جریان 14 مارس یک جریان شکست خورده در بازی سیاسی است.

لبنان روزهای حساسی را می‌گذراند. دولت نجیب میقاتی پس از نزدیک به پنج ماه در حالی موجودیت خود را اعلام کرد و توانست از دولت رای اعتماد بگیرد که به فاصله کمتر از 10 روز رای نهایی دادگاه علیه حزب الله صادر شد. حزب الله حامی اصلی دولت میقاتی است و نخست‌وزیر لبنان مجبور است میان همکاری با دادگاه حریری برای اجرای رای‌اش و همکاری با حزب الله یکی را انتخاب کند. اگر چه بسیاری از تحلیلگران معتقدند که زیرکی و ذکات هم حزب الله و هم میقاتی باعث می‌شود که بحران دادگاه را به سلامت عبور کنند. در همین رابطه خبرآنلاین گفت‌وگوی اختصاصی با عمر کرامی، نخست‌وزیر اسبق لبنان و از چهره‌های نزدیک به حزب الله و سوریه انجام داده که در ادامه می‌خوانید:  

بسیاری مطرح می‌کنند که دولت میقاتی تلاش دارد که ارتش را کنار بگذارد و همه امور نظامی و امنیتی کشور را به حزب الله بدهد، آنها متهم می‌کنند که سازمان امنیت کشور در اختیار حزب الله قرار گرفته و این حزب است که نبض امنیتی کشور را در دست دارد. آیا شما با این نظر موافقید؟

این آنهایی که شما گفتید، دقیقا چه کسانی هستند؟

غالبا جریان 14 مارس.

خوب جریان 14 مارس این اظهارات را بیان می‌کند. آنها قدرت را از دست داده‌اند و اکنون در حال سرکوفت زدن به دولت هستند. این هم از سرکوفت‌های آنها است. چه کسی چنین حرفی زده؟ به من بگویید آیا ارتش می‌تواند تصمیم سیاسی بگیرد؟ آیا سازمان‌های امنیتی می‌توانند در امور سیاسی داخلی کشور دخالت کنند؟ منظورم این است که آیا می‌توانند تصمیم سیاسی بگیرند؟ نه که نمی‌توانند. حزب الله قبل از آن که نیروی نظامی و امنیتی داشته باشد یک جریان سیاسی است. این جریان سیاسی در حال حاضر در تشکیل دولت دخالت دارد و دولت میقاتی با حمایت آن تشکیل شده است. از طرفی، دستگاه امنیتی ما در بسیاری از موارد ضعیف عمل کرده است. مثلا در نفوذ اسرائیلی‌ها در سازمان امنیتی سکوت مطلق اختیار کرد و اجازه داد آنها نفوذ کنند. این که گفته می‌شود سازمان امنیتی نفهمیده، دو معنا می‌دهد اول این که این قدر ضعف دارد که نمی‌تواند کشف کند که عوامل دشمن نفوذ کرده است چون که جاسوس‌های کشف شده اخیر از مدت‌ها قابل برای اسرائیل جاسوسی می‌کردند. دوم این که این قدر ضربه‌پذیر است که دشمن به راحتی می‌تواند از آنها بهره‌برداری کند.

این بدان معنا است که شما حضور حزب الله را در دستگاه امنیتی و نظامی مشروع می‌دانید؟

قطعا، شک نکن. اگر حزب الله نبود الآن صد بار لبنان را فروخته بودند و اسرائیلی‌ها کشور را اشغال کرده بودند. ویکی‌لیکس را به یاد دارید، یادتان است که چه سندی را منتشر کرد؟ همین گواه است که دشمن تا چه اندازه کمین کرده تا در حکومت نفوذ کند.

ولی اتهام جریان 14 مارس را چگونه پاسخ می‌دهید؟

جریان 14 مارس یک جریان سیاسی شکست خورده در بازی سیاسی است. قبل از هر چیز من یک چیز را روشن کنم. بیشتر این مواضع را شخص سعد حریری اتخاذ می‌کند. این اتهام‌ها را هم او است که می‌زند. دیگر جریان‌های 14 مارس با اظهارات او مخالفند. من خوب می‌دانم که عربستانی‌ها تا چه اندازه از دست او آزرده خاطرند. شخص عبدالله بن عبدالعزیز که پرونده لبنان و سوریه را در اختیار دارد با من تماس گرفت و از این که سعد حریری آن گونه رفتار کرد که کار به تنش با حزب الله بکشد گلایه داشت. وانگهی حزب الله یک حزب سیاسی مشروع در محور مقاومت در برابر اسرائیل است که اولا وزن سیاسی بسیار بالایی در لبنان دارد و به جرات می‌گویم وزن سیاسی ما از جریان 14 مارس بالاتر است، ثانیا، این حزب یک سازمان نظامی - امنیتی مهم و کارکشته دارد که به سازمان‌های امنیتی و ارتش کشور کمک می‌کند. یعنی این که ارتشی‌ها و سازمان امنیت با حزب الله همکاری دائم دارند. این طور که آنها می‌گویند نیست، حزب الله با همه سازمان‌های و ارگان‌های سیاسی کشور همکاری می‌کند.

مواضع آقای حریری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سعد حریری مثل یک مرد مال باخته‌ در دنیای سیاست است. بر اساس شنیده‌های من او در حال حاضر هم از سوی امریکایی‌ها و هم از سوی عربستانی‌ها مورد غضب قرار گرفته است. عبدالعزیز بن عبدالله که پرونده لبنان و سوریه را دارد به من گفت که ملک عبدالله تا چه اندازه از دست او ناراحت است. حریری هم دولت را از دست داد و هم حامیانش را. امریکایی‌ها او را فرد ناپخته و نابلد در سیاست می‌دانند...

حالا هم به فرانسه رفته است؟

بله به فرانسه رفته چون راه دیگری نداشت. مسئله تهدید امنیتی و ناامنی بهانه است. در بحبوحه عرصه سیاسی فعلی او تنها کسی است که به خارج رفته. برای این که راه دیگری ندارد. به نوعی باید گفت او به دلیل ندانم‌کاری‌ها و کارشکنی‌هایش از سوی همه تبعید شده است. سعد حریری تلاش بسیاری کرد که اتفاقات کشور را شیعه و سنی جلوه دهد. در حالی که به هیچ وجه این گونه نبود. در لبنان شاید بحث سهم‌خواهی قدرت مطرح باشد ولی بحث شیعه و سنی مطرح نیست. حریری مایل بود در کشور زلزله سیاسی ایجاد کند و فتنه طایفه‌ای راه بیندازد. حتی به محله‌های شیعه‌نشین نیرو فرستاد و با شیعیان درگیر شد. می‌خواست این فتنه‌انگیزی را به گردن حزب الله و جریان 8 مارس بیندازد ولی سعی کردیم درایت به خرج دهیم خود را به دام آنها نیندازیم.

وضعیت اقتصادی کشور بحرانی است، نظر شما در این زمینه چیست؟

بله بحرانی است. بحران به دو دلیل است یکی برای این که کشور در بلاتکلیفی تشکیل دولت بود که همه چیز تعطیل شده بود و دیگری سوء تدبیر و سوء استفاده‌های اقتصادی دولت سعد حریری. حریری بدون کسب اجازه از مجلس و دولت برخی منابع مالی را هدر داده بود. همچنین فساد اداری در دورانی که او دولت را در اختیار داشت بالا رفته بود...

یعنی خودش خبر داشت و چشم‌پوشی می‌کرد؟

شاید خبر نداشت من نمی‌خواهم بگویم او از این بابت مقصر است ولی از منظر دیگر مقصر است او رئیس دولت است چطور می‌شود نظارتی بر دخل و خرج‌های دولت نداشته باشد. این که می‌گویند او بی‌تجربه است یکی از بازتاب‌های آن را همین جا می‌بینیم.

صحبت از تقسیم طایفه‌ای ارتش و سازمان‌های امنیتی می‌شود. جریان 8 مارس و جریان 14 مارس هر کدام یک آمار می‌دهد. یکی می‌گوید جمعیت شیعه و مسیحی به روی هم در حدود 60 درصد جمعیت کشور است در حالی که جمعیت سنی‌های ارتش نزدیک به 40 درصد است. آیا با این آمار موافقید؟

بهتر است بگویم که ترکیب طایفه‌ای لبنان بسیار حساس است و ارتش نیز تشکیل شده از همین طوایف است. اگر ارتش منضبط و صحیح اداره شود و اصول نظامی در آن رعایت شود دیگر مهم نیست که کدام طایفه اکثریت است کدام اقلیت. زمانی مشکل به وجود می‌آید هر کسی آماری ارائه می‌دهد که انضباط نظامی و ارتش را زیر سوال ببرد. خوشبختانه فرمانده ارتش آدم منضبطی است و اجازه نمی‌دهد که دعواهای سیاسی خللی در امور داخلی ارتش به وجود آورد. ارتشی‌ها به طور کلی در کل بحران سیاسی لبنان تا کنون با درایت عمل کرده‌اند و اجازه نداده‌اند که فتنه کشور را فرا بگیرد و تلاش‌هایی که متاسفانه برخی‌ها تلاش داشتند راه بیندازند را ناکام گذاشته‌اند. این آمار را افراد تندرو راه می‌اندازند تا منافعشان را تامین کنند. مثلا همین آقای سمیر جعجع عبارتی به کار برد که مرا بسیار شگفت‌زده کرد، گفت معرکه سیاسی لبنان جنگ مرگ و زندگی است. مرگ و زندگی برای چی؟ برای چه کسی؟ آیا ما هم شامل می‌شویم؟ مساله این است که ما این روزها مرض ارقام گرفته‌ایم. اقلیت فعلی زمانی که اکثریت بود آماری ارائه می‌داد بدون این که بگوید این آمار را از کجا آورده است.

تقسیم‌بندی شما درباره اکثریت و اقلیت چیست؟ آیا واقعا جریان 14 مارس اکثریت جامعه را تشکیل می‌داد؟

اگر تشکیل می‌داد که هنگامی که دولت میقاتی تشکیل شد کشور را به آشوب می‌کشید. مسئله این است که جامعه لبنان با جریان 14 مارس نیست. اگر همین الآن انتخابات برگزار شود کاملا مشخص می‌شود که 90 درصد شیعیان با جریان 8 مارس هستند. البته آنها از اول هم با جریان حزب الله و مقاومت بودند. 70 درصد طایفه مسیحی میز از ژنرال عون حمایت می‌کند. این اکثریت واقعی لبنان است.

نظر شما درباره آینده دولت میقاتی چیست؟

به اعتقاد من اگر حادثه ناگهانی و پیش‌بینی شده‌ای پیش نیاید و وضعیت همینی که الآن می‌بینیم باقی بماند دولت میقاتی پس از سال‌ها بلاتکلیفی لبنان نخستین دولت موفقی خواهد بود که می‌تواند کشور را به سلامت از وضعیت ناخوشایند فعلی‌اش عبور دهد و دوره کامل حکومتش را بگذراند. دولت سنیوره هم به طور کامل حکومت کرد ولی استعفای اعضای حزب الله، جنگ و درگیری داخلی را نیز داشت. من این قابلیت را در میقاتی می‌بینم که بدون تنش دولت را تا آخر هدایت کند.

دادگاه ترور رفیق حریری را تا چه اندازه برای دولت میقاتی چالش‌زا می‌بینید؟

گمان نمی‌کنم دولت میقاتی از پس آن بر نیاید. حزب الله هم کاملا با آن همکاری می‌کند. البته خط قرمز حزب الله کاملا روشن است، حزب الله به هیچ وجه اجازه نمی‌دهد کسی یک نفر از کوچک‌ترین اعضایش را قربانی خواسته‌های سیاسی غرب کند. ولی در عین حال تا زمانی که میقاتی با مقاومت همراه است و به جریان 8 مارس خود را متعهد بداند، سقوط دولت او نیز خط قرمز حزب الله است. این معادله‌ای است که حزب الله به آن کاملا آگاه است و به همین دلیل هم به روی آن به خوبی مطالعه کرده است. مطمئن باشید که حزب الله نهایت تلاشش را می‌کند که میقاتی از سیاسی‌بازی‌های دادگاه حریری کمترین ضرر را ببیند.

یعنی به نوعی حزب الله با دادگاه حریری همکاری غیر مستقیم خواهد کرد؟

گفتم خط قرمزها چیست. همکاری اگر باشد دقیقا با حفظ این خطوط قرمز است.

مخالفان متهم می‌کنند که این دولت دولت ایران و سوریه است. یعنی دولت هم‌محور با ایران و سوریه.

این دولت دولتی صد درصد لبنانی است، نه سوری است نه ایرانی نه امریکایی نه اسرائیلی. صددرصد لبنانی است. کشورهای ایران و سوریه از این دولت حمایت کردند طبیعی است که با این حمایت روابط دولت میقاتی با آنها بیشتر شود و خود را به آنها بیش از هر کشور دیگری نزدیک احساس کند. همان طور که دولت عربستان نیز وقتی دولت میقاتی اعلام شد به او زنگ زدند و تبریک گفتند، روابط دولت میقاتی با عربستان هم حسنه است. این دولت دولتی است که دستش برای فشردن تمامی روسای دولتی که آن را به رسمیت بشناسند، دراز است.      

26251

کد خبر 164172

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =