میخاییل رمیزوف
دستگاه اطلاعاتی و سیاسی ایالات متحده، بن لادن را تروریست شماره 1 «منصوب» کرده بود. آن سطح چالش تروریستی که ایالات متحده در 11 سپتامبر 2001 با آن روبرو شد، مستلزم ایجاد سیمای شخصی دشمن بود که بن لادن نقش تبلور شر را بازی کرد. دستور روز سیاسی با فیلمنامه های سینمای آمریکایی مطابقت پیدا کرده و توسط جامعه پذیرفته شد. در بعضی مراحل می شد فرض کرد که بن لادن واقعاً شبکه های مهم تروریستی را هماهنگ کرده و بازیگر واقعی نیروهای مخفی بوده باشد.
ولی بعد از آن، روند دامن زدن تصنعی نقش او شروع شد. فکر می کنم که بازی با بن لادن که هم غیرقابل دستگیری است و هم اهمیت ندارد، برای بینندگان این نمایشنامه جهانی ملال آور شده بود. این سرگذشت شبه هالیوودی به این خاطر پایان یافت که دیگر نمی شد از بن لادن برای توضیح اوضاع افغانستان استفاده کرد. افغانستان نقطه حساسی در تمام مسأله مبارزه با تروریسم است ولی بیش از این نمی توان دسایس بن لادن را علت ناکامی های ایالات متحده در افغانستان دانست. از این نظر بن لادن به عنوان دشمن «منصوب شده» لازم نیست. لذا فکر نمی کنم که ایالات متحده از از دست دادن دشمن شمار ه 1 خود پشیمان شده باشد: او بیش از حد مصنوعی و متعلق به گذشته به نظر می آمد.
نابودی بن لادن بر سطح خطر تروریستی برای ایالات متحده و متحدان این کشور اثری نمی گذارد. ممکن است در کوتاه مدت این خطرات افزایش یابد زیرا نیروهای مخفی تروریستی هم بر اساس قوانین نمایشنامه و تئاتر رفتار می کنند. آن ها می توانند به نمایش زور علاقه مند شده و به قتل های گسترده نمایشی تن دهند.
برای باراک اوباما نابودی بن لادن یک نوع امتیاز سیاسی است ولو اینکه همه می فهمند که این دستاورد شخصی او نیست. رئیس جمهور شانس آورد که این کار در زمان ریاست جمهوری وی و نه رئیس جمهور سابق صورت گرفت ولو این که جرج بوش خیلی بیشتر از باراک اوباما درباره این موضوع صحبت کرده بود.
در رفتار ایالات متحده چیزی به طور دراماتیک تغییر نخواهد کرد. در حال حاضر افغانستان، مهم ترین نقطه حساس آسیب پذیری آمریکاست در حالی که عراق کمتر برای آمریکا مشکلات ایجاد می کند زیرا اوضاع این کشور بیشتر از افغانستان ثبات یافته است. جنگ های محلی و منطقه ای با آن جو نمایشنامه سیاسی که بن لادن یکی از مظاهر آن بود، تفاوت دارد. در افغانستان شبکه گسترده قیام کنندگان فعالیت می کند، مردم مخالف نیروهای خارجی هستند و در بعضی مناطق ساختارهای موازی قدرت ایجاد می شوند. به عبارت دیگر، اوضاع افغانستان نوعاً به الگوی حزب الله نزدیک تر است تا به القاعده. در مجموع، خطر ناشی از حزب الله از خطر القاعده مجازی بیشتر است. حزب الله تبلور حکومت موازی است که می تواند در جامعه جهانی به مرکز زور تبدیل شده و طیف وسیع اهرم ها را به کار گیرد.
می توان گفت که با مرگ بن لادن عصر جرج بوش به پایا ن رسیده است. در نمایشنامه خونین جهانی که برای ایالات متحده با درد فاجعه 11 سپتامبر و واکنش به این فاجعه ارتباط داشت، نقطه آخر گذاشته شد. آیا کسی به جای بن لادن به عنوان تروریست شماره 1 اعلام خواهد شد؟ فکر می کنم که افسانه جدید بر اساس اعمال تروریستی گسترده جدید ساخته خواهد شد. ولی فعلاً ما با دشمنانی بدون جنبه قوی شخصی مانند طالبان و القاعده روبرو خواهیم شد. اما در صورت وقوع یک عمل تروریستی مهم شخصیت دیگری باید وارد بازی شود.
پایگاه اطلاع رسانی «کا ام»، 4 می
26149
می توان گفت که با مرگ بن لادن عصر جرج بوش به پایان رسیده است و در نمایشنامه خونین جهانی یازده سپتامبر مرگ بن لادن پرده آخر محسوب می شود.
کد خبر 148904
نظر شما