به گزارش خبرآنلاین، خود را برای حمله قصههای پریان آماده کنید. استودیوهای فیلمسازی هالیوود در ادامه تلاش همیشگی خود برای بازسازیها و روایات مدرن از قصههای قدیمی به زودی موجی جدید از نسخههای سینمایی بر مبنای قصههای فولکلور اروپایی به راه میاندازند.
این فهرست شامل نسخه روزآمد «شنل قرمزی»، دو فیلم بر اساس داستان «سفیدبرفی»، فیلمی با موضوع «جک و لوبیای سحرآمیز» قصه قدیمی بریتانیایی، یک «پینوکیو» سهبعدی، نسخهای از «دیو و دلبر» به نام «دیوگونه» که در آمریکای معاصر روی میدهد و فیلمی با عنوان نامتعارف «هانسل و گرتل: شکارچیان جادوگر»، میشود.
این اواخر فیلم انیمیشن «ژولیده» تولید استودیو دیسنی به بازار آمد که روایتی از داستان معروف «راپونزل» است. این هفته هم «دیوگونه» در سینماهای جهان اکران شده است. اهریمن این فیلم جوانی دبیرستانی است که به خاطر غرور و تکبر خود به شکلی جادویی به موجودی زشت تبدیل میشود.
اما انقلاب قصههای پریان با اکران «شنل قرمزی» با بازی آماندا سایفرید در آمریکا به اوج خود میرسد. این فیلم مانند بسیاری از دیگر روایتهای سینمایی در انتظار اکران با موضوع قصههای پریان، قالب یک قصه فولکلور قدیمی را دارد. داستان در دهکدهای در اعماق جنگل روی میدهد، جنگلی که اسیر یک گرگ غارتگر است. با این حال، فیلم فضایی معاصر دارد.
«شنل قرمزی» جدید آشکارا تماشاگران نوجوان در آستانه بلوغ و شیفته نیروهای فوق طبیعی را نشانه رفته است. کارگردان فیلم کاترین هاردویک است که فیلم خونآشامی بسیار موفق «گرگ و میش» را در کارنامه دارد.
جاناتان گری استاد رشته فرهنگ عامه در دانشگاه ویسکانسین-مدیسن، میگوید: «فیلم «شنل قرمزی» انگار کاملا برای نسل «گرگ و میش» ساخته شده است؛ گویی فیلمی درباره نگرانیهای نوجوانان است.»
فیلمهای جدید بعضی از بزرگترین نامهای هالیوود را با خود دارند. یوان مگرگور، استنلی توچی و بیل نایی در «جک غولکش» بازی میکنند که برایان سینگر کارگردانی خواهد کرد. جما آرترتن بازیگر بریتانیایی نیز برای بازی در فیلم «هانسل و گرتل» قرارداد امضا کرده است.
با این حال، به جرات میتوان گفت تماشاگران بیش از همه منتظر دو فیلم «سفیدبرفی» هستند. چارلیز ترون در «سفیدبرفی و شکارچی» نقش ملکه بدجنس را بازی میکند و جولیا رابرتز هم - که شاید بزرگترین بازیگر زن هالیوود باشد - همین نقش را در «برادران گریم: سفیدبرفی» به عهده دارد.
تنها بازیگران درجه یک نیستند که به این ژانر نزدیک شدهاند. یکی از بزرگترین چهرههای پشت «پینوکیو» جدید، گییرمو دلتورو کارگردان مکزیکی است که به خاطر نگاه سیاه و عجیب و غریب خود شهرت دارد. شاید این فیلم یک دنیا با نسخههای سینمایی از افسانهای که بیشتر مردم با آن آشنا هستند فاصله داشته باشد، اما کارشناسان میگویند نقش دلتورو در ماجرای جدید جای تعجب ندارد.
پرداختهای قبلی هالیوود از قصههای پریان مانند کارتون کلاسیک «سفیدبرفی» تولید سال 1937 اغلب منحصرا خانوادهها را هدف قرار دادهاند. با این حال، این داستانهای باستانی فرصتی بسیار خوب برای کندوکاو در مضامین تیرهتر هستند.
زیر سطوح جادویی قصههای پریان با قصرها و شاهزادههای آن اغلب مضامینی با موضوع جنسیت، خطرات بزرگ شدن و ترک کردن خانه همین طور ارتباط بین بچهها با پدر و مادرشان و تهدید غریبهها نهفته است.
گری میگوید: «قصههای پریان میتوانند کاملا سیاه باشند.» او به این نکته نیز اشاره میکند که قصههایی درباره زندانی کردن یک شاهزاده خانم زیبا در یک قصر - مانند داستان راپونزل - یا اینکه دختری را به خاطر زیبا بودنش با سیب مسموم در خواب فرو ببری - مانند سفیدبرفی - میتواند نشانگر اصول اخلاقی محافظهکارانه درمورد خطرات جنسی باشد که زنان جوان را تهدید میکند.
به نظر می رسد این مضامین نقش زیادی در جلب توجه هاردویک به داستان «شنل قرمزی» داشته، اما گرایش اخیر هالیوود به قصههای پریان دلایل دیگری دارد. مدیران سینمایی که به لحاظ مالی شدیدا تحت فشار هستند - آن هم در شرایطی که اقتصاد آمریکا همچنان با بحران مالی دست و پنجه نرم میکند - قصههای پریان را یک امکان بالقوه برای درآمدزایی میبینند.
تاریخ هالیوود مملو از اقتباسهای موفق و داستانهایی است که تماشاگران با آن آشنا هستند و همین مسئله بازاریابی را آسانتر و ارزانتر میکند.
بری برومت استاد دانشگاه تگزاس در آستین میگوید: «عطش صنعت سرگرمی درمورد مضامین، طرحها و ایدهها بیپایان است و در این زمینه قصههای پریان جواب میدهد. آنها برای همیشه در دسترس هستند.»
گاردین / 6 مارس / ترجمه: علی افتخاری
54
استودیوها و ستارههای هالیوود با ساخت روایتهای روزآمد از قصههای پریان به دنبال جلب نظر تماشاگران نوجوان هستند.
کد خبر 135247
نظر شما