سعید الشهابی
بهار انقلابها در جهان عرب ادامه دارد اما روز بروز خونین تر و با خشونت بیشتری همراه می شود. تحولات امروز در جهان عرب با آن روزی که شهید تونس محمد بو عزیزی خود را به آتش کشید تفاوت بسیار دارد . در آن روز خشم مردمی درونی بود و کسی نمی توانست آنرا بر زبان بیاورد وبناچار بوعزیزی خود را به آتش کشید تا آنچه را نمی توانست برزبان بیاورد به همه نشان دهد. اما امروزه هیچ دیکتاتور عربی وجود ندارد که از خشم مردم در امان مانده باشد. نمونه آن لیبی است واکنون اوضاع این کشور به گونه ای است که دگرگونی های این کشورهر نتیجه ای را که ببار آورد ، اوضاع آن به دوران پیش از شعله ور شدن خشم مردم وقیام آنان باز نخواهد گشت.
اگر چه دو رژیم مصر وتونس با حفظ نهادهای حکومتی از هرگونه پاشیدگی ، قیامهای مردمی را پشت سر گزاردند اما بدشواری می توان پیش بینی کرد که با ادامه خشونت در لیبی ، این کشور بتواند مرحله قیام مردمی را بدون هیچگونه آسیبی به پایان برساند بویژه که گمان می رود خشونتها تا بعد از سقوط قذافی نیز ادامه یابد. با اینهمه خشونت و خونریزی مانع از سرایت این موج از قیام به کشورهای دیگر از جمله یمن وبحرین نشده است . در یمن وپس از سه دهه حکومت علی عبد الله صالح قیام مردمی ، دولت وی را تهدید می کند درحالیکه در بحرین تظاهرات مسالمت آمیز مردم برای بدست آوردن حقوق بر حق خود از خاندان حاکم که در بر آورده کردن خواسته های مردم ناکام مانده است ، هر روز گسترده تر می شود.
با وجود آنکه بسیاری از جناحهای سیاسی کوشش می کنند هدف این قیامها را از هدف نهادینه آن منحرف کنند و شرایطی را برای گفتگو عنوان نمایند اما مردم همچنان خواهان سرنگونی حکومتهای این کشورها هستند.
شاید مهمترین تحولی که ممکن است خاورمیانه را به گونه ای اساسی دگرگون سازد سرنگونی رژیم حاکم بر عربستان سعودی باشد از این رو تمامی ناظران وتحلیلگران ناظر تمامی تحولات جاری و آینده این کشور عربی ـ اسلامی هستند . شاید نگرانی کشورهای غربی و بویژه امریکا همان بیسابقه بودن تظاهرات و اعتراضات مردمی در این کشور باشد. اما دعوت برای تظاهرات در 20 ماه مارس ( 29 أسفند) غرب را از این بابت نگران کرده است که مشت آهنین رژیم سعودی در رویارویی با مخالفان داخلی با یک آزمایش جدی و واقعی روبروست . نخست اینکه نگرانی از این است که سردمداران سعودی نتوانند همچنانکه ادعا می کنند مخالفان خود را از این پس از درون هواپیما در بیابانها بیاندازند ، وتظاهرات مردمی را با جدیت سرکوب نمایند.
دوم پشتیبانی غرب وبویژه امریکا از اقدامات امنیتی و سیاسی محافل پشتیبان رژیم کنونی حاکم بر ریاض در حفظ ونگهداری منافع غربی وبویژه امریکا و جلوگیری از روی کار آمدن دمکراسی در این کشور که مرکز نگهداری و تسلط بر منافع امریکا در خاورمیانه است خود یکی از انگیزه های نخستین قیام مردم سعودی است . سوم فتواهای مذهبی با هدف حفظ تسلط مردان حکومت ریاض بر مردم و تحکیم رژیم استبداد با رنگ مذهبی ارتجاعی که در حقیقت نه کتاب خدا را محترم می شمارد و نه عدالت را میان مردم را برقرار می سازد . چهارم عربستان سعودی با افراط گرایی مردان حکومتی و مذهبی خود باعث ضربه زدن به دین اسلام در منطقه و در جهان شده است وهمین موضوع باعث برقراری رژیمهای دیکتاتوری در منطقه شده است و بخصوص تمامی کشورهای منطقه شاهد قیامهای مردمی طی چند دهه اخیر بوده اند که با سرکوب شدید روبرو شده اند.
عربستان سعودی امروزه بر سر دو راهی عجیبی قرار گرفته است یا اصلاحات جدی و ریشه ای و یا روبرو شدن با قیام و انقلاب مردمی برای نجات این کشور از حکومت دیکتاتوری . تقدیم کمکهای مالی به مردم هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه به عنوان یک داروی خواب آور می باشد که نه تنها مشکلی را حل نمی کند واز میان بر نمی دارد بلکه مشکل تازه ای را نیز بر گرفتاریهای کنونی می افزاید. بسیاری از ناظران عقیده دارند که پول و درآمد مردم این کشور را از اندیشیدن به مسائل سیاسی دور کرده است در حالیکه این کشور طی دو سه دهه اخیر شاهد قیامهایی بود که به شدت سرکوب گردید از جمله قیام جیهمان عتیبی در سال 1979 که طی آن چند صد تن در مسجد الحرام به بست نشستند اما حکومت سعودی با کمک نیروهای فرانسوی تمامی آنان از جمله جیهمان را درجا بقتل رساند ویا پس از بازداشت در سیاهچالهای خود سرکوب نمود . در دهه 1980 نیز منطقه شیعه نشین شرق عربستان شاهد تظاهرات و قیامهای اصلاحگرایانه مردمی بود که روند آنها تا سال 1993 ادامه یافت که در این سال ملک فهد با مخالفان وارد گفتگو شد که در نتیجه وپس از ارائه قولهای اصلاحگرایانه از سوی دولت به شیعیان ، این قیامهای شیعیان خاتمه یافت .اما پس از گذشت چند سال و روشن شدن رفتار فریبکارانه مقامات حکومتی عربستان ، بار دیگر قیامهای مردمی از سرگرفته شد.
با توجه به تحولات پی در پی در منطقه و گسترش شراره های انقلاب به بیرون مرزهای کشورهای عربی ، پیش بینی می شود اوضاع به مرز انفجار در شبه جزیره عربستان برسد و این با وجود کوششهای غربی ها و بویژه امریکا برای جلوگیری از تکرار رویدادهای تونس ومصر در دیگر کشورهای عربی بویژه در خلیج فارس است. از جمله اینکه اوباما از اقدام باصطلاح اصلاحگرایانه حکومت بحرین در آزادی بعضی از زندانیان سیاسی این کشورو اقدام به اصلاح کابینه ستایش کرد در حالیکه تظاهر کنندگان در میدان لولو خواستار سقوط رژیم هستند . شگفت آنکه با وجود سقوط پیاپی رژیم های دیکتاتوری ، هنوز بعضی از سردمداران عرب آن قیام های مردمی را نادیده گرفته و از آن عبرت نیاموخته اند وبر همین اصل پیش بینی می شود تا چند هفته دیگر قیام مردمی و در حقیقت انقلاب در عربستان سعودی روی دهد.
حال این پرسش پیش می آید که چرا اینان اینگونه درباره اصلاحات سهل انگاری می کنند؟
آیا چنان تفکر واندیشه آنان دچار عقب ماندگی شده است که نمی توانند از رویدادهای همسایگان خود عبرت بگیرند ؟ یا اینکه رهنمودهای پیاپی غربی ها آنان را دچار سردرگمی نموده است ؟ پیش از این همه می گفتند که مصر دروازه هرگونه تغییر وتحول در جهان عرب است و آنچه که در مصر بوقوع افتاده وهمچنان در حال اتفاق است نشان می دهد با وجود آنکه انقلاب جوانان در مصر هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است اما تحولات لیبی یکی از پیامدهای غیر قابل پیش بینی بود بویژه که قذافی از حسنی مبارک پشتیبانی کرده بود .
کوششهای امریکا ممکن است بتواند پوشش سیاسی خوبی برای عربستان بوجود آورد اما اقدامات کاخ سفید انقلابیون عرب را واداشته است تا در برابر کوششهای واشنگتن برای جلوگیری از سقوط سردمداران عرب به اقدامات خود در مصر وتونس ادامه دهند .
بدون تردید بحران لیبی و اقدامات قذافی اوضاع را تا اندازه ای پیچیده می سازد از یکسو با توجه به اقدامات اخیر قذافی ماندن وی بر قدرت امکان پذیر نمی باشد و در عین حال سرنگونی وی ، انقلابها وقیامهای دیگری را در خلیج فارس و یمن تشویق خواهد کرد.
عربستان سعودی هم اکنون وبخصوص پس از سرنگونی مبارک در مصر، نگین گرانبهای تاج امریکا در خاورمیانه بشمار می آید . در عین حال مخالف حکومت ریاض با اصلاحات نه تنها به خود بلکه به هم پیمانانش نیز لطمه خواهد زد وپرداخت کمک به مردم که بعنوان راه چاره برای رویارویی با قیام احتمالی مردمی دیگر نمی تواند از قیام مردم جلوگیری نماید بخصوص که چندی پیش 9 تن از شهروندان این کشور پس از تشکیل یک حزب سیاسی بازداشت شدند . آزادی مطبوعات نیز یکی دیگر از خواسته های مردمی است که باید پیش از برگزاری انتخابات شهرداریها و پارلمان به اجرا در آید .
نظر شما