادسرا ارائه کردند.
ماموران در تحقیق از شاکیان جدید متوجه شدند آنها نیز در پی دریافت‌ وام‌های کلان و استخدام در شرکت‌ها و سازمان‌های معتبر مبالغی از 3 تا 20 میلیون تومان پول به متهم فراری پرداخت کرده‌اند. در مرحله بعدی، ماموران متوجه شدند مدیرعامل شیاد از میان متقاضیان وام چند نفری را به بهانه ازدواج فریب داده است.
بنابراین گزارش، مشخصات مرد کلاهبردار در اختیار گشت‌های انتظامی قرار گرفت. تحقیق برای شناسایی و دستگیری متهم ادامه دارد. 

 

 

کمین دزدهای خشن مقابل پارکینگ خانه‌ها 

روزنامه جام‌جم نوشت: اعضای باند سارقان حرفه‌ای که با کمین اطراف پارکینگ ساختمان‌ها در تهران در یک لحظه با ترک خودرو از سوی راننده برای گشودن در، وسایل نقلیه مردم را سرقت می‌کردند، دستگیر شدند.
چند روز پیش زنی سراسیمه با ورود به کلانتری 101 تجریش با شکایتی عنوان کرد، وقتی با توقف خودروی ماکسیما مقابل محل سکونتم قصد گشودن در پارکینگ را داشتم، مرد جوانی که گویا منتظر فرصت بود با حمله به من و تهدید با چاقو، خودروی مرا سرقت کرد و کمی جلوتر از محل سرقت 2 نفر دیگر که یکی از آنها خانم بود با سوار شدن به خودرو متواری شدند.
با تشکیل پرونده‌ای در این ارتباط، پرونده برای پیگیری و تحقیقات به پایگاه چهارم پلیس آگاهی ارسال شد.
3 روز پس از سرقت خودروی ماکسیما، ماموران گشت کلانتری 136 فرجام هنگام گشتزنی در جنگل لویزان به سرنشینان یک دستگاه خودروی ماکسیما که در این محل متوقف شده بود، ظنین شده و با استعلام شماره خودرو و اعلام سرقتی بودن آن، ماموران 2 سرنشین خودرو به نام‌های محسن و سعید را دستگیر کردند.
با انتقال 2 متهم به پلیس آگاهی، در حالی که تحقیق از آنها شروع شده بود، این بار ماموران کلانتری 190 به سرنشینان یک خودروی تویوتا کمری که 2 سرنشین آن موادمخدر مصرف می‌کردند، ظنین شده و آنها را دستگیر کردند. در تحقیق و برر سی بعدی معلوم شد این خودرو نیز از مقابل یک مجتمع مسکونی که راننده با ترک خودرو، قصد گشودن در پارکینگ را داشته، سرقت شده است.
با تحویل این دو متهم به پایگاه چهارم پلیس آگاهی معلوم شد 4 متهم دستگیر شده از اعضای یک باند شرور هستند که به صورت گسترده در نقاط مختلف تهران با سرقت خودرو، کیف‌قاپی و زورگیری همراه با ضرب و جرح مردم، اموالشان را سرقت کرده‌اند.
با اعتراف متهمان در مرحله بعدی از تحقیقات معلوم شد، سرکرده این باند، جوانی 20 ساله به نام مجید است که تمام سرقت‌ها به سرکردگی وی انجام شده است. با شناسایی ده‌ها نفر از مالباختگان، دادیار رضوانفر دستور قضایی را برای دستگیری سرکرده باند صادر کرد و با شناسایی مخفیگاه این متهم در شرق تهران، وی نیز دستگیر شد.

 

 

4 آدم‌ربا در نقش سارقان زورگیر 

روزنامه جام‌جم نوشت: 4 عضو یک باند که با ربودن نوجوان 16 ساله‌ای، قصد اخاذی از خانواده‌اش را داشتند از سوی پلیس آگاهی مشهد دستگیر شدند.
چند روز پیش مردی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 مشهد تماس گرفت و خبر داد، 4 مرد همسایه‌اش پسری نوجوان را ربوده و او را در محل سکونتشان زندانی کرده‌اند. در پی این تماس ماموران با هماهنگی قضایی وارد این خانه شده و با جستجو در آنجا پسر 16 ساله‌ای را که با دست و پای بسته در یکی از اتاق‌ها زندانی شده بود، نجات دادند. در بررسی از دیگر اتاق‌های آنجا چند کیف زنانه، مدارک هویتی، کارت‌های سوخت خودرو و 2 قبضه چاقو و قمه کشف و ضبط شد.
با تحقیق از پسر نجات‌یافته وی به پلیس گفت: به یکی از بوستان‌های شهر رفته بودم. همان جا با 4 پسر جوان که عربی حرف می‌زدند و اهل جنوب کشور بودند، آشنا شدم. در جریان گفت‌وگوهایمان متوجه شدند من برای کار به مشهد آمدم و 3 میلیون تومان پس‌انداز دارم.
بعد از آن چند بار دیگر مردان جوان را ملاقات کردم تا این که آنها گفتند در یک شرکت بازرگانی کار می‌کنند و اگر تمایل داشته باشم می‌توانم پول‌هایم را در شرکت آنها سرمایه‌گذاری کنم تا سود کلانی نصیبم شود.
پسر نوجوان با اشاره به ربوده شدن خود گفت: فریب آن چهار جوان را خوردم و 3 میلیون تومان پس‌اندازم را برای سرمایه‌گذاری به آنها دادم و پس از پرداخت پول آنها دست‌و‌پای مرا با طناب بستند و در خانه‌شان زندانی کردند.
در پی اظهارات پسر نوجوان، پرونده‌ای تشکیل و تحقیقات برای دستگیری 4 مرد آدم‌ربا آغاز شد.
ماموران دوباره عازم اسارتگاه پسر نوجوان شدند و پس از محاصره محل، 4 مرد جوان را که شباهت بسیاری به تصاویر رایانه‌ای از آدم‌رباهای فراری داشتند، شناسایی و دستگیر کردند.
با انتقال متهمان به پلیس آگاهی و بازجویی از آنها، معلوم شد علاوه بر ربودن پسر نوجوان، پول‌هایش را نیز سرقت کرده و قصد داشته‌اند تا چند روز دیگر در تماس با خانواده‌اش برای آزادی گروگان تقاضای پول کنند.
در مرحله بعدی تحقیقات مشخص شد متهمان اعضای یک باند هستند که با سد کردن راه مردم در خیابان‌های شهر و کمین مقابل مراکز خرید، بانک‌ها و صرافی‌ها به زور و تهدید با چاقو، اموال مردم را سرقت می‌کنند.
بنابر این گزارش، با اعتراف اعضای این باند به سرقت، زورگیری و ربودن پسر نوجوان، آنها روانه زندان شدند. تحقیقات تکمیلی از متهمان جوان برای مشخص شدن دیگر جرایم آنها ادامه دارد.
56282

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 164398

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 11 =