۰ نفر
۲۷ تیر ۱۳۸۸ - ۰۵:۳۵

سیدعلی‌میرفتاح

خیلی عیب دارد اگر امروز به جای نوشته‌های محافظه‌کارانه - و بعضاً دوپهلو- خیلی صریح و صمیمی سر درد دلم را با شما باز کنم و دوستانه از حال و اوضاع به هم ریخته و اعصاب خرد شده و تشویش فزاینده‌ام بنویسم؟ به نظر شما کار بدی است اگر بنویسم که این وضعیت برای کسی که کارش نوشتن و برای روزنامه‌ها نوشتن است، وضع بدی است و دست و دل آدم را برای نوشتن هر چیزی می‌لرزاند؟ قصه حسین کرد که قرار نیست تعریف کنم؛ می‌خواهم در باره وقایع و اخبار و اتفاقات بحث کنم و اظهار نظر کنم و با توجه به مبانی فکری و اعتقادی‌ام، اعلام موضع کنم. اما مگر می‌شود. توی فیلم‌های پلیسی دیده‌اید که وقتی پلیس، متهمی را دستگیر می‌کند، به او چه می‌گوید؟ پلیس فیلم‌ها، طبق یک سنت پایدار اسلحه پس کله متهم می‌گذارند و می‌گویند: «تو آزادی که چیزی نگویی، اما هر چه بگویی علیه خودت به کار خواهد رفت. . .» متهم اگر عقل و پول داشته باشد، بلافاصله می‌گوید که «من وکیلم را می‌خواهم.»

من -خدا را شکر- متهم نیستم. لااقل فکر می‌کنم که من و باقی همکاران روزنامه‌نگارم متهم نیستیم، اما هر چه بگوییم، خیلی زود علیه‌مان بکار می‌رود. ما چه می‌توانیم بگوییم که کار دست خودمان ندهیم؟ عیب کار فقط این نیست که آنچه بگوییم ممکن است علیه خودمان بکار رود، موضوع ناگوار اینجاست که هر چه بگوییم ممکن است طور دیگری تعبیر شود و در ضمن هر چه نگوییم نیز ممکن است به حسابمان گذاشته شود. ما -متأسفانه- حساب بازی داریم که خیلی چیزها به آن افزوده می‌شود. کار به این سختی و پیچیدگی هم نیست. خیلی زود می‌شود همه چیز را به اوضاع آرام و دوستانه و پر از اعتماد متقابل برگرداند. لابد شما هم مثل من از قول زعما و بزرگان نظام و بعضی مسئولین عالی‌رتبه شنیده‌اید که هر چه زودتر باید از این وضعیت درآمد. روی یکی از مجلات، سه کلمه حیاتی و کلیدی به رنگ پرچم ایران دیدم که به نظرم خیلی حساب شده و عاقلانه در کنار هم چیده شده بود: ایران، آرامش، دعا. هرکس که کشورش را دوست داشته باشد و دلش برای این پرچم و منطقه بسوزد، می‌داند که چطور این سه کلمه را در جملاتی اساسی به کار برد.

جملاتی که اول به نفع مردم و بعد به نفع نظام و مملکت باشد. ما مملکتمان را بیش آنچه فکر کنید دوست داریم. می‌خواهیم هر چه زودتر شرایطی پیش‌ آید که کار کنیم و بنویسیم و برای اعتلای پرچم کشورمان -دلسوزانه و فارغ‌البال- آنچه به عقلمان می‌رسد را بگوییم و بدانیم که متهم و - یا خدایی نکرده- مجرم نیستیم و آنچه می‌گوییم، خیلی زود علیه‌مان به کار نمی‌رود. این خواسته زیادی است؟ این خواسته زیادی است که کسی یا کسانی حرفمان را تفسیر و تعبیری متفاوت از گفته و نوشته ما کنند؟ یکی از شعارهای جهان پیشرفته امروز این است که «دانستن حق مردم است.»

من البته این دانستن را محدود به اخبار نمی‌دانم، اما قطع و یقین یکی از مصادیق بارز دانستن همین اخبار روزانه است. اخباری که اگر صحیح و سالم و راست و درستش را نشنویم، خیلی زود گرفتار شایعات می‌شویم. کار سختی نیست که مردم چنان از منابع خبری مطمئن و دقیق بهره‌مند شوند که دیگر نیازی به شایعات یا اخبار و تحلیل‌های پر غرض و مرض نداشته باشند. من دقیقاً نمی‌دانم که چه گروه و یا چه مدیریتی متصدی درجه‌بندی اخبار شده است، اما می‌دانم که اگر دنبال همان ایران آرام و متحد و منسجم می‌گردیم، یک راهش همین است که بیش از همه و پیش از همه، اخبار دست اول و راست و پوست کنده را در اختیار مردم بگذاریم. چیزی که بیش از هرچیز از این التهاب‌ها می‌کاهد و این تشنجات را کم می‌کند، یکی همین است که کسی یا کسانی، ولو برای خیرخواهی، در برابر اخبار سدی محکم نسازند. پری‌رو تاب مستوری ندارد/ چو دربندی، سر از روزن برآرد. اخبار هم - هرچه باشند- پری‌رویانی هستند که هیچ سدی در برابرشان غیر قابل نفوذ و مطمئن نیست. و عیب ماجرا اینجاست که اگر سر از روزن برآرند، آن وقت به هزار پیرایه خطرناک آلوده شده‌اند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 12853

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =